eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
1_115548295.mp3
2.66M
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده در ماهِ صفر سال 1398 •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @majmaozakerine
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده در ماهِ صفر سال 1398 •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• شرار آه به سینه،نفس بریده بریده برون زخانۀ مأمون شدم،خمیده خمیده گهی نشستم و برخواستم زجای به سختی جگر شرارۀ آتش،عبا به چهره کشیده *اِی مادر،اِی مادر...یه خوده نفس کشیدن امام رضا سخت تر شد، شاید اینجوری گفته باشه : وای مادر،وای مادر...اون لحظه های آخر نفس دیگه بالا نمی اومد،می گفت:آی مادر....* میان حجره فتادم در انتظارِ جواد جوادِ من نرسید و اَجل ز راه رسیده چو شمعِ سوخته در حجره قطره قطره شدم آب صدایِ ناله و آهِ مرا کسی نشنیده خدا گواست که بعد از حسین،جَدِّ غریبم غریب تر زمنِ خسته دل، زمانه ندیده *غریب کیِ؟ اونیِ که لحظه آخرِ عمرش،مادری،پدری،فرزندی بالا سرش نباشه...هی مثل مار گزیده به خودش می پیچید،نگاه به دَرِ حجره می کرد،جوادم!بابا!...دستور داد،فرش حجره رو اباصلت جمع کرد،رویِ خاکِ حجره اول پا کشید،هی پا کشید،پاشنه ی پایِ مبارک رو رویِ زمین می کشید...وقتی امام جواد رسید،اون ساعتی رسید که مثل مرغِ بسمل،مرغ بسمل چیه؟ کارد رو کشیدن رویِ گلوی مرغ،یهو یه نصفی از گردن بریده شده،مرغ از زیر کارد در اومده،حالا باید بگیرنش...هی امام رضا دست و پا می زد،ماهی دیدی از آب بیرون می اُفته؟ امام رضا همین طوری به خودش می پیچید،امام جواد با همچین صحنه ای مواجه شد...این غریبِ...اون وقت چه زهری...همچین که زهر رفت پایین جگر رو آب کرد... * شرار زهرِ ستم از دلم قرار گرفته به خود هماره بپیچم شبیهِ مار گزیده به وقتِ مرگ بُوَد یا حسین وِردِ زبانم حسین گویم و اشکم روان بُوَد ز دو دیده به غیرِ رأسِ مُنیرِ حسین، جَدِّ غریبم گلویِ تشنه سری از قفا که بریده؟ *ساعتی نگذشت،امام رضا علیه السلام بدن مبارکشون از تحرک و دست و پا زدن ایستاد...اما...* ظهر رفته است شمر در گودال سر بریدن چقدر طول کشیده *صدایِ مادرش داره میاد" بُنَیَّ! بُنَیَّ!..." ای حسین.....* @majmaozakerine ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💠 سینه زنی شور زیبا 💠 ویژۀ وداع با ماه صفر الهی جونم فدات ، حلالم کن حسین کم گریه کردم برات ، حلالم کن حسین مثه یه خواب شیرین بودی شبایِ محرم که سر شد چه زود عمرمون میگذره وقتِ وداع با ماهِ صفر شد ... اگه نبودم سال بعد ، تو روضه ها ، یادم کنید اگه نبودم اربعین ، تو کربلا ، یادم کنید _____ فدایِ شال عزات ، حلالم کن حسین نشد بمیرم برات ، حلالم کن حسین حالا یه سال منو دلشوره یه سال حسرت و غصه خوردن عجب حکایتِ شیرینی تو هیات برایِ تو مردن اگه نبودم سال بعد ، تو رو خدا ، یادم کنید اگه رسیدی کربلا ، پایینِ پا ، یادم کنید @majmaozakerine کانال نوحه وروضه مجمع الذاکرین
Taheri babollharam.mp3
7.06M
❤️ سینه زنی شور زیب 👌 ویژۀ وداع با ماه صفر 🎤🎤 کربلایی حسین طاهری @majmaozakerine
روضه ی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و گریز به روضه ی حضرت رقیه سلام الله علیها و دعاهای پایان جلسه_حاج حسن خلج_94.mp3
1.89M
دور بستر امام حسن نشستن ... خواهرا و برادرا ... با اشاره زینب رو صدا زد . زینب جان بیا جلو . سرش توی دامن امام حسینه ... فرمود زینب جان بچه هامو بگو بیان ، میخوام وداع کنم باهاشون . با یکی یکی بچه ها پسرا دخترا وداع کرد ... قاسم خیلی گریه میکرد ... قاسم سه سالشه اما سایه حسین بالاسرشه .. سایه عباس بالاسرشه . سایه عموها ، عمه جانی مثل زینب ، سایه مادرش بالاسرشه ... میخوام ببرمتون گوشه خرابه شام ... دلها بسوزه برای اون سه ساله ای که نه بابا داره ، نه عمو داره ، برادراشو کشتن ، یه عمه کتک خورده داره ... لحظه های نهایی و پایانی امام حسن ، عباس قاسم رو بقل کرد برد از حجره بیرون . گفت لحظه جان دادن برادرم ، بچه برادرم جون دادن باباشو نبینه ...  اما گوشه خرابه یه سر بریده آوردن گذاشتن جلوش ... أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ! ... حسین خون همه جارو گرفت ... نگاه کن ببین صورتها همه سرخه ... (صورتهای شما با نور چراغهای سرخ ، سرخ شده) ... این نازدانه یه نگاه به صورت بابا کرد ... کی پیشونیتو شکسته !؟!! ... همه روضه خوان بشن ...* ای پدر کاش به جای سر تو می بریدند سر دختر تو این به دلداری و آن ، گرم دل آرایی بود گفتگوهای دو دلداده تماشایی بود *خدایا به حق این سه ساله ریشه داعشو بکَن.ای خدا . این دعارو بکنیم . اللهم اشغل الظالمین بالظالمین،خدایا خودشونو باعث ریشه کنی خودشون قرار بده. کوتاه امام حسن مجتبی ع و گریز به خرابه شام حسن خلج ┅═══••☘️🏴☘️••═══┅┄ @majmaozakerine
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت هفته آخر ماه صفر شهادت حضرت رسول امام حسن و امام حسین علیهم السلام سفره‌یِ روضه‌یِ این هفته نمکدارتَر است قصّه‌یِ غصّه‌یِ زهراست که دشوارتر است قدکمانی که دَهد رزقِ دو چشمِ ما را گوئیا از همه‌یِ سال عزادارتر است شالِ غم می‌دهد و زمزمه‌اش واویلاست چشمش از چشمه‌یِ چشمِ همه پُربارتر است یک نفس وای پدر گوید و یک دَم حسنم یارضا مادرِ تو از همه تب‌دارتر است روضه‌یِ تشنه اگر ختم شود در کوچه بی‌گمان از نظرِ یار سزاوارتر است هر کسی نسل به نسلَش شده نذرِ ارباب روزِ محشر پیش حیدر آبرودارتر است سرنوشتم با خداوند بهشتم اینجاست حُرتر آنکه درِ این خانه گرفتارتر است زاهدی که به دلَش نیست ولایت خواب است هر که پابندِ ولایت شود هشیارتر است آبرومندِ غلامیِ علی این عاشق گر چه آلوده به عصیان و گنهکارتر است
الهي با تو آن عهدي كه راندم بحمدالله به سرمنزل رساندم هر آن دري كه در گنجينه ام بود صبا از من برو سوي مدينه بگو با مادرم كي بی قرينه بيا يكدم به بالين حسينت تسلي ده به كلثوم و سكينه الهي اكبر از تو اصغر از تو به خون آعشته گانم يكسر از تو شاعر: حجت الاسلام نير تبريزي آمد کنار زینب این دیدار آخر است.می روم خداحافظ.سفارش طفلان رو.سفارش زین العابدین رو به زینب کرد.شاید جریان اسارتش رو از کوفه تا شام گفت.به سوی میدان حرکت کرد.ولی از گوشه ی چشم نگاهش رو از خیمه ها بر نمی داشت.می رفت به سوی میدان ولی به فکر طفلان در حرم است.به فکر خواهرش زینب است که چه مصیبت ها خواهند کشید.می رفت و ناگهان صدای جانسوزی شنید: مهلاً مهلا یابن الزهرا. مهلاً مهلا یابن الزهرا.برگشت دید خواهرش زینب است.برادرم حسین صبر کن. ماه شب از غبار غم زینبم گرفت اجرت با زهرا ماه شب از غبار غم زینبم گرفت این زبانحال حسین است التماس دعا خصوصاً برای رزمندگان عزیز. ماه شب از غبار غم زینبم گرفت از داغم آفتاب چو ماه شبم گرفت چسبید کام من ز عطش بر زبان من راه سخن به گفتن هر مطلبم گرفت مجروح و خسته چون که به میدان روان شدم با اشک و آه دست مرا زینبم گرفت اول به یک نگاه توانائیم فزود یکباره از دلم همه تاب و تبم گرفت امابه یک نگاه دگر سوخت جان من بر چهره نقشه ی حسرت ام و ابم گرفت مشکل چو دید پای به مرکب نهادنم آمد جلو رکاب من و مرکبم گرفت حسین کجا می روی مادرم وصیتی کرده با چادرش که فاطمه را بود یادگار او مادرانه، لخته‌ی خون از لبم گرفت شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان) حسینم.حسین از اسب پیاده شد مادرم وصیتی کرده.فرموده: ظهر عاشورا در کربلا نیستم گلوی حسینم رو ببوسم.دخترم زینب تو در کربلایی.به جای مادرت زهرا گلوی حسینم رو ببوس.زینب وصیت مادر خود را بجا آورد.گلوی حسین رو بوسید.خداحافظی کرد حسین به طرف میدان حرکت کرد.جنگ نمایانی کرد.بعد از هر عملیاتی بر می گشت به یک نقطه ای که نزدیک خیمه ها بود.صدا می زد لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.یعنی ای اهل خیمه ها ای عزیزانی که منتظر آمدن حسینید.بدانید حسین هنوز زنده است.برمی گشت به میدان وارد معرکه می شد دوباره برمی گشت به همان نقطه.صدا می زد زد لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم اهل خیمه ها با شنیدن صدای نازنین حسین آرام می گرفتند.ولی لحظاتی رسید دیگر صدای حسین به گوش اهل خیمه ها نرسید.همه دل نگرانند چرا صدای حسین نمی آید.کودکان بهانه ی بابا رو گرفته اند.زینب چشم به راه چرا حسین نیامد.انتظار خیلی سخت است.خصوصاٌ کسی به جبهه رود.در عملیات رود.منتظر بودند که ناگهان صدای شیهه ی اسب به گوش رسید.ذوالجناح است.آمده دیگر اهل خیمه ها نفهمیدند چه کار می می کند.همه از خیمه ها بیرون دویدند.همه دور اسب ذوالجناح رو گرفتند.یکی می گفت بابایم کجاست.چرا زینت واژگون گشته.چرا یالت غرق در خون است؟ بگو آیا بابای مرو آب دادند یا تشنه شهید کردند.عجبم لحلم الله جل جلاله کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم در این هنگام تنهایی در این هنگام تنهایی نمودی ترک دیدارم نمودی ترک دیدارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم برادر یادگارم از علی شیر خدا بودی به فرمان امام خود عزیزم آشنا بودی زمانی در لب آب و گهی در خیمه ها بودی ایا سقای اطفال و ایا سقای اطفال و عیال بی پرستارم عیال بی پرستارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم برادر جان تو غم خوار و نگهبان حسین بودی معین و سرپرست نو نهالان حسین بودی تسلی بخش دل های عزیزان حسین بودی به خیمه بر نمی گردی به خیمه بر نمی گردی چرا ای ماه رخسارم چرا ای ماه رخسارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم چه شد ای وارث شیر خدا آن زور و بازویت چه شد آن صولت و شوکت و آن عزم و نیرویت چه شد آن پرتو روی و چه شد آن خلق نیکویت همانند تو سرداری همانند تو سرداری در این دوران کجا آرم در این دوران کجا آرم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم رود کی این حکایت را به مولی المتقین گوید ز قتل ناگهانت با امیرالمؤمنین گوید خبر مرگ تو را با مادرت ام البنین گوید مرا بگذاشته ای تنها مرا بگذاشته ای تنها در این غربت عزادارم در این غربت عزادارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم شاعر: حاج حبیب الله معلمی
صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری.. خبر ز گریه عشاق در سحر داری به گردن تو فتاده همیشه زحمت من ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجنون الحسین ❤️نـوشـــت: حـسـین ❤️جـان دل شکسته ی ما گـرم ربنای حسین گرفته پر به هواخواهیِ هوای حسین شبم گذشته به فکر و خیال شش گوشه سلام صبح ِ دل انگیزِ کـــربلای صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️ سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
4_5938346857192227162.mp3
541.2K
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🖤حضرت علـــــے علیه السلام 🖤حضـرت زهــرا سلام الله علیها 🎤استاد_فرهمند دعا 🤲