eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌹🍀 کرامتی فوق العاده زیبا وجالب ازباب الحوائج حضرت رقیه (س)🍀🌹 @roze_daftari 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 یکی ازعلمای روحانی به نام افشار که مردی متدین بودوبه صداقتش ایمان داشتم، حدود چهل سال قبل برایم نقل کرد: 🍀 درجوانی که روضه می خواندم زخمی عمیق درزانویم پیداشدوبراثر آن دربیمارستان بستری شدم. پس ازگذشت دوماه ، پزشکان چاره ای جز قطع پای من ندیدند وقتی ازاین موضوع باخبرشدم، مضطرب گشتم وتصمیم گرفتم به مولایم امام حسین (ع) توسل پیداکنم برای فراهم آمدن توجه بیشتر، منتظرماندم که تاریکی شب برسد.شب هنگام باخودگفتم : دخترپیش پدرخیلی عزیزاست. خوب است ازنازدانه ی امامم بخواهم که ازپدرشفای مرابخواهد سپس این اشعارصامت بروجردی راخواندم وگریه کردم: بوددرشهرشام ازحسین دختری آسیه فطرتی، فاطمه منظری همینطورباگریه ، شعرها راادامه دادم سپس درحال خواب وبیداری دیدم مولایم به طرف تخت من می آیدواین دخترانگشت پدررا گرفته، اورابه سوی من می کشد. 🍀 حضرت کنارتخت من آمدندو فرمودند: " افشار، من این اشعار صامت رادوست دارم.برایم بخوان خواستم بخوانم که فرمودند: بایست . عرض کردم : آقاجان ، قریب دوماه است که نمی توانم بایستم فرمودند: " اگرارباب به نوکرش میگوید بایست، می تواند اوراشفادهد."برخیز" من ایستادم واشعارراخواندم. در حین خواندن ناگهان بخودآمدم و دیدم که ایستاده ام وچندنفراز _ پزشکان وپرستاران وبیماران، اطرافم گریه میکنند. 🍀 صبح دکترها مرامعاینه کردند وگریه کنان ، باتعجب گفتند: " پایت هیج مشکلی نداردومی توانی مرخص شوی . 🍀 بیماران دیگراتاق هاازاین موضوع باخبرشدندوباعصاو ویلچربه اتاق من آمدندوگفتند: "بایداین اشعاررادوباره بخوانی تاماهم گریه کنیم: من اشعاررا خواندم وآنان گریه کردند". سپس ازهمه خداحافظی کردم ومرخص شدم . 🍀 پس ازیک هفته به بیمارستان رفتم تابه دو هم اتاقی خودسری بزنم ، اماازآن دوخبری نبودپس از پرس وجو، مسولان بیمارستان گفتند: " آن روز همه ی بیماران شفاگرفتند ومرخص شدند.. 🌹التماس دعای ویژه 🌹 @roze_daftari 👈روضه_دفتری 🍀 راوی : استادسازگار 🍀 کتاب ریحانه ی کربلاص ۱۵۴
4_6032828462597670990.mp3
5.32M
✅ توصیۀ آیت‌الله مجتهدی تهرانی برای رهایی از بلا و گرفتاری 🎙 حاج آقا مجتهدی (ره)
‎‌‌┄┅⊰✦﷽✦⊱┅┄ 🌸 امام صادق علیہالسلام؛ 《شایستہ نیست ڪہ زن مسلمان ، ⇦آنگاہ ڪہ از خانہ خویش بیرون مے رود ⇦لباس خود را وسیلہ ⇠جلب توجہ دیگران⇢ نماید》 ✿ڪافے، ج ۵،ص ۵۱۹✿ 💖کانال همسرداری اسلامی💖🔞 همسرتون رو عضو کانال کنید 👫 https://eitaa.com/joinchat/2223571009C14c09775a0
4_5879899275780950381.mp3
1.11M
‍ ❣﷽❣ 🍁 🍁 🍁 من ایرانمو تو عراقی من ایراندیام سن عراقدا سن اوزاقدا من اوزاقدا سینَم اودلانور بو فراقدا سن اوزاقدا من اوزاقدا بو روحیم گزور او رواقدا سن اوزاقدا من اوزاقدا آندا اولا دلده غم نهانیمه اوت سالیب هجرون بو خسته جانیمه جان زینب باخ منیم فغانیمه عنایت ایله گوزلریم قربان او طمطراقووه توانایی قسمت گلم رواقووه طاقتیم یوخدور سنون فراقووه عنایت ایله @majmaozakerine 🍁🍁🍁🍁🍁 حرم عکسینی اله آلام اله آلام اله آلام کئچن گونلری یادا سالام یادا سالام یاداسالام دئمه کوسموسن کی سارالام کی سارالام کی سارالام چوخلاری گلدی، گلنمدیم حسین قبروی بیرده گورنمدیم حسین گلشنوندن گل درنمدیم حسین عنایت ایله بوگوگل دوزمز ملال و محنته ایلمه حسرت منی زیارته خاتمه وئرسن بو درد فرقته عنایت ایله 🍁🍁🍁🍁🍁 شرافت یاغار علموندن علموندن علموندن اوره ک نورآلار کرموندن کرموندن کرموندن اوزولدی الیم حرموندن حرموندن حرموندن قبلهء دلها بیزه ششگوشه دی باغ خلقتده صفالی خوشه دی قبروون شوطی جزایه توشه ای عنایت ایله واردی دللرده هوای کربلا باشدی جنتدن صفای کربلا عرشه قوزانمیش نوای کربلا عنایت ایله ✍محمدرضامحمدی(ناعم) @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ۲۲ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام باقیست... دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید ↬🍃🆔 @shababozahra ─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
روضه اول ماه صفر میثم مطیعی ... میخوام دو سه جمله ناحیه بخونم روضه م امشب سه پرده داره،ابن مشهدی از علمای بزرگ قرن ۶ کتاب مزار الکبیر داره زیارت ناحیه مقدسه رو نقل کرده؛سیدبن طاووس هم آورده در مصباح الزائر،که ناحیه مقدسه در اون زیارت وصف کرد حال ورود اهلبیت به شام رو... الشام..." امشب شب حضرت زهراست،آقای ما امام زمان فرمود:"رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ "سرت رو بر روی نیزه ها زدن"وسُبِیَ أهلُكَ كَالعَبیدِ "خانوادت مثل برده ها اسیر کردن"وصُفِّدوا فِی الحَدیدِ"با زنجیر آهن به بند کشیدند*بچه ها روها...دختر بچه ها*"فَوقَ أقتابِ المَطِیّاتِ"روی مرکب های بی جهاز سوار کردند*این یه جمله رو میگم باید داد بزنی*"تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ" باد داغ نیم روزی صورتاشون رو میسوزوند*این قدر تو این خرابه موندند"حتی تَقَشَّرت وجوهَهُنَّ "صورتاشون پوست انداخت،صورتاشون همه چرک کرد..." این دخترا صورتاشون مثل برگ گل بود؛وقتی مدینه برگشتند یه مشت پیرزن برگشتند..." دیگه تو خودت بفهم .... *"یُساقونَ فِی البَراری وَالفَلَواتِ"آقا! در دشت و صحرا بچه هات رو میبردند" أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ"دستاشون رو به گردن بسته بودند"یُطافُ بِهِم فِی الأَسواقِ"بازار به بازار دختراتو میبردن* راستی از سر بازار خبر داری که؟! هر کسی خواست به ماچشم تماشا انداخت .... *یه پرده دیگه م میخوام بگم:حمیری در قرب الاسناد نوشته؛شیخ صدوق در امالی نوشته؛از امام باقر علیه السلام روایت کردند:(خود آقای ما حاضر بوده؛اسیر کربلا بوده...)" لَمّا قُدِمَ عَلى یَزیدَ بِذَرارِیِّ الحُسَینِ"وقتی بچه های امام حسین رو وارد مجلس یزید کردند" اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا"روز بود،همه میدیدند " مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ" صورتاشون باز بود،سرهاشون برهنه بود*وقتی این بچه ها میخواستند وارد بشن شامیا جمع شده بودند"فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ:"اون نامرداشون،اون چشم چروناشون،اون حروم لقمه هاشون،یه نگاه کردند،بلند صدا زدند"ما رَأَینا سَبیا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ "ما اسیر قشنگ تر از اینا ندیدیم...شما کجایی اید؟! سکینه صدازد:" نَحنُ سَبایا آلِ مُحَمَّدٍ"ما اسیران،عترت پیغمبریم... پرده پوشان حریم داوریم...* پرده ی سوم رو دیگه نمیگم... سرم رفته از بس توی سر،صداست سرم رفته از بس سرم داد زدن نگو که چرا موم سفیده آخه خودت رو یه لحظه بذار جای من ۲ خواب دیدم که تنت رو زمین نفس میزدی ... گلوتو برید ... گریه کردم،همون که زدت اومد منو زد، موهامو کشید او می کشید و من می کشیدم او می دوید و من می دویدم خدا خواسته من مثل زهرا بشم زیر کوله بار غمت تا بشم رمق تو تنم نیست عزیز دلم ببخشم نمیشه به پات پا بشم چند روزی هست، میلرزه پاهام دیگه نمازام، نشسته شده افتادم من، گمون بکنم که هردوتا پام، شکسته شده شاعر: سید جواد پرئی
روضه اول ماه صفر حجت الاسلام میرزا محمدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
‍ ↙️⏺‌روضه حضرت رقیه سلام الله علیها _حاج حیدر خمسه_عبدالرضا هلالی_ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ زجر ول‌کن نبود؛ حرمله می‌زد دخترک را بدون فاصله می‌زد گردنش را گرفت سلسله می‌زد گفت جامانده‌ام ز قافله می‌زد * دیدن گریه او داد زدن هم دارد سر که باشد بغلش حال سخن هم دارد زحمت شانه نکش عمه برایش دیرست گیسوی سوخته کوتاه شدن هم دارد *تا حالا موی سوخته دیدی یا نه؟ دست بزنی میریزه* ناخن پیر زنی بر روی او جا انداخت کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟ ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است تازه انگشتر او سنگ یمن هم دارد * من و رو خاک کشوند همون که رو سینه ات نشست یه دونه زد ولی بابا تموم دندونام شکست زخم های سر و روی پدر را که شمرد گفت: عمه چرا زخم دهن هم داد؟ *بابا!* حرمله چشم چران است، بدم می آید مثل زجر است،ببین دست بزن هم دارد * موم و نکش خودم میام مویی که سوخته کشیدن نداره خاکستر تنوری روی تو را گرفته این سنگ بی مروت موی تو را گرفته من دوست دارم این را، این زخم را که این جاست ردی که بر رخم هست، نقش عقیق باباست * *انگشتر رو بردن،با همون دستی که انگشتر باباش بهش بود چنان سیلی به روی سه ساله زد،حسین....* سنگی به سویم آمد،اما به زینبت خورد افتاد پیش پایم، سنگی که بر لبت ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
‍ |⇦•ای کاش بگویند که .. و توسل ویژۀ ایام اربعین و بازگشت خاندان آل الله به شهر مقدس کربلا به نفس حاج امیر کرمانشاهی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آنگونه که حاجی ست در احرام پیاده من هم شده ام سوی تو اعزام پیاده طوفانم و می آیم و در حلقه ی عشاق بر خویش سوارم ولی از نام پیاده بر عرش سوارش بکنی روز قیامت هرکس طرفت آمده یک گام پیاده ای خاص ترین عام،می آیند دوباره خاصان طرفت در مَلَاءِ عام پیاده * حسین جان!...قربون اسمت برم،آقا!این چه اسمیِ تا میاد هق هقِ آدم بلند میشه... اینی که تا اسمش رو میشنوی گریه ات در میاد،نشونه ی مؤمنِ... {فرمود:اگه خواستید دوست مارو بشناسید،کافیِ بشینی رو بروش،سه مرتبه بگی: "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"...اگه دیدی دلش لرزید و اشکش جاری شد بدون از ماست...} آقا! شما فرمودید:سه بار سلام بدید،اما این مردم سلام نداده تا میگم:حسین...دادشون بلند میشه... وقتی اون عارف در عالم مکاشفه،بی بیِ دوعالم فاطمه رو دید،عرضه داشت: مادرجان! ما برا حسینِ شما روضه می گیریم،آیا این روضه های ما باعث خوشحالیِ شما میشه یا نه؟فرمود:خیلی خوشحالم می کنید...مادرجان!ما تو روضه هامون،شعر میخونیم،مصیبت می خونیم،سینه می زنیم... کجای مجلس شمارو بیشتر خوشحال میکنه؟ فرمود: اونجایی که گریه کن های حسینم همه باهم حسینم رو صدا میزنن... حسین.... جان... حسین.... وقتی میگی:حسین:مادرش فاطمه از عرش صدا میزنه:اگه حسینِ خودت رو میگی خدا برات حفظش کنه،اما اگه حسینِ من رو میگی، بینِ دو نهرِ آب با لبِ تشنه،سر از بدنش جدا کردن...* ای کاش بگویند که در راه حرم مُرد یک شاعرِ ایرانی ناکام،پیاده *تا میگی: پیاده...دلِ ما یه جایی میره...بس که دویدم عقبِ قافله...پای من از ره شده پُر آبله...* زینب شده از ناقه پیاده که بیایند بر تسلیتش لشکرِ خُدام پیاده زینب شده از ناقه پیاده که به هر حال باران شود از اَبر سرانجام پیاده امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت یک روز ز ناقه شده آرام پیاده زانوی قدح بوده و بازوی پیاله هرجا که شرابی شده از جام پیاده از کرب و بلا رفته پیاده طرف شام تا کرب و بلا آمده از شام پیاده شامی که در آن از پس هفده سر بر نی خورشید شده بر سر هر بام پیاده ناموس خدا زینب کبری به زمین خورد تا بین خلایق شود اسلام پیاده مهدی رحیمی *این زینب،همون زینبیه که،همه ی بچه هارو خودش سوارِ بر ناقه کرد،قافله سالار زینبِ،مراقبِ همه بود،یه وقت کسی زمین نخوره،یه وقت کسی خودش رو از شتر رو زمین نندازه... از شام راه افتادن،کاروان اومد تا به سر یه دو راهی رسید،ساربان اومد محضر آقا امام سجاد،آقا! از طرف مدینه بریم یا از کربلا؟ فرمود: یه لحظه صبر کن،برم از عمه ام سئوال کنم،اومد پیش حضرت زینب،عمه جان!امر شما چیست،بریم کربلا یا بریم مدینه؟ عرضه داشت: عزیزِ برادرم! بریم کربلا...خیلی دلم برا حسینم،برا عزیزم، برا سایه سرم،برا تکیه گاهم تنگ شده...اُم لیلا گفت:بریم کربلا خیلی دلم برا علی اکبرم تنگ شده...نجمه گفت:بریم کربلا،خیلی دلم برا قاسمم تنگ شده،رباب گفت: بریم کربلا،میخوام یه ذره برا پسرم لالایی بخونم... اومدن کربلا،گفتم:بی بی زینب مواظب همه بود که کسی زمین نخوره،اما به یه جایی رسیدن سر رو ازمحمل آورد بیرون..."اَشَمُّ راَّئِحَةُ الْحُسَیْن" ،دیدن خانوم یه بویی کشید،خودش رو ازبالای ناقه روی زمین انداخت.... داره بوی حسینم میاد... 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊 حاج_امیر_کرمانشاهی @majmaozakerine
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان این روزها شبیه اسیران نینوا داری هوای مهد بلا صاحب الزمان پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان موکب به موکب از ته دل آه می کشی با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد با تاول نشسته به پا صاحب الزمان با دیدن نی و علم و پرچم و کتل هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان چل روز پیش رأس حسینش مقابلش از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان رفته میان مقتل و دیده به جسم او زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان چل روز پیش دیده تنش را میان بغض در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان عبدالمحسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5767329772090688353.mp3
2.87M
‌‌ نوحه های امام حسن علیه السلام «سنگ عقیق اگربتراشم...» شب دوم دوم هیات ثارالله مسجد امام الهادی ع @majmaozakerine
4_6012466920295499901.mp3
8.77M
📙مناسبت:ایام ماه صفر ۹۹ اسارت آل الله 👈 👈 🎤با نوای زیبای حاج اسماعیل پدوار 🎪هیئت علی ابن موسی الرضا ع اراک ✍کربلایی امیرحسین سلطانی @majmaozakerine
این دل دوباره داره حال و هوای زینب امشب دلم گرفته از غصه های زینب سینه زن حیرونه حیرونه حیرونه چشمامون بارونه بارونه بارونه نوکرت میخونه میخونه میخونه ای پریشان زینب ، ای پریشان زینب نه باور ندارم عمه سادات و اسارت نه باور ندارم عمه سادات و جسارت نه باور ندارم عمه جانم عمه جانم عمه جان نیمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم عمه جانم عمه جانم عمه جان نگرانم عمه جانم عمه جانم عمه ی نفس بریده عمه جانم عمه جانم عمه ی خوشی ندیده ای پریشان زینب ، ای پریشان زینب بال و پر وجودش از غصه گُر گرفته بال و پر وجودش در خیمه گُر گرفته از بین آتش و دود آید صدای زینب از کربلا به کوفه از صبح کوفه تا شام بگذاشت تازیانه پا جای پای زینب نفسم محبوسه محبوسه محبوسه روضه هاش کابوسه کابوسه کابوسه صحبت از ناموسه ناموسه ناموسه نه باور ندارم دستای زینب رو ببندند ای حسین...... ای پریشان زینب ، ای پریشان زینب پیراهن حسین را از او جدا نسازید این کهنه یادگاری مانده برای زینب زینب و آزار و آزار و آزار و کوچه و بازار و بازار و بازار و مجلس اغیار و اغیار و اغیار و نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه نه باور ندارم ..... نه باور ندارم زینب مضطر شده باشه نه باور ندارم حرف از معجر شده باشه @majmaozakerine
4_5884315502888618967.mp3
2.64M
ایران حسینیه توست شور سینه زنی حاج امیر کرمانشاهی ▪️▪️▪️▪️▪️ به تو سلام میکنم به طلاکوب روی علامتات به تو سلام میکنم به پیرهن سیاه و این کتیبه هات به تو سلام میکنم از کنار حرم امام رضا همه چیز این روز ها ممنوعه داره هر روز یکی میمیره همه ی دنیا توی قرنطینه است این مریضی هم یک روز میره عالم همه درد و درمان حسینیه ی توست پا کار تو هستیم ایران حسینیه ی توست لبیک لبیک ایران حسینیه ی توست به تو سلام میکنم به همه پیر غلام ها و نوکرات به تو سلام میکنم به اجاق نذری و به آشپزات به تو سلام میکنم به چایی خونه های محرمات سلام من به تو میرسه رو پر و بال فرشته ها قرار حسینیا باشه شب اربعین تو کربلا مرد عمل هستیم میدان حسینیه ی توست پا کار تو هستیم ایران حسینیه ی توست لبیک لبیک ایران حسینیه ی توست
‍ الهی آتیش به نیزارم نیفته علم از دست علمدارم نیفته که دیگه بیچاره میشم خنده میزنن به ریشم جلوی چشمای من که بی فروغه تو زمینم بخوری میگم دروغه آخه باورم نمیشه تو بری حرم چی میشه پناه خیمه مونده به راه علقمه نگاه خیمه زنده میمونی بقیه ی حرفا باشه تو راه خیمه پناه خیمه ای وای اباالفضل ... ای وای اباالفضل پاشو سقا دخترم عموشو میخواد پاشو آخه اصغرم عموشو میخواد دل بچه هامو نشکن که تورو میخوانَت از من پاشو سقا حرمو به تو سپردم خیمه ی خواهرمو به تو سپردم خیمه رو به کی سپردی رفتی چی سرم آوردی عموی خیمه دیدی که بستن آبو هم به روی خیمه رقیّه تشنَه ست از تشنگی زخمی شده گلوی خیمه عموی خیمه ای وای اباالفضل ... ای وای اباالفضل با غمت دلم چطور سَر کنه عباس صبرمو خدا زیادتر کنه عباس کمکم کن که بُریدم غم و غصه کم ندیدم بدنا غرق به خون دیدم اباالفضل به خدا داغ جوون دیدم اباالفضل تو دیگه تنهام نذاری که واسم نمونده یاری پناه زینب رحمی بکن به گریه و به آه زینب غروب فردا چه خبره به دور خیمه گاه زینب پناه زینب ای وای اباالفضل ... ای وای اباالفضل