eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
Ziarat-Arbaeen-Mirdamad.mp3
9.48M
🎤🎤 "السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع" 🍃🌸الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌸🍃 کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
‍ متن روضه اربعین حسینی (ع) - اختر من، هلال من، ماه من - سید مهدی میرداماد  اختر من، هلال من، ماه من همسفر و همدم و همراه من بی تو دلم طایر بی بال بود داغ چهل روزه چهل سال بود ... +این چهل روز برا زینب چهل سال گذشت ... شعله نثار جگرم کرده اند با سر تو، همسفرم کرده اند پیش روی محمل من صف زدن رقص کنان، خنده کنان، کف زدن ... +خواهر تو همه با دست نشون دادن ... هله هله کردن ... حسین ...میخوام روضه بخونم برات ... چهل روز نزاشتن زینب یه دل سیر گریه کنه ... محمل من در ملا عام بود همدم من، سنگ لب بام بود ... دیده به خورشید رخت دوختم آب شدم ساختم و سوختم ... +نگاه نکن حسین پیر شدم ... این چهل روز منو پیر کرد ... یا اباعبدالله ... راس تو می داد به زینب سلام چشم تو میگفت به من هم کلام چشم تو از چهار طرف سوی من ... نغمه ی قرآن تو، نیروی من ... حالا ببین زینب اومده .. حال پی عرض سلام آمدم فاتح و پیروز به شام آمدم ... ای به جمالت نگه فاطمه ای سر نی هم سخن فاطمه باز هم از وحی محمد بگو از گلوی پاره خوش آمد بگو ... ببین زینبت اومده ... آمده ام شانه به مویت زنم بوسه به رگهای گلویت زنم ... +حسین جان ... ازت توقع زیادی ندارم، یه خواهش دارم، زبانحال ... دست برون از دل این خاک کن اشک غم از دیدۀ من پاک کن ... حسین .......... ای به لبت زمزمۀ آب آب آب بده، آب بده بر رباب ... جان اخا غنچه ی پرپر کجاست؟ آب که آزاد شد، اصغر کجاست ؟ +تو این چند روز کربلا، اونایی که سالهای قبل رفتن، میدونن، تو این چند روز کربلا، اونی که خیلی به چشم میاد اینه ؛دیدم همه جا آب فراوان، اصلا چیدن رو هم بطری های آب آماده، خنک، نمیخوان زائر اربعین یه لحظه هم تشنگی بکشه .. محال کسی آب بخواد و آب پیدا نکنه ... کافیه بگی آب کجاس ؟ کافیه بفهمن تشنه ای، همه میان طرفت، بهت آب تعارف میکنند .. خیلی عجیبه این راه ...میخوام بگم خصوصا اگه ببین یه مادری بچه بغلشه ... (روضه من همینه ...) ببینن یه مادری طفل شیرخواره داره بیشتر آب بهش تعارف میکنند ... میگن این برا خودت این واسه بچه ات ... بچه تو این آفتاب و گرما تلف نشه ... اما بمیرم برا اون حسینی که چهل روز قبل بچه شو رو دست گرفت ... -ببینید ببینید گلم رنگ نداره .... +نمیزارن زائرا تشنه باشن .. اما کربلا به جای اینکه علی رو سیراب کنند ... فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن
🔸️بند(اول) دوباره عبورم بیوفته، اگه صحنه ی قتله گاهت مرا می کُشه ای برادر، تمنّای آخر نگاهت دوباره ببینم عدو زد، سرِ نیزه آن راسِ ماهت دوباره تداعیِ دردِ اسیری و آن اشک و آهت کجایی برادر، که بر گشته زینب ببینی چجور خون جگر گشته زینب (2) برادر، امان از شام، امان از شام، امان از شام امااان از، غمِ ایام، غمِ ایام، غمِ ایام ............................ 🔸️بند(دوم) کجایی رفیقِ بیابون، ببینی که قلبم شده خون دوباره منو خاطراتِ، به جولانِ این دشت و هامون دوباره غمِ آتشین ات، زده شعله بر چرخِ گردون منو سینه ی زار و مجنون، وداعِ بدن های گلگون کجایی برادر، که بر گشته زینب ببینی چجور در به در گشته زینب (2) برادر، امان از شام، امان از شام، امان از شام امااان از، غمِ ایام، غمِ ایام، غمِ ایام ........................‌..... 🔸️بند(سوم) کجایی تنِ بی سرِ من، گلِ لاله ی مادرِ من تو ای سایه ی رو سرِ من، هم آغوشِ پیغمبرِ من کجایی علی اکبرِ من، گل پرپر ای اصغرِ من وَ عباس آب آورِ من، تو ای قاسم و جعفرِ من کجایی برادر، که بر گشته زینب ببینی چِجور خون جگر گشته زینب (2) برادر، امان از شام، امان از شام، امان از شام امااان از، غمِ ایام، غم ایام، غمِ ایام ............................... 🔸️بند(چهارم) شدم غرقِ دریای مشکل، زدم سر بر این چوبِ محمل چِهِل شب چِهِل کوچِ منزل، چگونه ز تو کنده ام دل من و با سرت پیشِ قاتل، به تشتِ طلا در مقابل ببین مرهمِ زخمِ خواهر، که در گِل چه بنشسته محمل کجایی برادر، که بر گشته زینب ببینی چجور در به در گشته زینب (2) برادر، امان از شام، امان از شام، امان از شام کبوده، همه اعضام، امان از شام، امان از شام
غزلی تا ببرد از دلم آرام کجاست خواهم از عشق سرودن شب الهام کجاست هوس کرب وبلا دارم و بین الحرمین کربلا حسرت دل گشته، دل آرام کجاست طلب عشق ندارم به جز عباس علی قمر ماه ومنیرم دهد اطعام کجاست نینوا دشت بلا، یاد بیارید حسین گفت آزاده شوید، مجری احکام کجاست قبرشش گوشه مراسوی جنون میخواند مادرش دفن بقیع، مرقده گمنام کجاست نوکرت کرده طلب زائر سقا باشد خواب رنگی که شود مرهم آلام کجاست
یادواره شهدا،،،،،،مثنوی؛ دوش آماده شدم تا غزل آغاز کنم. باب شعری به هوای شهدا باز کنم. روی دفتر قلمم سُر شد و لرزید که باز. نام زیبای شهید آمد و ما غرق نیاز. ناگهان حس عجیبی به دل من افتاد. دستی از غیب مسیر دگری بر من داد. گفتم انگار قرار است جوانی بکند. مثنوی جای غزل واژه پرانی بکند. با مدد از شهدا مثنوی آغاز شده. دری از شور و شعف در دل من باز شده. بسم رب الشهدا گفتم و آغاز سخن. نشود یاد شهید از دل عشاق،کهن. شهدا نقطه ی عطفند ز ایثار و وفا. رسد از ما به شما در همه ایام جفا. شهدا آینۂ شور و صفایند هنوز. باعث عزت دین این شهدایند هنوز. شهدا فاتح میدان نبردند همه. بر سر محور توحید بگردند همه. شهدا اسوۂ صبرند در آن دشت جنون. لب خشکیدۂ شان تر شده در ساحل خون. میکنم باب سخن از شهدا باز امشب. ما پر از سوز نیاز او به همه ناز امشب. ناز کن ناز که تا بی تو شوم غرق نیاز. باز کن یک دری از باب بهشت امشب باز. بس کنم، نام شهید آمد و دلها شیدا. حزن و اندوه ز رخسار شماها پیدا. روی سنگی بنوشتند بصیر اینجا هست. دل این قافله بی آب خودش دریا هست. روی قبر دگری مادر خونین جگری. با ولع بوسه زند روی مزار پسری. درد دل میکند انگار خودش می داند. واژه ها حس غریبیست که در دل ماند. وصف حال پسرش را من از او پرسیدم. اشکِ باران شده از چشم ترش را دیدم. زخمها یک به یک از سینۂ مادر جاری. گفت، مادر تو هم انگار ز من بیزاری؟ میدهم من قَسَمت بر شه بی غسل و کفن. با دل سوخته ی مادر خود حرف بزن. یاد آنروز که از من سند میدان خواست. اذن دادم ولی آشوب،در این دل برپاست. عاقبت اذن جهاد از منِ مادر بگرفت. مددی از شه افتاده و بی سر بگرفت. رفت و دیدم ز رخش شوق وصال رخ دوست. گفتم از هر چه که باید سخن دوست نکوست. تا که نام شهدا از دهنم جاری شد. واژه ها هر چه گران بود قلم کاری شد. این شهید است کنون میل پریدن دارد. رقص خون در نگه یار چه دیدن دارد. میرود تا که رگ شیعه نمایان سازد. سربلند از هدفش مصحف قرآن سازد. میرود تا که دگر صاعقه طوفان نشود. بر تو این شام،دگر شام غریبان نشود. میرود تا که جهان شعله به آذر نزند. "سر سجاده کسی تیغ به حیدر نزند." میرود تا که تو را باز تماشا نکنند. و تو را در وسط معرکه حاشا نکنند. میرود تا که اسیر غم دنیا نشوی. میرود تا که در این معرکه تنها نشوی. میرود تا که تنت حیف در عالم نشود. روح عرشیّ تو یکدم به خدا کم نشود. جبهه و جنگ نشان از شهدا را دارد. و بسیجی به دلش سوز دعا را دارد. اینکه رفته است زند سر به جنون. در سرش عشق حسین است،کنون. شوق دیدار رخ دوست کند شیدایی. خوش به حال تو شهید اینکه چنین پیدایی. جبهه و جنگ چه گویم تو بگو محشر بود. تیر و ترکش همه در حول یکی محور بود. روی مین رفته که تا معبر دیگر بزند. به هوای خودش از خود به خدا پر بزند. سنگری کنده در آن دور که تنها باشد. از کم و بیش جدا گشته که دریا باشد. فکر تسبیح و دعا در وسط سنگر بود. از خودش غافل و در فکر غم رهبر بود. ناگهان ترکش خمپاره غمی بر پا کرد. دشت خشکیدۂ آن منطقه را دریا کرد. همه گفتند که از غم شده آزاد انگار. به گمانم که رسید عاشق دلداده به یار. رفت اما چه غریبانه ، ز ما دلگیر است. به خود آیید چو امروز که فردا دیر است. در دمِ سازِ پر از سوز و ریا دم نزنید. حرفها پشت سرِ زاده ی آدم نزنید. عشق،ایثار، وفا در همه جا گم شده است. هرزگی، این همه سرگرمی مردم شده است. ما ز رخسار پر از درد شما شرمنده. رُخِتان تا به ابد در دو جهان تابنده. به دل سوختۂ مادر خوبان سوگند. به همان سینۂ سوزان شهیدان سوگند. دست از راه تو هرگز نکشانیم،شهید. در غمت تا به ابد اشک فشانیم شهید. ما گرفتار هواییم خدا رحم کند. در پی یک نخ کاهیم خدا رحم کند. عرفا غرق خدایند ولی می ترسند. ما که افتاده به چاهیم خدا رحم کند. @khatmkhanimajma
AUD-20210809-WA0000.mp3
13.55M
حواست هست نوکرت داره پیر میشه. بخرم ببرم به حرم داره دیر میشه😭💔 🎙حمیدعلیمی 💔 🖤
4_5765044093574973601.mp3
6.96M
🍃با دل پر اومدم در خونت 🍃میدونم که میشنوی گلایه مو 🎤 👌بسیار دلنشین @majmaozakerine
🌷 💚 سہ شنبہ من و حسرتے بیڪران ✨براے هواے خوش جمڪران دعاے فرج، مهر و سجاده و ✨دو رڪعٺ نماز امام زمان(عج) 🌷 🏴؏َـجِّـلْ لِوَلـیِڪْ ألْـفَـرَج
4_6005789715029034888.mp3
4.06M
احساسی (عج) 🍃امان از جدایی امان ز بی کسی 🍃کجایی کجایی چرا نمیرسی 🎤 👌بسیار زیبا @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5832190886431164710.mp3
8.42M
🔳 (ع) 🌴امام رضا دوای دردای بی شماره 🌴هر کسی داره حاجت پیش شما میاره 🎤 👌فوق زیبا @majmaozakerine
📋 تو یک تنه لشکری، مثل خود حیدری *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو یک تنه لشکری، مثل خود حیدری بذار تماشات کنم، این لحظه‌ی آخری تو فکر رفتنی و من، برام نمونده طاقتی دارم می‌خونم از چشات، که تشنه‌ی شهادتی اذان بگو، دلم یکم آروم بشه شاید صدات حریف این، بغض توی گلوم بشه آه پسرم! دلخوشی اهل حرم میری می‌سوزه جگرم، آه پسرم! این دنیا نفس‌گیر میشه، اشکام سرازیر میشه جوون خوش قامتم، بری بابات پیر میشه یه عده بی‌حیا می‌خوان، تو رو بگیرن از بابات می‌خوان مثِ مدینه باز، یه کوچه وا کنن برات داغ تو رو اینا، به سینه‌م میذارن با کُشتنت اینا می‌خوان، اشک منو دربیارن خوب می‌دونند، که با غم تو می‌تونند دل منو بسوزونند تو روایت نوشته تا زمین نیوفتاده بود « فَضَرَبُوهُ بِأَسْيَافِهِمْ» فقط ضربه میزدن اما همچنین که زمین خورد نوشتن « فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اَرْبَاً اَرْبَاً» یعنی شمشیر و نمیزدند دربیارن؛ شمشیر و میزد می‌کِشید توو بدن... با نفسِ آخرت، من و صدا میزنی جلوی چشمام داری، تو دست و پا میزنی باید که از رو پیکرت، سر نیزه‌ها رو دور کنم باید تا عمه میرسه، تنت رو جمع و جور کنم چاره‌ای نیست، با این پاهای نیمه‌جون روی عبا می‌برمت، حتی شده کِشون کِشون ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نریمانی
📋 يا فتیان بنی هاشم،احملوا اخاکم *بخش دوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صداش بلند شد « يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم، إحْمِلُوا أَخاكُمْ » بیاین برادرتون و ببرین آی بنی هاشمیا... جوانان بنی‌ هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم چاره‌ای نیست با این پاهای نیمه‌جون روی عبا می برمت، حتی شده کِشون کِشون خونه دلم،نشد بمونی حاصلم غم تو میشه قاتلم، خونه دلم وقتی شهیدی رو میارن، سریع دو سه نفر میرن زیر بغلای پدر شهید و میگیرن؛ اما ابی عبدالله هیشکی و نداشت. این قدر کسی نبود یهو سرش و بالا گرفت، همچین که رو بدن علی‌اکبر افتاد، شیخ جعفر شوشتری میگه:« مُرد ابی عبدالله. همه می‌گفتن حسین جون داد، تموم شد. یهو دید یه دستی اومد رو شونه‌ی حسین. - داداش! پاشو، پاشو قربونت برم؛ عزیز دلم؛ تو که این همه داغ دیدی یادت نمیره! مادرمون و، بابامون و، داداشمون و؛ بابا پاشو، ببین اینا دارن می‌خندن کف میزنند هلهله میکنند. پاشو داداش، پاشو آبرومون داره میره. یهو ابی عبدالله تا صدای زینب و شنید از جا بلند شد:« قربونت برم، چجوری اومدی این مسیر رو؟! نگفتی نامَحرما نگات می‌کنند؟! یه نگاه به داداشش کرد:« حسین! مگه من یادم میره اون روزی که بابام علی رو دست بسته بردن مسجد، من که سالمم چیزم نیست؛ مادر پهلو شکسته بود، سینه‌ش آسیب دیده بود، بازوش زخم بود، چه جوری دست به دیوار گرفته بود؛ میدونید هی می‌گفت: «علی.... یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی این همه نیزه چرا دور و برت افتاده؟! ــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 کار تشییع تَنَت دست عبا افتاده *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کار تشییع تَنَت دست عبا افتاده تار و پود تو ز هم سخت جدا افتاده لشکری تنگ نظر کار به دستم دادن زانویم تا شده کارم به عصا افتاده کفِ افسوس زدم بر هم و با خود گفتم آخر این ریخته پاشیده کجا افتاده؟! نفس این پدر پیر به تو بسته ولی نفست ای نفسم! بین دو "با" افتاده آخه همچین که میخواست بگه بابا، بای اولی رو میگفت «با»، دید نمی‌تونه حرف بزنه؛ روایت میگه ابی عبدالله دست برد لخته‌های خون و از دهن علی درآورد. «یک فَزَع کردی تمام صورتم را خون گرفت» ارباً اربای تو را هر چه مرتب کردم مثل اول که نشد چند هِجا افتاده دست و پا نه! پسرم با پدرت حرف بزن تیر خورده به گلویت زِ صدا افتاده پسرم آبرویم رفت بیا کاری کن چشم ناپاک به ناموس خدا افتاده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 روضه‌ی پیکر اربا ارباب علی اکبر *بخش دوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی که بچه‌های شما رو آوردن، بدن‌هاشون سالم بوده اجازه دادن شماها ببینید ولی من یه پدر شهید و میشناشنم بدنش گلوله‌ی مستقیم تانک بهش خورد تیکه تیکه شد جوری که میگه این بدن و جمع کردن توو یه گونی و آوردن عقب، کفن کردن پیچوندن یه جوری پدرش و گفتن نمیشه بابا اینجوری ببینی بچه‌ت و هی اصرار از اونا انکار تا وقتی که میخواستن این بدن و توو خاک بزارن بابائه اومد جلو گفت:« نمیشه اینجوری! من باید بچه‌م و ببینم.» - گفتند:« آخه جوری نیست که تو بتونی ببینی؛ گفت:« دیگه من بزرگتر از حسین که نیستم، این داغ که داغش بزرگتر از داغ علی اکبر که نیست اجازه بدین من بچه‌م و ببینم؛ میخوام ببینم اون لحظه حسین چی کشیده... میگه یه تیکه‌ی کفن و باز کردن همچین که این نگاهش به بدن افتاد یه ناله‌ای زد، غش کرد؛ همونجا زیر بغلاش وگرفتن... دوتا بدن و ابی عبدالله نتونست برگردونه یکیش علی اکبر بود، بزرگان میگن این که ابی عبدالله نتونست برگردونه به خاطر این بود که می‌خواسته اسائه‌ی ادب به بدن نشه آخه هرجای این بدن و بلند می‌کرد، یه جای بدن زمین میموند، فَلِذا خود حسین خم شد این صورتش و گذاشت رو صورت جوونش... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه اربعین حسینی (ع) - بگیر جان مرا بر همین تراب حسین بگیر جان مرا بر همین تراب حسین که جان بگیرم از این لطف بی حساب حسین یه دونه حسین امروز بیشتر بگی غنیمتِ، معلوم نیست اربعین سال دیگه نَفَسی باشه، من یه جوری میخوام حسین بگم،اگه سال آخرِ که اربعین زنده ام بتونم یه یاحسین بیشتر بگم نه نای ماندن دارم ..... چندین میلیون زائر میگن رسیدن کربلا، این زائرا همه یه طرف، زینب یه طرف، این زائرا که رسیدن کربلا تو راه خیلی پذیرایی شدن، بهترین غذاها،بهترین رسیدگی ها،کافی ِ بفهمن زائر یه خار تو پاش رفته، همه سبقت می گیرن مداواش کنند،اما یه نفر نگفت:زینب چهل روزِ داره کتک میخوره و تازیانه میخوره نه نای ماندن دارم نه روی برگشتن اگه مدینه بپرسه: حسینت رو کجا گذاشتی اومدی؟ مخواه تا که بمانم در این عذاب حسین ندیده مثل شب و روزهای زینب را به عمر خویش نه ماه و نه آفتاب حسین اسیر دردم ،اسیر غمم، چهل روز است چهل شب است، ندارم به دیده خواب حسین داداش چهل شب ِ نخوابیدم،میدونی از کی دیگه نخوابیدم؟ "اهل روضه اید همه ی شماها، اربعین یعنی مرور روضه های گذشته،چون همه ی روضه ها رو امروز زینب برا حسین خونده، اربعین یعنی از اول محرم هر چی روضه شنیدی دوباره تکرار کنی و داد بزنی" داداش میدونی از کی دیگه خواب از چشمام رفت؟ از اون وقتی که دیدم دست به کمرت گرفتی، دیدم از علقمه داری برمی گردی، دیدم صدای غصه و ناله ات همه ی کربلا رو گرفته {دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم رو برو شد بیا برگرد خیمه ای علمدارم من و تنها نگذار ای کس و کارم} حسین...... چهل شب است که میگویم السلام علیک چهل شب است که نشنیده ام جواب حسین این جوری نبوده ، این مصرع رو من قبول ندارم، حسین جان من که یادم ِ هر موقع تو رو صدا زدم جوابم رو دادی،کافی بود بفهمی دل زینب برات تنگ شده،هر موقع حس می کردی بهانه ات رو گرفتم،حس می کردی باید یه نگاه کنی، یه نیرو به زینب بدی خودت رو نشونم میدادی، دروازه ی کوفه دیدی همه دارن سنگ میزنن، دیدم سرت بالا نیزه ها داره قرآن میخونه،"روز سکوت نیست امروز، امروز بچه های حسین با اشاره حرف میزدن،چون صداشون در نمی اومد" داداش! مگه میشه سری که بالا نیزه قرآن بخونه با خواهرش حرف نزنه؟ من با نگاه باهات حرف زدم، دیگه کجا من رو نگاه کردی؟ داداش یادتِ، اونجایی که من رو بردن محله ی یهودیا،من و بردن کوچه و بازار،چشمت به زینب افتاد چشمات رو بستی،اما داداش هرچی یادم بره، این آخری رو یادم نمیره،داداش! اون شب هم که اومدی خرابه،میخواستی دل دخترت رو آروم کنی،دیدم سر بریدت رو از روی خاک برداشت بابا! دخترت از دنیا بریده بدون تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا! حسین واسه دخترت اومدی،اما دل من رو بردی، وقتی نگاه کردم دیدم سر یه طرف افتاد، دخترت یه طرف، ناله زدم:حسین..........
بیز حسینه لشگروخ یولونا باش ورروخ🌾🌻 آند اولا فاطمییه بیز حسینن دنمروخ🌾🌻 بیز اهل ولا شهد بلا شربتیمیزدی گوز یاشلاریمیز ابروی امتیمیزدی🌾🌻 شش گوشه حرم قبله ی امنیتیمیزدی بیر کلمه حسین زمزمه سی وحدتیمیزدی🌾🌻 مهدی آقامیز شاه قدر قدرتیمیزدی عباسین او قانلی علمی رأیتیمیزدی🌾🌻 بیز هیئتی یوخ فاطمه سر هیئتیمیزدی بیز حسینه لشگروخ🌾🌻 یولونا باش ورروخ آند اولا فاطمییه🌾🌻 بیز حسینن دنمروخ باران بلا یاغسا اگر باشلاریمیزدان🌾🌻 سالوق یولا دریا سئلی گوزیاشلاریمیزدان طوفان آییرانمز بیزی یولداشلاریمیزدان🌾🌻 بیز سینه زنوق قان تئز آخار قاشلاریمیزدان بیگانه ائدر واهمه پرخاشلاریمیزدان🌾🌻 ئولساقدا گلر ناله لحد داشلاریمیزدان بو قاره علم شاخص ماهیتیمیزدی🌾🌻 بیز هیئتی یوخ فاطمه سر هیئتیمیزدی بیز حسینه لشگروخ🌾🌻 یولونا باش ورروخ آند اولا فاطمییه🌾🌻 بیز حسینن دنمروخ رحمت بولودی بو باغا بیر یول یاغا بسدی🌾🌻 سرو علوی نشو ایلسه مین داغا بسدی بیر دفعه نگاریله گوروش مشتاقا بسدی🌾🌻 ای مدعی لر زخم زبان عشاقا بسدی دنیا سیزون اولسون بیزه قولسوز آقا بسدی🌾🌻 غیرتلی علی اوغلی ولی نعمتیمیزدی بیز هیئتی یوخ فاطمه سر هیئتیمیزدی🌾🌻 بیز حسینه لشگروخ یولونا باش ورروخ🌾🌻 آند اولا فاطمییه بیز حسینن دنمروخ🌾🌻 @majmaozakerine