eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‏نبود مرد نبرد تو در اُحُد اَحَدی چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی حضرت حمزه وحضرت عبدالعظیم ع
‍ . 🎤 اگه قراره عذاب بشم، نذار با دوریت عذاب بشم آرزو دارم یه روز منم ، حر تو آقا حساب بشم می بینی چشامو، می‌شنوی این گریه هامو به جز تو کی آخه، می شناسه سوز دعامو تو رو به ابالفضل، امضا بکن کربلا مو جز تو حرفامو، پس کی می‌دونه تنها، عشق تو، واسم می‌مونه جانم اربابم.... ---- اگه قراره گدا بشم، به هر کسی رو نمی‌زنم به جز در خونه ی خودت، هیچ جایی زانو نمی‌زنم تویی تو، امیدم، عشقتو با جون خریدم می‌دونی، هزار بار، خواب ضریحت رو دیدم رسیدم، به رویام، دست به ضریحت کشیدم بینِ آغوشت، آروم می‌گیرم آخر اربابم، واست میمیرم جانم اربابم... ----- اگه قراره گریه کنیم ، کجا غمی مثل کربلا ست چیزی که ما هارو می‌کشه، روضه ی گودال قتلگاست تو قلبش محن داشت، روضه ای از پیرهن داشت کنارش تو گودال، یه مادر سینه زن داشت زیرلب میخوندش، کاشکی حسینم کفن داشت روی خاکیو، خولی می‌خنده دست زینب رو، دشمن می بنده ای وای اربابم
خورشیدِ زمین، گنبد زیبای تو باشد خلدم به جهان، منزل و ماوای تو باشد هرگز نروم جای دگر بهر گدایی تا کوی تو و درگه والای تو باشد
1_74671855.mp3
11.52M
السلام علیک یا حمزه سید الشهدا 🔹️ روضه حضرت حمزه علیه السلام 🎤 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی علیه السلام 🔗شهادت عموی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔺لحظات سخت شهادت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
یا امام رضا سلام.mp3
6.81M
💠چهارشنبه های امام رضایی💠 ⏯ 🎤 📜 یا امام رضا سلام... 🌹الهم عجل الولیک الفرج
✨🌸 چهار شنبه 🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸یا حی یا قیوم 👈100مرتبه 🔶 یا متعال 👈541 مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره حشر "تمام کائنات بر او درود فرستند و برای او استغفار نمایند. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز چهار شنبه 2/ مناجات امیر المومنین (ع) در کوفه 3/ دعای فرج 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز چهار شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی بعد از حمد،یک مرتبه سوره توحید وسوره قدر را بخواند خداوند توبه او را قبول میکند.   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
🌾🍃متن روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال 🍁🍀 🔴شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ سید مهدی میرداماد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴                  وقتی خبر شهادت جناب حمزه رو به پیامبر دادن ، میگن پیغمبر اشک ریخت .... وجود حمزه کنار پیغمبر ، خیلی نشان دهنده ی قدرت اسلام بود .... الله اکبر .... مریض دارا ... گرفتارها ... لحظه ، لحظه ی استجابت دعاست... چی میخوام بگم ؟!! میخوام بگم وقتی خبر شهادت رو به پیغمبر دادن ، قلب رسول خدا شکست ... اما دلش خوش بود یه علی هست.... تکیه گاه پیغمبر علی بود ... تا علی هست کسی جرات نداشت به پیغمبر آسیبی برسونه ... میخوام یه جمله بگم ... میخوام بگم وقتی خبر شهادت اباالفضل رو به ابی عبدالله دادن ... وقتی رسید کنار علقمه ... یه نگاه کرد دید همه رو خاک افتادن ... دلش بی کی خوش باشه حسین ...؟! ... یه علی داشت اربا اربا رو خاک ... (حالا که خیلی خیلی گرفتاری ، بگم و ناله بزنی ... ) اما حسینم یه علی داشت ... پیغمبر علی ، امیرالمومنین رو داشت ، حسینم کنار علقمه دلش خوش بود یه علی داره .... کدوم علی ...؟!! وقتی تکیه داد به نیزه ... صدا زد هَل مِن ناصر یَنصُرنی ؟ .... دیدن یه علی تو گهواره دست و پا میزنه .... یعنی بابا من هستم
گریز روضه کوتاه به کربلا واحمزتا... چه آمده بر روز پیکرت واپحمزتا... رسیده کنار تو خواهرت واحمزتا... به روی تنت می کشم عبا مثله شده رشیدِ حرم ؛پای تا سرت واحمزتا ... زنان مدینه صدا زدند خانم صفیه!!!دست مبر سوی معجرت واحمزتا... اگر چه تنت ریخته بهم با احترام دفن کنم جسم اطهرت واحمزتا...شکافته شد سینه ات ولی در زیر سم اسب نشد نرم پیکرت واحمزتا ... چه خوب که دختر نداشتی کاری نداشت وحشیِ قاتل به دخترت واحمزتا... عموی دلاور برو دگر یک دختری زمین نخورد در برابرت واحمزتا ... بریده شد انگشت تو ولی غارت شدی قبول نه در پیش مادرت
💚🌴کرامات حضرت رقیه(س)🌴💚 ✅حکایتی زیبا ✍جناب حجه الاسلام و المسلمين آقای سيد عسكر حيدری،‌ از طلاب علوم دينيه حوزه علميه زينبيه شام چنين نقل كردند که : روزی زنی مسيحی دختر فلجی را از لبنان به سوريه می‌آورد. زيرا دكترهای لبنان او را جواب كرده بودند . زن با دختر مريضش نزديک حرم با عظمت حضرت رقيه (س) منزل می گيرد، تا درآنجا برای معالجه فرزندش به دكتر سوريه مراجعه كند،‌ تا اينكه روز عاشورا فرا می ‌رسد و او می ‌بيند. مردم دسته دسته به طرف محلی كه حرم مطهر حضرت رقيه(س) آنجاست می ‌روند. از مردم شام می پرسد اينجا چه خبر است ؟ می ‌گويند اينجا حرم دختر امام حسين (س) است . او نيز دختر مريضش را در منزل تنها گذاشته درب اطاق را می‌بندد، و به حرم حضرت رقيه سلام الله عليها روانه مي‌شود و گريه می كند،‌به حدي كه غش می ‌كند و بيهوش می ‌افتد ... درآن حال كسي به او مي‌گويد بلند شو برو منزل ... حركت می ‌كند و می ‌رود درب منزل را می ‌زند، می ‌بيند دخترش دارد بازی می كند! وقتی مادر جويای وضع دخترش می ‌شود و احوال او را می ‌پرسد،‌ دختر درجواب مادر می‌گويد وقتی شما رفتيد دختری به نام رقيه وارد اطاق شد و به من گفت : بلند شو تا با هم بازی كنيم . آن دختر به من گفت، بگو : ( بسم الله الرحمن الرحيم ) تا بتوانی بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ديدم تمام بدنم سالم است... او داشت با من صحبت می ‌كرد كه شما درب را زديد،‌ گفت : مادرت آمد . سرانجام مادر مسيحی با ديدن اين كرامت از دختر امام حسين (س) مسلمان شد ... 📚 کتاب کرامات حضرت رقیه(س).ص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین طاهری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دورِ سرت میگردیم کنارِ سفرت از قدیم ما جونمونم میدیم برای سیدالکریم .. چه حرمی چه زائرایی داری چه کرمی چه خادمایی داری بی اختیار شبایِ جمعه میگم تو حرمت چه کربلایی داری .. تو هستی تنها سر پناه برایِ ما جامونده ها وقتی میایم زائر میشیم ری میشه مثلِ کربلا .. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه احترامی داری میونِ قلب عاشقا غریب نمونده حَرمت تو ازدحام زائرا اما دلم میگیره غصه وقتی میبینه که مدینه سوت و کوره نه زائری نه حتی سنگِ قبری برا بقیع بساط گریه جوره میسازیم آخر تو بقیع چهار تا گنبد زود زود دعایِ ما بعد از فرج نابودیِ آل سعود .. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زده به قلبِ لشگر اون که یلُ دلاورِ حمزه عمویِ احمدُ رزمش شبیه حیدرِ تو یاور دین خدایی آقا شبیه تو دیگه نیومد دنیا یه نفره یه لشگری والله پشت سرت دعای خیرت زهرا عموی ختم المرسلین ای جلوه ی قالو بلی تو کاملی تو عارفی کوه ادب کوه وفا @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
گریزهای مداحی شهادت حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام خواهر حضرت حمزه علیه السلام بر سر بالین برادر پس از جنگ احد زمانیکه خواهر حضرت حمزه علیه السلام از راه رسید، پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به پسر او زبیر فرمود: برو مادرت را برگردان تا اینجا نیاید و برادر خود را با این حال نبیند، شاید طاقت نیاورد، زبیر پیش مادر رفت و گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می خواهد که شما برگردید. صفیه خواهر حمزه علیه السلام گفت: ای پسر! شنیده ام که برادرم حمزه را شهید کرده اند و بدن او را مثله ساخته اند، به خدا سوگند که اگر بالین او بیایم اظهار ناراحتی نخواهم کرد و این مصیبت را در راه خدا خواهم پذیرفت. زبیر آمد و سخن مادر را به عرض پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم رسانید حضرت به او اجازه داد تا آمد و برادر را دید و به جهت وی از خداوند طلب بخشش نمود اما خود را از گریه نتوانست نگاه دارد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هم از گریه او به گریه افتاد و فاطمه علیها السلام هم می گریست. حضرت فرمود: ما اَصابَ بِمِثلِکَ اَبَداً. هرگز مصیبت زده ای مثل تو نخواهم دید. یعنی مصیبت هیچ کس نزد من برابر مصیبت تو نخواهد بود. پس فاطمه علیها السالم و صفیه را بشارت داد که جبرئیل آمده می گوید: حمزه علیه السلام را در میان اهل آسمان اسدالله و اسد رسوله نوشته اند.(روضه الشهداء، ص۸۸) اشاره گریز: آمدن حضرت زینب میان گوی قتلگاه کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به آن دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام •┈┈••✾••✾••┈┈• •┈┈••✾••✾••┈┈• حمله کرد خالد ابن ولید (لعنت الله) همه فرار کرده بودن .. یه عده پِیِ غنیمت ،یه عده لشکرُ دیدن از پشت داره هجوم میاره جنگی که پیروز شده بودن ،مغلوبه شد .. همه فرار کردن ،پیغمبر محاصره شد .. هیچ کسی نموند ،تک و تنها امیرالمومنین ایستاد پیشانیِ پیغمبر شکست .. دندانِ مبارک شکست ..تنها کسی که ایستاد و یه تنه دور پیغمبر میگشت امیرالمومنین بود .. نود زخمِ کاری به بدن آقا رسید ولی از پا ننشست .. آسمانی ها مبهوتِ جنگِ علی شدن .. انقده تک و تنها دورِ پیغمبر گشت خطاب اومد همه شنیدن این ندا رو منادی بین زمین و آسمان ندا داد : لا فَتی اِلاّ عَلی لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار .. این برا امروز بوده .. یه تنه ایستاد جانِ پیغمبرُ نجات داد .. زخم هاشُ بی بیِ ما حضرت زهرا مرهم می گذاشت بعدِ جنگِ اُحد ؛ پرستارِ علی ابن ابیطالب فاطمه بود .. هر زخمی رو مرهم میذاشت میگفت علی جان ان شالله جبران کنم .. دست مریزاد علی چه کردی امروز .. جانِ بابایِ منو نجات دادی .. ان شالله جبران کنم .. یه گریز بزنم برگردم .. فرمود علی جان ان شالله عمرم باقی باشه برات جبران کنم .. میدونی کجا جبران کرد .. وقتی دستایِ علی رو بستن .. داشتن میبردنش سمتِ مسجد .. حائل شد ، کمرِ مولا رو گرفت .. صداش بلند شد .. ای کعبه خودم دورِ سرت میگردم پروانۀ شمعِ سحرت میگردم امروز به جبرانِ نود زخم احد بنگر که چگونه سپرت میگردم *رکنی بود حمزه .. بیخود نبود نامش شد حمزۀ سیدالشهدا فاطمه (س) با این که آسیب دیده بود ،با این که پهلوش شکسته .. بازو آسیب دیده .. میاد سرِ قبرِ حمزه .. ببین چه مقامی داره فاطمه میاد اونجا حرفاشُ بزنه آرام بشه .. خودِ مولا وقتی داشتن میبردنش سمتِ مسجد ( میخوام مقامِ حمزه جا بیفته ، بدونیم امشب برا کی داریم گریه میکنیم ) انقدر مقام بالاست اسدالله علی ابن ابیطالب دارن میبرنش ، یه نفر از اونایی که اسم برده جلو درِ خونه ،حمزۀ سیدالشهداست .. فرمود حمزه اگه تو بودی اینا جرات نمی کردن درِ خانۀ ما رو آتش بزنن .. بعد از اینی که پیغمبر فرمود عمویِ من گریه کن نداره ، زن ها همه کشته هاشونُ رها کردن ،برا حمزۀ سیدالشهدا گریه کردن .. رسم شد تو مدینه هرکی کشته ای می داد ، شهیدی می داد اول برا حمزۀ سیدالشهدا گریه می کردن بعد برا شهید خودشون .. در غزوۀ اُحد چو اُحد بود پا به جا تا عاقبت ز حربۀ وحشی زپا فتاد دشمن همین به کشتنِ او اکتفا نکرد در فکرِ مثله کردنِ آن پارسا فتاد جسمش درید و دیگر اجزایِ او برید قلبش به دستِ هندۀ شوم دغا فتاد این قرعۀ ستم که ز تزویر هنده بود آوخ به نام حمزۀ شیر خدا فتاد *مثله کردن بدنُ .. نوشتن با اجزایِ بدنِ حمزه گردن بند درست کرد به گردن انداخت ..* هر کس برفت تا خبر آرد به مصطفی زان کشته در کنارِ وی از غم ز پا فتاد *هرکی میومد بدنُ میدید دیگه نمی تونست برگرده .. * تا خود پیمبر آمد و چون حال حمزه دید زد ناله آنچنان که طنین در فضا فتاد *نشست شروع کرد گریه کردن یه وقت خبر آوردن یا رسول الله خواهرش داره میاد .. عمۀ شما صفیه خانم داره میاد .. خودش جلو دوید فرمود عمه برگرد .. اگه میشه شما بالاسرِ برادر نیا .. ( نمیشه که )خواهره .. خبرِ شهادتُ شنیده ولی تا بدنُ نبینه دلش آرام نمیشه .. فرمود عمه جان شرط داره .. اول فرمود عبا بندازن رو بدنِ حمزه .. انقدر رشید بود پاهایِ حمزه از زیرِ عبا بیرون آمد ، فرمود خار و خاشاکِ بیابون هارو جمع کردن حتی خواهر پاهایِ برادرم نبینه .. عمه جان شرط داره ، اگه میخوای بدنُ زیارت کنی عبارو کنار نمیزنی .. اگه می خوای بدنُ ببوسی از رویِ عبا .. بغل میکنی از رو عبا .. (چه بدنی ؟..) تازه این بدنی که مثله شده سر در بدن داره ...* در شرح این مصیبت جانسوز ناگهان دل در هوای واقعه ی کربلا فتاد وقتی که راه قافلۀ غم نصیب شام برکشتگان بی سر دشت بلا فتاد *راوی میگه همچین که این زن و بچه رو از کنارِ کشته ها رد میکردن دونه دونه از رو ناقه ها می افتادن ...* وقتی که چشم زینب کبری به قتلگاه بر جسم نورِ دیدۀ خیرالنسا فتاد بی اختیار نعرۀ هذا حسین او سر زد چنان که آتش ازو در جهان فتاد شاعر : موید پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀چهارشنبه های امام رضایی روزے بہ جرم عشق شما متهم شدم روز دگر بہ احترام غمت محترم شدم دیگر بس است بہ دلم رحم ڪن رضا دیوانہ ے بے سرو پا حرم @majmaozakerine