سید سالاری:
✅ سینه زنی شب هفتم حضرت علی اصغر
لالالالا، آروم بابا
بر می گرده از سمت دریا سقا
تشنته می دونم، گرسنته می دونم
سرت به روی شونه ست، یه مدته می دونم
لالا، بابا
ایندی روبابَه گَلُون ای وای دِیُون
اَلدَه ئولَن اوغلُونا لای لای دِیُون
لای لای دِیُون
مظلوم بالام لای لای
اوغلُوم بالام لای لای
لالا لالا، ای شیرخوارم
آب نیست اما چند قطره اشکی دارم
چشمای بارونم، به چشمای بی جونت
دلم میسوزه تازه، در اومده دندونت
لالا، بابا
ایندی روبابَه گَلُون ای وای دِیُون
اَلدَه ئولَن اوغلُونا لای لای دِیُون
مظلوم بالام لای لای
اوغلُوم بالام لای لای
ای جان، بالام لای لای
ای وای، بالام لای لای
دیگه عمرت سر رسیده
آغوشه تو بوی زهرا رو میده
جونم به جونت بسته س، حرمله هم فهمیده
گلوی تو از گرما، به قنداقت چسبیده
لالا لالا
غُنچَه تَر اِیدی ولی الآن سولُوب
تِشنَه لب اِیدی ولی سیراب اولُوب
سیراب اولُوب
ای جان بالام لای لای
عطشان بالام لای لای
مظلوم بالام لای لای
اوغلُوم بالام لای لای
#شب_هفتم_محرم
💠💠💠💠💠👇👇💠💠💠💠💠💠💠
@wwwmajmazakrin
زمینه حضرت علی اصغر ع
کربلایی محمد حسین حدادیان
#شب_هفتم_محرم
#علی_اصغر
بند اول
.
زیر عبا گرفتمت ، تورو نبینه مادرت
دستمو وردارم علی ، جدا میشه دیگه سرت
ای خدا پدری رو شرمنده نکن
حرمه دیگه بسه به من خنده نکن
با دست خالی قبرتو میکَنَم
غریب ترین بابای عالم منم
بامادرت توروصدا میزنم
علی لای لای علی لا لای (4)
بند دوم
.
دلم میسوزه واسه ی ، مادر بیچارت علی
دق میکنه هی میبینه ، خالیه گهوارت علی
خاک کرب و بلا سوخت از غربت من
خون حنجرتُ ریخت تو صورت من
نیومده خوشی دنیا به تو
داره میخنده کل صحرا به تو
به اسب هاشون آب دادن اما به تو
علی لای لای علی لای لای (4)
بند سوم
.
دم غروب تو کربلا ، میاد صدای ناله ها
برای نبش قبر تو ، میان به پشت خیمه ها
عمرتو مثل یه گل کوتاهه چرا
روی نی سر طفل شیش ماهه چرا
کشتن شیرخواره نداره ثواب
روی نی سرت بسته میشه با تناب
خدا خدا برس به داد رباب
علی لای لای علی لای لای (4)
1527012627492.mp3
3.78M
🎵 زیر عبا گرفتمت
🎤 #محمد_حسین_حدادیان
#شب_هفتم_محرم
Mirdamad - Lala lala (BaroonAva.ir).mp3
3.57M
🌹لالا لالا لا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم
🌹لالا لالا لا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم
🌹لالا لالا لا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو
🌹لالا لالا لا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو
🌹لالا لالا علی لای لای، علی لای لای
🌹لالا لالا لا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره
🌹لالا لالا لا گل تشنه آسمون هم ابری نداره
🌹لالا لالا علی لای لای علی لای لای
🌹از گریه های اصغر دلم داره میگیره
🌹یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره
🌹ای اهل کوفه یه رحمی این طفل جان ندارد
🌹خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
🌹دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
🌹امروز روی دستم بنگر توان ندارد
🌹هنگام گریه کور شد تا اشک خود بنوشد
🌹اشکی تر کند لب دور دهان ندارد
🌹ای حرمله مکش تیر یک سوفه کرد کمان را
🌹یک برگه گل کتاب، تیر و کمان ندارد
🌹حسین غریب حسین غریب ثارالله
🌹حسین غریب حسین غریب ثارالله
🎤🎤 سید مهدی میرداماد
◾️ نوحه واحد جانسوز #علی_اصغر
@wwwmajmazakrin
4_5832224554679796949.mp3
2M
#نوحه ترکی وفارسی علی اضغر ع
56552_1398531131915_841177.mp3
841.2K
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
#زمینه شب هفتم
روی دستام عزیزم ، آروم آروم میمیری
کاشکی یک جرعه آب بود ، تا کمی جون بگیری
تنت میون تب داره می سوزه
بی آبی جونتو گرفت یه روزه
لالا لالا گلم لالا ببین با گریه میخونم
لبات خونه دلم خونه پریشونی پریشونم
لالا لالا گل لاله لالا لالا گل پونه
زدی آتیش به جونم ای علی جونم علی جونم
علی لالای علی لالای...
کربلا دشت غمهاست، زمینش شوره زاره
هوای خیمه داغه، کاشکی بارون بباره
عمو قراره واست آب بیاره
میدونی قول او نشد نداره
لالایی باباش اومد با قد خم زارو گریونه
عمو تو علقمه جون داد دل خیمه هراسونه
دیگه بعد عمو عباس خدا میدونه چی میشه
دیدم عمه میگفت معجر رو سرهامون نمی مونه
علی لالای علی لالای...
دادمت دست بابا، خدا پشت و پناهت
داره غم می باره از ، غربت تو نگاهت
گناه تو مگه چی بود عزیزم
اشکامو پای گهوارت می ریزم
لالا لالا دلم لرزید صدای هلهله اومد
به قلب من سه شعبه از کمون حرمله اومد
بابا شرمنده شد خیلی ، خجالت می کشم مادر
با قنداقه ی خونیت از میون غائله اومد
لالا لالا بخواب آروم لالا لالا گل پرپر
شدی راحت شدم مضطر علی اصغر علی اصغر
روی نیزه روی پای خودت وایسادی ای مادر
کنار نیزه ی سقا کنار نیزه ی اکبر
شاعر: #حسین_رحمانی
@wwwmajmazakrin
.
#اسارت #دروازه_کوفه
#حضرت_زینب
داداش خوب من، غریب نینوا
میشه نگام کنی ، از روی نیزه ها
بدون تو حسین. می میره خواهرت
حالی ازم بپرس، بجون دخترت
(غریب مادرم)
تو شهر فتنه ها، غریب و بی کسم
رو نی یواش برو، بهت نمیرسم
گواه من حسین. پناه من حسین
به اشک تو چشات ، نگاه من حسین
(غریب مادرم)
خسته شدی داداش ، رو نیزه ها بخواب
بیداره بعد از این چشم منو رباب
سکینه گفت بیا، عمه جونم ببین
که از سر بابام، خون میریزه زمین
(غریب مادرم)
اونی که کربلا ، سر تو رو شکست
تو شهر بابامون ، دستای من رو بست
اونا که ساقی ،لشکرتو زدن
چند نفری همه، خواهرتو زدن
(غریب مادرم)
.
@wwwmajmazakrin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا زینب...
نمی دانم چرا امروز از این نوحه جدا نمی شوم...♥️🍃
@wwwmajmazakrin
YEKNET.IR -Mehdi Akbari-Zohr 09 Moharam1398-009 (8).mp3
4.29M
🏴 #هل_من_ناصر
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴بازم توی روضه هواییه چشمام
🌴یه خواهشی دارم یه کربلا میخوام
🎤مهدی #اکبری
👌فوق زیبا
@majmaozakerine
YEKNET.IR - Ramzani-Shab 07 Moharam1398-005 (1).mp3
3.57M
🏴 #هل_من_ناصر
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴راه شناختم از بیراهه آقا تو راه تو
🌴مثل همیشه باز محتاجم به یه نگاه تو
🎤 #مجتبی_رمضانی
👌فوق زیبا
@wwwmajmazakrin
YEKNET.IR - Karimi-Shab 11 Moharam1398-Beit Rahbari-003 (3).mp3
7.69M
🏴 #هل_من_ناصر
🔳 #روضه سوزناک #محرم
🌴دیدم که خون از چشمات میریزه بر گلوی روی نیزه
🌴دیدم سرت رو پیش چشمام زدن به روی نیزه
🎤 #محمودکریمی
👌بسیار دلنشین
@wwwmajmazakrin
4_6043937678976616078.mp3
10.11M
اربعیـــنـ
رفیــقجــاݩمــونــے . . .
@wwwmajmazakrin
از خدا خواستم یه بار بیام کربلا
پای ضریح سقا سر بذارم بمیرم
چی میشه مولا تو اوج اون روضه ها
میون سینه زنا حاجتم رو بگیرم
میخوام امشب یک سر پر شور یک دل دریا
چشم پر خون لباس مشکی لباس تقوا
جای دوری نمیره اگه ارباب نگاهم کنه
دلم آروم بگیره تا ابد رو به راهم کنه
---------
اومدم اینجا تا منو مهمون کنی
دردمو درمون کنی با همه آرزوها
با وضو آقا تو مجلست میشینم
شاید تو رو ببینم عمریه اینه رویا
همه عمرم تموم عشقم شده محرم
توی دنیا شال عزاته دار و ندارم
دوباره مادر تو داره ما رو صدا میکنه
این شبا خواهر تو نوکراتو دعا میکنه
@wwwmajmazakrin
#کرامات_آقا_امام_حسین_ع
ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم.
دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت:بس است،دیگر برویم استراحت کنیم.
در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند.
امام حسین(ع) فرمود:ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟
فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم!
ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان!
سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،...
گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ !فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟!
فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟!
📕کرامات الحسينيه،ج۲، ص۱۱
@wwwmajmazakrin
4_6023798345397437619.mp3
4.15M
🎧🎧
⏰ 6 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ طمع حکومت ری
🔹 بستن اب به روی حرم امام حسین (ع)
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_حیدریان
@wwwmajmazakrin
#مقتل_امام_حسین
#انتقال_اسرا_به_کوفه
ابن سعد پیش از حرکت به کوفه و انتقال سرهای شهدا،تا ظهر صبر کرد.کشته های لشکر خویش را جمع نمود،بر آنها نماز گزارد و آنها را دفن کرد.
ولی پیکر مطهّر ریحانه رسول خدا و شهدای سپاهش را بدون غسل و کفن در معرض باد و آفتاب سوزان رها کرد،در آن چند روز،تنها حیوانات بیابان بودند که یکی پس از دیگری به زیارت امام و شهدا می آمدند.
بعد از ظهر به همراه همسر،فرزندان،کنیزان امام حسین و خانواده اصحاب که ۲۰ زن بودند و به صورت اسیرانِ غیر مسلمان [بدون رعایت موازین انسانی] و بر روی پالانِ نامناسب شترها نشسته بودند به سوی کوفه حرکت کردند.
📚مقتل مقرم،ص۳۷۰_۳۷۱
📚مقتل الحسین،خوارزمی،ج۲،ص۲۹
📚نفس المهموم،ص۲۰۴
📚مستدرک الوسائل،ج۲،ص۲۳۴
.
#مقتل_امام_حسین
#انتقال_اسرا_به_کوفه
در میان آنها حضرت سجاد(ع)که ۲۳سال سن داشت،از شدت بیماری بی حال و بستری بود،اما به رغم بیماری اش او را سوار بر شتر جوان لنگی کردند که حتی پالان هم نداشت.
حضرت باقرالعلوم(ع)فرزند امام سجاد(ع) نیز که سنّ او در آن روز دو سال و چند ماه بود حضور داشت.
از فرزندان امام مجتبی(ع)نیز،زید،عمرو و حسن مثنّی در میان اسراء بودند،حسن مثنّی بعد از کشتن ۱۷ تَن از دشمنان و دریافتِ ۱۸ زخم بر بدن و قطع شدنِ دست راستش،مادرش اسماءبن خارجه فزاری،او را بر گرفت و عمرسعد به دلیل فزاری بودنِ مادرش او را نکشت و به اسارت گرفت.
📚مقتل مقرم،ص۳۷۱
📚نسب قریش،ص۵۸
📚اقبال ابن طاوس،ص۵۴
📚اثبات الوصیه،ص۱۴۳
📚لهوف،ص۸
📚اسعاف الراغبین،ص۲۸
.
@wwwmajmazakrin
سینه زنی شورپایانی مجلس
حضرت ثارالله، امیر حزب الله
امام عاشورا، وارث اعطینا، هدف تو والا
راه ما راه تو ما
واره همه از عشق تو آواره
می وزد عطر قیام پاک تو از کربلا
نغمه یا لیتنا کنا معک بر لب ما
زینت دوش نبی بر زمین جای تو نیست
آسمان مثل زمین خون برای تو گریست
یا ثارالله، ابا عبدالله
ما پی قرآنیم، یار شهیدانیم
یاران رزمنده، از خدا آکنده، زنده و سر زنده
چشم ما از گریه شد کارون
دو کوهه شلمچه یا مجنون
یاد شبهای عزا در خیمه های جبهه ها
یاد عاشورای جبهه با حضور شهدا
یاد دلدادگان رونق بزم دل است
دل بی تاب من از شهیدان خجل است
یاثارالله، اباعبدالله
حضرت روح الله، جلوه دارد چون ماه
پیر جمارانی، کرده دل را فانی، در ره قرآنی
در سپاه عشاق سرداریم
دشمن خط استکباریم
آسمان عشقیم و بال و پر خود میشویم
مالک اشتر برای رهبر خود میشویم
رهبر ما دارد جلوه و هیمنه ای
تا ابد می مانیم پیرو خامنه ای
یا ثارالله، اباعبدالله
موسم هجران است، دیده ها گریان است
دیده ها کارون شد، قلب ما مجنون شد، از غم او خون شد
کاسه صبر دل سر آمد منتقم آل محمد
جان ما هر روز و شب او را تمنا می کند
روزی آخر چهره ی ماهش تماشا میکند
ای نگار ازلی از پس پرده در آ
گل زهرا و علی از پس پرده درآ
گل زهرا بیا نظر کن سوی ما
#شورامام_حسین_ع
@wwwmajmazakrin
5ce986e4463260de0dcab063_-5490227445109152272.mp3
1.53M
شور آخرمجلس....
حضرت ثارالله....
@wwwmajmazakrin
شبی هنده داخل کاخ با شوهرش، یزید نشسته بود. یک وقت دید صدای گریه از خرابه می آید. صدا زد: یزید! چه خبر است؟ یزید گفت: یک عده خارجی بر ما خروج کردند، مردهایشان را کشتیم. حالا هم زن و بچه هایشان در خرابه هستند. صدا زد: یزید! اجازه می دهی بروم اینها را تماشا بکنم؟ گفت: برو اما به طور رسمی برو! سی چهل تا از این کلفتها و کنیزها جلوی هنده چراغ به دست گرفتند، دارند می روند تا اسرا را تماشا کنند. در خرابه چراغ نبود. زن و بچه امام حسین(ع) در خرابه، فرش نداشتند. زنها دور هم نشسته بودند. یک وقت دیدند یک عده چراغ به دست دارند می آیند. بی بی زینب (س) فرمود: چه خبر است؟ گفتند: خانم! هنده که یک روز کلفت شما بود و حالا عیال یزید شده، می خواهد به تماشای اسرا بیاید. ای خدا! هیچ عزیزی را گرفتار نکن! خیلی سخت است.خانم زینب (س) خودش را میان بچه ها مخفی کرد. هنده میان خرابه آمد. گفت: بزرگتر این زنها چه کسی است؟ زینب (س) رانشان دادند. آمد جلو دید بی بی روی خاکها نشسته است. هنده با همان پیراهن قیمتی روی خاکها نشست. صدا زد: بی بی جان! شما اهل کجایید؟ وای! وای!
فرمود: ما اهل مدینه ایم. گفت: بی بی جان! کدام مدینه؟ فرمود: مدینه رسوا الله، مدینه پیغمبر(ص) صدا زد: بی بی جان! نگاه به حالایم نکنید، من مدتی در شهر پیغمبر(ص) در یکی از محله های آنجا کلفت بودم. الان هم به آن کلفتی افتخار می کنم. بی بی جان! شما که می گویید اهل مدینه پیغمبرم اگر راست می گویی، اهل کدام محله هستید؟ فرمود: ما اهل محله بنی هاشم هستیم. صدا زد: بی بی جان! من در آن محله چند آشنا دارم، آیا شما آنها را می شناسی؟ آماده اید بگویم؟ صدا زد: بی بی جان! شما که از محله بنی هاشم هستید بگو ببینم آیا آقایم حسین(ع) را می شناسی؟ همه بگویید: حسین! حسین! حسین!...
یک دفعه صدا زد: بی بی جان! شما که از محله بنی هاشم هستید بگو بدانم آیا خانمم زینب(س) را می شناسی؟ یک وقت بی بی بنا کرد های های گریه کردن، صدا زد: بی بی جان! آیا خدایی نکرده طوری شده است؟ من سراغ زینبم را می گیرم شما گریه می کنید؟یک وقت سرش را بلند کرد صدا زد: آی هنده آخه من زینبم.
اگر تو زینبی پس کو حسینم ضیاء چشم زهرا نور عینم
یک وقت صدا زد: آی هنده! حسینم را کشتند. آی حسین! حسین!...
اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسین یا الله
#هنده
@wwwmajmazakrin
آینه در آینه تابید عالم شد علی
نفسِ خود را دید خود را دید خاتم شد علی
اولین صبحِ ظهورِ حی اعظم شد علی
حق تماشا کرد خود را تا مجسم شد علی
با علی جان میدهم با یا علی تب میکنم
حرفِ مولا میزنم یا مشقِ زینب میکنم
آنکه اقیانوسِ آرامِ علی شد زینب است
آنکه او آغاز و انجامِ علی شد زینب است
آنکه او معنایِ اسلامِ علی شد زینب است
آن که آمد زینتِ نام علی شد زینب است
ما نمی فهمیم از این اعجاز هیچ
شعرها را ساده تر میگویم اما باز هیچ
او هزاران شیر زن بود او فقط زینب نبود
او ظهورِ پنج تن بود او فقط زینب نبود
سوختن در سوختن بود او فقط زینب نبود
او حسین و او حسن بود ، او فقط زینب نبود
شد تمامِ آیۀ "قالو بلی" وقتی رسید
با نزولش کربلا شد کربلا وقتی رسید
شرح لیلی را اگر منزل به منزل گفته اند
شرحِ این تکلیف را جمعِ مقاتل گفته اند
کعبه را با بودنش در راه محمل گفته اند
گَردِ صحرا نه ، غبارِ پرده را دل گفته اند
به حسینش که دل زینب به دستِ اکبر است
پرده هایِ محملِ زینب به دستِ اکبر است
کشتیِ کرببلا در کربلا پهلو گرفت
خواست تا پایین بیاید آسمان زانو گرفت
تا بیاید جبریئل از شهپرش جارو گرفت
او نه از عباس جان عباس از بانو گرفت
پای او بر زانویِ مردانۀ عباس بود
بعدِ بابا دستِ او بر شانۀ عباس بود
دورِ خود تا دید اکبر را خیالش جمع شد
عون و عبدالله و جعفر را خیالش جمع شد
دید در گهواره اصغر را خیالش جمع شد
بینِ خیمه چند دختر را خیالش جمع شد
دید فوجِ دشمنان را گفت عباسم که هست
نیزه و تیر و سنان را گفت عباسم که هست
ناگهان بی حال شد گودال را وقتی که دید
روضه اش اطفال شد گودال را وقتی که دید
ماتِ استقبال شد ، گودال را وقتی که دید
حرمله خوشحال شد گودال را وقتی که دید
آمد و افتاد بر پایِ برادر بازگرد
جان خواهر جان من نه ، جانِ مادر بازگرد
شامِ غم ای وای ، اکبر را نمیبیند چرا
عون و عبدالله و جعفر را نمی بیند چرا
پشتِ خیمه قبرِ اصغر را نمی بیند چرا
بینِ حجمِ شعله دختر را نمی بیند چرا
*تا پا گذاشت رویِ خاکِ کربلا .. دیدن دخترِ علی بی تاب شد .. اجازه بدید یه مقدار برگردم عقب تر ؛ دستور رسید بارها رو پیاده کنید .. اینجا محلِ ریخته شدنِ خون هایِ ماست .. دستور داد خواهرم رو پیاده کنید .. همۀ بنی هاشم ریختن دورِ محملِ زینب ... پردۀ محمل کنار رفت یه نگاه به این سرزمین انداخت .. یه نگاه تو صورتِ حسین .. دید عباس زانو گرفته علی اکبر دست دراز کرده .. خواهرم پیاده شو .. جایی داری پیاده میشی که گردی رویِ چادرت نمی نشینه ... اون وقت این راوی میگه من بودم دیدم .. با چه جلالی زینب پیاده شد .. واقعاً همینطوره از بس که بنی هاشم و محارم زینبُ دورشُ گرفته بودن ، گردِ خاک به چادرش نَنِشست .. اما روزِ یازدهم .. راوی میگه دیدم همه حسینُ رها کردن برگشتن سمتِ دخترِ علی .. چادری که یه ذره خاک روش نشسته نشد .. دیگه جایِ سالمی نداشت .. از جایِ پا پر شده بود ... ای حسین ....
صل الله علیک یا مولای یا اباعبدالله
مزنیدم مبریدم که در این دشت مرا کاری هست
یه جمله دیگه بگمُ التماسِ دعا .. همه رو سوارِ ناقه ها کرد .. یه نگاه به خودش کرد ، یه نگاه به دورُ برش .. دید همه ایستادن دارن دخترِ علی رو خیره خیره نگاه میکنن .. کسی که قامتشُ زن هایِ همسایه هم ندیده بودن .. یه نگاه کرد تو گودال صدا زد : حسین جان نگاه کن بین نامحرمان گیر کردم ..داداش یه کاری بکن .. بابا زینبِ عمقِ جانِ حسینُ نشانه گرفت .. راوی میگه یه وقت دیدم رگ هایِ گلو به تلاطم افتادن .. صدایِ تکبیر از حلقوم بلند شد .. همه صورت ها رو برگردوندن عمۀ سادات سوار شد ... ای حسین ...
اشعار و روضه های حضرت زینب سلام الله علیها ,
@wwwmajmazakrin
#حضرت_زینب_س