eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین طاهری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودیِ قتلگاه می سوزه خونه ای که مثل بهشته ​​میخ در بود و پر و بال فرشته الهی بشکنه دست اون کسی که توی نامه اش به معاویه نوشته قدم قدم، توی کوچه تا دَم در  اومدم نرسیده بی هوا لگد زدم، لگد زدم صدای ناله ی زهرا، میونِ شلوغی گم‌ شد ضربه ای که زد به پهلو، ضربه ی دوازدهم شد وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودیِ قتلگاه ناله می زنم من از ناله ی زهرا گریه می کنم من از گریه ی زینب اگخ تو مدینه این خونه نمی سوخت نمی سوخت تو کربلا خیمه ی زینب رنج و عذاب، بمیرم برای زهرا و رباب یکی تو کوچه یکی بزم شراب، بزم شراب نمیدونم چی بگم از، حال و روز این دو مادر دیگه گهواره ی محسن، میرسه به علی اصغر وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودیِ قتلگاه الف قامتشون شبیه داله پُر شده چادرشون از گُلِ لاله ماجرای فدک و ضربه ی سیلی ای خدا شد ارث زهرای سه ساله موشو گرفت، ساربان به زور النگو شو گرفت قوت چشمای کم سوشو گرفت، موشو گرفت شبیه پدربزرگش، با طناب دستاشو بستن شبیه مادر بزرگش، دیگه پهلوش شکستن نفسم اگه باز، به گلو برسه کاری می کنم صِدامَم به عمو برسه که بیاد به حسابِ عدو برسه آتیش دامنم نزدیکه به مو برسه آی همونی که ازم، پدرم رو گرفت با یه عده حرومی دور حرم رو‌گرفت تو نبودی به زور، معجرم رو گرفت اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبای روضه ها شبای کربلا دعای خیر من دعای کربلا بزرگترا میگن شفا تو تربته پس بهترین دوا دوای کربلا ای چشمه ی حیات دو چشم ترم حسین تا آخرین نفس نفس آخرم حسین من هرچه دارم از قِبَل روضه های تو ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین تربت توی کفنمه پیرهن مشکیم به تنمه تو قیامت به مادرت بگو این سینه زنمه آقام آقام آقام حسین بند دوم برای من بسه همین که دعوتم میون روضتون به زیر سایتم تو زندگیم آقا غمی نبوده چون تو هیئته فقط که غرق لذتم تنها امید این دل در به درم حسین داروی قلب پر تپش مضطرم حسین اشک غم تو شد همه ی آبروی من من پای سفره ی تو شدم محترم آقا نوکر لقبمه گریه کار هرشبمه آرزومه که تو بگی یه کربلا طلبمه آقام آقام آقام حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ائلده بیر قائده وار یاخجی بولر اهل نظر بیرینین ئولسه جوان عورتی دنیاده اگر قوم وهمسایه اشیدسه توکولوب هامی گلر بئله ساعتده اولار سینه لرین داغلالار گوشولوب یاسلیا ایوده ئولنه آغلالار خاصه کی تیر بلیاته نشان اولسا ئولن ئوزی خردا بالالی دل نگران اولسا ئولن همسری لایق وشایسته توان اولسا ئولن یاندرار عالمی بو درد ومصیبت علنی آغلادار ئوز ئوزونه محنتی یاسه گلنی مطلبی من دیدیم آلدون دیلیوه غم دولدی قائد اعظم شرعون قیزی گل تک سولدی ئولدی زهراولی بو قائده برعکس اولدی دیمورم ئولماقنی بولدوله یا بولمه دیلر بوقدر واردی کی تشیعینده گلمدیلر ئولنین اولسا نچه طفلی اورک داغلالار یوزه گوز یاشلارینی حسرتیله باغلالار اوجادان وای آناوای ذکر الیوب آغلالار (بیرنفره ایندیه جا دیمیبلر ننوه اوجادان آغلاما اله ورار دیزینه سسلر ایوای ننم ایوای) فاطمه گلری راحتله نفس چکمدیلر ماتمینده آنانون بیر اوجا سس چکمدیلر دیدی مولا دیمیرم سینه زی سیز داغلامیون ماتمینده آنازون اشکی یوزه باغلامیون بولوسوز مشکلوموز وار اوجادان آغلامیون امر مولایه گئجه هامی اطاعت اله دی آیری طرزیله بودستوری رعایت اله دی (گوره سن بیر خانواده نون بوجور ایشی ایلر؟) راوی سلماندی دییر گچمیشیدی چوخ گئجه دن ایوده مشغول نماز شبیدیم غرق محن اوگئجه چوخ نگرانیدیم اله فاطمه دن قاپی آهسته دویولدی اورگیم دیسگیندی دیدم الله گوره سن خیر اولا ایندی کیمدی؟ حجره نی ترک ایلدیم دیلده بسی شور ونوا نگران چخدم اتاقدان گوره سن کیمدی خدا؟ خبر آلدیم گئجه نین عالمی کیم سن قاپدا؟ فوری بولدوم اوزمان نور خدا جلوه سیدور سسلرینن تاندیم کی حسنینین سسیدور دیدی آهسته عمو آچ قاپنی من حسنم بیر سوزوم وار سن اوچون غرق بلا ومحنم گلیسن گل داخی تأخیر المه ئولدی ننم الغرض باشلادی غسلون گئجه نون وقتی علی (راوی دییر باخردیم گوردوم امیرالمومنین زهرایه غسل ویریر الین غسلدان چکدی یوزون قویدی دیواره اله بتر آغلور عرض الدیم علی زهرانون آیرلیقنا آغلوسان یانه؟ گوردوم دیدی یوخ الیم دیدی زهرانون تازیانه یرلرینه گوردوم زهرانون یوزی قره لیب ایوای منه وای منه) غرض سیلی یری مستور اولوب زلف معنبردن یوزون گیزلتدی بیر مدت خانم اولاد وهمسردن ولیکن وقت او،وقت اولدی ویریلسین غسل زهرایه چخاردبلار لباسون مغسل اوسته ماه پیکردن قالوب اینیده بیرجه ئوز وصیت ایتدقی کوینک مبادا مرتضی آگاه اولا قنفذ وران یردن دریغا غسلونا مشغول اولاندا ساقی کوثر آیون نوری نهان محنتلری فاش ایلدی بیردن علیدن گیزلنن سیلی یری نهان اولدی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معجرم هست ولی، پیروهنت نیست حسین روضه کوتاه، سری در بدنت نیست حسین یاد آن روز که خنده به لبت بود فقط حیف حالا به جز این پر زدنت نیست حسین بین این دشت تن تو چه قدر پخش شده هر کجا می‌نگرم غیر تنت نیست حسین باید این جسم تو را معجر من جمع کند ارباً اربا شده‌ای و کفنت نیست حسین ساربان رفته ولی مادرمان آمده است دردم این است عقیق یمنت نیست حسین زحمت بردن تو دست سنان افتاده مادرم گفته سنان، هم سخنت نیست حسین باید این بار به پای تو سرم را شکنم غیر من هیچ کسی سر شکنت نیست حسین خواهش پر زدنم را ز خدا می‌خواهم نای ماندن به تن سینه زنت نیست حسین رضا باقریان شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو روی دست پیمبر تمام قرآنی تو دست لطف خدا را قدیم الاحسانی تو زندگاندی خونی تو کشته‌ی اشکی تو در کنار دو دریا ذبیح العطشانی تویی چراغ هدایت تویی تو فلک نجات تو منجی بشریت به موج طوفانی تو خون جاری قرآن به رگ‌رگ توحید تو روح پاک الهی به جسم ایمانی تو سایه‌بان الهی به قله‌ی عرشی چه روی داده که در آفتاب عریانی تو زیب شانه‌ی پیغمبر خدا بودی چه روی داده که زیر سم ستورانی تنت ز تیغ ستم سوره‌سوره گردیده به نیزه سوره‌ی نوری به خاک فرقانی یکی نگفت تو تنها عزیز زهرایی یکی نگفت تو اسلام تو مسلمانی ز بس کریم و عزیز و بزرگوار استی برای گریه‌کنت زیر تیغ گریانی هنوز وصف تو خرماست نخل میثم را هنوز بر سرنی آفتاب تابانی استاد حاج غلامرضا سازگار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فقیرم نوشتید، من راضی‌ام به این شب به شب در زدن راضی‌ام دل من شکسته‌ست چیزى بگو بوالله حتى به " لن" راضی‌ام مرا هم معطل کنى، اولا : تو رب منى، ثانیا: راضی‌ام به این پنج نوبت نمازم قسم خدایا ازین پنج تن راضی‌ام کلاف مرا برنگردان، ولو ببافى از آن پیرهن راضی‌ام فقیر حرم را سلیمان نکن ازین منصب خویشتن راضی‌ام به پروانه‌هاى سحر گفته‌ام که من هم به این سوختن راضی‌ام مرا آخر عمرى آواره کن به شب‌هاى دور از وطن راضی‌ام اگر تن نباشد، به سر راضی‌ام اگر سر نباشد، به تن راضی‌ام فداى حسینم، ولیکن مرا بخوانى شهید " حسن" راضی‌ام حرم می‌روم باز در می‌زنم اگر هم ندادند، من راضی‌ام ** مرا آخرش هم کفن می‌کنند ولیکن بدون کفن راضی‌ام... علی اکبر لطیفیان @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه های شب جمعه -(آنان كار را بر حسين عليه السّلام تنگ گرفتند تا آنجا كه...) آنان كار را بر حسين عليه السّلام تنگ گرفتند تا آنجا كه بر حسين و یارانش تشنگى فشار آورد حسين عليه السّلام به پاى خواست و بر دسته شمشير خود تكيه داد و با صداى بلند فرياد زد و گفت: شما را به خدا مرا مي شناسيد؟ گفتند: آرى تو فرزند پيغمبرى و نواده او هستى. گفت: شما را به خدا مي دانيد كه جدّ من پيغمبر است؟ گفتند: آرى بخدا! گفت: شما را بخدا مي دانيد كه پدر من علىّ بن ابى طالب است؟ گفتند: آرى بخدا! گفت: شما را به خدا مي دانيد كه مادر من فاطمه زهرا دختر محمّد مصطفى است؟! گفتند: آرى بخدا! گفت: شما را به خدا مي دانيد كه حمزه سيّد الشّهدا عموى پدر من است؟! گفتند: آرى بخدا! گفت: شما را بخدا مي دانيد جعفر همان كه در بهشت پرواز مي؛كند عموى من است؟! گفتند آرى بخدا! گفت شما را به خدا مي دانيد كه اين شمشير رسول خدا است كه بر كمر دارم؟! گفتند: آرى بخدا! گفت: شما را به خدا مي دانيد كه اين عمامه رسول خدا است كه پوشيده ‏ام؟! گفتند: آرى به خدا! گفت: شما را به خدا مي دانيد كه على عليه السّلام نخستين كسى بود كه اسلام آورد و از همه دانشمندتر و از همه بردبارتر و ولىّ هر مرد و زن با ايمان بود؟ گفتند آرى به خدا! گفت: پس چرا ريختن خون مرا حلال كرده ‏ايد؟! با اينكه اختيار دور كردن اشخاص از حوض كوثر به دست پدر من است و مردانى را مانند شتران رانده شده از آب از كنار حوض كوثر خواهد راند و پرچم حمد بروز رستاخيز در دست او است. گفتند: همه اينها را كه تذكّر دادى ما مي دانيم ولى با اين همه دست از تو بر نداريم تا تشنه جان بسپارى. حسين عليه السّلام كه اين خطبه را خواند دختران و خواهرش زينب سخن او را شنيدند گريه و ناله سر دادند و سيلى به صورت همى زدند و صداهاشان به گريه بلند شد. حسين عليه السّلام برادرش عبّاس و فرزندش على را به سوى زنان فرستاد و دستور داد كه زنان را ساكت كنند و اضافه كرد كه به جان خودم قسم بطور مسلّم‏ گريه ‏هاى فراوانى در پيش دارند. منبع: آهى سوزان بر مزار شهيدان؛ احمد فهری زنجانی؛ ص ۸۶
دلم تنگ توئه اگه حال و روزم مثه ابر بهاره دلم تنگ توئه اگه همدمت آروم و قرار نداره دلم تنگ توئه دلم تنگ توئه اینجا بی تو مردی که زمین و زمان زیر پاشه سرگردونه که بریده بریده همه نفساشه یاد چشمات خواب و گرفته از این منه حیرون نه ممکن نیست که برای علی کسی مثل تو باشه دلم طاقت نداره به دوری تو از این خونه نه عادت نداره دیگه حیدر به جز دیدار تو حاجت نداره دلم طاقت نداره اینجا بی تو مردی که زمین و زمان زیر پاشه سرگردونه که بریده بریده همه نفساشه یاد چشمات خواب و گرفته از این منه حیرون نه ممکن نیست که برای علی کسی مثل تو باشه دلم طاقت نداره به دوری تو از این خونه نه عادت نداره دیگه حیدر به جز دیدار تو حاجت نداره دلم طاقت نداره حلالم کن عزیزم تو آتیش بودی و دستام و بستن پیش چشمات مگه یادم میره میسوختی و میسوختم همرات حلالم کن عزیزم **** طرفدار علی پاشو مادری کن برای دل زینب گرفتار علی صدا ناله تو منو میکشه هر شب پاشو یار علی طرفدار علی موی زینب دو سه ماهه که شونه نخورده عزیزم پاشو خانوم تا که دنیا رو روی قدم هات بریزم دیدی چی شد نشد اخر سر پسرمو ببینم این روزا من توی خونه نشستم و خیلی مریضم سرم سنگینه زهرا توی کوچه مقیره تا منو میبینه زهرا غم عالم روی قلب علی میشینه زهرا امون از کار دنیا نرو جان علی که هنوز تو جوونی و علی جوونه بمون پیش علی که علی به هوای تو زنده بمونه نرو جان علی نرو جان علی دیدم هر شب که رو بستر تو پره لاله خونِ دیده زینب میگن همسایه ها مادرت نمیمونه حالم خوش نیست بگو هستی کنار علی تا قیامت خوب میدونی که یه ثانیه بی تو علی نمیمونه حلالم کن عزیزم تو آتیش بودی و دستام و بستن پیش چشمات مگه یادم میره میسوختی و میسوختم همرات حلالم کن عزیزم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ هشتک کانال حذف نشود ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📃 دیگه مهیا، برا وداعی 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "ع" 🏷 "سلام‌الله‌علیها" دیگه مهیا، برا وداعی گفتی علی جان، اومد وقت جدایی گفتی فدایِ، سرت علی‌جان اگه فدات شد یه عاشق فدایی گفتم عزیزم، یاد منم باش فردا که بی من توو آغوش خدایی دیدی که دنیا گذاشت، داغ تورو به دلم به جون زینب‌مون، از روی تو خجلم شکسته پری، شکسته دلی خداحافظ، عزیز علی ] پیش از تو قلبم، از حرکت افتاد روزی که رو قلبم زخم غیرت افتاد صدا زدی یا، فضه خذینی همین که در وا شد، بار شیشه‌ات افتاد سیلی دشمن، به صورتم خورد همین که رد آتیش، رو صورت افتاد چادر خاکی تو، دستای بسته‌ی من وقت رها شدنه، پهلو شکسته‌ی من تو آیینه‌ی من از ازلی خداحافظ عزیز علی ] علی به جز اشک، مرهم نداره رو داغ پهلوی مجروحت بذاره آروم جونم، علی رو کشتی وقتی به زینب گفتی کفن بیاره اون لحظه که با هم گریه کردیم برای مظلومی که کفن نداره می‌شنوه ارض و سما، شهادتین تو رو می‌شنوه مرثیه‌ی سر حسین تو رو عزای تو شد، عزای حسین فدای تو و فدای حسین @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم....😔 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام استوری شب جمعه های امام حسینی
از خـون شمـا دوام خواهیـم گرفت یکرنـگی و انسجـام خواهیم گرفت امـ‍ـــروز عــزادار شمــاییــم ، ولــی فرداست که انتقام خواهیم گرفت
آغوش رایگان وطن نمک نداشت به کامــت مگر که نان وطن؟ که شعله می‌زنی ای بی‌وفا به جان وطن بـرای اینـکه بزرگــی کنی، بـزرگ شوی گرفته لقمه برایت وطن ز خوان وطن چقدر مــادر میــــهن نـوازشــت کرده چقدر گفته به گوش تو داستانِ وطن گرفت دست تو را، درس راه رفتن داد ز رنـج‌هـا شدی آســوده در امان وطن پرنده باش ولی جلدِ خاک مادری‌ات ستـاره باش ولی مــال آسمانِ وطن قدم گذار و به بــالا برو ولی نشکن که هست رمز بقای تو نردبانِ وطن بریده باد زبانت که جــز وطن گوید که بوده نام تو عمری سرِ زبان وطن ترانه‌ها همه از یاد می‌روند،،، فقط به یادگــار بماند همین ترانه :وطن برای دشمنت آغوش وا نکن، برگرد بیا دوباره به آغـــوش رایگانِ وطن احمدرفیعی وردنجانی✍🇮🇷 @majmaozakerine
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده که یک زنی دارای پسری میشود و شوهرش مرحوم میشود پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده با این پسر زندگی میکنم وقت پیری هم او بزرگ شده و عزیز و انیس من است. بچه شش هفت ساله شده بود یکروز زن از خانه رفت بیرون دید پسرش در میان بچه‌ها از همه ضعیف‌تر است.بچه‌های کوچکتر او را به زمین میزنند. این زن خیلی غصه‌دار شد آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد؛ پدر‌ها می‌آیند بچه‌هایشان را میبرند و این پسر میبیند فکر کرد که چه کند. یک نقاش آورد و گفت: عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد. نقاش عکس را کشید آنرا قاب کرد و پرده‌ای روی آن کشید. فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت: میخواهی پدرت را ببینی؟ گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد. این بچه چشمش را به عکس دوخت. همانطور که نگاه میکرد دید بازوی بزرگی دارد یک تکان به بازوهایش داد نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد چهره‌اش باز شد. نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد. مادر گفت:هر وقت کسی با پدرت کشتی میگرفت پدرت پای او را میگرفت و به پشت بام می‌انداخت بعد از این او قوت و قدرت گرفت.وقتی از خانه بیرون می‌آمد بچه‌ها جرات نمیکردند نزدیک او بروند. کسیکه یاد ولی خدا میکند قوی‌ میشود. شما هم غصه‌دار نباشید چون صاحب دارید.خدا و پیامبر و امامان صاحب شما هستند. در پیشامدها واضطراب‌ها شکست نخورید. صاحب ما همه ما را یاد میکند ما را رها نمیکند.انسان که یاد کند اینطور می‌شود.میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند و بدانند صاحبی دارند. 📚طوبی‌محبت