مثل زهرای قدکمان شده‌ای در جوانی، خمید قامت تو به طواف دل تو آمده زهر تا زند مهر بر شهادت تو دست‌وپا می‌زنی غریبانه تشنه هستی و آب می‌نوشد دور تو هلهله‌کنان؛ ای وای! بی‌حیایی شراب می‌نوشد صورتت روی دامن خاک است مثل ماهی که می‌شود پنهان زیر لب، روضه خواندی و گفتی السّلام علیک یاعطشان جای شکر است؛ خاتم دستت نشده زینت یهودی‌ها خیمه‌ات را نزد کسی آتش بدنت هم نشد لگد با پا جای شکر است، سر به تن داری بر تن پاک خود، کفن داری خیزران از لبت نبوسیده جای سالم، تو در دهن داری جان عالم فدای شاهی که از سر زین چو سرنگون گردید پیش چشمان مادرش زهرا شمر با خنجرش که می‌برّید 〰〰〰〰〰〰〰〰 #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

#روضه #امام_جوادعلیه_السلام 🎤حاج محمود کریمی رمضان ۱۴۰۲ حرم امام رضا @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

چشامو تو غم تو به دست گریه دادم الا یا اهل عالم من گدای جوادم غریبی و نمونده کسی برا تو تا ببینه اشک و آه تو غریبی و غریبونه مثل رضا حجره میشه قتلگاه تو غریبی و وقتی از نفس افتادی غم نگاهتو به این قفس دادی دیگه برای همیشه آزادی چشام و تو غم تو به دست گریه دادم الا یا اهل عالم من گدای جوادم می باره تا قیامت آسمون اگه چشماتو به آسمون بدی سرتو رو دامن می گیره رضا لحظه ای که تشنه جون بدی با چهرا ای که به رنگ مهتابه لبای تشنت تو حسرت آبه دل ملائک برا تو بی تابه فدای تو منم که گدای خونه زادم الا یا اهل عالم من گدای جوادم بالا سر تو وقتی سه روز و سه شب بال و پر زدن کبوترا زمین و آسمون ناله می زدن ای بی کفن شهید کربلا عالم فدای تنی که شد بی سر سری به نیزه برابر خواهر تنی پر از زخم به دامن مادر منم اونی که خاک حریم کاظمین ام منم اونی که هلاک کربلای حسینم 〰〰〰〰〰〰〰 #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

#زمینه #امام_جوادعلیه_السلام 🎤حاج محمود کریمی رمضان ۱۴۰۲ حرم امام رضا @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

یا جواد الائمه دست رد نزن به سینم نگران اربعینم یعنی امسال قسمتم می‌شه زیارت حسین روضه‌ی غروب بین الحرمین نجف و کرببلا و کاظمین یا باب المراد گرفتارم یا باب المراد گنه کارم یا باب المراد دوست دارم یا جواد الائمه من شبیه تو جوونم به محرم برسونم باید بازم به امام رضا تو رو بدم قسم تا بتونم اربعینم منم برم پا برهنه از حرم تا به حرم یا جواد الائمه منو اشک غربت تو روضه‌ی مصیبت تو روی خاک حجره دست و پا زدی مادرت فاطمه رو صدا زدی تشنه لب بود و ناله‌ها زدی شد رنگ خون بهار تو زهرا اومد کنار تو گریونه بر مزار تو 〰〰〰〰〰〰〰 #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

#زمینه #امام_جوادعلیه_السلام 🎤محمد رضا نوشه ور ۱۴۰۱ @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴🏴🏴 بارگذاری مجلس شب دوم وسوم محرم ۱۴۰۱ #حجت‌الاسلام والمسلمین میرزامحمدی #سید_مهدی_میرداماد #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️

#مناجات_امام_زمان #شب_دوم_محرم_۱۴۰۱ #حضرت_مسلم ع 🎤#حجت_الاسلام_میرزامحمدی @majmaozakerine #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

السلام علیک یا رحمت الله واسعه ویا باب نجات الُامَه حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید نمک به زخم دل درد پرورم نزنید در این مدینه همینجا سر منو ببرید اما غلاف تیغ به بازوی . مادرم نزنید لذا علت این که ابی عبدالله که توخونه دست وپا میزد تواین محاصره قرارگرفت زن وبچه خواهر واهل عیالش،اومدن علت اینکه اشاره کرد خواهرم برگرد حسین نمیخوادکه یکبار دیگه خاطره مدینه تکراربشه جلوی چشم مابود که مادرم و میزدن دیگه بعدپنجاه سآل نمیخوام ببینم،اهل وعیالم ودارن دست جمعی میزنن.. ها ...اصلا این روضه مدینه همه رو بیچاره کرده بود. مسلم ابن عقیل مدینه رو ندیده بود سنش،اقتضا نمیکرد بنا به نقل مشهور اما شنیده بود یه خانمی بین دود وآتش بین نامحرما گیر افتاده لذا وقتی آوردن به خانه طوعه بلافاصه خاکه ترک کرد..طوعه کجا فاطمه کجا؟ ،مدینه کجا، کوفه کجا ؟بیت فاطمه کجا خونه طوعه کجا؟ اما غیرت مسلم اجازه نداد بلافاصله خونه رو ترک کرد،مبادا بازم زنی گرفتاربشه، درسته در خونش ونسوزوندن اما دسته های نی رو آتش‌،میزدن ازبالای بام خانه روسر مسلم میریختن نزاشت خونه آتش بگیره یه زنی بین آتش سرگردان بمانه اومد بیرون همه جوره محاصرش،کردن تاخبر شهادتش آوردن .ابی عبدالله گریه کرد انا للّه وانا الیه راجعون فرمود ،باوجودی که ابی عبدالله ندید چه جوری میکشنش اما برای غربت مسلم گریه ها کرد اول اومد سراغ دخترش حمیده این حمیده رو بقل کرد دختری که همسن حضرت سکینه بود به جوری ابی عبدالله نوازشش کرد خودش فهمید یتیم شده.. عرضه داشت نکنه یتیم شدم امام حسین بقلش کرد فرمود: من جای پدرت .خواهرم زینب و بچه هام کنارتوهستن ،سکینه داره این لحظه رو میبینه.گذشت عصر عاشورا باهمه که خداحافظی کرد دید مرکبش،حرکت نمیکنه کجارفت دلت نگاه کرد دید سکینه مانعه بابا پیاده شو یه جوری حرف زد . این دخترچندجا گریه حسین درآورده یکیش اینجاست دست نوازش به سر دخترش کشید این دختر توبقل بابا هی دستش میبوسید چیزی نگذشت اومد کنار گودال هرچه گشت دیگه دست بابا رو پیدا نکرده کرد خم شد لبهاروگذاشت به رگ های بریده ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین