voice-changer-۲۰۲۳-۰۷-۲۲-۱۴-۴۲.mp3
4.35M
🔘نوحه ترکیبی عربی فارسی🔘
یا شفیع المذنبین
یا حسین مولانه
اشفع النه اجمعین
یا حسین مولانه
سیدی و مولای کلنه ابخدمتک
وانته تعلم های کلهه شیعتک
شی تعازی و شی تنوح الذبحتک
یا سفینت النجاة یاحسین مولانه
مهر تو درجان من گشته عجین
درغم کرب و بلات گشتم غمین
ای که هجرکربلات شد داغ من
نور چشم مصطفی یاحسین مولانه
سیدی هذه عزانه کل سنه
من اهلنه انوب احنه و نسلنه
تستمر های المحبه ابذاتنه
یا قتیل العبرات یا حسین مولانه
من بنالم همچو نی در نینوات
مرده ام در آرزوی کربلات
جان من جانان من شود فدات
ای عزیز فاطمه ای حسین مولانه
سیدی بگلوبنه حبک شدید
اوبعدیکثر یا امامی بلمزید
والیحبک بعد کلشی مایرید
یا اسیر الکروبات یا حسین مولانه
نور چشم کائنات یا حسین
نورو کشتی نجاتی یا حسین
من بقربان لبان تشنه ات
ساقی آب حیات یا حسین مولانه
سیدی های النساء المومنات
ویه زینب ویه زهرا باکیات
ویه دمعه امک احنه محزنات
الک تبچی اهل السمات یا حسین مولانه
🎙شیخ علی احمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری ویژه شب پنجم محرم
عبدلله ام حسین آبرویم ....
جدا نمیشوم من از عمویم ...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•در راه هجرانت، سرم گرم...
#قسمت_اول توسل به امام زمان عجل الله و #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
در راه هجرانت، سرم گرمِ بیابان است
خاک کویر چشم من، محتاج باران است
شب تا سحر جای گلایه، اشک می ریزم
حاجت رواتر میشود هرکس که گریان است
مَردم که عاشق بودن من را نمی فهمند
در هجر، وصل است و میان وصل، هجران است
*یابن الحسن!...*
منّت سرم نگذاشتی! حق گردنم داری
چون در بساط تو غریبه مثل مهمان است
*اصلاً امام حسن مجتبی هم همینجور بود، همچین که اومد اون مرد شامی توی مدینه، تا اومد شروع کنه به امام حسن توهین کردن، آقا امام حسن اومد جلو، گفت: ببینم انگار تویِ این شهر غریبی، کسی رو نداری؟ از لهجه ات مشخصِ مال اینجا نیستی، مارو هم نمیشناسی که داری اینجور توهین میکنی، مهمونش کرد، بردش خونه، روایت میگه: غذا بهش داد، جایِ خواب بهش داد...*
یک شب قدم بگذار بر چشمِ گنهکارم
یک شب قدم بگذار بر این دل که ویران است
*گُلِ نرگس! یوسفِ فاطمه!...*
امروز حرف فاطمه روی زمین مانده
هرکس نباشد روضه خوان، فردا پشیمان است
من نذر کردم در مُحرّم سینه زن باشم
وقتی که دورم از حرم، جان دادن آسان است
کربلا را از نزدیک مهمان چشمانم کن
نوکر بدون کربلا در کُنج زندان است
در محملش محکم گره زد معجر خود را
این زینب است که بعدِ تو، حالش پریشان است
#شاعر رضا دین پرور
14000521-narimani-monajat.mp3
1.96M
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را...
#قسمت_دوم #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*اصلاً هر کسی غریبیِ امام حسنِ مجتبی رو ببینه اشکش جاری میشه،امشب میخواهیم بریم دَرِ خونه ی یک کریم رو بزنیم... " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَبْدِاللَّهِ بْنِ الحَسَن" دَمِ در خیمه ایستاده، داره صحنه هارو با چشمش میبینه، ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهرم! من دارم میرم، همه ی این زن و بچه ها، حفاظتشون با توئه خواهرم، مخصوصاً سفارش عبدالله رو کرد، سن وسالی نداشت پدرش رو از دست داد، ابی عبدالله حکم پدری برا عبدالله رو داره، هر جا امام حسین میره عبدالله دنبالشه، سپرد به زینب عبدالله رو، همچین که ابی عبدالله با همه خداحافظی کرد و رفت، قربونِ وداعت برم آقا...خیلی عجیبِ میگن: طول کشید وداعِ ابی عبدالله دَمِ خیمه، همه ی این زن و بچه ها ریختن دورِ حسین، هر کسی یه جوری دامنِ حسین رو گرفته، میگن: نرو، یکی میگه: بابا! نمیخواد بری، یه میگه: داداش! نمیخواد بری... یکی از دشمن میخواست طعنه بزنه، اذیت کنه از دور صدا زد: چی شده حسین! رفتی بینِ زن و بچه ها خودت رو پنهان کردی؟ چرا نمیآیی از بین خواهرات بیرون؟...
همچین که حسین اومد تویِ گودال، اینقدر این بدنش شمشیر و نیزه خورده، همه ی این صحنه هارو از دَمِ دَرِ خیمه بچه ها دارن میبینن، مگه زینب چند نفر رو میتونست جلویِ چشماشون رو بگیره؟ عبدالله داره از دور میبینه، پسربچه با دختر بچه خیلی فرق داره، شما اگه با یه پسر بچه بیرون بری دوره ات کنن، کتکت بزنن، پسر یه جوری میاد بلاخره هر جوری شده اونم یه کاری میکنه، اما دختر فقط میایسته، داد میزنه، توی سر و صورتش میزنه، میگه: نزنیدش...بچه ها دَمِ خیمه ایستادن، دخترا هی دارن تویِ سر و صورتِ خودشون میزنن... تویِ کوچه ها هم که امام حسن دنبالِ مادرش بوده، همچین که اون نامردا اومدن جلو، یه قدم میرفت جلو، برید عقب، از این کوچه برید بیرون، نمیذارم به مادرم جسارت کنید، دَرِ خونه شون رو که آتیش زدن، اونجا هم زینب بود، اونجا هی زینب تویِ صورتش میزد، نزنید اینقدر مادرِ من رو...*
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیم تر می شد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیم تر می شد
باورش هم نمی شد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد و بعدِ هر تیری
ای خدا کاش اشتباه کند
*آخه میدید: هر کی یه نیزه بر میداره، میره تویِ گودال و برمیگرده...*
یادش افتاد روضه هایی را
که عمویش کنار او می خواند
حرف مادر بزرگ را می زد
روضۀ شعله را عمو می خواند
مادرش پشتِ در که در افتاد
نفسی مادرانه بند آمد
شیشه ای خورد شد به روی زمین
راه کوچه به خانه بند آمد
دستهای پدر بزرگش را
بسته و می کشند اما نه
دست مادر به دامنش افتاد
گفت تا زنده است زهرا نه
چل نفر می کِشند از یک سو
اما دست یک بار دار سَد می شد
بین کوچه علی اگر می ماند
که برای مغیره بد می شد
کار قنفذ شروع شده اما
پدرِ من حسن آنجا بود
خواست تا سمت مادرش بدود
آنکه دستش گرفت بابا بود
ته گودال،کوچه را می دید
همه افتاده بر سَرِ مادر
به کمر بسته چادرش اما
به زمین خورده معجر مادر
تا ببیند چه می شود باید
به نوک پای خویش قد بکشد
شرط کردند هرکه می آید
از تنش هر که نیزه زد بکِشد
*برای اینکه بیشتر به این بدن نیزه بزنن، هرکی میرفت، نیزه اش رو درمیآوُرد، دوباره نیزه میزد...*
از همانجا به سنگ اندازان
داد می زد تو رو خدا نزنید
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر سخت نیزه را نزنید
زره اش را که کندید از تن
اینکه پیراهن است نامردا
از روی سینه چکمه را بردار
وقت خندیدن است نامردا؟
دست خود را کشید تا گودال
یک نفس می دوید تا گودال
از میان حرامیان رد شد
بدنش را کشید تا گودال
↫
|⇦•صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان
مقتل میگه افتادی آقا جان
از روی زین رو خاک و خون غلتان
آقایِ من!
مقتل میگه از مادر آب خواستی
آقا بردند پیرُهنت رو راستی
آقایِ من!
تنها نذار اُمُّ المَصائب رو
خیمه نفرست اسبِ بی صاحب رو
مقتل میگه پنجه تو موت کردن
بی پیرُهن هی زیر و روت کردن
خواهرت به نفس نفس افتاد
خیمه دست شمر و شَبَس افتاد
ــــــــــــــــــــــــ
باید برم عمه جون! شده تنش غرقِ خون
طاقتِ من شد تموم، بازم نگو که بمون
از این بالا ببین چطور، شد بی کس و تنها عموم
یه نفرم تو خیمه نیست، سپر بشه برا عموم
میزننش، سالم نموده بدنش
چند دقیقه که بگذره، دعواست سر پیراهنش
وای عموم، غریب نشسته روبروم
نمی گیره دلم آروم، وای عموم، وای عموم
ــــــــــــــــــــــــ
من یادگارِ حسنم، خونِ بابامِ تو تنم
با دست خالی هم باشم، لشکر رو بر هم میزنم
از دستِ عمه کشیدم دستمو تا پیشت باشم
تو غمِ غربت میسوزی، آبِ رو آتیشت باشم
رهاش کنید، نگا به بچه هاش کنید
یا لااقل دور از حرم، شهیدِ کربلاش کنید
عمه بیا، دستم شده از تن جدا
راضی شده ازم بابا، عمه بیا
*خودش رو انداخت رویِ بدنِ حسین، روایت میگه: همون لحظه اون نامرد شمشیر رو بالا برد به ابی عبدالله بزنه، عبدالله دستش رو آوُرد جلو، همچین که دست رو دراز کرد، شمشیر به دست مبارکش خورد، جلویِ چشم ابی عبدالله دست عبدالله از بدن قطع شد، یهو دوتایی با هم نالشون بلند شد، با هم گفتن: آه مادر!...
تویِ کوچه ها هم فاطمه اومد از علی دفاع کنه، دستش رو زدن...
عبدالله همچین که تویِ بغل حسین قرار گرفت، میگن: همون جا سر از بدنِ عبدالله جدا کردن...دوم شهیدی که روی سینه ابی عبدالله جان داده، یکی علی اصغر بود که روی سینه ی حسین جون داد، یکی هم عبدالله همینجور که تو بغل حسین بود دست و پا زد و جون داد...ناله بزن: حسین...
↫
14000521-narimani-roze.mp3
5.53M
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#شور
#شب_پنجم_محرم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
عموجان الهی بمیرم برات یار و یاور نداری
تنت زخمیِ جای سالم رو پیکر نداری واویلا
عمو جان نگاه میکنم نیزه ها میره پایین و بالا
میون شلوغیِ گودالی و زیر پامال واویلا
همه میزنن با دلی سیر واویلا
شده قتلگاهت نفسگیر واویلا
رها کن دو دستم رو عمه میترسم
سرشو ببُرن بشه دیر واویلا
****
میبینم یه نامردی نیزه به پهلو و سینش فرو کرد
یکی دیگه هم اومد و قصد ذبح گلو کرد واویلا
میبینم زدن حلقه دور عمو مردم بی مروت
به لبهای تشنه بهش داره میشه جسارت واویلا
تنش داره میشه لگدمال واویلا
صداش در نمیاد تو جنجال واویلا
گرفته به زور عمه زینب دستامو
نمیده بهم اذن گودال واویلا
****
یکی نیست بگه آخه جرمش چیه اینجوری میزنیدش
بسه اینقده پا نکوبید به والله بریدش واویلا
یکی نیست برات ذره ای لااقل تو سپر آب بیاره
آخه دیگه هیچی رمق توی پیکر نداره واویلا
میام سمت تو لشکرت شم ای عمو
میام تا مثه اکبرت شم ای عمو
نمیذارم هیچکی ببُره رأست را
میگیرم تو آغوش سرت رو ای عمو
〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🌸بِسْمِ اللَّـــــــهِ الرَّحْمَـٰـــنِ الرَّحِــــــيمِ🌸
اِلهی یا حمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام ✋صبح یکشنبه تان به خیر ومنور به نور مهدی فاطمه سلام الله علیها
سلام مهدی جان✋
🌱⃟🌸๛
=====🍃🖤🍃=====
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️در پنجمین روز محرم
🌼 بــــه رســـم ادب
♥️سلام برحسین و یارانش
🌼سلام به عباس و معرفتش
♥️سلام به سجاد و سجودش
🌼سلام بر زینب و بزرگیش
♥️و سلام به شما همراهان عزیز
🌱⃟🌸๛
=====🍃🖤🍃=====
دوباره عرض ادب عرض احترام حسین
بنا به عادت هر روزه ام سلام حسین
دوباره مجلس تو آمدم خدا را شکر
دوباره آمده ام مثل یک غلام حسین
تمام دلخوشی ام گریه بر مصیبت توست
دوباره این من و اشک علی الدوام حسین
مرا به لطف تو این گونه میشناسندم
غلام فاطمه و نوکر امام حسین
به جز تو سنگ کسی را به سینه ام نزدم
که چون تو سنگ نخورده کسی ز بام حسین
نخواه رو به کسی غیر خواهرت بزنم
تویی که آخر انصافی و مرام حسین
به غیر چشم محارم کسی ندیده رخش
کجا عقیله کجا مجلس حرام، حسین
سرم فدای کسی که علی فدایش شد
پر است دور و بر زینب از عوام #حسین
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان💔
می شود نیمه شبی گوشه ی بین الحَرمین
من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_نورمحمد_داودی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📖 تقویم شیعه🥀
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۱ مرداد ۱۴۰۲
میلادی: Sunday - 23 July 2023
قمری: الأحد، 5 محرم 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹رسیدن حصین بن نمیر با 4هزار اسب سوار به کربلا، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا عاشورای حسینی
▪️20 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️30 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️45 روز تا اربعین حسینی
▪️53 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
✅ با ما همراه شوید...
🍃🖤🍃🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب ششم محرم
حضرت #قاسم_بن_الحسن(ع)
ای عمو من پسر فاتح جنگ جملم
نوه ی شیر خدا ، ساقی جام عسلم
داده حق ، تحت غمت سلطنت لم یزلم
عاشقِ کشته شدن ، بر سر عهد ازلم ... 🖤
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
___________________
#قاسم_بن_الحسن
باده ها سرمست چشم می فروش او شدند
موج ها غرق تلاطم از خروش او شدند
مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشراست
رعدها سرباز لبهای خموش او شدند
زهر نوشاندند براو جعده های نیزه دار
نیزه ها گریان جسم سبز پوش او شدند
قد و بالایش شبیه ساقی این دشت شد
تیغ های تشنه یعنی جرعه نوش او شدند
سخت جان داد و دل دلسنگها را آب کرد
سنگها گریه کنان سخت کوش او شدند
شعر لایوم کیومک خواند با پهلوی زخم
کوچه ها وصل به گودال از سروش اوشدند
روی نی ماه عسل می رفت داماد حسین
در کنارش عون و اکبر ساقدوش اوشدند
شاعر:
#محسن_حنیفی
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
____________________
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
درد داریم از ازل،دنبالِ تسکینیم ما
شب به شب در کوچه می گردیم،مسکینیم ما
مثل پروانه در آتش هم مطیع کامِلیم
شمع می داند که خیلی اهل تمکینیم ما
سوختن را لابهلای گریه معنا کرده ایم
در میان آب می سوزیم ما..،اینیم ما
عالم ذَر پیرُهَن مشکی تن ما کرده اند
قرن ها قومی عزاداریم،غمگینیم ما
خاک ما را با گِل فرهاد توام کرده اند
بی قراران دو قطره اشکِ شیرینیم ما
ظاهراً تعبیر خواب هر شبِ ما کربلاست...
پس نیازی نیست،یک پا اِبن سیرینیم ما
فرشِ روضهخانه ها را روز جارو می زنیم
با کتیبه نیمه شب سرگرم تزئینیم ما
دستگرمی است این شبگریه های هفتگی...
تا محرم ماهها مشغول تمرینیم ما
روضه خوان لب وا کند،ما گریه را سر می دهیم
آنقَدَر شبهای عاشورا دهن بینیم ما!
سال ها در عمق آن گودال گیر افتاده ایم
سال ها گریه کن آن جسم خونینیم ما
بیشتر از شمر،خولی را خدا لعنت کند...
باخبر از ماجرای راس و خُرجینیم ما
داغدار روضه ی بزم شراب و خیزران
داغدار روضه ی آن تشت زرّینیم ما
شاعر:
#بردیا_محمد
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#شب_ششم
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است
شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است
هزار شکر که زهرا خرید ما را باز
که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است
بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم
که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است
قسم به گریهکنانش که زود میبینیم
قرارِ ما همه صحنِ معظَّمِ حسن است
چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر
کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است
چقدر فاطمه میخواهدش کسی را که
کنارِ داغِ حسینش، غمش غمِ حسن است
فقط نه مرحم انبوهِ زخمهای حسین
که اشکِ چشمِ عزادار، مرحم حسن است
نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن
محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است
فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سَم بود
تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است
✍ #حسن_لطفی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
کنار نام عمویت صدا بزن پدرت را
نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامهبرت را
به سورهی مَدَنی دست بُرد پنجهی کوفی
گرفت آیه به آیه؛ بُرید موی سرت را
نوشت کاتبِ سرنیزه با مرکّبِ خونت
به روی مصحف من روضههای معتبرت را
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مُقَطَّعهی من؟!
اگر چه لشکرِ قاری ربوده بیشترت را
کشید شیرهی جان تو را تبارِ تبردار
و بعد، اسب، لگدمال کرد برگ و برت را
تو مثلِ حمزهای و قاتل از عشیرهی هند است
نشست و خورد تمام عصارهی جگرت را
کبوترم!؛ قفست باز شد برو به سلامت
اگر چه سنگپرانان شکستهاند پرت را
✍ #رضا_قاسمی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید
الطاف خاندان کرامت به ما رسید
وقتی برای خون خدا نوحهخوان شدیم
بالاترین مقام عبادت به ما رسید
اسلام را محرم او زنده کرده است
این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید
روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود
از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید
اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت
تا قطرهای ز زمزم تربت به ما رسید
ذکر لبان ما صف محشر بُوَد: حسین
بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید
ما نوکران فاطمهایم و عجب مدار
روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید
**
مَستیم ما ز بادهی "احلی من العَسل"
اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید
از نالهی یتیم حسن زیر سمّ اسب
راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید
✍ #عباس_احمدی