#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#محاوره
چیزی نمونده دیگه از خوش قد و بالای بابا
سیاهه دیگه بعده ازین تموم دنیای بابا
قد بابا تا میشه تا گل پسرش قد بکشه
داغ جوون شک نکنین یه روز بابارو میکشه
عمود چطور دلش اومد به روی فرق سر نشست ؟
بشکنه دست اونی که عصای دستمو شکست
نمیتونم کاری کنم برای جسم درهمش
الهی من کور میشدم تا اینجوری نبینمش
دلم میخواد بالاسرش بلندبلند گریه کنم
به پاره پاره پیکرش بلند بلند گریه کنم
به یوسفم چنگ میزدن ریز و درشت پیر و جوون
خودم دیدم کاکلشو میون دست این و اون
فقط نه من که مادرش تو خیمه ها رنگش پرید
وقتی شنید بالاسرش لشگر جراحه رسید
هر طرفو نگاه کنی پر از علی اکبره
علی اکبرم دیگه چندتا علی اصغره
جوونای اهل حرم همه باهم بیان کمک
نمیتونم که تنهایی جمعش کنم بیان کمک
چه ذره ذره کم شده کمک کنید جمعش کنم
چه ریخت و پاشی هم شده کمک کنید جمعش کنم
کمک کنید جمعش کنم میون صحرا نمونه
برید بگردید توی دشت چیزی ازش جا نمونه
مگه میشه یادم بره وداعشو دم حرم
جوون رعناشو چه طور برای لیلا ببرم
یکی که نه صدتا دارم نبی اکرم میارم
برای تشییع تنش عبا دارم کم میارم
#علیرضا_خاکساری
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
سنگها صورت او را عوضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند
داشت می رفت به میدان قد و بالایی داشت
عمه هایش همگی دور سرش گردیدند
سرو من تشنه به میدان شهادت می رفت
خواهرانش عوض ابر بر او باریدند
پیرمردان همه گفتند رسول الله است
جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگی ام را به زمین پاشیدندم
جلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحه خوانی همگی رقصیدند
هفت بار از جگر سوخته ام ناله زدم
مرد و نامرد همه غربت من را دیدند
آمدم جمع کنم زندگی ام را از خاک
دسته جمعی به من و گشتن من خندیدند
#یامظلوم
به هم آنقدر می آمد نمازم با اذان تو
گره عمری بهم خورده توانم با توان تو
تمام تو از آن من تمام من از آن تو
بمان پیشم که میمیرد بهارم با خزان تو
همیشه با تو میگفتم کنارم اکبرم که هست
چه غم از پیری ام وقتی نگاه آخرم که هست
کنارش گرچه لیلا نیست اما خواهرم که هست
دلت در گیسوان من دلم در گیسوان توست
به تو گفتم برو اما پدر پشتت به راه افتاد
نگاهم بر نگاه تو لبم اما به آه افتاد
صدای شیون عمه میان خیمه گاه افتاد
کمان ابروی ما رفتی حرم شد قد کمان تو
از این بدتر نمی گردد که اسبت اشتباهی رفت
از این بدتر نمی گردد که چشمانت سیاهی رفت
میان حلقه ی جمع سپاهی بی پناهی رفت
انار فاطمه دیدم اناری شد لبان تو
سبک تر گشته ای اما شبیه پَر نمی مانی
چرا بر روی دستانم علی اکبر نمی مانی
چرا حرفی نمی گویی مگر دیگر نمی مانی
کدامین خشک تر بوده زبان من زبان تو
علی جان زندگانی از جوان مرده نمی آید
توان راه رفتن از زمین خورده نمی آید
نفس های مرا داغ پسر برده نمی آید
لبت بوسیدم و خون شد دهان من دهان تو
زمین خوردی زمین خوردم پدر گفتی پدر گفتم
بهم خوردی بهم خوردم جگر گفتی چگر گفتم
مفصل نیزه ها خوردی ولی من مختصر گفتم
چرا با فصله مانده تمام استخوان تو
نگاهم تار میبیند کجا چیدم کجا چیدم
کشیدم دست بر خاک و تو را روی عبا چیدم
هزار و نهصد و اندی کنار هم تو را چیدم
ولی خیره به من مانده نگاه مهربان تو
شب هشتم محرم سید مهدی حسینی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
جوون بابا رفته توون بابا
بعیده بی تو زنده بمونه بابا
عصای پیریمو ازم گرفتن بابا
جلوی چشمای من بابا
تو رو زدن یعنی باباتو کشتن بابا
لیلای حرم رعنای حرم پسرم
بی تو چه کند بابای حرم پسرم
****
نفس بابا رفته نفس بابا
یکی به دادم باید برسه بابا
تو یه عبا نمیشه جا علی اکبر هام
داری میریزی از رو دستام
واسه جمع آوریِ تو یه لشکر میخوام
تو صد نفرو من یک نفرم پسرم
جسمت رو چجور خیمه ببرم پسرم
****
عمه رسیده با قامت خمیده
اونی که سایش رو هیچکسی ندیده
پاشو ببین که عمه مو پریشون کرده
چجوری باز به سمت خیمه ها برگرده
تا شد کمرم خون شد جگرم پسرم
پاشو ببرش زینب رو حرم پسرم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یا متعالی المکان حسین جان
به قتلگاه چه میکنی
ای آبروی دو جهان حسین جان
به قتلگاه چه میکنی
ای زینت دوش نبی
واست رخت سیاه میپوشه نبی
جبریل روضه میخوند تو گوش نبی
وا محمدا وا محمدا
ای سایه عرش برین
مقتل نوشته با سر خوردی زمین
گریه میکنه واست ام البنین
بعد کربلا بعد کربلا
****
ای اسم اعظم خدا ای سرجدا
به نیزه ها چه میکنی
هذا حُسِینٌ بِالعَرا ای سرجدا
به نیزه ها چه میکنی
ای سایه ی روی سرم
پاشو ببین داره میسوزه حرم
غش کرد تو قتلگاه تو مادرم
شاه سرجدا شاه سرجدا
زخمی ترین زخمی حسین
زدنت با اوج بی رحمی حسین
هرکسی برد از تو یک سهمی حسین
توی قتلگاه توی قتلگاه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
sh 8 moharram 1400 [3] nouroreza .mp3
7.31M
#شور #گودال
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#حضرت_علی_اکبرع
🎤حاج مهدی حسینی
من خلیل و در میان آتشم
از لب خشکت خجالت میکشم
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۲۶
#نوحه
#زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
ای نور دو چشم من(رفتی به سوی میدان)۲
از جنگ تو در میدان(دشمن شده است حیران)۲
اشبه الناس پیغمبر تویی تو
نوه ی حضرت حیدر تویی تو
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
در خلق و خویت اکبر(چون احمد مختاری)۲
جنگ آور دشت خون(چون حیدر کراری)۲
از تبار حیدر و خیر الناسی
پرورده ی دست عمو عباسی
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
ای میوه ی قلب من(قربان اذان تو)۲
سوزانده دل بابا(آن اشک روان تو)۲
می روی و از فراقت می سوزم
از غمت پسرم سیه شد روزم
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
با رفتن تو اکبر(بابا جگرم خون شد)۲
بعد از تو علی اکبر(ظلم و ستم افزون شد)۲
در راه دین شدی تو اربا اربا
ذکر اهل حرم آه و واویلا
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
از بهر لقای دوست(رفتی ز برم بابا)۲
تا پیکر تو دیدم(خون شد جگرم بابا)۲
ای گل پرپر در خون تپیده
در کنارت شدم قامت خمیده
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
از کینه ی دشمن ها(افتادی به روی خاک)۲
ای نور دل بابا(شد پیکر تو صد چاک)۲
بین ما رشته ی الفت بریدند
من گریه کردم و دشمن خندیدند
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
از داغ تو می ریزد(اشک بصرم بابا)۲
با دیدن جسم تو(خم شد کمرم بابا)۲
ای مه در موج خون آرمیده
بهر تسلایم زینب رسیده
ای نور بصرم یا علی اکبر۲
#حضرت_علی_اکبر_ع
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
@roze_daftari🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر
میرزا محمدی
@roze_daftari
#روضه_دفتری
سبک نوحه حضرت علی اکبر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.47M
#علی اکبر (ع)
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
علی اکبر لاله ی سرخ باغ دلم بابا
سوی میدان میری تو همه ی حاصلم بابا
حالا که داری میری برو ولی آهسته تر
نظری کن علی جان به حال مُضطَر پدر
ای اذان گوی حَرَم صبرُ کن من پدرم
علی اکبر پسرم (۴)
حالا که پر زدی تو شکسته شد پَر و بالَم
از فراقت می سوزم با داغت بابا می نالم
ای گل احمر من بودی چراغ سحرم
دیگه سیرم از دنیا بعد تو علی اکبرم
ای گل پرپر من ای علی اکبر من
علی اکبر پسرم (۴)
اِرباً اِربا گشتی و آتیش زدی بر جگرم
من چگونه پیکرت را سوی خیمه بِبَرم
بِنِگَر دل من رُو ، مثل تو اِرباً اِربا شد
تو ببین قامت من از داغ غم تو تا شد
علی تازه جوانم رفتی آرام جانم
علی اکبر پسرم (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#واحد
#زنجیرزنی
4- vahed 2.mp3
1.85M
# نوحه واحد یا سنگین حضرت علی اکبر (ع)
میسوزم ، از خنده های دشمن
نگاهت ، بابا چه کرده با من
میدان رود علی ، صبر و قرار من
میریزد اشک غم ، از چشم زار من
آه ، گل پرپر ، پسر من ، علی اکبر
وای ، علی اکبر ، علی اکبر ، علی اکبر(۲)
میزنی ، بر قلب من شراره
دشمنت ، پیکر تو کرده پاره
پشت و پناه من ، غمپرورم علی
شِبه پیمبری ، ای اکبرم علی
آه ، ای جوانم ، از داغ تو ، قد کمانم
وای ، علی اکبر، علی اکبر ، علی اکبر
با داغت ؟ در آتشم نشاندی
اکبرم ، جانم به لب رساندی
از خون صورتت ، شد صورتم خضاب
لب های تو عطش ، داره برای آب
آه ، سروِ رعنا ، پیکرت شد ، ارباً اربا
وای ، علی اکبر ، علی اکبر ، علی اکبر
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#واحد_سنگین
#مناجات_امام_زمان
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است
طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
براي من چقدر لحظه اذان سخت است
و روضه را پدر يك شهيد مي فهمد
چقدر غصه ي دل كندن از جوان سخت است
تو را قسم به غم بعدك العفا ي حسين
بيابيا و خودت روضه را بخوان سخت است
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه
#شب_هشتم_محرم۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
نوبت رزم شیرِ مردان شد
از سرِ خیمهها پناهی رفت
رو به میدانِ جنگ با هیبت
پسرِ شاه مثل شاهی رفت
باد، تابی به زلف او انداخت
دست در گردنِ عمو انداخت
بغض غم، پنجه در گلو انداخت
پیش چشمانِ ماه، ماهی رفت
ای به قربان روی زیبایت
اندکی صبر کن که بابایت
خیره مانده به قدّ و بالایت
پدرش تا کشید آهی، رفت
اشبَهُ النِّاس به پیمبر گفت
رو به دهها هزار لشگر گفت
نعرهای زد أنَا ابنُ حیدر گفت
رنگ از صورت سپاهی رفت
دست پروردهی یلی هستم
خسته و تشنهام ولی هستم
من علی وارث علی هستم
هر کس از ترس سمت راهی رفت
رقص شمشیر او تماشایی
ساخت از خونِ کشته دریایی
میرود مثل باد هر جایی
گه یمین و یسار گاهی میرفت
با هر آنچه که میرسید زدند
چون علی بود پس ندید زدند
بر سرش ضربهای شدید زدند
چشمهای علی سیاهی رفت
از آنچه ضربه با وی کرد
اسب را سمت خیمهها هِی کرد
قسمتی از مسیر را طی کرد
اسب در راهِ اشتباهی رفت
گَلّهای گرگها به دنبالش
گفتنی نیست حال و احوالش
غرق خون است یال و کوپالش
یوسف اینبار در چه چاهی رفت؟
نیزهداران چه زود میآیند
عدّهای با عمود میآیند
تیغها هِی فرود میآیند
نوبت سنگ و چوبها هم شد
وایِ من ولوله است دور و برش
جنگ یا هروله است دور و برش
چقدر حرمله است دور و برش
غرق در تیر، سبط خاتم شد
کربلا دشتهای قمصر بود
پُرِ گلبرگهای پَرپَر بود
آسمان و زمین معطّر بود
ارباًاربا ذبیحِ اعظم شد
آمده بر سرت پسر، بابا
سر نهاده به روی سر، بابا
(میکشد آه از جگر،بابا)2
عمّهاش دید و وقت ماتم شد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
الموت اولی من رکوب العاری
مردن بهتر از ذلت است و خواری
از ما نداری غیر از این انتظاری
مثل شهید بی گناه کربلا
سازش با اهل ستم نمیکنیم
پیش کسی به جز خدا و اهل بیت
تا به ابد سر را خم نمیکنیم
ای که شده از غمت ناله مادر بلند
از سر بر نیزه ات شیعه شده سربلند
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
(ولوله شد تو حرم
حسین تا صدا زد
برو علی اکبرم) 2
میگه جوونه لیلا
الوداع الوداع
جون از تن حسین داره میره خدا
الوداع الوداع
داغ جوون چقدر سخته واسه بابا
الوداع الوداع
(فَبَکا بُکاءً عالیا)2
(چه خبر شده تو کربلا؟)2
ای خدا، ای خدا، ای خدا
از این دنیا، دیگه سیر شد
(همه گفتند: حسین پیر شد)3
حسین پیر شد....
(گرد و غبارا نشست
حسین بالا سرِ
جوون لیلا نشست) 2
فساء صبر مرعا
ولدی ولدی ولدی
باباتو کشتی با دست و پا زدنها
ولدی ولدی
میخنده لشگری به اشکهای بابا
ولدی ولدی
(فَبَکا بُکاءً عالیا) 2
(تنشو میذاره تو عبا)2
ای خدا، ای خدا، ای خدا
جوون مردا، بیاید دیر شد
جوون دارا، حسین پیر شد
حسین پیر شد....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1401051407.mp3
4.08M
فَقَطعوهُ بِسیُوف ارباً اربا...
ولدی علی...
#شور
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم۱۴۰۱
🎤#حاج_محمد_رضا_طاهری
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین