بسمالله الرحمن الرحیم
#دودمه_شب_چهارم_محرم
دختر شیرخدا تیغ دو دم آورده است
یا ابا عبدالله
شیرهای مرتضی را از حرم آورده است
یا ابا عبدالله
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۹)
عظمَ بلایی، برحَ خفایی
این شبا کجایی، بقیةَ الله
نکنه گذاشتی، سرت رو در چاه
به امید دیدار، لابهلای زوار
حرمِ علمدار، میام زیارت
ندیدمت یک بار، بینِ جماعت
جوونا دارن پیر میشن
شما رو به اون اشکای
روز و شبی که میریزی
توی مسیر مَشایه
اِکفیانی، بیا برگرد یارِ جمکرانی...
دنیا در نیازِ، فارِسَ الحِجازِ
نگاهِ تو رازِ، قبولی توبه
برامون دعا کن، به زیر قُبه
دعا کن ادب شم، اهلِ نیمه شب شم
شبیه وَهَب شم، شبیه نافع
ای خوشا به حال، شهیدِ مدافع
جونا دارن پیر میشن
پیرامون اسیرن تو خاک
دیگه تو بیا تا زندهم
مَتیٰ تُرانا و نَراک
اِکفیّانی، بیا برگرد یارِ جمکرانی...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میگذریم از خویش
میگذریم از جان
میگذریم از تن
میگذریم از سر
مثل حبیب
مثل زُهیر
شبیه حر بشیم عاقبتبهخیر
(رها شو از قفس اعجاز کن
به سوی کربلا پرواز کن
زِ خود گذر کن و لایق شو
قیام تازهای آغاز کن)۲
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند؟
جانا، یارا...
از دل اون صحرا
میرسد این آوا
بانگ رحیل آید
بگذر از این دنیا
از این قفس از این جهان
گذر کن و فقط پای او بمان
گذر کن از خودت در این راه
برس به خیمهٔ ثارالله
گذر کن از عمود نفست
به رسم مقصد قربانگاه
حر باش و ادب به زادهٔ زهرا کن
خود را چو زُهیر باحیا احیا کن
هر جای شبی صبح تو را میخواند
یکبار دری به روشنایی وا کن
جانا، یارا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه از #حاج_محمود_كريمى
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۲
#خیمة_العباس "علیهالسلام"
#حضرت_زینب (س)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
خانهای غرق نور میبینم
غم گرفتند اهل این خانه
اتّفاقی مهیب رخ داده
چند روزی است در همین خانه
ردّ خون است جایجای زمین
ردّ میخ است بر روی دیوار
این سیاهی، سیاهی دود است
خانه آتش گرفته است انگار
مرد خانه، نشسته گوشهای و
چادری را گرفته در دستش
چادری رنگ خون و خاکستر
مرد را خسته کرده از هستش
ماجرا، ماجرای ناموس و
همهی اهل خانه، غم دارند
بین بستر، نشسته خوابیده
چشمهایش ولی ورم دارند
موقع باز کردن چشمش
زخم ابرو اذیتش میکرد
لحظههای نفسنفس زدنش
درد پهلو اذیتش میکرد
خیلی آرام زد صدا و گفت:
دخترم با تو صحبتی دارم
رازهایی است در دلم باید
با تو گویم؛ وصیتی دارم
اوّلاً دخترم به چادر من
پاک کن دیدهی ترت، زینب
زخمهایی که خوردهام، کاری است
ماندنی نیست مادرت زینب
چند سالی که بگذرد مادر
فرق قرآن، شکاف خواهد خورد
سر بابات میشود پر خون
اصل ایمان، شکاف خواهد خورد
چند سالی پس از غم پدرت
میرسد نوبت حسن، زینب
جگر پاره، تیر بر تابوت
مُیکشد غربت حسن، زینب
وای از غصّهی حسینم؛ وای!
بیکس و بیپناه میماند
تشنه، زخمی، غریب، بییاور
پسرم بیسپاه میماند
زینب! آنروز باش یاور او
خواهری کن خودت برای حسین
گلویش را ببوس وقت وداع
مادری کن فقط برای حسین
زینبم! اهل آسمان آنروز
همگی کشتهمردهی عشقند
زینب! آنروز دو پسر داری
دو گلت سرسپردهی عشقند
اهل بیت رسول در بندِ
فتنههای نفاق افتادند
چند سالی گذشت و آن اسرار
یکبهیک اتفاق افتادند
عاقبت روز واقعه که رسید
نوبت مادریِ خواهر شد
دید با چشم خویش غربت را
هرچه که گفته بود مادر، شد
شاه بییار، نالهای سر داد
رعد هل مِن معین او پیچید
زینب از لابهلای خیمهی خود
اشک بر چشم، ماجرا را دید
دختر مرتضیست، حیدری است
گفت: امروز عید قربان است
پسرانم فدای دخترکت
وقت رفتن بهسوی میدان است
گفتی ای شاه! ارتش تو منم
ابر فیضی و بارش تو منم
تیغ در حال چرخش تو منم
خواهرم پس بلاکش تو منم
ای محاسن سپید خستهی من
با توام یار دلشکستهی من
بعد اکبر، توان نداری که
نیمهجانی و جان نداری که
غیر اشک روان نداری که
لشگری بینمان نداری که
بچّههایم فدای اکبر تو
پیشمرگ علی اصغر تو
ما که پنجاه سال غم دیدیم
کوچه و میخ و قدّ خم دیدیم
فرق بشکسته از ستم دیدیم
جگر پارهپاره هم دیدیم
جان زهرا، تو را به این قرآن
سهم من را بده در این میدان
پارههای تنم فدای تنت
بهفدای نخی ز پیرهنت
هر دو قربان خشکی دهنت
جانشان نذر جسم بیکفنت
پیش تو بلکه رو سفید شوم
بایدم مادر شهید شوم
من به جان میخرم اسارت را
میروم مجلس جسارت را
شاکرم لحظههای غارت را
بر لبم دارم این عبارت را
دخلت زینب علی بن زیاد
ای برادر! سرت سلامت باد
پسران علی، همه علیاند
نیست دشمن به چشمشان عددی
خون زینب درون رگهاشان
دم گرفتند یاعلی مددی
سر سردارها زمین افتاد
با رجزهای ذوالفقاریشان
مادر از خیمه داشت حظ میکرد
با تماشای جاننثاریشان
دوره کردند دو برادر را
بینشان تا که فاصله افتاد
سر سرنیزهها فرود آمد
کار هم دست حرمله افتاد
دم مغرب، حسین در گودال
شمر آمد نشست روی تنش
زینب از روی تل تماشا کرد
که کسی پا گذاشت بر دهنش
خواهرش روی تل زینبیه
ضجّههای خداخدا میزد
شاه زخمی، به زیر دستوپا
داشت لبتشنه دستوپا میزد
یک نفر مانده بود در گودال
صد نفر میزدند زینب را
هرچه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه از #حاج_محمود_كريمى
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۲
#خیمة_العباس "علیهالسلام"
#حضرت_زینب (س)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کربلا اگه کربلا شد
فتنهها اگه برملا شد
به همّت دختر مرتضی شد
زن نگو، رهبر بگو؛ فاتح خیبر بگو
راهی کربوبلا، زینب نگو؛ حیدر بگو
فاطمی سیرت، یا بنت حیدر
علوی صولت، یا بنت حیدر
علیا حضرت، یا بنت حیدر
پیش پاش، دشمنش حقیر شد
محقّق هدف غدیر شد
دخت امیر مؤمنان، امیر شد
کائنات، مأمورشن؛ تابع دستورشن
ظالمین، بیچاره و مقهور و کور از نورشن
نصرت انصار، یا بنت حیدر
صابر و قهّار، یا بنت حیدر
کعبهی سیّار، یا بنت حیدر
وارث کرّار، یا بنت حیدر
مصدر عصمت، یا بنت حیدر
چشمهی غیرت، یا بنت حیدر
علیا حضرت، یا بنت حیدر
وارث خبر کسا بود
مثل وحی، واضح و رسا بود
خود خود سیّدةالنساء بود
وارث نور حجاب از ریا انداخت نقاب
السّلام مولاتنا، عالی مقام، علیا جناب
جان به کف از روز طف؛ تیر شاه لو کشف
را دخترش زد بر هدف؛ شد جلوهگر شاه نجف
رهرو و رهبر، یا بنت حیدر
بهترین خواهر، یا بنت حیدر
کوثر کوثر، یا بنت حیدر
حیدر حیدر، یا بنت حیدر
نعمت عطرت، یا بنت حیدر
منبع حکمت، یا بنت حیدر
علیا حضرت، یا بنت حیدر
جلوهی سَینا، یا بنت حیدر
سرّ اعطینا، یا بنت حیدر
آیت کبری، یا بنت حیدر
دختر زهرا، یا بنت حیدر
ریشهی نهضت، یا بنت حیدر
باعث عزّت، یا بنت حیدر
علیا حضرت، یا بنت حیدر
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
[سنگین]
حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم_محرم
#کربلایی_ابراهیم_دادوند
من که عمری غصه ات را خورده ام
محملم را با تو هر سو برده ام
خاک اگر مویت بگیرد مرده ام
این غبار غم که بر رویت نشست
بعد اکبر پشت زینب را شکست
هر چه را دارم گرفتم روی دست
این دو پسر در مهمانیه تو
قربان موی اکبر و قربانی تو
آورده ام هر دو جوان را در قفا
لطفا سرم را کن سرافراز از وفا
ای پادشاه کربلا ای پادشاه کربلا
"غریب مادر حسین مظلوم"
#بند_دوم
دختر زهرایم آنکه پشت در
در مسیر حق گذشته از پسر
دارم ارث از او دو تا تو بیشتر
ای به قربان وفایش از وفا
جای حیدر فضه را میزد صدا
من هم اینک مانده ام در خیمه ها
شرمنده ام از این دست خالی
از خیمه ها بیرون بیایم با چه حالی
در زیر معجر اشک چشمم جاری است
زخم فراق تو برایم کاری است
حالا نه وقت زاری استحالا نه وقت زاری است
"غریب مادر حسین مظلوم"
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه
پا می كشند راه نفس باز وا كنند
در آخرین نفس كه نفس بر لب آمده
می خواستند مادر خود را صدا كنند
اما ز خیمه گاه نیامد به جای او
زود آمدند تا سرشان را جدا كنند
عباس اگر نبود كه چیزی نمانده بود
می خواستند هر چه كه تیغ است جا كنند
[زمینه]
حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم_محرم
#کربلایی_ابراهیم_دادوند
من آیینه دارِ شاه کَرَمم
تو راه ولایت ثابت قدم
شد موقع دست و دلبازی من
باید واسه یاری هستیمو بدم
عاشق تواَن این دوتا حلالزاده
تا بشن فدات هر دو هستن آماده
با همین امید قلبِ خواهرت شاده
همیشه آرزوم بود
که مادر شهید شَم
پیش خدا قیامت
میخوام که رو سفید شَم
"آه حسینم حسینم حسینم"
#بند_دوم
یک عمره که هستن دلداده به تو
کی میرسه نوبت به زینب تو
میخوام که ببینم امروز میشینه
لبخند رضایت روی لب تو
ای برادرم زندهام برای تو
این دوتا پسر سر میدن به پای تو
اینکه چیزی نیست من خودم فدای تو
تو رو قسم به مادر
نیاری نه تو کارم
فدا سرت اگر که
خَزون بشه بهارم
"آه حسینم حسینم حسینم"
#بند_سوم
تا که بشی راضی منّت میکشم
هرچی که تو میگی باشه رو چشَم
اما با تو دارم یک حرف حساب
تنها توی عمرم اینه خواهشم
نوبتی باشه نوبت منه حالا
دِینمو اَدا میکنم مث زهرا
این دوتا جوون کی میذارنت تنها
مثل علی اکبر
شدن پیشت رجزخون
نذر منو قبول کن
بذار برن به میدون
"آه حسینم حسینم حسینم"
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میخوام نگاهت کنم باز ولی نمیتونم آقا
ببخش منو یَابنَ زهرا حُر پشیمونم آقا
منو حلالم کن آقا اگه دلت رو شکستم
منو حلال کن که راهِ آبو به رو خیمه بستم
اشتباه من و خطای من و محبت تو
دست به دامن تو میشم به امید رحمت تو
سر به زیر اومدم با پای خودم منو بپذیر
اَلسَّلامُ علیک امیری حسین و نعم الامیر
... اِغفرلی یا حسین ، اِغفرلی یا حسین ...
گفتی بهم اِرفَع رأسَک چقدر خجالت کشیدم
خجالت از گریه های طفل سه سالت کشیدم
خجالت از روی زینب ، خجالت از روی زهرا
توبمو از من قبول کن تورو به پهلوی زهرا
من عوض شده ی یه گوشه ی نیم نگاتم حسین
لطف فاطمه بود که دادی منو نجاتم حسین
ای پناه دلم قرار دلم امیرم حسین
تو اجازه بده میخوام که برات بمیرم حسین
... اِغفرلی یا حسین ، اِغفرلی یا حسین ...
تقصیر من شد همین که سکینه تشنه ی آبه
چند شبه شیش ماهه ی تو نشد که راحت بخوابه
تقصیر من بود که زینب اینجا بیابون نشینه
رقیه چند شبه خوابِ سر بُریده میبینه
کاش به جای سرت سرِ منو از قفا بزنن
جای سینه ی تو به سینه ی من عصا بزنن
آخ بمیرم حسین که حرمله خیلی بد دهنه
کاش به جای تو با سه شعبه به قلب من بزنه
... اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله ...
ببین برای تو داداش دوتا کبوتر آوردم
دوتا جوون دوتا مثل علی اکبر آوردم
تموم دارائیِ من همین دوتا نو بهاره
ببین که از چهره هاشون شوق شهادت میباره
با کفن اومدن که قربونیِ منای تو شَن
اومدن که به جای مادرشون فدای تو شَن
با امید اومدن نذاری که نااُمید شَن حسین
من دعا میکنم که توو بغلت شهید شَن حسین
... اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله ...
بده اجازه عزیزم بین سپاه تو باشن
بده اجازه که میخوان شهید راه تو باشن
ناله زدی از غریبی تا که شنیدم صداتو
با دستای من حسین جان کفن پوشیدن براتو
من میخوام پسرام نبینن حسین کتک زدنو
توی شام بلا طنابِ به دور دست منو
من میخوام که برن میدونی خودت برادر من
دست درازی میشه توو بزم حرام برادر من
... اَلسَّلامُ علیک یا اباعبدالله ...
شاعر : محمد امین حق پناه
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_532583400767271884.mp3
1.07M
#نوحه_زنجیرزنی
#نوحه_سنتی
#حضرت_حر
من حر روسیاهم العفو یابن الزهرا
سنگین بود گناهم العفو یابن الزهرا
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
حر با همه گناهش، برگشته در پناهت
آیا شود ببخشی، او را به یک نگاهت؟
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
دیشب ز خیمه هایت، بانگ عطش شنیدم
تا صبح گریه کردم، آه از جگر کشیدم
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
ای تشنه لب حسین جان، جانم شود فدایت
از اشک چشم خود آب آورده ام برایت
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
اگرچه رو سیاهم، خط سعادتم ده
تا جان کنم فدایت، اذن شهادتم ده
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
افتاده ام به پایت تا دست من بگیری
هم دست من بگیری، هم هستِ من بگیری
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
راضی کنم به خونم مظلومه خواهرت را
اذنم بده ببوسم دست برادرت را
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
شاعر:حاج #غلامرضا_سازگار
#زنجیرزنی
#نوحه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
118.6K
مگر لطف تو دستم را بگیرد
و گرنه حرت ازخجلت بمیرد
امام مهربانم، بقربان تو جانم
*
نفس تنگ است و دارم شوق پرواز
دوباره زندگی را کردم آغاز
پناهم ده که سویت آمدم باز
امام مهربانم، بقربان تو جانم
*
چو شمع از خجلت روی تو آبم
ز شرم دیدنت در اضطرابم
یقین دارم که میگوئی جوابم
امام مهربانم، بقربان تو جانم
*
دو روز عمر خود را باختم من
ترا آخر چرا نشناختم من؟
کنون از توبه عذری ساختم من
امام مهربانم، بقربان تو جانم
*
پشیمانم از این حرمت شکستن
من افکندم ترا در دست دشمن
اگر دستم نگیری وای بر من
امام مهربانم، بقربان تو جانم
*
خطا کاری چو من افتد بپایت
بده اذنم که تا گردم فدایت
بخون غلطم به خاک کربلایت
امام مهربانم، بقربان تو جانم
#حضرت_حر
#زنجیرزنی
نوحه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
106.3K
من حر روسیاهم العفو یابن الزهرا
سنگین بود گناهم العفو یابن الزهرا
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
*
حر با همه گناهش، برگشته در پناهت
آیا شود ببخشی، او را به یک نگاهت؟
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
*
دیشب ز خیمه هایت، بانگ عطش شنیدم
تا صبح گریه کردم، آه از جگر کشیدم
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
*
ای تشنه لب حسین جان، جانم شود فدایت
از اشک چشم خود آب آوردهام برایت
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
*
اگرچه رو سیاهم، خط سعادتم ده
تا جان کنم فدایت، اذن شهادتم ده
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
*
افتادهام به پایت تا دست من بگیری
هم دست من بگیری، هم هستِ من بگیری
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
*
راضی کنم به خونم مظلومه خواهرت را
اذنم بده ببوسم دست برادرت را
شرمنده از بتولم، کن از کرم قبولم
#حضرت_حر
#زنجیرزنی
#نوحه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین