eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴‌مناجات و روضه حضرت مسلم ابن عقیل _پیشواز ایام محرم حجت الاسلام میرزامحمدی 🌾🍂🌾🍂🌾🍂 باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد در باز شود باز اگر نامه بگیرم .... ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم چاووش عزا موکب غم را حرکت داد میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم .... *دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا...* ای همسفران قافله را تند نرانید کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم 2 🌾🍂🌾🍂🌾🍂 شمیم پرچمش میاد،بوی محرمش میاد چه بلایی سرش میاد،صدای مادرش میاد یکی میاد یکی میره،شهید میاد اسیر میره جوون میاد و پیر میره .... حسین ..... ابی عبدالله رسید منزل سعلبیه،اونجا اتراق کردن،دو تا قاصد از کوفه میومدن،حضرت پرسید از کوفه چه خبر؟!گفتن همین قدر بگیم مسلمت رو کشتن،تا این خبر رو دادن*فَابک للحُسَیْنِ* ارباب ما گریه کرد،فرمود:"رَحِمَ اللَهُ مُسْلِمًا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ" بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارن ..." مسلم تو کربلا پنج تا شهید داره،دوتا آقازادش تو خود کربلا کشته شدن که حضرت تو ناحیه ی مقدسه به اونا سلام می کنه،دوتا آقازادش،محمد و ابراهیم ن که تو مصعب کشته شدن،یه دخترم داره به نام حمیده که تو ماجرای شام غریبان کشته شده،این دختر رو صدا زد ،بغلش کرد،ابی عبدالله دایی این دختره،یه جوری نوازشش کرد که این دختر فهمید یتیم شده"حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی،من هستم ..."خواهران و دختران من هستن" 🌾🍂🌾🍂🌾🍂 سکینه این صحنه رو به خوبی داره می بینه،گذشت تا عصر روز عاشورا،با همه وداع کرد،همه رو آرام کرد... این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد،سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه..."یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته...سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده‌" از اسب پیاده شد"این ناز دانه رو بغل گرفت،یا الله،نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد،دل حسین و به لرزه انداخت،فرمود:"لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة،مادام الروح فی جُثمانی"یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن..."هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت،دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت،هر جوری بود دختر رو آرام کرد"اما بمیرم عصر روز یازدهم،این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه،هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه،دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره... هر کاری کرد نتونست"میدونی چرا؟اخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد...." 🌾🍂🌾🍂🌾🍂 بدن امام احترام داره،هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه،اخرالامر بدنو رو زمین گذاشت،"فنکبت علیه" بر اون بدن سجده کرد... این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده،یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد،سکینه جان،به شیعیان من سلام مرا برسان،بگو بابامو لب تشنه کشتن... ای حسین .... شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی *اگه منو تو روضه خون شدیم،از اثر اون سلامیه که از حنجره ی اربابمون به ما رسیده،روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد،سکینه جان به اونا بگو:* لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُروُنی کَیْفَ اَسْتَسْقِی لِطِفْلی فَابَوْا اَنْ یَرْحَمُونی حسین .... بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین.... بالحسین یاالله ... 🌾🍂🌾🍂🌾🍂 .
جلسه بیست وچهارم توسل حاج علی پاکدامن4_5798749807208042920.mp3
زمان: حجم: 14.95M
رمضان (خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد) روضه خوانی حاج علی پاکدامن🎤 ۴۴۰ خدا کند که گزندی به پیکرت نرسد غبار بر سر و روی مطهرت نرسد مرو عزیز دلم در حرم بمان تا که سپاه دشمن خونخوار،بر سرت نرسد خدا کند که در آن اوج گریه و زاری صدای هلهله بر گوش دخترت نرسد خدا کند که زمان بریدن سر تو برای دیدنت آن لحظه مادرت نرسد به جای فاطمه بوسه زدم گلوی تو را خدا کند نوک نیزه به حنجرت نرسد نگاه تو به من از غارت حرم می گفت که کاش دست کسی سمت معجرت نرسد مرو که بعد تو در کوچه های کوفه و شام کسی به داد دل زار خواهرت نرسد **** .
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ خداحافظ، خداحافظ ... چقدر با تو به خدا نزدیک تر شده بودم، چقدر بال پرواز پیدا کرده بودم، چقدر زود داری از ما جدا میشی ... من به خودم امید ندارم، دو روز دیگه شیاطین از غل و زنجیر میاند بیرون اگه بمیرم ، ماه رمضان سال آینده رو نبینم ... چه کنم ؟ کجا برم با رفیقامو علی دوست ها نیمه شب جمع بشم العفو بگم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... ممنونم اگر نروی ... هم داری با ماه رمضون وداع می کنی، هم دونه دونه روضه های وداع رو داره یادت میاد، وداع علی با زهرا ... ممنونم اگر نروی ... حالا ببرمت وداع کربلا ؟ کمی آهسته تر؛زپیش من برو عزیز مادرم مرا همره ببر عزیزمادرم،که من هم خواهرم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرَامِ "اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ آخِرَ الْعَهْدِ من الصِّیَامَ" فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ ... وداع ابی عبدالله از مدینه... اومد کنار قبر پیغمبر ، خوابش برد،پیغمبر فرمود حبیبی حسین ... جایی که پیغمبر به ابی عبدالله بگه حبیبی ما دیگه غمی نداریم، شکایت هاشو کرد، حضرت فرمود "أُخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ" اما حسین "كأَنّی أَراكَ مُرَمّلاً بِدِمائِكَ" دارم میبینم تو خون داری دست و پا میزنی ... می کشنت، اما تشنه لب از قبر پیغمبر اومد کنار قبر مادر پهلو شکسته اش میروم مادر که اینک کربلا می خواندم ... آخ عجب خداحافظی کرد... وَاغْفِرْ لی تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ شب زیارتی مخصوصشه امشب فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُكَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ دست گداییتو بالا بیار حیفه امشب کسی حواسش پرت باشه وا به وداع این خواهر و برادر به وداع فاطمه و علی به وداع بچه های زهرا و بدن زهرا ده مرتبه بگو:الهی العفو ...