ماهِ غم
کم کَمک خود را برای ماهِ غم آماده کن
یاحسین برگو..دم و هم بازدم آماده کن
می رسد بوی محّرم از میانِ کوچه ها..
با ادب برخیز از جا و علم آماده کن
حضرت زهرا می آید مجلسِ روضه..بیا
مثلِ فرشی ..چشم در زیرِ قدم آماده کن
کربلا حالا که روزی ات نشد ای گریه کُن
قلب را بهرِ پریدن تا حرم آماده کن
روضه ها سرشار از الطافِ خاصِ داورند
خویش را بر استفاده از نعم آماده کن
مجلسِ ارباب کارش بی گمان روشنگری ست
سینه ات را بهرِ رزمِ با ستم آماده کن
هرچه می آید ز دستت کار کن در محفل اش
دل برای پایگاهی محترم آماده کن
محسن راحت حق
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
یابن زهرا(س)
حالِ دلِ ما زیرِ پرچم رو به راه است
عمریست گرچه رویمان آقا سیاه است
تغییر ده احوالِ ما را یابن زهرا..
اوضاعِ این نوکر فقط گیرِ نگاه است
با روضه هایت زنده ام اصلاً حسین جان
این روضه ها از بهرِ من چون قبله گاه است
ای وای اگر سستی کنمبینِ مجالس..
در خواستم از محضرِ تو اشک و آه است
(حُرّ ِ پشیمانی حسابم کن که مستم)
(دل را سرِ پرچم سیاهِ توست بستم)
راهم بده خیلی پریشانم حسین جان
عیسای من!لطفی که بی جانم حسین جان
لطفت شود گر شاملِ حالم ..چه غصّه
لطفت رسیده مثلِ بارانم حسین جان
در مجلست شرکت نمودم بی تکلّف..
پیوسته من دنبالِ احسانم حسین جان
عادت شده در هر شرایط هر مصیبت
در زیرِ لب نامِ تو می خوانم حسین جان
(کرببلایی کن مرا با یک براتی)
(الحق که آقاجان تو کشتی نجاتی)
حالا که اینجا آمدم از در نرانی
تنها تو بودی دادی ام نام و نشانی
حالا که اینجا آمدم حالم عوض کن
هم میهمانم آخرش تو میزبانی
غصّه نخوردم ذرّه ای بر خرجی خود
مولا تویی و می دهی هم آب و نانی
در پای مقتل های عمرم به سر شد
شد حاصلِ اش موی سپید و قد کمانی
(من هرچه دارم را به تو مدیونم آقا)
(در روضه های تو چنان مجنونم آقا)
محسن راحت حق
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
هجر تو
این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام
منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام
آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام
هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد
چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام
به گمانم که قرار است نبینم رویت
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام
درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام
خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام
همه دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام
به تو و گریه هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام
چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است
قاسم نعمتی
#شعر_اهل_بیت #شعر_روضه #شعر_فراق_امام_زمان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله
دوباره عطر محبت وزید بسم الله
دوباره ماه محرم رسید بسم الله
سرآمد عاقبت این انتظار یک ساله
به اذن حضرت شاه شهید بسم الله
اگر که آمده ای روسیاه و شرمنده
میان روضه شوی رو سفید، بسم الله
به اشک، دیدهٔ مهدی ندیده را تر کن
اگر که آمده ای با امید بسم الله
بیا که روضه مجال دوباره نو شدن است
عزیز فاطمه درهم خرید بسم الله
رسید قافله عاشقان به کرب و بلا
پر از ستاره و سرو رشید بسم الله
همین که خواند به لب آیه های استرجاع
صدای گریه گل را شنید بسم الله
ندیده عالم از این داغ، داغ سنگین تر
نگفت، آنکه سرش را برید، بسم الله
محمود یوسفی
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
جانم حسین
چون کبوتر در عزایت غرق هوهویم حسین
غصه هایم را فقط با اشک میشویم حسین
بر لبان مادرت لبخند را حس میکنم
از ته دل تا میان روضه میگویم حسین
نام تو ارام بخش دل پریشانی ماست
چیست جز ذکر شفابخش تو دارویم حسین
در گلستان عزایت نونهالی نارسم
سایه ات را کم کنی دیگر نمیرویم حسین
مثل مهمانی که صاحبخانه را گم کرده است
روضه در روضه تو را هر لحظه میجویم حسین
رو به تو اورده ام رو برنگردانی ز من
گرچه میدانم سیه رویم سیه رویم حسین
محمود یوسفی
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حسین من
در وجودم طنین محتشم است
دیده ام شوق و رقص پرچم را
لطف کردی به من دوباره حسین
نوکری کردنِ محرم را
یاد کردم از آن عزیزانی
که به زیر لحد عزا دارند
پدر و مادران خفته به خاک
که عزا دار روضه ی یارند
پدری که همیشه با اشکش
مشکی روضه را به تن می کرد
شب اول که می رسید از راه
یادی از غربتِ حسن می کرد
مادری که همیشه در طی سال
خانه اش بود با شما آباد
از پس انداز چند ماهه خودش
خرجیِ روضه ی تورا می داد
یاد کردم از آن عزیزانی
که به درد فراق مجبورند
بین بستر سیاه پوشیدند
ولی از روضه های تو دورند
لطف کردی به من دوباره حسین
که رساندی مرا به هیئت و اشک
لطف کردی اجازه ام دادی
بزنم سینه پای صاحب مشک
با خودم فکر می کنم...هیهات
هرچه بر سینه ام زدم کم بود
دوست دارم که خوب گریه کنم
شاید این اخرین محرم بود...
آرمان صائمی
#آرمان_صائمی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هوای روضه
سخت آلودم هوای روضه را از من مگیر
آه ای مروه صفای روضه را از من مگیر
هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت
خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر
هیچ طعمی مثل طعم چای بزم روضه نیست
جان من ارباب چای روضه را از من مگیر
هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کرده ام
این دو قطره اشک پای روضه را از من مگیر
تا نفس دارم برایت اشک میریزم حسین
آه آقا های های روضه را از من مگیر
من بدون روضه های کربلا دق میکنم
جان زهرا کیمیای روضه را از من مگیر
رفتم اما هیچ جا کنج حسینیه نشد
تا نفس دارم هوای روضه را از من مگیر
محمود یوسفی
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
جانم حسین
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین
می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین
هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند
پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین
هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود
بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین
شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند
آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین
داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد
بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین
ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد
زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین
آبرو خواهی اگر هم در زمین ، هم آسمان
با حسین بن علی بن ابیطالب بمان
محمد حسین رحیمیان
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
عزیزم حسین(ع)
رفاقت من و تو بوده از الست حسین
خدا بخواهد اگر تا همیشه هست حسین
خودت بیا و دوباره بگیر دستم را
اگر که رشته پیوندمان گسست حسین
میان اینهمه غم که در این جهان دیدم
غمت چقدر به روی دلم نشست حسین
قرار بود که دل بسته کسی نشوم
نمیشود به تو انگار دل نبست حسین
میان روضه تو حالمان چقدر خوش است
بدون روضه تو حالمان بد است حسین
قرار بود مرا هم به کربلا ببری
ولی نبردی و خیلی دلم شکست حسین
دو قطره اشک کمم را قبول کن آقا
گرفتم آبرویم را به روی دست حسین
بلند مرتبه جایی نشسته قاتل تو
به روی سینه تو رفته شمر پست حسین
پس از تو زینب کبری چه کار خواهد کرد؟
میان اینهمه نامحرمان مست حسین
آرش براری
#آرش_براری #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
محرم
این روزها که روزی گریه فراهم است
ای روضهخوان بخوان، که دوباره محرم است
با عشقوشور در دل هر کوچه دیدهام
در دست کودکان محل طبل و پرچم است
مانند تیغههای علم از سر ادب
در محضر تو قامت گردنکشان خم است
عالم تمام رخت عزا کرده بر تنش
گویا عزای اشرف اولاد آدم است” ما گریه میکنیم برای تو روز و شب تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است چون روی نیزه موی تو آشفته شد حسین احوال نوکران تو عمریست درهم است در من کسی به سینه و سر میزند مدامباز این چهنوحه و چهعزا و چهماتم است” کاری نکردهایم برای عزای تو از داغ تو اگر که بمیریم هم کم است سجاد روانمرد #سجاد_روانمرد #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
جانم حسین
موزونترین ترانهی لبهای من حسین
مضمون عاشقانهی در هر سخن حسین
زهرا میان مجلسشان گریه میکند
وقتی که هست صحبت هر انجمن حسین
وقتی میان روضهی او سینه میزنیم
حک میکنیم روی عقیق یمن حسین
«ان کُنتَ باکیاً» سند محکم غم است
یعنی دلیل گریه و سینهزدن حسین
ای سرپناه بیکسی ناامیدها
تنها امید محشر هر سینهزن حسین
کشتی شکستخوردهی طوفان تیغ و تیر
در خاک و خون فتادهی موج محن حسین
«یاابن الشبیب »آمده در هر مصیبتی
گریهکنید با دم؛ «ای بیکفن حسین»
شاهیکه در عزای غمش گریه میکنند
مردان روزگار چنان پیرزن حسین
شاهی که شد بهجای کفن بر تنش حصیر
بردند وقت مرگ از او پیرهن حسین
علی کاوند
#شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یوسف فاطمه
هر که آواره شده خانه خراب افتاده
هر کسی دور شد از تو به سراب افتاده
غافلیم از تو و بر بار گناه افزودیم
در هوا و هوس نفس شتاب افتاده
جمعه هم رفت و نیامد خبر از آمدنت
ندبه خوانی دل ما به عذاب افتاده
کمتر از قبل دعای فرجت را خواندیم
از دعاخواندن ما رنگ و لعاب افتاده
در گذار و گذر عمر به یاد تو نبود
هر کسی در طمع کار و حساب افتاده
هر کسی هم که جوان بود نیافتاد به فکر
آخر عمر به دنبال ثواب افتاده!
شاید از مرحمت لطف تو لبریز شده
نفس لوامه ی هر کس به عتاب افتاده
یوسف فاطمه سخت است نبینیم تو را
یا نگویند در این نامه جواب افتاده
حرف سقا به میان آمده تا گریه کنیم
قرعه ی روضه ات این بار چه ناب افتاده
مجتبی رافعی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شعر_اهل_بیت #شعر_فراق_امام_زمان_عج #شعر_مناجات_امام_زمان_عج