eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غروب تلخی داری رو خاکا سر می ذاری به جونت افتاده شمر میگه سنان چرا بیکاری با نیزه اومد سمتت خون از لب و دهانت جاری نفس بریده نیزه امون نمیده نیزه چقدر تو مقتل ای ن سو اون سو کشیده نیزه صورتو در هم کرده تا به گلو رسیده نیزه سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان شلوغه دور گودال دیدم که رفتی از حال چادر من هم مثل پیراهن تو میشه پامال عقیق تو که بردن حالا میرن سراغ خلخال کمین نشسته نیزه راه تو بسته نیزه توی ضریح سینه ات دیدم سنان شکسته نیزه پیرهنی رو که مادر داده می افته دست نیزه سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان بُنَی.... تو های و هوی نیزه نگام به سوی نیزه دیدم که خون از چشمات می ریزه بر گلوی نیزه دیدم سرت رو پیش چشمام زدن به روی نیزه قدم قدم با نیزه یا سنگ زدن یا نیزه خودم در آوردم از پهلوی زخمی چند تا نیزه سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان حسین ....آی آی...... حسین ...... سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان زینت دوش نبی .... حسین .... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش کار کوچه به اینجا نمی رسید دست کسی به صورت زهرا نمی رسید میخواست تا سپر بشود بهر مادرش بیچاره مجتبی قدش اما نمیرسید آن لحظه ای که پشت در افتاد فاطمه با فضه کاش زینب کبری نمیرسید می برد سوی خانه علی را ،ولی اگر قنفذ در آن کشاکش و غوغا نمیرسید میخواست خصم کار علی را کند تمام زهرا اگر به یاری مولا نمیرسید ای کاش وقت غسل تن لاغرش دگر دست علی به بازوی زهرا نمیرسید دست علی به بازوی زهرا رسید و کاش دست حسین به بازوی سقا نمیرسید قبل از حسین فاطمه آمد به علقمه ای کاش وقت خنده اعدا نمیرسید دست بریده بر روی دست شکسته بود نوبت به دست بوسی سقا نمیرسید در خیمه ها سکینه لب تشنه منتظر اما عمو به همره بابا نمیرسید عباس اگر که بود حرم تکیه گاه داشت کارش دگر به غارت و یغما نمیرسید عباس اگر که بود که زینب غمی نداشت پای عدو به خیمه زنها نمیرسید عباس اگر که بود کجا دست زجر دون بر صورت رقیه دردانه میرسید آه ای فرات بر لب شش ماهه رباب یک قطره آب از آن همه دریا نمیرسد!؟ عبدالحسین میرزایی @majmaozakerine
آتش زبانه میزد و زهرا به خوش نشست در بین شعله ها گل طاها به خون نشست مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست معنای نور و کوثر و توحید را زدند تفسیر آیه های تولا به خون نشست در هم به روی فاطمه افتاد و بعد ازآن دار و ندار حضرت مولا به خون نشست سیلی به روی مادر سادات میزدند روی کبود عصمت کبری به خون نشست روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش استاد درس هاجر و حوا به خون نشست فرصت نشد که محسن خود را بغل کند اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست وقتی صدای گریه زینب بلند شد کون و مکان و عرش معلا به خون نشست وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند آن دم تمام عالم معنا به خون نشست سعید مرادی @majmaozakerine
. فاطمیه روضه‌یِ بستر دارم از دلواپـَسی دِق می‌کنم مادر بخند دلخوشیِ دختری یک لحظه دربستر بخند پیش ما هر قدر می‌خواهی بگو آه و ببار چون که می‌بینی به خانه آمده حیدر بخند گاه من حس می‌کنم وقتی که می‌آید پدر می‌گـوید دیوار با طعـنه به میخِ در بخند بغضِ سنگینِ حسن جانم به لب آورده است اِی فدای خنده‌اَت پیشِ منِ خواهر بخند بُقـچه‌ای آوردی و حرفِ کفن شد پایِ سر ساربان می‌گفت با خود این هم انگـشتر بخند این یکی می‌گفت حمله خیمه‌ها غارت شدند آن یکی می‌گفت سهمِ من شده یک سر بخند بی‌خیالِ گـوشواره بی‌خیالِ زخمِ گوش آمده بر رویِ نـِیْ بابای تو دختر بخند آه از حال و هوایِ قـتلگاه و خیمه‌گاه می‌رسد روزِ تقـاصِ دلـبر و کـوثر بخند .................................................................. @majmaozakerine
1_2038008882.mp3
1.73M
|⇦•گریه کردی پسرم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گریه کردی پسرم من بمیرم تو دیگه مَردی پسرم حسنم گریه نکن دنبال گوشواره نگردی پسرم چیزی نشده فقط یه کم خاکی شده چادر من گریه نکن چیزی نشده فقط یه کم سنگین شده سرم حسن گریه نکن آتیشم می زنه اشکِ چشات ای مادر ای مادر دارم میمرم، از بغض صدات ای مادر ای مادر گریه نکن ای مادر... غصه خوردی پسرم تویِ اون کوچه آخه مُردی پسرم حسنم غصه نخور دیدی منو خونه آوُردی پسرم چیزی نشده فقط یه کم دستم ورم کرده همین گریه نکن چیزی نشده فقط یهو دیدی که من خوردم زمین گریه نکن آتیشم می زنه اشک چشات ای مادر ای مادر دارم میرم از بغض صدات ای مادر ای مادر گریه نکن ای مادر... چی کشیدی پسرم سخته به والله هر چی دیدی پسرم عاقبت میمیری از طعنه هایی که شنیدی پسرم چیزی نشده فقط به هم خورده کمی تعادلم گریه نکن چیزی نشده فقط یه کم قرآن بخون واسم گُلم گریه نکن حسنم عزیزم عزیزم... *حسنم! چرا هر چی صدات می زنم جواب نمیدی حسنم؟ چرا امشب آرومی حسنم؟ بیا جلو ببینم تو تاریکی نمی بینمت... صدا بلند شد: مادر! مادر! گفت: مادر جانم! مادر من حسینم، نه حسن!.. @majmaozakerine
. چارپاره ( بر وزن ) مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام الله علیها از فاطمیون می‌شوم ان شاءَالله لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه بالاست سرِ نوکرِزهرا وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه ازفاطمه دَم می‌زنم و مولایش ازعاشقیِ خالص و بی‌همتایش دلداده و دل بسته به مولا وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه سرچشمه‌یِ عشقِ اَزلی زهرا بود سرمستِ تولّایِ علی زهرا بود مرضیه و اِنسیِّه‌یِ حوراء وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه بانویِ علی بازویِ یاریِ خدا یک لحظه نشد از اَسداللّه جدا عشقِ علیِ عالیِ اَعلاء وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه راضیه وهانیه واُمُّ النُّجباء نورِ دلِ خیرُالبشر و بی‌بیِ ما عِلم و عملِ اوست چو بابا وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه او عصمتِ کبراست خدا می‌داند کاروکسِ مولاست خدا می‌داند کوثرشده در فاطمه معنا وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه پشت درِ خانه ماند و یاحیدر گفت او چادرِ خود تِکاند و یاحیدر گفت درفکرِ علی همیشه هرجا وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه بالاتر از آسمانِ هفتم مادر در ظاهر اگر قبرِ تو شد گُم مادر داری حرمی کُنجِ دلِ ما وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه راضی به رضایتِ ولی‌اَت بودی تو چشم‌به‌راهِ مهدیِ موعودی آوایِ ظهورِ گلِ زهرا وَاللّه لٰاحولَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِااللّه ............................................................... الذاکرین
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِیمُ  ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِیعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَجُرْمِی وَ إِسْرافِی عَلَىٰ نَفْسِی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ  السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه .. «اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت *برا همینه اشکم کم شده .. والا چرا قدیم خوب گریه میکردیم برا بی بی .. حالا چقدر گریه هامون کم شده ، برا چشمِ ، امشب هر جور میتونی به چشمات التماس کن بگو مارو شرمندۀ علی نکن .. دلم گرفته .. دلِ من زِ عالمُِ و آدم گرفته .. کدوم گناهم منُ از تو و تو رو از من گرفته .. گریه ام گرفته .. مثه مادر مرده ها گریه ام گرفته .. بده پناهم .. نوکرت بهونۀ حرم گرفته .. گلو بریده .. مثه تو کشته ای غریب ، کسی ندیده چه نامرتب .. سرت رو روی نیزه تنت به زیر مرکب بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت هر زمانی دور ماندم از هوایِ روضه ها زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت بهر دیدار جمال یار بی‌همت شدیم یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت راهِ ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت از همان روزی که آمد مادرم در روضه‌ها با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن آه با نام حسن جان ، گونه‌هایم نم گرفت زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم آه با نام حسن جان ، گونه‌هایم نم گرفت زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت شاعر: روح الله پیدایی @majmaozakerine