eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
03.mp3
2.08M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ 🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 سلام الله علیها 🔸موضوع مصیبت 👇 ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
. مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبيب خداحافظي كنم از حيدر غريب خداحافظي كنم خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي آماده سفر شده ام الوداع علي نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر ميكنم شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را شاعر: ✍ .
. مُسمّط مثلّث کوچه و علیه السلام این کُلِّ ماجراست حسن بود و مادرش آوار شد زمین و زمان بر رویِ سرش سخت است روضه‌ها وُ مَحال است باورش این کوچه نیست مانده حسن بینِ معرکه بر رویِ چادر است خدا رَدِّ پای که؟! پا رویِ چادرِ سرِ کوثر گذاشتند داغی به رویِ سینه‌یِ حیدر گذاشتند این زخم‌ها که بر پَر وُ پیکر گذاشتند درمان نداشت جانِ گلِ یاس را گرفت اُفتاد مادر از نفس و روضه پا گرفت در این مُسمَّطم غزلی بستری شده تازه‌جوانِ بیتِ علی بستری شده آرام و روح و جانِ علی بستری شده دارد قَدَر قضا وُ بلا می‌زند رقم دیوار وُ در زدند ولی کوچه شد اِلَم این روضه‌است رویِ خودش در حرم گرفت زانو حسن بغل زد و قلبِ کرم گرفت یک بُقچه عمّه‌جانِ من از مادرم گرفت از سه‌کفن به روضه‌یِ یک پیرهن رسید از این کبود اِرث به اربابِ من رسید سُم‌ها وجودِ یاسمنم را کبود کرد اَشعارِ خونیِ سخنم را کبود کرد داغِ لبِ سه‌ساله تنم را کبود کرد آتش رسید و ندبه سراغِ عمو گرفت چنگِ حرامزاده‌یِ شامی به مو گرفت ✍ .............___________________________/f .
. شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها گریه کُن گریه‌کنِ روضه‌یِ زهرا گریه گِره‌یِ بغضِ گلو باز شود با گریه گریه کُن بر من و اولادِ یتیمَم مولا لحظه‌یِ غسلْ کفن می‌کند اَمّا گریه اشک‌وخون می‌شود آغشته که خونابه شود لاله دارد کفنم آه بکِش با گریه پیکرم از رویِ پیراهنِ من می‌شویی تا نبینی چه سرم آمده آنجا گریه..... بر من و بازویِ زخمی و وَرم‌دار مکن یاعلی می‌ترکد بغضِ پسر با گریه حسنم دید چه‌ها بر سرِ من آوردند سیلی و زخمِ زبان ضربِ لگدها گریه چشمِ خود بست نَبیند پَر وُ پهلومْ شکست باز شد دیده و پیداست رَدِ پا گریه تا خودِ خانه عصایم شده و زار زده العجل گفته حسن کرده خدایا گریه ............... فاطمیه سلام اللّه علیها عمری کنارم بودی و دردت نگفتی از ضعفِ هر روز و رُخِ زردت نگفتی تا کوچه رفتی حقِّ حیدر را بگیری اَمّا که سویِ خانه آوَردت نگفتی نامرد سیلی زد به تو خندید بَر من مردانه دیگر چه به این مَردت نگفتی؟! جایِ غلافِ رویِ بازو را ندیدم از زخمِ پَر تا پیکرِ سردت نگفتی سَر‌درد داری هر شب اِی یاسِ کبودم از دردِسرهایت به هم‌دردت نگفتی پهلوبه‌پهلو می‌شوی امّا به سختی از ضربه‌هایِ خصمِ وِلگردت نگفتی خونابه و خون می‌چکد از زخمِ سینه مهدی بیا گفتی و از دردت نگفتی   ✍ ..............____________________________ .
. فاطمیه روضه‌یِ بستر دارم از دلواپـَسی دِق می‌کنم مادر بخند دلخوشیِ دختری یک لحظه دربستر بخند پیش ما هر قدر می‌خواهی بگو آه و ببار چون که می‌بینی به خانه آمده حیدر بخند گاه من حس می‌کنم وقتی که می‌آید پدر می‌گـوید دیوار با طعـنه به میخِ در بخند بغضِ سنگینِ حسن جانم به لب آورده است اِی فدای خنده‌اَت پیشِ منِ خواهر بخند بُقـچه‌ای آوردی و حرفِ کفن شد پایِ سر ساربان می‌گفت با خود این هم انگـشتر بخند این یکی می‌گفت حمله خیمه‌ها غارت شدند آن یکی می‌گفت سهمِ من شده یک سر بخند بی‌خیالِ گـوشواره بی‌خیالِ زخمِ گوش آمده بر رویِ نـِیْ بابای تو دختر بخند آه از حال و هوایِ قـتلگاه و خیمه‌گاه می‌رسد روزِ تقـاصِ دلـبر و کـوثر بخند .................................................................. @majmaozakerine
. شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوانِ شهر, خمیدن به تو نمی آید هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید فقط بلند مشو چونکه زود می افتی   بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی   چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد   چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد   نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید چه با دو دست رئوفانه ات, چه با یک دست   بباف پیرهنت را, حسین منتظر است .......................................................... @majmaozakerine
. بانوی خانه ی من نشسته ام کنارت کنار بستر تو گردیده بیقرارت ای مونس وحبیبم بی صبروبی شکیبم افتاده ای به بستر با پهلوی شکسته علی غریب عالم کنار تو نشسته ای مونس وحبیبم بی صبرو بی شکیبم ای گل گلشن من ای مونس و حبیبم بنگر به حال زارم بی صبر و بی شکیبم ای مونس وحبیبم بی صبرو بی شکیبم ای یار بی قرینه تویی سرور سینه چها کشیده ای تو از مردم مدینه ای مونس وحبیبم بی صبر و بی شکیبم سوزد علی دمادم از بهر غربت تو بعد نبی شکستند فاطمه حرمت تو ای مونس وحبیبم بی صبرو بی شکیبم بنگر به حال حیدر فتاده ام من از پا شرمنده ام ز رویت ای گل باغ طاها ای مونس وحبیبم بی صبرو بی شکیبم بانوی خانه ی من حیدر کند دعایت خواهم من ازخداوند تاحق دهد شفایت ای مونس و حبیبم بی صبرو بی شکیبم ای که همیشه هستی یارو حبیب حیدر بهرشفای زهراست امن یجیب حیدر ای مونس و حبیبم بی صبرو بی شکیبم 🥀🥀🥀
. متنی و توسل سلام الله علیها .مقداد همچین که بعد شهادت اومد بره دومی جلوشو گرفت گفت کجا میری زهرا را کجا دفن کردید...تا امتنا کرد یه سیلی تو صورت مقداد زد...مقداد افتاد رو زمین زد زیر گریه... گفت دیدی طاقت نداری، چرا گریه می کنی...؟گفت نامرد گریه ام برا خودم نیست...فقط یه سوال دارم...اینجور که به من زدی چطور به زهرا زدی...؟....یه سیلی زد صورت بی بی ورم کرد...دیگه با دست دنبال بچه هاش میگشت... بلدی امشب داد بزنی یا نه...بگو وای مادر...* . پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟.. فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره .... خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد... اونایی که باید اجازه می‌گرفتند نگرفتن... آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ... آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن... (( مخزن المصائب صفحه ۳۲)) بگیم .. آقاجان یا امیرالمومنین ... شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید .. اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم یرای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جُرم اینکه بودم خواهر تو صل الله علیک یا مظلوم یا حسیـــــن ........ . سه پنج روزه که بوی گل نیومد .... با اشعار ، اینگونه وارد روضه شوید: شاید این روزا هر وقت مولا وارد خانه میشد میدید ؛ حسنین و زینبین پشت درِ خانه به گریه مشغولند و مدام میگن؛ همین جا بود که مادرمون بین در و دیوار قرار گرفت ...‌ و بعد روضه های و بخوانید. . @majmaozakerine
. سلام الله علیها بند1⃣ حسن جان مادر میدونم سخته برات چیزایی رو که دیدی حسن جان مادر میدونم سخته برات چیزایی که شنیدی ولی مادر فراموش کن، شدیم توی کوچه گرفتار فراموش کن، که شد آسمون چشام تار فراموش کن، که من خوردم اون روز به دیوار تو دیگه واسه خودت یک مردی اون روزم سعی خودت رو کردی نذاری بابات بفهمه مادر که زده به صورتم نامردی بند2⃣ حسین جان مادر چرا آسمون چشمات شده پر ستاره حسین جان مادر یکمی برای دلخوشیم بخند دوباره بیا مادر فراموش کن، که دیدی منو پشت اون در فراموش کن، تو آتیش چطور سوخته مادر فراموش کن، که اومد تو خونه یه لشکر پسرم گریه نکن آروم باش غم و غصه تو نبینم ای کاش دوباره میام پیشت روزی که آسمون خونه برا تو چشماش بند3⃣ بیا زینب جان کمکم کن که بلند شم از میون بستر بیا زینب جان موهاتو شونه کنم برای بار آخر دیگه مادر فراموش کن، اگه خون پهلومو دیدی فراموش کن، کبودیه بازومو دیدی فراموش کن، اگه زخم ابرومو دیدی کاش میشد پیشت بمونم اما دیگه خسته شدم از این دنیا زینبم گریه نکن واسه من بذار اشکاتو برا عاشورا شعر و نغمه: انجمن تکیه نوکری مشهد
. سلام الله علیها بند1⃣ پیش چشام رو میگیری دستتو به پهلو میگیری ای کشتی نجات من به ساحل خزون عمر انگاری پهلو میگیری لاله‌های رو پیرهنت، نیلوفرای رو تنت عجل وفاتی گفتنت، خبر میده از رفتنت چشم خون و قد کمون، ناله و آه بی امون تن نحیف و نیمه جون، خبر میده از رفتنت نفس من به نفست بنده، نفس تو دل منو کنده کار منو بچه‌ها شد گریه، کار همه به حال ما خنده بند2⃣ آئینه‌ی روی علی ای قدرت بازوی علی شب و روزامونو ببین کبودی روی تو و سپیدی موی علی حامی غدیر علی، از زمونه سیره علی بانوی دلیر علی، بعد تو می‌میره علی هم مسیر و همسنگرم، تکیه گاهم و همسرم ای پناه و ای یاورم، بعد تو می‌میره علی با من بمون تو ای بهار من، ای دلخوشی روزگار من یه تنه من حریف یک دنیام، اگه که تو باشی کنار من بند3⃣ روشنی خونه‌ی من مثل تو پریشونه حسن پاشو و با دست خودت مثه قدیم باز موهای زینبتو شونه بزن با حسین و با زینبم، گریه کار صبح و شبم از تب تو غرق تبم، رسیده جونم رو لبم پاشو چاره‌ی کار من، پاشو و نگو از کفن دیگه حرف رفتن نزن، رسیده جونم رو لبم اگه بری دیگه تک و تنهام، خورشید من سیاه میشه دنیام غم عالم میریزه تو قلبم، خون دلم میباره از چشمام شعر و نغمه: .