دارد وصیت میکند فاتح جنگ حنین
میگوید از کربلا میگوید از روز حسین
دست ارباب را گرفت و دست عباس را گرفت
داده دست حضرت عباس دستان حسین
چون وصیت شد مصیبت گفت
بعد من عباس، جان تو و جان حسین
گریه بیشتر شد آندم که
مسیر روضه افتاد سمت گودال حسین
میان این همه نیزه اسیر شد ارباب
وخواهرش نشناخت تن عریان حسین
تشنه بود و آسمان را چون غبار میدید
جان عالم باشد فدای لب عطشان حسین
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀
.🥀•﷽•🖤
#سحر_بیست_ویکم_ضیافت_الله🌙🖤
🏴انا لله و انا الیه راجعون
حیدر به دیدار زهرایش شتافت🏴
#عــبــاس جــان...
#کــربــــــلـــا
جـانِ تـو و جـانِ #حــســیــــــن...😭
#شهادت_امام_علی_ع🥀
#آجرڪاللهیاصاحبالزمان🏴
#التماســ_دعا🙏
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀
.🥀•﷽•🖤
#سحر_بیست_ویکم_ضیافت_الله🌙🖤
🏴انا لله و انا الیه راجعون
حیدر به دیدار زهرایش شتافت🏴
🕯داغ #مادر، داغ #بابا، #کربلا هم پیش رو...
🥀روزهای سخت #زینب بعد از این آغاز شد..!:(😔
#امان_از_دل_زینب😔
#شهادت_امام_علی_ع🥀
#آجرڪاللهیاصاحبالزمان🏴
#التماســ_دعا🙏
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
4_5936049444825859517.mp3
13M
🌼ترتیل🌼
#جز_بیست_و_یکم
🌹 استاد پرهیزگار
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5857330605619937477.mp3
4.04M
#جز_بیست_یکم
تحدیر(تندخوانی)جز بیست و یک
🦋✨🦋✨🦋
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
💠 نکات کلیدی جزء #بیست_و_یکم💠
1- بدانید که زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی در سرای آخرت است. (عنکبوت: 64)
2- دین را کامل اجرا کرده و با آن گزینشی برخورد نکنید و گروه گروه نشوید. (روم: 32)
3- رشد حاصل از ربا کاذب و ظاهری است ولی در زکات و انفاق، بصورت واقعی ازدیاد و رشد ایجاد می شود. (روم: 39)
4- بر اثر گناهانی که مرتکب می شوید، انواع بدبختی و بلا در جای جای دنیا رخ می دهد تا شاید به خود بیایید. (روم: 41)
5- بدانید برخی به دنبال محصولات مخرب اند تا مردم را از راه خدا به در کرده و احکام الهی را مسخره کنند. (لقمان: 6)
6- نماز را بپا دارید، امر به معروف و نهی از منکر کنید و در برابر سختی ها، صبور باشید که از اراده قوی است. (لقمان: 17)
7- ارزیابی خدا دقیق است و هیچ عملی از شما گم نمی شود حتی اگر به اندازه دانه ارزن باشد، و یا پنهان شده باشد. (لقمان: 16)
8- با بی اعتنایی از مردم رو بر نگردان و با سرمستی و قلدری روی زمین راه نرو که خدا علاقه ای به خودپسند ندارد. (لقمان: 18)
9- اینگونه نباشید که در رفاه و راحتی سرخوش و شادید و وقتی بواسطه گناهانتان دچار سختی و بلا می شوید، ناامید شوید. (لقمان: 36)
🏴✨🕊🏴✨🕊🏴✨🕊
🌸✨ #دعای_روز_بیست_و_یکم
🔅بسم الله الرحمن الرحیم
✨🌸 اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِكَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.
✨🌼 خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودىهایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى وقرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه اى برآورنده حاجتهاى جویندگان.
🌱التماس_دعا
📚منبع: مفاتيح الجنان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴🔳🏴🔳🏴🔳🏴🔳
YouCut_۲۰۲۳۰۴۱۲_۰۱۴۴۲۲۸۹۵_1.mp3
8.89M
شرح مختصر دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
🎤 آیت الله مجتهدی تهرانی
🏴شرح دعای روز بیستویکم ماه مبارک رمضان
▪️أللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضاتِكَ دَلِیلاً وَ لاتَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلاً یَا قَاضِیَ حَوَائِج الطالِبین
▪️ خدایا! در این روز مرا بهسوی رضا و خشنودی خود راهنمایی کن و شیطان را بر من مسلط مگردان و بهشت را منزل و مقامم قرار ده. ای برآرندۀ حاجات طالبان!
🔰پیامهای دعا
1- تحصيل رضای خدا
2- دوری از شیطان
3- دستيابی به بهشت جاودان
4- برآوردهشدن حاجات
🔰پیام منتخب
✍️ مردى به حضرت علی(ع)عرض کرد: خداوند می فرماید که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؛ پس چرا ما دعا مىکنیم و اجابت نمی شود؟ حضرت فرمود: «چون دلهاى شما در8 مورد خیانت و بىوفایى میکند:
1. خدا را شناختید و حقش را آنگونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید، 2. به پیامبر خدا ایمان آوردید و در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، 3. کتاب خدا را خواندید و در عمل از آن سرپیچی کردید، 4. گفتید ما از آتش دوزخ می ترسیم و در همۀ حالات با گناهان خود بهسوى جهنم می روید، 5.گفتید ما به بهشت تمایل داریم و کارهایى انجام دادید که شما را از آن دور میسازد، 6. نعمتهاى خدا را استفاده میکنید و سپاسگزارى نمیکنید، 7. خداوند فرمود که شیطان دشمن شماست، او را دشمن بگیرید و شما به زبان شیطان را لعن مىکنید و درعمل از او اطاعت میکنید، 8. عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید. در نتیجه کسى را ملامت میکنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد که راهها و درهاى دعا را روى خود بستهاید؟ تقوا پیشه کنید، کارهایتان را اصلاح کنید و امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.
📚 بحار الأنوار، ج 93، ص 376 و 377
╭┈───── 🚩🚩🚩
╰─┈➤`
#سیزده_بدر #ماه_رمضان
#شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
مائیم و محبت و تولّای علی
ذکر لب ماست نام زیبای علی
امسال در این سیزده فروردین
هستیم سیاهپوش غمهای علی
مهدی شریفی
بی سحر روزه نگیرید یتیمانِ علی-ع-
که حسن -ع- کیسه ی نان پدرش آورده..
#دوشنبههایامامحسنی💚
.
#شب_بیست_و_سوم
چهارپاره بیست و سوم رمضان – حضرت امیر
دوسه روز است خانه دلگیر است
دوسه روز است مثل بارانیم
دو سه روز است همدم اشکیم
دو سه روز است روضه می خوانیم
دو سه روز است کوفه نشنیده
نغمه های خوش اذانت را
وقت افطار بر سر سفره
یاد کردیم لقمه نانت را
دو سه روز است مثل فاطمیّه
دور هم گریه می کنیم ولی
روضه ها رنگ دیگری دارد
ختم آن است ذکر وای علی
دو سه روز است نان و خرما را
حسنت می برد برای یتیم
می دهد سهم کودکان را بعد
می کند بغض مثل کوچه کریم
دو سه روز است قلب زینب را
داده آزار حرف بی پایه
شده اوضاع مدینه ای انگار
بازهم طعنه های همسایه
دو سه روز است چاه و نخلستان
شده دلتنگ ربّــنای علی
شده رویای مسجد و محراب
گریه و سجده و دعای علی
دو سه روز است کوفه فهمیده
می رسید از کجا غذای فقیر
از کجا می رسید خرمایی
تا شود باز روزه های فقیر
دو سه روز است اشک می ریزد
گاه و بیگاه ازغمت حسنم
بیش از پیش لرزه می افتد
با دعای کمیل بر بدنم
دو سه روز است چشم عبّــاسم
سرخ مثل زمان جنگ شده
کوچه پس کوچه های کوفه پر از
خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده
دو سه روز است دختر حیدر
خوابهای عجیب می بیند
گاه گودال و خنجر و حنجر
گاه شیب الخضیب می بیند
دو سه روز است کربلائیّم
چشم بر چشم یار می دوزم
مانده در بغچه یک کفن باقی
وَ به یاد نگار می سوزم
دو سه روز است سخت می خواهم
بزنم بوسه بر گلوی حسین
وای از دود و خون و خاکستر
پنجه ی گرگها و موی حسین
دو سه روز است درس قرآنم
سوره ی کهف نی نشین شده است
سینه ام مثل دامن و خیمه
یا در ِ خانه آتشین شده است
دو سه روز است مثل بابایم
می کنم گریه یاد لب تشنه
وای از لحظه ای که می بینم
بر روی حلق دلبرم دشنه
دو سه روز است بیشتر دارم
انتظار وصال دلدارم
با دعای فرج پس از روضه
به امید وصال می بارم
حسین ایمانی✍
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#قرار_ما
ایام بعد ازشهادت حضرت امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام
جای گریز به عصر عاشورا واسارت وحضرت علی اصغر علیه السلام
رفتی و رفت با تو پدرجان قرار ما
رفتی و ماند داغ تو در قلب زار ما
هر جای خانه از تو به جا مانده صد نشان
برده ست خاطرات تو صبر و قرار ما
ای باغبان تو رفتی و گل ها خمیده اند
بنگر خزان شده ست ز هجرت بهار ما
یک روز درد میخ در و حال رأس تو
چرخیده است با غم دل روزگار ما
با روضه های فرق جدا گریه می کنیم
بعد از شهادت تو شده روضه کار ما
جان را گذاشتیم کنارت درون خاک
گویی مزار تو شده بابا مزار ما
آن صحبت تو لحظه ی آخر به زینبت
شد داغ، روی داغ ِدل غصّه دار ما
گفتی تو از اسارت زینب به کربلا
بعداز حسین،غارت ِ دار و ندار ما
آتش زنند خیمه ی ما را یزیدیان
چاره شود میان بیابان فرار ما
رأس حسين همره یک قوم بی حیا
بر روی نیزه ها بشود سایه سار ما
وای از دل رباب ،که او محتضر شود
با یک نظر به اصغر ِ نیزه سوار ما
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.....................................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
*روضه و توسل بسیار جانسوز _ویژۀ ایامِ شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی*
▪️السلامُ علیکَ یا اولَ مَظلوم▪️
*تا قیامت براش گریه کنی بازم اول مظلومِ وا ...*
و یا مَن اولَ غصبَ حقُه ...
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند
*شام غریبانه وا،باورت میشه امشب کسی نیامد شام غریبان برای علی بگیره؟!*
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
بادو دسته بسته می بردند سوی مسجدت
*عجب شامِ غریبانی شد خونۀ علی،یه بستر غرق خون بچه ها دورش حلقه زدند،اما هر چی باشه همه محرمند کسی به اینا جسارت نکرد ... کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید ... کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت ... خونشونو کسی آتیش نزد ... این یه شام غریبانه اما من دلم جای دیگه ست،این شام غریبان کجا؟!! امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه،هم زینب،هم قمربنی هاشم،هم ابی عبدالله ... اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش ... فقط من شعرشُ میخونم ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه ...*
غروب بود ُ زنی بی قرار تنها بود ...
*هنوز که نگفتم این زن کیه ...*
زنی زداغ برادر ، فکار ، تنها بود ...
غروب بود و علمدار خفته و زینب ...
میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود ...
غروب بود و به مقتل برادرو زینب ...
هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود ...
*میترسم این یه بیتو بگم ، اماسفره ، سفرۀ علی ، کربلا هم اگر میرید همین سفره پهن باشه ...*
غروب بود و رباب و صدای لالایی 2
کنار تربت یک شیرخوار ، تنها بود ...
حسین ... حسین ...
غروب بود و طناب و اسیری و زینب ...
* نه نه بذار از این روضه دربیام ...*
خلاصه این همه غم بود و زینب کبری ...
میان لشگری از نیزه دار تنها بود ...
محمل درست در وسط نیزه دارها
یک ذره رحم در دل خود ساربان نداشت ...
*این یه شام غریبان تو خیمۀ نیم سوخته،یه شام غریبانم کنار گودال برپاشد،پیغمبر و انبیا و اولوالعزم آمدن؛فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند بماند؛چون قصۀ ربودن انگشترِ ...اما شام غریبانِ سوم رو بگم زن خولی میگه نیمۀ دل شب دیدم تنور خونم روشنه یا للعجب!! من که تنورو اول شب خاموش کردم،وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند،همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتن،خدایا این ها کین کنار تنور خانه ی من؟! دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونم بیرون آورد؛اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردن، اینها کین؟اونی که دست اون بانو هست چیه؟! با یه سلام این بانو جوابمو گرفتم،من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه ... فقط مال تنور خولیِ ... یه لحظه تصور کن این تنور خونه ها که روشن بود تا صبح خاکسترش داغ میموند ... اون رگ هایِ بریدهُ محاسن رو این خاکسترا .... بانو سر رو به سینه چسباند یه جمله گفت و غش کرد ... صدا زد :
"السلامُ علیکَ یاشهید
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#مناجات_دعا
▪️▪️▪️
babolharam MirzaMohamadi (12).mp3
2.21M
#روضه_امام_علی
حجتالاسلام والمسلمین میرزامحمدی
#شام_غریبان
@maajmazakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#امام_علی
#اسلام_مولایی ✍
رفت آنکه دلش از ظلم فلک پربار بود
همه دم سهم دل خونجگرش آزار بود
رفت درخواب،دوچشمی که سر سجاده
تا سحرگاه پی اشک فشان بیدار بود
باغبان رفت و زهجران جگرسوز خودش
آتشی زد به دل و شعله وران گلزار بود
گرچه دلبربه وصال دل و دلدار رسید
لیک،داغش به حسین وحسنش دشوار بود
نه فقط بیت علی بلکه همه کون و مکان
از غم شیر خدا غمزده و زار بود
وای بر دختر غمدیده و غم پرور او
آنکه قلبش به غم و غصه گرفتار بود
گوئی از رفتن بابای غریبش،باز هم
در دل خانه غم فاطمه تکرار بود
رفت بابا ولی افسوس برای زینب
روز روشن به نظر همچو شب تار بود
وای از کرببلا و همه ی خاطرهاش
خاطراتی که شرربارتر از نار بود
همره خیل زنان بین کف و هلهله ها
خواهری دربه در کوچه و بازار بود
همره سلسله با قافله با حرمله بود
آنزمانی که به نی راس علمدار بود
یاعلی دختر تو دربه در شام شد
قسمت او همه جاطعنه و دشنام شد
.........................................
#رباعی
سوز غم مرتضی دلم را سوزاند
ایکاش که او به خانه خود میماند
تا تیغ به فرق او به محراب زدند
گفتند مگر علی نماز هم میخواند
#اسلام_مولایی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🌑 #روضه_حضرت_علی_ع
🌑 #آقای_میرزامحمدی
🌑 #کانالروضهدفتری
✨دل شکسته ی من انس با علی دارد
⬅️*امشب دلاتون خوب شکسته ها "انا عند قلوب منکسره" خود خدا فرموده*
دل شکسته ی من انس با علی دارد
*از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتن،پهلوشو شکستن، اما دل مارم شکستند ، تا قیامت دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه*
✨دل شکسته ی من انس با علی دارد
✨دل از همه بگسسته ، تا علی دارد
✨منم زشهر ولایت ،زکوی سوختگان
✨شناسنامه ی من مهر یا علی دارد
✨خدا مدال علی دوستی به ما دادست
✨به غیر کشور شیعه کجا علی دارد
✨به روز حشر برای ،شفاعت امت
✨علی حسین و رسول خدا علی دارد
⬅️پیغمبر فرمود قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میان کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردن ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه" شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگن آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر" اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، "فخزی" او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن …
خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه" دهه ی آخر مگه نفرمود : "اتقن من النار" دلم هوای دعای مجیر کرد،بزار بگم زمزمه کن "سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ" آگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم " تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم…
⬅️بدن بابا رو دفن کردن،امام مجتبی، متصدی دفنه" اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست نوشته شده "هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب" این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی "السلام علی ضجیعیک آدمک و نوح" تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنن، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پیغمبر تسلیت میگن پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد،اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسلیت میگن، نیمه شبه دیگه کجا بریم؟نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادرم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر،شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی،بازم مادرش رو زیارت کرد... آخ هر دیدی یه بازدیدی داره.... نیمه شب هودج هایی از آسمان اومدن کنار گودال.... این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده،حسین جان نیمه شب اومدی،نیمه شب اومدم دیدنت.... از بالای سر.... (سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا...)از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعظم .... از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی ،هر چه گشت دید نعلینشو پیدا نمی کنه،عمامه ش رو به غارت بردن... لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست... واویلا ... واویلا .... هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد... آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سم اسب هاست.... آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود.... نیمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش:
▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2
▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
حسین .....
⬅️*شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا" یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و التماس دعا*
داداش...
▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2
▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
▪️تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد
▪️زخم های بدن دختر تو مانده و من.
حسین ……
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روضه شب بیست و سوم ماه رمضان
السلام علیک یا امین الله فی ارضه...
ای در سفینه ی دو جهان ناخدا علی ع
می خوای خستگیت در بره... گرچه ذکر خدا خستگی نداره... اما با نام امیرالمؤمنین دلت جلا بگیره...آخه دیگه این شبها و روزها دیگه تو کوفه نامی از علی نیست... دیگه یه خانه مونده و چند تا بچه ی یتیم...
یا صاحب الزمان میزبان من و شماست...
نام امیرالمؤمنین رو بر لبانت جاری کن...
ذکر علی عباده...
بزار برات بنویسن هر علی که میگی...
میخوای علی شو تو بگی بسم الله...
بزار در و دیوار این مسجد شب 23 صدای علی علی تو ضبط کنه...
یه شبی که این دهان پر خاک میشه دیگه نمیتونی علی علی بگی... دلت میخاد اون لحظه هم بگی علی علی... اما نمیتونی...
همین علی علی گفتن های امشب ایشالا به داد من و تو برسه... ببینم چه میکنی با علی علی گفتن... میلرزونی این مسجد و یا نه...
ای در سفینه ی دو جهان ناخدا علی ع
ممسوس در حقیقت ذات خدا علی ع
یار و برادر و وصی و نفس مصطفی س
باب نبوتی و ابوالاولیا علی ع
شمشیر و دست و چشم خدا کیست غیر تو
بر دوش مصطفی که نهد جز تو پا علی ع
بر بدر ، صدر بدری و در قدر ، قدر قدر
هم هل اتی ست مدح تو هم لافتی ست علی
تکمیل بذل قرصه ی نان تو گر نبود
قرآن نداشت در ورقش هل اتی علی ع
با آن که دست وهم ، به پایت نمی رسد
داری همیشه در دل بشکسته یا علی ع
اینقدر میگم علی علی... تا نفس آخرم... اجازه بدی بگم علی... میخوام یه جمله بگم، اونایی که هنوز وارد فضای مرثیه نشدن... یه جمله...
میگن اگه میخای دل امام زمانت رو بدست بیاری نام مادرش زهرا س رو ببر...
آی اونایی که شب آخر احیا اومدید... دست خالی هستید... گفتم اون قدر علی علی بگو تا نفس آخرم علی علی بگید... جان ما به فدای اون بانویی که تا نفس آخرشم گفت علی علی نفس بالا میومد میگفت علی علی...
اقرار میکنم تو خدا نیستی ولی
آرند انبیاء به درت التجا علی ع
آنجا که جای پای تو ، مهر نبوت است
اوج جلالت تو کجا ما کجا علی ع
پرسند اختیار قیامت به دست کیست
آید ز سوی خالق هستی ندا ، علی ع
اونایی که مثل من بار گناه دارن... بار سنگین دارن... این یه بیت مال گنه کاراست... اونایی که خیلی رو سیاهن سرشون رو بالا بگیرن...
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا علی ع
بالله قسم در ازمنه ی عالم وجود
مثل تو کس ندید و نبیند جفا علی ع
راحت شد علی از این دنیا... از بی فاطمه
زندگی کردن کردن راحت شد... از قاتلای زهرا رو دیدن راحت شد... از بی وفایی دنیا....
یاد پیغمبر می افتاد این روزهای آخر میدیدن هی دست به محاسن مبارک میگرفت نگاه به آسمان می کرد... آخه پیغمبر بارها فرمود :
علی جان توی همین ماه رمضان محاسن تورو به خون سرت خضاب میکنند...
هی میگفت خدا، علی کی به آرزوش میرسه...
روضه بخونم برات... شب 23 معمولا می گن مجلس سوم، مجلس دختره...برا بابا روضه می گیره... یا صاحب الزمان... امشب اجازه داریم بگیم امان از دل زینب... اگه دنبال مرثیه ای همین روضه هست... امان از دل زینب... کدوم زینب... اون زینب چهار ساله ی مدینه یا زینب 34 ساله ی کوفه... کدوم زینب
همون زینبی که از مدینه پرستاری رو شروع کرد... شب 23 دلم میخواد خستگی من و بعد از صد فراز جوشن با اشک و زمزمت جبران کنی... حیف من از این مسجد برم، بگم حق شب 23 رو ادا نکردم...آماده ای یا نه!
حالا که شب سوم باباست... معمولا رسم اینه خواهرا و مادرا و دختر علی مرتضی باید گریه کنند...
اون بانویی که از چهار سالگی پرستار مادره پهلو شکسته بود... میخوام همین و بگم و روضم تمام... بعد اومد کوفه... پرستار بابایی شد که با فرق شکافته آمد... پرستار پدری شد که این همه جنگ... بارها و بارها پدر رو زخمی دیده بود... فقط تو یه جنگ 90 تا زخم به بدن باباش اومد... اما ندیده بود پاهاش بلرزه ولی این روزهای آخر دید رنگ از صورت بابا پریده... تو کوفه پرستار بابا شد...
عرضه بداریم بی بی جان...
یا زینب کبری...
خیلی بهتون سخت گذشت...
اما میخوام بگم دیگه شما اینجا تنها نبودید...
وقتی زنها خبردار شدند همه اومدند...
به شما تسلیت گفتند...
باهاتون همدردی کردند...
اما دلها بسوزه برای دختر حسین...
بجای اینکه بهش تسلیت بگند...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر اومدند...
کشان کشان...
دختر رو از کنار جنازه بابا جدا کردند...
یک وقت صدای ناله اش بلند شد...
🔸نزنیدم که در این دشت، مرا کاری هست
🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست
🔸ساربانا مزنيد اين همه آواز رحيل
🔸آخر اين قافله را قافله سالاري هست
#شب_بیست_سوم_رمضان
@roze_daftari
#روضه_دفتری
بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف!ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه فراق گریه فراق این چه رسمی است؟
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن … بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو …
… در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
محمد فردوسی
#مناجات_باامام_زمان_عج
متن روضه شام غریبان امیرمومنان علی علیه السلام
آمدم مـــــن بــــــر در احـسان تو
من گدایم مـن گدا، دستم بگیر
یــــــــــا علی مرتضی دستم بگیر
تــــــا نیفتــادم ز پا دستم بگیر
گر بدم من دوست می دارم تو را
ای شـه مــلک ولا دستم بگیر
در دم مُــــــــردن به فریادم برس
پا بنه بـر سر مرا، دستم بگیر
من ز مرگ و برزخم در وحشتم
یاری یم کن از وفا دستم بگیر
دردمـــندم، مـــستمندم، مضطرم
ای شـه مشکل گشاه دستم بگیر
وقتی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از تشیع جنازه پدر بزرگوارشان امام علی (ع) باز می گشتند به خرابه ای رسیدند، در این خرابه بیماری افتاده بود و ناله می کرد. آن دو بزرگوار به خرابه رفتند و سر بیمار را که پیرمردی علیل بود به دامان گرفته و احوالش را پرسیدند.
پیرمرد گفت: در این دنیا هیچ کس به فریاد ما نمی رسد، مگر یک نفر که به اینجا می آمد و در دهان من غذا می گذاشت، اما اکنون سه روز است که او به اینجا نیامده و من گرسنه و تشنه هستم.
فرزندان امام علی (ع) فرمودند: آیا او را می شناختی؟
پیرمرد جواب داد: من کور هستم اما روزی از او پرسیدم: آقا اسم شما چیست؟
فرمود: من بنده خدا هستم.
فرزندان امام علی (ع) پرسیدند: آیا نشانه ای از او به خاطر داری؟
پیرمرد جواب داد: هر گاه آن بزرگوار در خرابه ذکر خداوند را می گفت تمام سنگ و کلوخ و دیوار اینجا او را همراهی می کردند و خداوند را تسبیح می گفتند. در این موقع صدای گریه امام حسن (ع) بلند شد و فرمودند: او پدر ما امام علی (ع) بود که ما اکنون از تشیع جنازه او می آییم. بیمار با شنیدن این خبر گریان شد و التماس کنان عرض کرد: ای آقازاده ها بر من منت بگذارید و مرا بر سر قبر او ببرید. فرزندان امام (ع) او را بر سر قبر امام (ع) بردند. پیرمرد آنقدر بر سر قبر امام (ع) گریه کرد تا جان از بدنش خارج شد.
یه پیرمرد نابینا جابر بن عبدالله انصاری هم آمد کنار قبر ابی عبدالله، عطیه می گوید تا گفتم مقابل قبر حسینیم سه مرتبه صدا زد "حبیبی یا حسین" از هوش رفت.
به هوش آمد گفت حسین جان چی شده که جواب دوست خودت را نمیدی؟
جابر یک وقت به خودش خطاب کرد، جابر عجب توقعی داری!؟ چگونه جواب بده کسی که بین سر و بدنش جدائی افتاده است.
حسین ....
جابر مشغول عزاداری بود، یک وقت دید صدای قافله ای می آید.
ز جا، برخیز جا بر عاشق فرزانه می آید
قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید
یا الله زینب آمد کنار قبر حسین ... بردار بلند شو که زینب را دیگر نمی شناسی ... حسین
#روضه_امام_علی
#شام_غریبان_امام_علی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
واحد سنگین _امیرالمومنین(ع)
شب بیست وسوم
📝شاعر:🔴مجنون کرجی``333🔴
🔵بنداول
از وقتی رفتی بابا غم خونمون و گرفته
کوفه برا توبابا ببین عزا گرفته
زینب توباسوز و اشک و ناله
میگه یتیم شدم با اشک وناله
رفتی بابایی پیش مادر
زبنب تو موند با دنیا درد
امون از درد یتیمی
🔵بند دوم
تاتو رفتی بابایی دل بی تو بی قراره
یتیم کوفه شد باز یتیم تو دوباره
دخترتوسیاه پوشید براتو
گریه می کردچوابرغم براتو
قلب من محزون بابای من
چشمامم گریون بابای من
امون از درد یتیمی
#واحد_سنگین
#شب_بیست_و_سوم