eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
سبب شهادت حضرت زهرا(س) از زبان امام صادق(ع) امام صادق(ع) فرمود: فاطمه(س) در سوم ماه جمادی الثانی سال 11 هجری در روز سه شنبه به شهادت رسید! سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند) پس آن دو نفر از اصحاب پیامبر(ص)-ابوبکر و عمر- از امیرالمومنین(ع) خواستند که نزد فاطمه برایشان وساطت نماید. پس امیرالمومنین(ع) از زهرا(س) درخواست کرد تا ایشان را بپذیرد. –و زهرا(س) پذیرفت- پس زمانی که به خدمت فاطمه(س) رسیدند به حضرت عرض کردند: حالت چطور است ای دختر رسول خدا(ص)؟ فرمود: حالم خوب است به حمد خدا. سپس فاطمه(س) فرمود: از پیامبر(ص) نشنیدید که فرمود فاطمه(س) پاره تن من است پس هر کس که وی را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازرد همانا خداوند را آزرده است؟ هر دو گفتند: بله شنیده ایم. حضرت فرمود: پس قسم به خدا شما دو نفر مرا آزردید. پس آن دو نفر از نزد فاطمه(س) رفتند در حالی که حضرت از دستشان غضبناک بود متن عربی: عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُبِضَتْ فَاطِمَهُ ع فِی جُمَادَی الْآخِرَهِ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ سَنَهَ إِحْدَی عَشْرَهَ مِنَ الْهِجْرَهِ وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا اَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَی عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِکَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ اَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا وَ کَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ اَصْحَابِ النَّبِیِّ ص سَاَلَا اَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ ص اَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَاَلَهَا اَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ ع فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالَا لَهَا کَیْفَ اَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَ‏ یَقُولُ فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ قَالَا بَلَی قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا ع وَ هِیَ سَاخِطَهٌ عَلَیْهِمَا. بحارالانوار ج : 43 ص : 171
حضرت زهرا(س)-مقتل-فاطمه(س) از بکائون خمسه بکائون خمسه در کلام امام صادق(ع) شیخ صدوق رحمه اللَّه در کتاب خصال، به سندش از امام صادق علیه السّلام روایت کرده: افرادی که فوق العاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و علی بن الحسین علیهم السّلام. حضرت آدم از فراق بهشت به قدری گریه کرد که اثر اشک در دو گونه مبارکش نظیر جوی باقی ماند. حضرت یعقوب به قدری از فراق یوسف گریه نمود که چشمان خود را از دست داد و بدو گفتند: به خداوند سوگند یوسف را از خاطر نخواهی برد تا آنکه افسرده یا نابود گردی. حضرت یوسف به قدری برای پدرش یعقوب گریست که اهل زندان ناراحت شدند و به وی گفتند: یا باید شب گریان و روز ساکت شوی و یا اینکه روز گریان و شب ساکت باشی. یوسف با یکی از پیشنهادهای ایشان موافقت نمود. حضرت فاطمه (س) در فراق پیغمبر به قدری گریه کرد که اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه کثرت گریه‏ات ما را اذیّت می‏کنی. لذا حضرت زهرا(س) از مدینه خارج و به سوی قبر شهدا می‏رفت، وقتی ناراحتی های قلبی خود را با گریستن خالی می‏کرد به سوی مدینه باز می‏گشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایی در مقابل آن حضرت نمی‏گذاشتند مگر اینکه گریان می‏شد. کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا! فدای تو شوم، من می‏ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک نمایی! فرمود: چاره‏ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را می‏دانم که شما نمی‏دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه علیها السّلام نمی‏شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود می‏کند. متن عربی حدیث: ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُهَیْلٍ الْبَحْرَانِیِّ یَرْفَعُهُ إِلَی اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ الْبَکَّاءُونَ خَمْسَهٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع فَاَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّهِ حَتَّی صَارَ فِی خَدَّیْهِ اَمْثَالُ الْاَوْدِیَهِ وَ اَمَّا یَعْقُوبُ فَبَکَی عَلَی یُوسُفَ حَتَّی ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّی قِیلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَوُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَکُونَ حَرَضاً اَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِینَ وَ اَمَّا یُوسُفُ فَبَکَی عَلَی یَعْقُوبَ حَتَّی تَاَذَّی بِهِ اَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا اَنْ تَبْکِیَ بِاللَّیْلِ وَ تَسْکُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا اَنْ تَبْکِیَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْکُتَ بِاللَّیْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَی وَاحِدَهٍ مِنْهُمَا وَ اَمَّا فَاطِمَهُ فَبَکَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّی تَاَذَّی بِهِ اَهْلُ الْمَدِینَهِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِینَا بِکَثْرَهِ بُکَائِکِ فَکَانَتْ تَخْرُجُ إِلَی الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْکِی حَتَّی تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ اَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ ع عِشْرِینَ سَنَهً اَوْ اَرْبَعِینَ سَنَهً -تردید از راوی است- مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی اَخَافُ عَلَیْکَ اَنْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ‏الَ إِنَّما اَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ اَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَهَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَهٌ.(1) پی نوشت ها: 1. کتاب خصال، ج 1 ص 272 و 273 شماره 15. https://eitaa.com/manbarmajma
656da5f127a1c.mp3
7.74M
🎤مرتضی باب باز عزای گل حیدره روضه خون روضه هاش از دره وقتی که روضه مادره گریه کردن مال حیدره ای سادات می بخشید که روضه سنگینه چشمای مادرم دیگه تار میبینه لال بشه روضه خونت یا زهرا که شکست استخونت یا زهرا آه یازهرا یازهرا یازهرا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 روضه رفت کوچه من زار زدم هی سرم به دیوار زدم یاد بی بی خودم رو توی روضه ی کوچه بسیار زدم ای سادات می‌بخشید که روضه غم داره چشمای مادرم بارون نم داره لال بشه روضه خونت یا زهرا که شکست استخونت یازهرا لال بشه روضه خونت یازهرا سیلی برده امونت یازهرا آه یازهرا یازهرا یازهرا ✍خادمه اهل بیت 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @majmazakerinee
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت وتبلیغات 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده‌ست علی خانه‌نشین نیست ای دستِ پر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست... انصار هم از خطبۀ تو شرم نکردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست کو چادر خاکی شده؟ کو دامن مولا؟ تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست، معاویه چه کاره‌ست قرآنِ سر نیزه که قرآنِ مبین نیست! ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام تواَش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان، خلقت زهراست «المنّة ‌للّه» که این است و جز این نیست ✍
چشمِ در راه مانده‌ام مادر! اشک را بی اراده می‌داند غُصه‌ی ما ز داغِ مرگت را مادر از دست‌داده می‌داند مادر از دست داده یعنی ما -ما که قربان نام یار رَویم- مثل هر داغدیده‌ای، یارب! "کاش" می‌شد سرِ مزار رویم...! کاش می‌شد سر مزارِ بتول با هیاهو می‌آمدیم، خدا...! کاش چون کودکانِ بی‌مادر به سر و سینه می‌زدیم، خدا...! اینَک اما تفاوتی نکند! بسته‌ایم عهد عشق با زهرا از همین راه دور، می‌خوانیم: «السلام علیکِ یا زهرا» السلامُ علیکِ یا اُمّاه ازچه پاسخ نمی‌دهی؟ مادر! گله دارم -به اذن تو- با «میخ» شِکوِه دارم -به اذن تو- با «در» آه... ای میخِ در! بتول است این...! از چه این قدر شعله‌ور شده‌ای!؟ آه... ای در! به این فشارِ عجیب، قاتل مادر و پسر شده‌ای !! آه... ای در! چگونه رویت شد!؟ چه کسی گفته خون به پای تو نیست!؟ میخِ در! شرم کن ز اطفالش... "سینه‌ی حوریه" که جای تو نیست! سینه‌ی حوریه‌ست جای حسن سینه‌ی حوریه‌ست جای «حسین» ... نامِ «ارباب» آمده! برویم، از همین جا به «کربلای حسین» دست نامرد پای مرکب‌ها نعل نو تا که بست، یازهرا زیرِ پایِ ستور... در گودال... استخوان‌ها...شکست... یازهرا... ✍
خطاب به 🏴 امان از دل زینب کوکب روشن من! ای مه منظومه‌ی من! آه ای دخترک خسته و مظلومه‌ی من! مدتی می‌گذرد خواب نداری بنشین به روی پای خودت تاب نداری بنشین ازچه بَر دیده‌ی من دیده‌ی خود دوخته‌ای؟! تو چه‌دیدی به رخ من که چنین سوخته‌ای؟! گرچه روز محن من شب یلدای شماست این کبودی سند غربت بابای شماست سعی کن غم به دلت این‌همه غالب نشود دخترم چون‌تو کسی اُم مصائب نشود آنقدر داغ ببینی که دلت داغ شود لاله‌های جگرت زینت هر باغ شود چهره‌ی غرق به خونی زپدر می‌بینی آه ازآن لحظه که در تشت جگر می‌بینی دل شرر دارد و چشمان ترم می‌سوزد تا تو را می نگرم من، جگرم می‌سوزد شد سرشته غم و اندوه، به آب و گِل تو همه فریاد برآرند امان از دل تو گل یاس چمنم، ای گل دردانه‌ی من! گوش کن بر سخنم، روشنی خانه‌ی من! دل تو چون دل من همدم اندوه و بلاست پیش روی تو عزیزم سفر کرب‌وبلاست باخبر باش که من پیرهنی دوخته‌ام پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته‌ام گرچه دربین مصیبات و بلا تنهایی تو درآن  وادی طف، نایبة الزهرایی روشنی بخش دلم! دل زغمت تاریک است دخترم گریه مکن! روز دهم نزدیک است صحبت از قتلگه و سینه‌ی افروخته است لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است ✍
آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت دیوارِ بیت وحی را از شاکله انداخت آتش زبانه می‌کشید از خانه‌ی مولا این شعله‌ها در آسمان‌ها ولوله انداخت دنیا به عاشق‌ها همیشه سخت می‌گیرد مابین زهرا و علی هم فاصله انداخت جای غلافِ تیغ بر بازوی مادر ماند یک دست او را از قنوت نافله انداخت آن دست که با ریسمان، دستِ علی را بست در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت ثانیِ ملعون در مدینه ظلم کرد اما در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت ✍
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه‌ای از سوره‌ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟! مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه فاطمه نه، بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم – ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم ۳روزتافصل بی مادری🥀❤️‍🩹 ═══✼🌼🌺🌸✼═══
🍁روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خلج🍁 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 پاشو دخترت يه گوشه ذكر ِ ربنا گرفته اولين بار ِ كه اين طور دستش و بالا گرفته براي خوب شدن تو ، به خدا رو زده زينب با همين قد كوچيكش، خونه جارو زده زينب براي اينكه يه لحظه ديده وا كني بخندي نمي دوني با چه عشقي شونه بر مو زده زينب اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني *علي داره التماس ميكنه* اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني گريه كن يه كم سبك شي *فاطمه جان، هفتاد و پنج روز ِ بغضات رو نگه داشتي،هي گفتي علي خبر دار نشه،علي ناراحت نشه، علي ندونه چي شده به سر من* گريه كن يه كم سبك شي بغضت و نذار تو سينه گريه كن گريه عزيزم با علي بودن همينه تو كه گفتي تو هميشه تو اميرالمؤمنيني چرا چند وقت ِ كه ديگه روبرويم نميشيني پاشو راه برو يه خورده دل من آروم بگيره نور چشمم نكنه از بعد كوچه نمي بيني اي بلند ِ آسموني نميشه پيشم بموني *داره نماز مي خونه،همين كه نمازش تموم شد،ديد حسن اين طرف،حسين اين طرف ايستاده،شستش خبر دار شد يه اتفاقي افتاده، سرش رو بلند كرد،اينجا چيكار مي كنيد،چه خبره؟ديد هردو آقازاده سرشون رو انداختن پايين،بابا به دادمون برس،اگه دير كني مي ترسم مادرمون رو ديگه نبيني،چه جوري اومد بماند،چند بار تو راه زمين خورد،هي عبا پيچيد دور پاش تا مي اومد بلند شه،يازهرا، خدا برا هيچ كي نياره، از بيرون بياي ببيني عزيزت از دست رفته، از چهارچوب در وارد شد، ديد يه ملافه رو صورت فاطمه كشيده شده،يه گوشه زينب كز كرده،خيره خيره داره نگاه ميكنه،ام الكلثوم ِ دوساله هي دور اين بستر مي گرده، هي زير لب ميگه: وا اُما، وا اُما. اومد نشست كنار بستر، روضه ي من همين چند جمله،همتون رو به خدا سپردم،ان شاء الله يه روزي همين جا تو روضه ي مادرمون،همه ي ما دق كنيم و بميريم، روزنامه ها بنويسن يه جايي چندين نفر همه با هم دق كردن،بعد همه ميپرسن چي شده؟بعد توي تيتردرشت روزنامه ها مي نويسن،اينها همه بي مادر بودن،اينها همشون مادراشون رو از دست دادن،كجا؟مدينه. چرا؟ تو كوچه يه بي حيا، يه نامرد،جلو مادرشون رو گرفته بود....يازهرا.... علي از چهارچوب در اومد تو نشست كنار بدن فاطمه ملافه رو كنار زد،ديد هر دو درهاي بهشت بسته شده،صدا زد مادر حسن! ديد جواب نمياد،مادر حسين!،ديد خبري نيست،دختر رسو الله! كليد قلب زهرا رو علي ميدونه، صدا زد:فاطمه من علي ام،من علي ام،چشماتو باز كن، من علي ام...* ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ام الائمه ای تو عصمت اللهی بر تمام حجج تو حجت اللهی بانوی بی حرم هستی تو مادرم یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد کشته شدی ولی تو به چه گناهی ریشه ی نهضت بقیه اللهی زدی در کوچه ها مهدی را هم صدا یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد تا که در پشت در گشتی تو گرفتار زخمی شد صورتت بین در و دیوار فضه میزد به سر گشتی تو بی پسر یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد روضه سر بسته شد بین دیوار و در عبا رویت کشید با چشم تر حیدر شد خانه قتلگاه بر طفلی بی گناه یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد 🔹جدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در چشم مردم رتبه ی حیدر عوض شد بعد از پیمبر شهر پیغمبر عوض شد تاوان فتح قلعه را آخر گرفتند لشکر همان لشکر فقط خیبر عوض شد هجمه که آمد یا علی میگفت اما با سقط بچه ناله ی مادر عوض شد وقتی صدا زد فضه را زینب به خود گفت چی شد که جای خادم و دختر عوض شد در رو به داخل باز میشد قبلا اما پا خورد و پا خورد و جهت آخر عوض شد تا میخ شد همدست با دود و فرو رفت شکل تنفس کردنش دیگر عوض شد از خانه دنبال علی تا کوچه ها رفت میدان عوض شد لاجرم سنگر عوض شد هی قنفذ آمد هی مغیره این زد آن زد دائم فقط جای بد و بدتر عوض شد یک بار دست و سینه و پهلو شکستند صدبار رنگ صورت حیدر عوض شد شمشیر چون بالا سر مولا گرفتند روضه به سمت حنجر و خنجر عوض شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبر از آمدنت من که ندارم، تو ولی... جانِ من تا نفسی مانده خودت را برسان... بحق سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج 🏴 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا