🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :مداح کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*اميرالمؤمنين نشسته بود كنار بستر زهرا، عينِ يه بچه زانوي غم بغل گرفته...*
اي نورِ قلبِ عاشقم، شمعِ اين خانه تويي
زهرا زهرا مرو مرو، لطفِ كاشانه تويي
*بعد از تو من اين خونه رو نميخوام....*
اي مرغِ پر شكسته ي افتاده كنج قفس
از فرط غصه فاطمه، درسينه مانده نفس
ممنونم اگر نروي
مي ميرم اگر بروي
زهرا مرو مرو
ای جانِ بر لب آمده، جانی برای من
پا رو به قبله، تاب و توانی برای من
خیلی توقعِ علی از تو زیاد نیست
تنها همین که زنده بمانی برای من
یک ذره هم به فکر خودت باش فاطمه
بس نیست این همه نگرانی برای من
*بچه ها مي نشستن، ميديدن مادر آروم خوابيد، اما تا فاطمه مي ديد بچه ها از كنارش رفتن، ناله و آهش از درد شروع ميشد...*
من بی قرارِ لحظه ای آرامشِ توأم
اما تو فکر پختن نانی برای من
در پاسخ سلامم فقط سعی می کنی
تا پلک ها به هم برسانی برای من
از سرفه های خونی تو دستم آمده
تا رفتنت نمانده زمانی برای من
من که گِله ندارم از این وضع
بگذر از تغییر شکلِ قد کمانی برای من
* تا من ميام ميخواي بلند بشي، اما نميتوني پاشي؛ يه جوري ميخواي بايستي كه من نفهمم قدت خميده شده..*
در بينِ شهرِ تنگ نظرها نگفتمت
تنها تو خواستگاهِ اَماني براي من
پس این وداع چیست خداحافظی چرا
من التماس می کنم که بمانی برای من
*اين روزا كسي دَرِ خونه ي اميرالمؤمنين رو هم نمي زد، اما اومدن گفتن: خانوم! بلال برگشته... بي بي فرمود: بلال يادگارِ بابامه، دلم برا اذونش تنگ شده... بلال رو تبعيد كرده بودن به شام آخه بيعت نكرد با اون نانجيبا...
يه شب پيغمبر رو بلال در عالم رؤيا ديد با سر و وضع خاكي، پريشان، پيغمبر به بلال عرضه داشت: بلال! تو نبايد يه سر به فاطمه ي من بزني؟
از خواب بلند شد هر جوري بود خودش رو رسوند به مدينه، خبر رسيد به خانوم كه بلال اومد، گفت: به بلال بگيد، دلم برا صداي اذانت تنگ شده...
مدينه فهميدن بلال اومده، امام حسن و امام حسين اومدن خوش آمدگويي گفتن به بلال، بلال! نمي دوني اين چند وقت چي سَرِ ما اومده، اين مدينه ديگه اون مدينه نيست، يادش بخير حُرمتي داشتيم توي اين شهر، بلال! مادرمون سلام رسونده گفته براش اذان بگی...
موقع اذان شد رفت بالاي مأذنه، مدينه غوغا شد، بلال اومده، صداش رو به اذان بلند كرد:" الله اكبر و الله اكبر" صداي ناله توي مدينه بلند شد" الله اكبر و الله اكبر" همه يادِ زمان پيغمبر افتادن" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه" صداي گريه داره بلند تر ميشه، صداي ناله ی بي بي از همه بلند تر، گفت: زيرِ بغل هام رو بگيريد...
تا بلال گفت:" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه" بي بيِ با صورت به زمین افتاد، تا اسم باباش رو شنید، همه ی خاطرات جلو چشمش رد شد، اون دری که هر روز پیغمبر می اومد احترام میکرد هر روز سلام میداد" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"... اون در رو سوزوندن، تا نام باباش رو توی اذان شنید، فاطمه روی زمین افتاد، حسنین دویدن، بلال! بسه، مادرمون جون داد...
آی گریه دارا! یعنی اگه یه دختر که بابا نداره اسم باباش رو هم جلوش بیارین دق میکنه...
اما برا هیچ دختر یتیمی والله سر باباش رو نمی برن... بخدا هیچ کجای عالم رسم نیست...
تا تشت رو گذاشتن جلوش، هی میگفت: عمه! من بابام رو میخوام، من غذا نمیخوام، تا رو پوش رو کنار زد، گفت: بابا! تا حالا کجا بودی، بابا! من عادت دارم رو پاهات بخوابم، بابا! تو همیشه من رو بغل می کردی، الان کار برعکس شده من باید سرت رو بغل کنم...*
دلم آغوش گرمِ تو رو میخواد
خرابه سرد و دارم میلرزم
هوا سردِ ولی عیبی نداره
من از تاریکی ها خیلی میترسم
*دست کشید رو لب و دهانِ بابا، دید لب و دهان بابا خونی و زخمی شده، اینقدر با دستای کوچیکش تو دهان خودش زد...*
از اونی که سرِ تو رو، رو نیزه بست بدم میآد
از اونی که دندونه تو رو با سنگ شیکست بدم میآد
بابا بابا بابا حسین...
* بابا! "مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!" کی منو تو این سن کودکی یتیم کرده؟ "مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ" بابا! به من بگو کی رگای حنجرت رو بریده؟...*
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1_2037858850.mp3
4.75M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :مداح کربلایی حسین طاهری
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سینه زنی _ زمینه _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(امون ای دل 3 امون از غریبی ) 2
بی قرارم،بی قرارم،کنار بستر مادر
بی قرارم،بی قرارم،ازخون ریخته رومعجر
خیلی وقته مادرم رمق نداره
شده مثل گل پرپر 2
وای ،دیگه نفسش جا نمیاد
دستاش بالا نمیاد .....
وای ،دیگه نفسش جا نمیاد
دستاش بالا نمیاد .....
تو خلوت خونه ی علی
صدای زهرا نمیاد ....
(امون ای دل 3 امون از غریبی ) 2
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مدینه تو شاهدی که مادر ما بی گناهه
کار بابا بعد مادر گریه و ناله و آهه
آخه مادرم براش یه تکیه گاهه
برا اون زهرا سپاهه 2
(وای ،دیگه نفس آخرشه
غم تو چشم ترشه )2
یه وقت دیدم،لکه خون
روی پر معجرشه
(امون ای دل 3 امون از غریبی ) 2
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو مدینه،تو جونی،موی مادرم سفید شد
توی آتیش دست وپا زدامیدما ناامید شد
میسوزه دلم چقدر برای محسن
که نیومده شهید شد.....
یا زهرا.....
#سید_مهدی_میرداماد
#سینه_زنی_زمینه
#فاطمیه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
[WWW.MESBAH.INFO]Ah Modar.mp3.mp3
15.65M
#نماهنگ شنیدنی 👌
ویژه مداحی های حضرت زهرا (س) ؛
#ایام_فاطمیه
با نوای:
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#حاج_محمود_کریمی
( آه مادر... )
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمزمه
#شهادت_حضرت_فاطمه_س
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کی دیده که پرندهای
کنارلونه گم بشه
یه مادری توکوچهای
که داره خونه گم بشه
آخه چطور تو رو زده
که خون به چشمت اومده
ای جوان مرتضی
نیمه جان مرتضی
قدکمان مرتضی
***
توی کمین نشسته و
کمربه کینه بسته و
یه نامه پاره پاره و
یه گوشواره شکسته و
بگوبه هرکی دشمنه
کسی زن و نمیزنه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بارون که میزنه
میبره دلم رو
بویِ خاکِ کوچه
میکِشه مدینه
چشمای ترم رو
میرم تو کوچه ها
خیلی بویِ دودِ
یکی داره میگه
مادر واسه رفتن
حالا خیلی زوده
تو این اتیش نرو مادر
حواست باشه میخِ درُ مادر
روی خاکا که میافتی
ببین شرمِ چشمِ حیدرُ مادر
نرو مادر نرو مادر
بند دوم
خاکسترِ درِ
رو پیراهنِ تو
خم شد قامتِ تو
در وقتی که افتاد
مادر رو تنِ تو
زورم نمیرسید
ای وای چِلتا نامرد
ریختن توی خونه
دیدی که حسینِ
تو خون گریه میکرد
بیا فضه ، روی لبهات
پر از خاک و دود و خون شده چشمات
میخوای پاشی نمیتونی
اخه بدجوری میلرزه پاهات
بند سوم
در شعله میکشه
سمتِ اسمونا
میسوزن ملائک
تا میاد صدایِ
ناله ی وا اُماه
غوغای کوچه ها
من رو برده جایی
که مادرِ دل خون
واسه طفل تشنش
میخونه لالایی
لالالالا ، میاد بارون
عمو زود مشکِ پرابُ برگردون
تلذی میکنه اصغر
گلم داره میده روی دستم جون
#خادم_زینب
#شور_مقتلی_روضه_سنگین
#فاطمیه