⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین .....
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین
@wwwmajmazakrin
#روضه
#اسارت
از وقتی رفتی صد بار دور گودالت گشتم
دیگه از پا افتادم از بس دنبالت گشتم
از گودال میپرسم باقی پیکرت کجاست
میلرزم میترسم نمیدونم سرت کجاست
پاشو که لشکر اشک زینبتو نبینه
ببین دیگه بریدم پاشو بریم مدینه
حسین حسین واویلا واویلا
تا پیکرها رو دیدم رفتم از حال افتادم
پیش چشم عریان بین گودال افتادم
اون کهنه پیراهن توی تنت دریده شد
معلومه از رگهات سر از قفا بریده شد
هنوز زنده بودی وقتی سر و بریدن
تو راه که می اومدم چادرمو کشیدن
تکست مداحی صد بار دور گودالت گشتم از سید مجید بنی فاطمه
تیری که خورده سینه ات بین قلب خواهر رفت
هرچی که بود غارت شد انگش و انگشتر رفت
بعضی ها با سنگ و یه عده با عصا زدن
قبلش نیت کردن به خاطر خدا زدن
وقتی با نعل تازه از رو تنت گذشتن
کاشکی به جای این کار خواهرتو میکشتن
حسین حسین واویلا واویلا
#کربلاییسیدمجیدبنیفاطمه
@wwwmajmazakrin
#واحد_تک_حضرت_زینب_س
#سبک_بر_مشام
#زندگی_ما_شده_وقف_عزای_زینب
🌹🌹🌹
زندگیه ما شده وقف عزای زینب(س)
شوره روضه ها مونه فقط برای زینب (س)
هر کی سنگری داره بهش پناهنده بشه
ما محبین همگی تحت لوای زینب(س)
جای دیگه نمی ریم به زیر دینیم به خدا
کجای دنیا داره مثل صفای زینب (س)
یازینب یازینب (س)
ما که هیچی همیشه ورد زبونه شهدا
این بوده شهید بشن فقط برای زینب (س)
میون سینه زنا وقتی که لطمه میزنیم
می خونیم با هروله جان به فدای زینب (س)
خوش به حاله اونی که شده مدافعه حرم
جونشو گذاشت برا صحن وسرای زینب(س)
برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بردلم ترسم بماند ارزوی کربلا
تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده
تابگیرم دربغل قبرشهید کربلا
یازینب یازینب (س)
#شاعر_سبک_ساز_ڪربلایے_مجید_مراد_زاده
@wwwmajmazakrin
#حضرت_زینب_س
#ماه_محرم
#غزل
#مرثیه
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
صبرش امان حوصله ها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
باران اشک بود و عطش شعله می کشید
آب از سر تمام بیابان گذشته بود
آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت
از خیمه های بی سروسامان گذشته بود
اما هنوز آتش در را به یاد داشت..
آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود
آن پرده های آخر صفین ناگهان
از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود
می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست
کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود
((زینب هزار بار خودش هم شهید شد
از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود))
یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود
بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند
این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود
#احمد_علوی
#صلوات
@wwwmajmazakrin
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
چه اضطراب و چه باکى زِ آفتاب قیامت
که زیر سایۀ این خیمه کرده ایم اقامت
شفیعِ گریه کنانش ائمه اند یکایک
به این دلیل که جمع است در حسین امامت
کسى که آه ندارد چه سود آهِ خجالت
کسى که اشک ندارد چه سود اشکِ ندامت
چه نعمتی است نشستن میان مجلسِ روضه
که جبرییل در اینجا فکنده رحلِ اقامت
کسى که در پى کار حسین نیست ، محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت
کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید
ز دوستی چه نشانی ز شیعگی چه علامت؟
کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود می کند به روز قیامت
کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا
به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشکِ ندامت
غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد
برابرش نکنم با هزار تاج کرامت
چه نا به جاست به وصفِ شهادت تو شهادت
چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت
پس از قیامتِ عظمایِ تو به دشتِ غریبی
خدا قیامت خود را سند زده ست به نامت
به روز حشر که جمله فقیر و کاسه به دستند
خدا به زائر تو می دهد مقام زعامت
*تو اون حول و اضطرابِ قیامت که همه دارن از هم فرار می کنن ، کسی تحویلت نمی گیره ؛ روایت میگه یه عده ای زیرِ عرشِ الهی هم صحبتِ با حسینن ... دوره حسین حلقه زدن .. هرچی میگن بیاید بهشتُ برا شما آماده کردن ، میگن بهشتِ ما حسینِ ... هر جا این آقا باشه بهشتِ ما همونجاست ..
روایت داریم تو اون حول و اضطرابُ وحشتِ قیامت یه وقت ندا بلند میشه «غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ ..» چشماتونو ببندید .. مگه چه خبره ؟ آخه مادرِ سادات فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می خواد وارد صحرایِ محشر بشه .. از امام صادق سوال کردن آقاجان همه دارن اونجا از هم فرار میکنن ما شما رو چه طور پیدا کنیم ؟ حضرت فرمود قرار نیست شما دنبالِ ما بگردید ... ما خودمون شما رو پیدا میکنیم .. لذا هرچی به فاطمه میگن خانم وارد بهشت شید میفرماید نه ؛ اول بچه هام باید وارد بشن .. اول محبینم باید وارد بشن .. اول گریه کنایِ حسین باید وارد بشن .. اون وقت ، وقتی همه اومدن کامل الزیارات نوشته وقتی همه دوره فاطمه حلقه زدن ، فاطمه شروع میکنه روضۀ حسین خواندن ...
تصور کن تو صحرایِ محشر فاطمه بشه روضه خوانه حسین ... ماها بشیم گریه کنه روضۀ فاطمه .. چه قیامتی به پا بشه .. یه وقت میبینی پیراهنِ خونی حسینُ رو دست بلند کرد ... حسین ... نالۀ فاطمه محشرُ بهم میریزه .. یه وقت نگاه میکنی میبینی اربابت حسین بی سر وارد صحرایِ محشر شد .. آقامون سر در بدن نداره .. اجازه بدید روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ، از کجا بگم ؟ از اون روضه ای بگم که امام زمان فرمود برا این روضه خون گریه می کنم ..
قربون خون گریه کردنت برم .. قربون صباحاً ومساء گریه کردنت برم آقاجان ..
از کوفه و شام بلا .. ای وای ای وای
از چشمهایِ بی حیا .. ای وای ای وای
در ازدحام کوچه هایِ تنگ طفلی
جا مانده به زیر دست و پا .. ای وای ای وای
قاریِ روی نیزه را تشویق کردند
جای دعا با ناسزا .. ای وای ای وای
آل علی را خارجی خواندند آن روز
گبر و یهود و بی خدا .. ای وای ای وای
آن سیب سرخی را که زهرا بوسه میزد
شد زینت دشتِ طلا .. ای وای ای وای
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#اربعین
#ویژه_ایام_محرم
@wwwmajmazakrin
Salahshour Babolharam.mp3
12.24M
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
@wwwmajmazakrin
#زمزمه #کاروان_اسرا روضه کوفه
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_آهسته_تر_برو
#احسان_جاودان
از تل می دیدمت / نقش زمین شدی
حالا عزیز من / بالانشین شدی
دستم نمی رسه / کاری کنم برات
نه واسه روتو، نه /خاکستر موهات
ای جان من - آغوش منه جای تو
داداش - سینه می کوبم پای تو
ای روحم - ای جانم
قاریِ - قرآنم
جانم حسین ...
از روی نی ببین / دستای بستمو
این قامت خمو / پاهای خستمو
بازم برام داداش / شدی تو سایبون
تو روی نیزه ای / من زیر تازیون
می بینی از - بالا این سوخته معجر رو
داداش - می بینی روی خواهر رو
می زنن - بی حساب
هم منو - هم رباب
جانم حسین ...
〰️〰️
اینجام که باز داداش / کرببلا شده
رگهای گردنت / با نیزه واشده
باز مثل قتلگاه / اشکا دروغیه
کوفه حقیقتش / وقتِ شلوغیه
مگه گودال - میره دیگه از یادِ من
می زد - بی حیا عمودِ آهن
رفتی ای - با وفا
کشتیم ای - سر جدا
جانم حسین ...
@wwwmajmazakrin