eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5800795306857597288.mp3
3.81M
🖤مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین 🖤ذکر من تا روز محشر هست یا ام البنین 🎙کربلایی حمید علیمی @majmaozakerine
مادرم درگوش من خوانده است : یا ام البنین ذکر من تا روز محشر هست : یا ام البنین هر کسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است : یا ام البنین مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا ام البنین ! ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم هر کجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین ! هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکر عباس تو دربست یا ام البنین ! در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین ! فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت آن " حکیم بن طُفِیلِ " پست یا ام البنین ! خون چکید از چشم هایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا ام البنین ! بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین ! گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین
06.MP3
17.61M
پسر ام البنین السلام ( شور حضرت عباس ) کربلایی مهدی رعنایی @majmaozakerine
‍ ‍ 🍂🍁سینه زنی سنگین _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین (س)🍁🍂 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اُم البنین ، فرشتۀ مهرُ و وفا اُم البنین ، مادرِ مهربونیا ... اُم البنین ، دلش به شور و شینِ اُم البنین ، امیدِ زینبینِ ذکرِ لبش دم همه دم حسینِ ... میگفت به عباس پسرم ، اربابِ تو حسینِ تو شبهایِ غربتُ و غم ، مهتابِ تو حسینِ اُم البنین ، فرشتۀ مهرُ و وفا اُم البنین ، مادرِ مهربونیا ... ____🥀🥀🥀 یک کاروان ، برگشته اما بی سپاه یه آسمون ، ستارۀ بدونِ ماه براش خبر آوردن از کربلا از علقمه از ماهِ نخلستونا از سرایی که رفت روی نیزه ها میگفت چهارتا پسرم فدایِ نورِ عینم میگفت به زینب عزیزم بگو کجاست حسینم اُم البنین ، فرشتۀ مهرُ و وفا اُم البنین ، مادرِ مهربونیا ... ____🥀🥀🥀 زینب حالا داره میده شرحِ سفر با اشک میگه از چهل تا شامِ بی سحر غریبونه گلایِ یاسُ چیدن ماهِ منو به خاکُ و خون کشیدن پیشِ چشام حسینُ و سر بریدن ... پیشونیِ حسینمُ با سنگاشون،شکستن سرِ ابوالفضلِ تو رو به رویِ نیزه بستن ... ای حسین ..... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مداح:
قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید، فدای سر حسین یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس لبخند من ندید، فدای سر حسین هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید، فدای سر حسین گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا چه وحشیانه چید، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید، فدای سر حسین عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید، فدای سر حسین محمد حسین رحیمیان
4_198777687823615504.mp3
7.32M
بانوای حاج مثل تو مادری این چنین نیست مثل عباس تو در زمین نیست بعد کرب و بلا نوحه خواندی نام من دیگر ام البنین نیست ز قصه ها جان به لبی مادر شیر عربی خدای لطف و ادبی مولاتی یا ام البنین زیر بار مصیبت بریدی پیش زهرا ولی رو سفیدی قامتت خم شده بس که بانو از سکینه خجالت کشیدی چرا شکسته کمرت مگر چه امد به سرت چه شد دو دست پسرت مولاتی یا ام البنین **** تو خودت بانوی عالمینی گردن شیعه داری چه دینی گرچه دیدی تو داغ ابالفضل تا ابد روضه خوان حسینی حسین پیروهن نداشت کاش فقط کفن نداشت لباس بر بدن نداشت یا حسین غریب مادر
بیاد مادر عباس دیده تر گشته زداغ ماتم او آسمان سیه پوش است تمام اهل فلک نوحه خوان و نالانند امان ز غربت دنیا مدینه خاموش است کجاست حضرت عباس تا که گریه کند برای غربت آن مادری که محزون بود بیاد کرب و بلا و غروب عاشورا همیشه ناله به لب داشت قلب او خون بود ندیده دیده عالم به غیر امّا بنین که مادرانه کند مادری برای حسین تمام غصّه اش این بود تا دم آخر دریغ میشدم ایکاش من فدای حسین به خانه علی آمد دهان مردم بست بنای عزّت خود خوب پایه ریزی کرد به جای آنکه شود بانوی سرای علی میان خانه حیدر فقط کنیزی کرد به پیش چشم همه دور زینب و حسنین همیشه عاشق و پروانه وار می گردید به خانه علی آمد ولی به وقت ورود به یاد فاطمه مسمار خانه را بوسید به چهار صورت قبر در کنار خاک بقیع ز سوز ناله او در مدینه غوغا بود نگفت مرتبه ای وای کو ابالفضلم همیشه ناله او ذکر وا حسینا بود چو زینب از سفر کربلا مدینه رسید بسوخت از غم زینب زپای تا سر او ز بس به قدرت عباس خویش ایمان داشت نشد دگر خبر مشک پاره باور او همیشه بابت غم های کربلا میسوخت قرین ناله و غم گشت ، بود تا زنده به پیش روی رباب و سکینه می نالید همیشه زمزمه اش بود وای شرمنده مجتبی صمدی شهاب
"با اینکه زهرا نیست، بوی یاس دارد" آخر میان دامنش عباس دارد عمری دخیلم بر مزار بی چراغش چون بر محبینش نگاهی خاص دارد ام البنین ست و برای معنی عشق تفسیرها از فاتحه تا ناس دارد امّ الادب، امّ الوفا، بوده صفاتش بانوی دریا صد صدف احساس دارد در پیش او دیگر نپرسید از حسینش دل نازک است و خاطری حساس دارد شاعر:
. به تیغی حیف گیسویت گُسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند 😭 انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند بهارم را چِسان پاییز وُ کردند دلم را از غمت لبریز وُ کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز وُ کردند غمت راهِ نفس بر سینه بسته تَرَک بر چهره‌ی آئینه بسته زِ بسکه خاک وُ بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته از آن سرو علی بنیاد وُ صد حیف از آن قامت از آن شمشاد وُ صد حیف دو دستی که عصای پیریَم بود خداوندا زِ تَن اُفتاد وُ صد حیف حسن لطفی ..........___________________________ .
... مجلس ختم گرفتیم برایت زهرا روضه‌ات را حسنت خواند ، حسینت غش کرد
𝑨𝒍𝒍𝒂𝒉𝒚𝒂𝒓 𝑯𝒐𝒔𝒉𝒎𝒂𝒏𝒅: 💚 گر که امسال به من اذن دهد آقایم تا خود کرب‌وبلا ذکر حسن می‌گیرم 💚
▪️🎤وفات حضرت ام البنین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من کیم ام الادب ام الکمال ام الوفایم مادر والا مقام چهار مصباح الهدایم مادر خود خوانده زینب دختر شیر خدایم فاطمه ام الابالفضل شهید کربلایم همسر و همسنگر مولا امیرالمومنینم من عروس فاطمه بنت اسد ام البنینم چهار اختر داشتم یک روزه وقف ماه کردم از ولادت با حسین ابن علی همراه کردم در دل گهواره از ایثارشان آگاه کردم دور سر گرداندم و تقدیم ثارالله کردم شیرشان دادم اگر چه از ولادت شیر بودند شیر نوشیدند اما عاشق شمشیر بودند من به دست یوسف زهرا گل احساس دادم در گلستان وفا سه نسترن یک یاس دادم نیمروزی هستی خود را به خیر الناس دادم جعفر و عثمان و عون و حضرت عباس دادم کاش بودی باز فرزندم که می گردید یارش کاش می شد جان خود را نیز می کردم نثارش من نمی دانم به من گفتند عباست فدا شد دست و چشم و فرق او یک لحظه تقدیم خدا شد کاش می دیدم چگونه حق عباسم ادا شد کاش می دیدم چگونه دستش از پیکر جدا شد کاش می دیدم که بر فرقش عمود آهنین زد کاش می دیدم کدامین ضربه او را بر زمین زد کاش می شستم به اشک چشم خود زخم تنش را کاش می آورد بر من یک نفر پیراهنش را من نمی دانم که بیرون کرد از تن جوشنش را کاش وقت دادن جان می گرفتم دامنش را تا شود فردا به نزد حضرت زهرا شفیعم گاه گاهی روی آرد در بیابان بقیعم من که اشک خجلت آن آب آور را ندیدم من که با چشم تلذی های اصغر را ندیدم من که دیگر سینه ی بی شیر مادر را ندیدم من که در میدان زبان خشک اکبر را ندیدم من ندیدم اینکه عباسم چگونه دست و پا زد تیر دشمن بود در چشمش برادر را صدا زد من که دیگر مثل زینب جسم بی سر را ندیدم زیر سم اسب ها نعش برادر را ندیدم در کنار قتلگه زهرای اطهر را ندیدم من که اندام کبود چند دختر را ندیدم کاش در گودال جای دختران نازدانه پیکر ام البنین می شد کبود از تازیانه کاش زینب بوی عطر یاس می آورد بر من زان چه از گودال کرد احساس می آورد بر من حرفی از حلقوم خیر الناس می آورد بر من قطعه ای از پرچم عباس می آورد بر من تاری از زلف علی اکبر نیاوردند بر من یک نخ از قندافه ی اصغر نیاوردند بر من نازنین عباسم ای تا پای جان یار حسین با سر و با دست سرباز فداکار حسین من به خون چهار فرزندم خریدار حسینم تو فدایی گشتی اما من عزادار حسینم گرچه ای دست حسین از تن جدا شد دستهایت مادری داری که بعد از تو بگریداز برایت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️🎤متن اشعار و روضه ی وفات حضرت ام البنین(س) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کی مدینه ز یاد خواهد برد صحن چشمان گریه پوشت را صبح تا شب کنار خاک بقیع ناله و شیون و خروشت را چشم‌های تو پر شفق می‌شد در کنار چهار صورت قبر مصحف دل ورق ورق می‌شد در کنار چهار صورت قبر خوب فهمیده حال و روزت را آنکه امُ البکا تو را خوانده مادر اشک، مادر ناله پاره‌های دلت کجا مانده آه وقت غروب مادر جان تو و زینب چه عالمی دارید یکی از دیگری پریشان تر حال محزون و درهمی دارید می نشیند عجب غریبانه ام کلثوم در کنار رباب می شود روضه خوان مجلستان روی زرد و نگاه تار رباب یکی از میهمان نوازی شان یکی از تیر و دشنه می‌گوید یکی از هُرم آفتاب و عطش یکی از کام تشنه می‌گوید پیش چشمان خون گرفته‌ عشق از نگاهی کبود می‌گوید یعنی از ماجرای بی کسی و خیمه‌ی بی عمود می‌گوید حرف سقا که پیش می آمد گریه های سکینه دیدن داشت ماجرای شهادت عباس با لب تشنه اش شنیدن داشت: او به سمت شریعه می‌رفت و روح از پیکر حرم می‌رفت همه‌ی دلخوشی خون خدا صاحب بیرق و علم می‌رفت همه در آستانه‌ی خیمه چشمها خیره سمت علقمه بود ناگهان عطر و بوی یاس آمد به گمانم شمیم فاطمه بود بانگ أدرک أخا در آن لحظه مثل تیری به قلب بابا خورد رفت سمت فرات اما حیف بیقرار و خمیده بر می‌گشت کوه غم روی شانه‌هایش بود با دو دست بریده بر می‌گشت ▪️ام البنین گفت: بشیر چند تا سوال ازت دارم، فرمود: به من بگو عباسمُ چطوری کشتن؟ گفت: ام البنین رفته بود برای گُلای حسین آب بیاره، اونقده بچه تشنه بودن بعضی از حال رفته بودن، بعضی ها لباس ها رو بالا برده بودن شکماشون رو خاک گذاشته بودن، رفت آب بیاره، مشک زد تو آب، مشک پر کرد، ام البنین کیف می کرد بشیر اینو می گفت، هی می گفت: باریک الله عباسم، خانم جان مشک گرفت از شریعه بیرون زد، باریک الله عباسم؛ اما خانم جان وسط راه یه دست عباس تو رو بریدن، اما عباس با دست دیگه اش مشک رو گرفت، باریک الله عباسم؛ خانم جان تیر به چشمش زدن اما مشک رو رها نکرد، باریک الله عباسم؛ خانم دست دیگرش رو بریدن، رنگ ام البنین پرید، گفت: خانم جان اما عباس خم شد، آروم آروم مشک رو به دندونش گرفت اومد سمت خیمه ها، باریک الله عباسم؛ یه مرتبه یه جمله ای گفت صدای ناله ی ام البنین بلند شد، گفت: تیر به مشک عباس زدن، یه وقت گفت بیچاره عباسم. میگن ام البنین اومد جلو سکینه و رباب رو گرفت، عباسم هلال کن نتونست برا علی اصغر آب بیاره، هی اینو می خوند دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم ▪️وقتی برگشتن مدینه خانم حضرت زینب روضه می گرفت، همه زن ها میومدن شروع می کرد روضه خوندن، مردم نبودید آقام حسین تشنه کشتن، علی اکبر اربعاً اربا کردن، مردم نبودید دستای عباس رو بریدن، به شیر خوارمون رحم نکردن؛ یه مرتبه میدیدن از دم در صدای یه خانمی میاد، هی میگه بمیرم برا بچم از خجالت آب شد، نتونست آب بیاره، شاید زیر لب می گفت: خانم جان یا فاطمه الزهرا، شرمنده ام کردی شنیدم از تو کوچه وقتی سیلی خوردی نتونستی تا خونه بیای، اما از زینب شنیدم رفتی علقمه عباسمو بغل کردی، حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘روز سه شنبه روز زیارتی 🌸امام زین العابدین علیه السلام 🌸امام محمدباقر علیه السلام 🌸امام جعفرصادق علیه السلام دعا 🤲
🌱 ایها العشق، ✨ سلام از ✨ طرفِ نوكرِ تو برگ سبزی‌ست که ‌ ✨ هر روز رسد مَحضرِ تو
👌دختران مومن سه ویژگی دارند: 【متکبر،بخیل و ترسو هستند!】 ✨ﺍمیرالمؤمنین ﻋﻠﯽ علیه السلام ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﻮﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ،ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ... ➊⇜ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ➋⇜ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﺮﺳﻮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ➌⇜ﺳﻮﻡ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ ✨🕊ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﮑﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﻌﯿﺖ ﻭ ﺗُﺮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻋِﺸﻮﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿ ﮑﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ... ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻫﻢ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ... ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﯿﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﻣﺎل ﺧﻮﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ،ﮐﻤﺎﻝ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ... 📚 خصال، ج ۱،ص ۳۱۷
مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا 😭😭😭😭😭😭 آه .. بساطم به غیر آه ندارد کاش بیایی, نگو که راه ندارد شیعه به دنبال لطف توست کجایی شیعه به غیر از تو تکیه گاه ندارد ما همه جمعیم در این روضه نشستیم خصم نگوید علی سپاه ندارد من که خودم را فروختم به پشیزی هیچکس اینقدر اشتباه ندارد حرف زیاد است ولی مثلِ دوتا بیت هیج گدا نامه ای به شاه ندارد گرچه سیه روی شدم غلام تو هستم خواجه مگر بنده‌ی سیاه ندارد شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد *خیلی از بزرگان ما این بیتُ میخوندن .. مرحوم نظام رشتی بسیار این بیتُ میگفت: شکر خدا را که در پناه حسینم .. مرحوم نظام رشتی مدت‌ها تو بستر افتاده بود تویِ بستر بیماری بلندش میکردن وضو بگیره کمکش میکردن نماز بخونه کمکش میکردن به سختی این لحظه‌ی آخر گفت دختر بیا زیر بغل‌هامُ بگیر میخوام روی پام بایستم .. گفت بابا یه عمره توی بستر افتادی برای چی روی پات میخوای باییستی؟! گفت مگه نمی بینی آقام ابی عبدالله اومده .. به احترام آقام میخوام بایستم .. رو پاش ایستاد دست به سینه‌ش گذاشت: صلی الله علیک یا اباعبدالله .. * شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد روی دو دستش گرفت رو به همه زد صدا زد آب دهیدش اگر گناه ندارد رو به همه زد ولی هلهله کردند گفت که لب میزند سلاح ندارد
خادم اهل بیت 🌺: اُم البنین ای مادر عشق عروس خانه ی كوثر عشق پروراندی در دامن خود یل و امیر لشكر عشق نام تو زنده بود به هر لب عباس تو ماه و تویی كوكب خادم بیت ولا شدی تو عباس تو شد خادم زینب مادر عباس اُم البنین نام تو پاینده ی زمان نرود از قلب شیعیان در مقامت بس كه تو شدی مادر عباس پهلوان ادب آموز پسر شدی تو از غم او خون جگر شدی تو وقتی شنیدی كه تشنه جان داد پیش همه مفتخر شدی تو مادر عباس اُم البنین رسیده بر گوش عالمین آن زمانی كه به شور و شین زینب خبر داد از علقمه اما تو گفتی جانم حسین علقمه غوغای بی امان بود جای تو خالی در آن میان بود عوض تو زهرا زعنایت گریه كن عباس جوان بود مادر عباس اُم البنین
خادم اهل بیت 🌺: حزینم من دل غمینم ن مادرعباس وفادارم دراین دنیا درد ورنج وغم کوهی ازماتم دردلم دارم شده باغ گلشنم پر پر ای خدا دیگر بی کس و کارم دگر اشک و زاری و گریه گشته کار این چشم خونبارم ماه زیبایم به قربون جمالت ای گل مادر کنم شیرم حلالت شنیدم دستت جدا گشته به خون چشمانت شد آغشته شنیدم از مرکب افتادی تشنه جان دادی نازنین من فدای آن دست و بازویت زخم ابرویت مه جبین من ماه زیبایم به قربون جمالت ای گل مادر کنم شیرم حلالت شدم دیگر بی دل و دلبر  از غم و غصه بی شکیبم من ندارم دیگر کس و کاری یار و غم خواری ، بی حبیبم من  بریزد خون از دو چشمانم دیده گریانم از غم یاسم بود حسرت در دلم تا  بار دگر بینم روی عباسم  تو پناه و نور چشم عالمینی  ای نگار من علمدار حسینی  ماه زیبایم به قربون جمالت ای گل مادر کنم شیرم حلالت شنیدم مشک تو شد پاره ز کف دادی تو ره چاره فدای تو ای گل زیبا ای شه والا ماه علقمه خریدی تو آبرویم را مهربان سقا نزد فاطمه ماه زیبایم به قربون جمالت ای گل مادر کنم شیرم حلالت
‍ ‍ . زبانحال 🎤 فلک امشب به حالم ناله سر کن به قلب پر ملالم ناله سرکن فلک پرسیده ای از آسمانها کجا رفته هلالم ناله سرکن خدایا خانمانم رفته بر باد که تنها آشیانم رفته بر باد مراموی سفید زینبم گفت تمام آشیانم رفته بر باد مه ابرو کمانم انیس گریه هایم راگرفتند توان دست وپایم راگرفتند کمانی ترشدم از زینب افسوس عصایم راسر پیری گرفتند آاایی چه کس گیسوی خون افشانده بر مشک هزاران تیر رابنشانده بر مشک ببین زینب چه آوردی برایم هنوزم رد خونش مانده بر مشک شبی کابوس صد سر نیزه دیدم شبی مهتاب را بر نیزه دیدم به خود گفتم که بی عباس گشتم که بر حلقوم اصغر نیزه دیدم آاایی بجوش ای خون که شد تعبیر خوابم بخون افتاده ماه وآفتابم تو وشرم از لبان اصغر عباس من وشرم از دو چشمان ربابم 🎤 مؤلف کتابهای "الفبای نوای دل" 👇 .......................... . یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه ی حساس میگه گمونم روضه خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خود من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه ی مجلس میشینه تا وقتی حرف مشک پاره میشه رو لب گل میکنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاه مهربونش مونده یادم الا ام البنین شرمنده ام من خودم دسته عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره میزد شمر نامرد پایین نی رد خونو میدیدم عمو بالای نی خون گریه می کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکه پاره قابه میسوزه قلبمو آروم نمیشم دلیل شرم من اشکه ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می شد علی اصغرم گریون نمی شد حسین من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینبَن که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن...یه گوشه دم گرفته حسین من حسین من حسینم شاعر: ✍ .............../