زمینه_باز رنگآسموناشدهتیرهوتار.mp3
6.48M
• ﷽ •
سبک:زمینه
شهادت #صادق_علیه_السلام
#سوزناک
🎤وحید شکری
متن:باز رنگ آسمونا شده تیره...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
باز رنگ آسمونا شده تیره و تار
اشک چشام میباره برا این گرد و غبار
دوباره یه عده نامرد درِ همون خونه رو سوزوندن
بدون عبا عمامه آقا رو روی زمین کشوندن
با کینه با دست بسته جون آقارو به لب رسوندن
اینا تو سینه کینه شون از حیدره
انگاری مادری هنوز پشت دره
میاد صدای فاطمه میون دود
میسوزه با آتیشی که شعله وره
مظلوم آقام امام صادق
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
غرق مناجاته و با خدا راز و نیاز
حرمت شکستن این بار از آقا وقت نماز
کشیدن از زیر پاهای سجاده شو با کینه
با صورت روی زمین خورد حق داره چشماش دیگه نبینه
شده باز دوباره تکرار غمای حیدر توی مدینه
چند نفری یه بی پناه و میزدن
یه پیرمردِ بی گناه و میزدن
اومد به یادش تو همین خونه یه روز
مادری که بود پا به ماه رو میزدن
مظلوم آقام امام صادق
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#شعرروضه_امام_صادق_ع
#شیخ_الائمه_بود
💠 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ 💠
شیخ الائمه بودولی دسته بسته بود
گویا لگد کمرش را شکسته بود
مرکب سوارروی لبش لعن وطعنه بود
اقای ما پیاده و پای برهنه بود
باچه دلیل چه جرمی چرا زدید
پیش عوام چه بدبی هوا زدید
سیلی دگر نزنیدش حیا کنید
یااین طناب را زدو دستش جداکنید
ارام تر ابن ربیع میخورد زمین
با هرنفس چه فجیع میخورد زمین
️
گویاکه عضوعضو تنش درد میکند
بایاد مادرش کمرش درد میکند
️
گویاکه تشنه است دلش پرزشور وشین
با آه و ناله صدامیزند حسین(ع)
______________
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
💠💠4⃣2⃣5⃣💠💠
•┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
[ ☘☘☘☘ ]
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5888994478915587029.mp3
1.53M
شعر روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
2. می سوخت بین شعله ها.mp3
4.51M
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
میسوخت بین شعلهها
بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از
موی سر تو
آن قدر زد نعره
سر تو یک حرامی
تا که پرید از خواب شیرین
دختر تو
دست خدا را باز بستند
این جماعت
آقا چه خالی بود
جای مادر تو
تنها برای مرگ ما
این غضه کافیست
آن شب نبود عمامهای
روی سر تو
پای برهنه
پشت یک مرکب دویدن
نگذاشت نایی
در میان پیکر تو
در کوچههای
خلوت شهر مدینه
تنها غریبی بود
یار و یاور تو
دیدند
خیلی داغدار کربلایی
شام غریبان شد به پا
در محضر تو
جای هزاران سجده
شکرانه دارد
خنجر نیامد بر ضریح
حنجر تو ...
#شاعر_محمد_حسین_رحیمیان
1. غروب سرخ نگاهش.mp3
9.09M
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
غروب سرخ نگاهش
به رنگ ماتم بود
غريب شهرِ خودش نه ،
غريب عالم بود
چقدر روضة
كرب و بلا بپا مي داشت
به روي سر در خانه
هميشه پرچم بود
برای داغ ِ دل
بیقرار و پر دردش
همیشه زمزمة روضه
مثل مرهم بود
شبي كه در تب آتش
بهشت او مي سوخت
شكسته قامت و
آشفته حال و درهم بود
چه شد که در وسط
كوچة بني هاشم
پر از تلاطم اشكِ
مصيبت و غم بود
شتاب مركب و
آقای قد خمیدة ما
ميان كوچه
زمين خوردنش مسلم بود
غم ِ اسارت و داغ ِ
جسارت و غربت
چقدر در نظرش
كربلا مجسم بود
خلاصه لحظة آخر ،
زمان تدفينش
بساط غسل و بساط كفن
فراهم بود ...
کنار پیکر او
هر دلِ عزاداری
به یادِ بیکسیِ
کشتة محرّم بود
تنی که غرق به خون
مانده بود در گودال
سری که بر سر نیزه
پناه عالم بود ...
#شاعر_یوسف_رحیمی
پاسداران غریبانه زندگی میکنند و مظلومانه شهید میشوند
شادی روح سردار شهید صیاد خدایی صلوات...
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربابمحسین(ع).............
دل مـــا
تنگ شده بهر«حسینت»یا ربّ
ڪربلا»قسمت مـا ڪن تو بحق«زینب»
بطلب این گــدایت را
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
خادم اهل بیت 🌺:
مادری و قتلگاهی
چشم غزل از درد می گرید الهی
دردا از آن چشمی که می ماند به راهی
راهی که در پایان آن آغاز پیداست
راهی که راه سرخ پرواز است گاهی
وقتی که باران گلوله می نشیند
بر پیکری در کوچه های بی پناهی
مرسوم بوده بین نامردان همیشه
اینگونه کشتن با گناه بی گناهی
هان بوقچی ها وقت طوفان در رسانه ست
مشغول خوردن بوده گویا یک سپاهی
او سهمِ تیر عده ای را خورده باید
سهم خودت را زودتر از او بخواهی
دردا از آن ساعت که در دیدار آخر
چشمی به خون خفته ست و می لرزد نگاهی
در گفت وگوی ساده ی بارانی از اشک
ناگفته ها تعریف خواهد شد به آهی
.
.
.
این صحنه را در روضه خیلی دیده بودم
چشمان خیس مادری و قتلگاهی
احمدرفیعی وردنجانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایی فرمانده ازابوذرروحی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اصن اومدم برات شهید بشم❤️
مادرو قتلگاه😭
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مداحی_آنلاین_اگر_قطره_بودم_دوست_داشتم_امیر_کرمانشاهی.mp3
6.44M
⏯ #زمینه احساسی
🍃اگر قطره بودم دوست داشتم
🍃رو ترک لب هات بودم
🎤 #امیر_کرمانشاهی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اگه قطره بودم دوست داشتم رو ترک لبهات بودم
اگه نبودم عاشورا اشک عزا دارات بودم
اگه آهن بودم دوست داشتم تیغه علامت بودم
یا یه دونه زنجیر از زنجیرای هیئت بودم
نه از اون آهنایی که یه روز میخه دری بودن
نه از اون آهنایی که تو گودال خنجری بودن
نگاه دشمنو من فرق داره چقدر آهن با آهن فرق داره
****
اگه خاکم بودی دوست داشتم خاک قدم تو بودم
یا یه دونه مُهر تربت توی حرم تو بودم
اگه سنگم بودم دوست داشتم سنگ رو مزارت بودم
یا سنگ کف صحن تو خلاصه کنارت بودم
نه از اون سنگا که کوفه دل زینب رو خون کردن
نه از اون سنگا که تو شام پیشونیشو نشون کردن
****
اگه چوبم بودم دوست داشتم گهواره اصغر بودم
هیزم اجاق روضه یا تو حرمت دَر بودم
اگه آتیش بودم دوست داشتم دور خیمه هات میموندم
تا وقتی که روشن بودم دشمناتو میسوزوندم
نه از اون آتیشایی که دل زهرا رو سوزوندن
دست و پای نوامیس آقای ما رو سوزوندن
نگاه دشمنو من فرق داره آتیش دل با دامن فرق داره
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5852670772262209459.mp3
8.31M
#شور
#زمزمه
#منو_بزن_منو_بسوزون
#امیر_کرمانشاهی
****
منو بزن منو بسوزون
تنمو توی قبر بلرزون
ولی نگو به جان زهرا
دیگه نگم ابی عبدالله
بگو آتیش میگم باشه
بگو دوزخ میگم میرم
نگو دست از حسین بردار
بدون عشق می میرم
حسین جانم
****
بگو برو بگو بمیرو
جوونیم و ازم بگیرو
ولی نگیر زبونمو تا
بخونم از ابی عبدالله
بگو جونت میگم میدم
بگو دنیا میگم سیرم
توی قبرم برم میگم
بدون عشق می میرم
حسین جانم
****
فرشته ی حساب کتابم
اون روزیکه تو قبر میخوابم
بیا بپرس تا که ببینی
عاشقم و حاضر جوابم
بگو مادر میگم زهرا
بگو بابات میگم حیدر
بگو عشقت میگم ارباب
بگو شغلت میگم نوکر
بگو آتیش میگم باشه
بگو دوزخ میگم میرم
بگو دست از حسین بردار
بدون عشق می میرم
حسین جانم
****
#امام_حسین
سبک:حاج محسن عربخالقی
.@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
|⇦• قسم به غربت خاکی..
#قسمت_اول / #روضه و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری
●━━━━━━───────
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ (1) کجا شکایت ببرم .. کجا دنبال آقام بگردم .. از زبانِ شما بگم :
عاشقم، عاشق روی تو ، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد ،کشم
مُردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم
سال ها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
ـــــــــــــــــ
قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است
هوای شعر برای بقیع دلگیر است
نفس کشیدن بین غبارها سخت است
سرودن از حرم بی مزارها سخت است
چگونه شعر بگوید دلی که می گیرد
الا بقیع! چرا نوکرت نمی میرد
قرار نیست تو را بی سبب بهانه کنم
ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم؟!
کبوتری که در این خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشیانه داشته است
چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است
دلش خوش است که نامش کبوتر حرم است
بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست
در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست
بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش
به راحتی بنشیند میان ایوانش
ولی بقیع، بهشتی ست با چهار مزار
بقیع مژدۀ سالی ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبرِ غریب از چهارده معصوم
فقط میان بقیع است این قرار و تمام
به یک سلام شوی زائر چهار امام
ولی نه، آهِ دلم ناتمام مانده هنوز
به سینه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمقِ دل دیده ای که پُر ابر است
به مادری که بدون حرم نه بی قبر است
اگر سلام تو آتش به سینه ات افروخت
از آن دری ست که روزی میان آتش سوخت
*مگه میشه روضۀ امام صادق بگیری از مادرش نخونی .. خودش به بهانه های مختلف روضۀ مادر رو به پا می کرد .. یکی اومد گفت آقاجان داشتم رد میشدم یه پیرزنی رو زمین افتاد و زمین خورد نمیدونم چرا قاتلینِ مادرِ شما رو لعن کرد .. مامورا گرفتن این زن رو بردن .. حضرت به مصلیش رفت، مشغول نماز شد و دعا کرد .. این زن آزاد شد .. فرمود وقتی آزاد شد بیاریدش کارش دارم .. این پیرزن آمد، حضرت فرمود مادر یه سوال ازت دارم زمین خوردی چرا قاتلینِ مادرِ منو لعن کردی؟! گفت آقاجان دستِ خودم نبود .. تا زمین خوردم یه سنگ رسید زیر پهلوم یه مرتبه یادِ مادرِ پهلو شکستهات افتادم (2) .. ( به بهانه روضه میگرفت برا حضرت زهرا ..) چند جلسه نیومده بود خدمت امام صادق، حضرت فرمود فلانی کجا بودی؟ نمیگی ما یادت میکنیم .. گفت آقاجان خدا یه فرزندی بهم داده مشغول اون بودم .. حضرت فرمود مبارکِ ان شالله، اسمش رو چی گذاشتی؟! گفت آقاجان با اجازه تون نام مادرِ شما فاطمه .. حضرت از جا بلند شد سه مرتبه فرمود فاطمه .. فاطمه .. فاطمه .. همینطور اشک میریخت .. ( عرضه داشت آقاجان بی ادبی کردم اسم مادرتونُ رو دخترم گذاشتم؟!) فرمود نه! هر خونه ای این لیاقت رو نداره اسم مادرِ من توش برده بشه .. خوب اسمی رو گذاشتی رو دخترت، اما حواست باشه حالا که اسم مادرمُ رو دخترت گذاشتی، نکنه یه وقت سیلی به صورت دخترت بزنی .. (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_امام_صادق
#امام_صادق
#حاج_محمد_طاهری
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦• قسم به غربت خاکی..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل ویژۀ شهادت #امام_صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری
●━━━━━━───────
مرا ببخش! نمی خواهم آتشت بزنم
چگونه گویم از آن روز، خاک بر دهنم
ز هرُم شعلۀ در یاس را که پژمردند
در آن هجوم علی را به ریسمان بردند
*یه کسی رو منصور فرستاد دنبال امام صادق انقدر اخبارِ نادرست میرسوندن عصبانی شد گفت میری در هر حالی هست پیراهنش رو دورِ گردنش میپیچی میاری .. میگه رفتم گشتم دیدم جعفر ابن محمد تو مسجد اباذرِ، داره نماز میخونه .. ایستادم نمازِ آقا تمام شد گفتم آقاجان من مامورم و معذور! باید ببرم شما رو، حضرت فرمود من یه دو رکعت نمازِ دیگه بخونم باهات میام .. نماز رو خواندن گوشۀ پیراهنِ حضرت رو گرفتم گفتم آقاجان بریم حضرت فرمود همونطور که بهت دستور داده منو ببر .. گفتم آقاجان اگر جانم رو هم بگیره یه همچین جسارتی نمیکنم! این یه مامور بود .. اما شیخ جعغر مجتهدی میگه روبرویِ حرم امیرالمومنین گفتم آقاجان می خوام ببینم اون روز شما رو چطور از خونه بردن .. میگه در عالم مکاشفه حضرت فرمود شیخ جعفر اگه این صحنه رو نشانت بدم، هرآنچه بهت دادیم رو ازت میگیریم ، گفتم آقاجان من که چیزی از خودم ندارم .. هرچی ام دارم از شماست، اما میخوام این صحنه رو ببینم .. میگه از حرم مولا یه مرتبه دیدم تو کوچه های بنی هاشمم .. یه درِ نیم سوخته باز شد شیخ جعفر میگه دیدم عمامۀ آقارو دورِ گردنش .. از خانه دارن میکشن .. حسنین دنبالِ بابا ..
میان تلخی آن صحنۀ غبارآلود
شکست قامت مرد و مدینه شاهد بود
از آن غروب غم انگیر چند سال گذشت
که باز خاطرۀ کوچه از خیال گذشت
…که باز آمده آتش در آستانه ی او
هزار شکر که محسن نداشت خانۀ او
رسیده اند که از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت می شود ای وای
بزرگ طایفه در کوچه می دود ای وای
اگه یه پیرمردی رو ببینید دستش رو بستن تو خیابون دارن میکشنش جلو میری میگی حرمت موی سفیدش رو نگه دار .. حرمت نگه نداشت نانجیب ..
کسی نگفت مگر پیرمرد بردن داشت؟!
تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت؟!
میان گریه ی آرام او بلند نخند
به دست بی رمقش لااقل طناب مبند
میان سینۀ او روضۀ مدینه به پاست
طنین روضه اش از وای مادرش پیداست
عزیز فاطمه را بی اراده می بردند
همه سواره و او را پیاده می بردند
دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب
دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب
اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود
به نی مقابل چشمش سر بریده نبود
اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت
به جای جای تنش رد تازیانه نداشت
شاعر: #محمد_علی_بیابانی
منابع:
1)دعای افتتاح
2)بحار الأنوار ج47، ص 379
3). كليني، الكافي، ج6، ص49
محدث قمي، بيت الاحزان، ص125.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_طاهری
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
باب الحرم _ حاج محمد طاهری.mp3
20.61M
|⇦• قسم به غربت خاکی..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس حاج محمد طاهری
@Baboljjonon - نواهنگ واست بمیره نوکرت.mp3
5.31M
🎧 #نواهنگ دلنشین و شنیدنی🖤
🎼 واست بمیره نوکرت...
🎤کربلایی #حسن_عطایی
🌙 #السلام_علیک_یااباعبدالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین