هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5944929414264390743.mp3
4.25M
روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
حاج حیدر خمسه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح
یڪ سلامی طرفِ ڪرب و بلایٺ بڪنم
دسٺ بر سینه و با دیده ی پُر اشڪِ خود
طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایٺ بڪنم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين علیه السلام 💔
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن💔
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان 💔
بیا ای وارث حیدر که زخم سینۀ زهرا
به شمشیـر تـو می گـردد مداوا یا ابا صالح...
#السلامعليكيااباصالحالمهدی
#اللهمعجللولیکالفرج
#غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
گریه کن.. که گریه هایِ تو شفا باشد علی
یک نگاهی کن نگاهِ تو دوا باشد علی
😭
پیشِ من زانو زدی سر را به زیر انداختی
مُردم آقا از خجالت ،این دوا باشد علی
😭
حالتِ مستاصلی داری به هنگامِ وداع
این جدایی سخت تر از هر بلا باشد علی
😭
مثلِ یک آئینه ام که زیر پاها خرد شد
این شکسته سینه ام گه پُر صدا باشد علی
😭
در نَفس هایم ببین که فاصله افتاده است
می روم امّا به لب شکرِ خدا باشد علی
😭
دست بشکسته ندارد طاقتی.. یارت شود
رفعِ زحمت کردنم خیلی بجا باشد علی
😭
پاک کردم آخرش اشکِ دو چشمانِ تو را
پس صبوری کن دلم در شعله ها باشد علی
😭
بیقراری می کند محسن برایم در بهشت
منتظر بر دیدنِ من مصطفا باشد علی
"لعن الله قاتلیک یا فاطمه "
12_Moghadam-Shab_02_Fatemiyeh_Dovom1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
6.65M
غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
واجبه که غسلت بدم تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود شده نمیتونه علی
اسماء بریز آب روان رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر که داره میمیره علی
علی رو تنها گذاشتی با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخم عمیق بر روی سینت
حالا میفهمم که راز حسن تو کوچه چی بوده
رسیده دستم به جایی که از همین غم کبوده
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
کجا داری میری گلم شبونه و بی سر صدا
با خودت علی رو ببَر بانوی من ای باوفا
چرا نفست قطع شده ، صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل کن که مادرش رو میخواد
راحت بخواب ای عزیزم دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم بدونت آروم جونم
خدا نگهدار تو ای بانوی قامت کمونم
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
میچکه خون تازه ای از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو با دیده ی تر زینبت
چادر خاکیته سرش ، میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب خدایا مادر جوونه
داره میره از تو خونه شبونه و مخفیونه
بشکنه دست مغیره چه خاکی بر این سرم کرد
با حمله ای وحشیونه به خونه بی مادرم کرد
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ..
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•آیینه پر از تَرَک خانه علی...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج احمد سلطانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك
صَلَّى اللهُ عَلَيْکِ یا صِدِّيقَةُ الشَّهِيدَه
آن لحظه ای که حُرمتِ آلِ عبا شکست
اَرکانِ عرش و فرشِ زمین و سَما شکست
میخانه شعله ور شد و پیمانه غرقِ خون
گویا سبویِ میکده ی کبریا شکست
آیینه ی پُر از تَرَکِ خانه ی علی
با ضرب تازیانه و در، زیرِ پا شکست
بازو کبود و سینه گرفتارِ میخ شد
بعد از فشار پهلویِ خیرالنساء شکست
پروانه بینِ شعله فقط بال و پر زده
ای وای از اینکه بال و پرش بی صدا شکست
*هیچ کس صدای فاطمه رو نمی شنید، گوشا همه کر شده بود...*
سِقطِ جنین و زخمِ زبان شد نصیبِ او
با ضرب به خون نشست و دلِ هَل اَتا شکست
با ناله ای که فاطمه زد یا اَبَاالحسن!
رُکن و مقام و کعبه و سعی و صفا شکست
جام بلا به دستِ علی بود و آن میان
حتماً غرور و غیرتِ شاه وِلا شکست
*دستان مولا بسته است، دارن زهراش رو میزنن...*
این کینه ها قضا و قدر را به خون کشید
وقتی حریمِ خیمه ی خونِ خدا شکست
*"پیغمبر فرمود: سلمان! فاطمه با استخوان هاش ایمان رو به دست آوُرده..." لذا اول استخوان سینه رو سپر کرد، چنان با لگد به در زدن، شبها زهرا وقتی میخوابید استخوانهای سینه جابه جا میشدند، استخوانهات رو شکستن مادر!...*
با لگد زد وحشیِ نامرد آن در را بماند
ديد تا نقش زمين ياس پيمبر را بماند
لااقل اي كاش حرفي از مسلماني نميزد
نه،نميگويم كه او آيات كوثر را بماند
مرتضي انداخت روي روضه ي مادر عبا را
فضه آمد غنچه ي نشكفته پرپر را بماند
قصد آنها هتك حرمت بود،روضه دارد اين حرف
پس طنابي كه به آن بستند حيدر را بماند
كوچه بود و آن همه نامحرم و ناموس هستي
بي خبرها از خدا بازوي مادر را بماند
*خیلی از روضه خونها میگن: با غلافِ شمشیر به بازوی مادر زد، اما اونچه که نوشتن، میگن: با شمشیرِ در غلاف به بازوی فاطمه زدن، اونم نه فقط به بازوی زهرا، تمامِ...*
در وسطِ کوچه تو را میزدن
کاش به جای تو مرا میزدن
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه می زد
گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه می زد
*چه جوری زدنت بی بی جانم!؟ وقتی دید علی رو دارن کِشون کِشون میبرن، راه افتاد سمتِ مسجد، دید شمشیر برهنه بالای سَرِ مولا گرفتن، یا بیعت میکنی یا همین جا خونت رو می ریزیم، به وَالله مادرمون طاقت نیاوُرد، صدا ناله اش بلند شد، اگه الان دست از سرش بر ندارین، معجر از سرم بر میدارم، ستون های مسجد به لرزه افتاد، اما " لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" مادر جان! کجا بودی اون ساعتی که شمشیر دار با شمشیرش، نیزه دار با نیزه، یه عده با عصا حسین رو میزدن...ای حسین!*
↫
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
fatemiye_soltani.mp3
3.78M
|⇦•آیینه پر از تَرَک خانه علی...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج احمد سلطانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مادر آخرین دعا را هم کرد
الهی و سیدی!
بحق گریه های حسن و حسینم
در فراق من
از گناهان شیعیانم در گذر...
#فاطمیه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◼️زمینه شهادت حضرت زهرا(س)◼️
بند اول
آسمون روی سرم آوار شد
گفتنش برای من دشوارشد
وقتی به سلمان این و گفتی
هرچی شد بین در و دیوار شد
نفسم داره میگیره زهرا
نگو دیگه این تقدیره زهرا
حیدرت داره میمیره زهرا
زهرا
یه نگاهی کن به خونه خانوم
یه نگاهی کن به حال زارم
دیگه دنیا بی تو واسم پوچه
نرو ازپیشم ببین بی قرارم
نرو زهرا نرو عزیزم
بند دوم
روی پیرهنت پر از گلزار شد
سوی چشمم از غم تو تار شد
کاشکی خم میکردم اون مسمارو
هر چی شد بین در و دیوار شد
نگو که خسته ای خانومم
نگو شکسته ای خانومم
بار تو بسته ای خانومم
زهرا
ای پرستوی شکسته بالم
تویه سن کم چرا کمونی
حرف رفتن رو نزن عزیزم
نمیاد این حرف به تو جوونی
نرو زهرا نرو عزیزم
بندسوم
تو مدینه این حرف اخبار شد
بی حیایی کردن و انکار شد
زندگیمو یک شبه سوزوندن
هرچی شد بین در و دیوار شد
غم گرفته خلق و خوی حیدر
چشاتو واکن به روی حیدر
یه نگاهی کن به سوی حیدر
زهرا
دیگه اشکی نمونده واسم
زیر چشمای من سیاهه
تو که رفتی میون این شهر
همدم من فقط یک چاهه
نرو زهرا نرو عزیزم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📝سبک و شعر:کربلایی حسین محبی
کربلایی سید عباس شیدایی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
دوبیتی
(٧شام غریبان)
امشب منم و اشک یتیمان تو زهرا
گردیده علی زار و پریشان تو زهرا
خون کرده دل زار مرا ،حامی حیدر
اشک حسن و شام غریبان تو زهرا
▪️
درون خانه بی صبر و قرارم
به یاد غربت تو اشک بارم
ز بس گردیده ام تنهای تنها
سرم بر زانوی زینب گذارم
▪️
شب شام غریبان با دل خون
شده سوز غمت در سینه افزون
به یاد غربت و مظلومی تو
کنار قبر تو گردیده دل محزون
▪️
دلم مادر دوباره شد هوایی
ز سوز داغ تو دارم نوایی
شب شام غریبان تو باشد
عزیز مرتضی مادر کجایی
▪️
دگر بعد از تو از عالم گسستم
به یاد تو دخیل گریه بستم
شب شام غریبان تو زهرا
کنار قبر تو تنها نشستم
▪️
مه کاشانه ام زهرا کجایی
گل گلخانه ام زهرا کجایی
دلم بار دگر تنگ تو گشته
صفای خانه ام زهرا کجایی
▪️
به یاد تو در نایابم امشب
غم تو کرده زهرا آبم امشب
خدا داند شب شام غریبان
کنار قبر تو بیتابم امشب
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@roze_daftari
#روضه_دفتری
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
شام غریبان خانوم
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایههایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را میشست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق میریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو ، پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از قلافِ خویش قُنفذ برنمیداشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حُسینم
چشمم به این خونگریه عادت کرد مادر
میآید آنروزی که میگویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
(حسن لطفی
#شام_غریبان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان #غسل
گفتی که دهم غسل شبانه بدنت را
تا آنکه نبینم کبودی تنت را
صد شکر که بر آرزوی خویش رسیدی
در بر بگرفتی تو حسین و حسنت را
دیدم که هنوزم چکد از سینه تو خون
در قبر گشودم چو بند کفنت را
با من که نگفتی که عدو با تو چها کرد
گو با پدرت اینهمه رنج و محنت را
گردیده عزاخانه تو خانه حیدر
بر گرد و صفایی بده بیت الحزنت را
پیراهن خونین تو شد روضه زینب
پنهان نکنم از چه از او پیرهنت را
زین صحنه دلم سوخت که زینب به حسینت
می داد نشان حالت شانه زدنت را
طفلان تو از گریه توانم کنم آرام
اما نتوانم کنم آرام حسنت را
از سینه کشم آه چو در خاطرم آید
در کوچه زمین خوردن و پرپر شدنت را
غمدیده مخور غم که خدای تو به محشر
بخشد به گل روی حسین سینه زنت را
#عبدالحسین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه
شب غریب و شب بیستارهای دارم
به ماه از سر حسرت نظارهای دارم
مگر توان، گُل خورشید را به گِل پوشاند؟
چسان به خاک سپارم؟ چه چارهای دارم؟
ز روی دختر من درد و داغ میبارد
چه هاله گِرد رخ ماهپارهای دارم
تنی کبود و دو کودک میان یک حجره
ضریح و زائر و دارالزّیارهای دارم
دو گوشوارۀ عرش برین،حسین و حسن
کنار مادر بیگوشوارهای دارم
#علی_انسانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بیوجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود
جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو جز خون جگر در دیدهء زهرا نبود
دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را
جای سیلی بر رخ نورانی ات پیدا نبود
جان بابا نقش این سیلی گواهی میدهد
از على مظلوم تر مردى در آن دنیا نبود
دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند
هرچه میپرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟
جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود
چارهای جز صبر بین دشمنان او را نبود
دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند؟
شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟
جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود
ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود
دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من
بوسهء گل میخ در اجر ذوی القربا نبود
جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی
هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
#غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
سوت و کور خونه ، دلا پریشونه
علی یارشو روی شونه هاش میبره شبونه
علی تنهای تنها خسته و مات و مبهوت
داره زهراشو امشب میذاره بین تابوت
بی تاب و مضطر مرتضی، زهرا شده حاجت روا
حیدر پریشان است، شام غریبان است
کبودی صورت گل روی ابرو
داره میگیره جون علی رو کبودی بازو
به علی این همه فخر چرا چیزی نگفتی
تازه فهمیدم امشب چرا رو میگرفتی
با رفتن جانش علی، همراه طفلانش علی
بی تاب و گریان است، شام غریبان است
بی تاب و مضطر مرتضی، زهرا شده حاجت روا
حیدر پریشان است، شام غریبان است
سوت و کور خونه، دلا پریشونه
علی یارشو روی شونههاش میبره شبونه
رو شونه زینب غم عالمینه
روضه سر خاک مادرش روضه حسینه
سر داداش حسینو میذاره روی سینه
شده کرب و بلایی شب سرد مدینه
طفلان میان خیمه گاه، زینب کنار قتلگاه
آتش فروزان است، شام غریبان است
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین