#یادش_بخیر_خنه_مار_دیه_اشون
#حضرت_زهرا_دلگویه_مازنی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
یادش بخیر خِنه مار دَیّـه اَشون
من شه جان مارقرون
اَمشـو بَیّـه وِنــه شـام غــریبـون
من شه جان مارقرون
بِعیـن زار بنـالیم خواخر، برارون
من شه جان مارقرون
دیگه مار نِدارمی دل بَهییه خون
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه درد نهییه درمون
بَمیرم دل داشته پرخون
آخــر نِهشـتنـه اِمــا مــار داریم
من شه جان مارقرون
مـارِ جـا خِشـیِ روزگــار داریــم
من شه جان مارقرون
نِهشتنـه شـه خِنـه قــرار داریـم
من شه جان مارقرون
مـار ره بـو بَکِشیم وبهـار داریم
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه درد نهییه درمون
بهیرم دل داشته پرخون
مگه مِـه مـار کِـره هـاکـرده آزار
من شه جان مارقرون
وِره بَــزونـه و چِـش بَهییـه تـار
من شه جان مارقرون
بَمیـرم مِـه بـابـا سر زَنّـه دیـوار
من شه جان مارقرون
دیگه بی فـاطمـه وِنــه کاره زار
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه دردنهییه درمون
بمیرم دل داشته پرخون
چِل نفر نامَحرم مه ماریک تنه
من شه جان مارقرون
پِــره چِـشِ پَـلی وِره روشتنــه
من شه جان مارقرون
مِـه مار ره باچَک و لو بَکوشتنه
من شه جان مارقرون
مــردم مــدینـه چـه هِـروشتنـه
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه دردنهییه درمون
بمیرم دل داشته پرخون
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#متن_روضه و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها
⚫️ #فاطمیه
بنفس ...حاج حیدر خمسه
************
خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است
مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است
(بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان)
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!)
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده"
دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز
هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است
بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ...
گفت فاطمه،یادته ...
میان کوچه تو را پیش من کتک میزد
یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است
یازهرا ...
*بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده*
فاطمه جان...
سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار)
عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟
اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ...
صدا زد فاطمه جان ...
ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده
هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه)
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است
یا زهرا ...
به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ...
بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه"
میخوام گریز بزنم ...
اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف
کربلا ...
کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟!
مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ...
اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ...
نزن ظالم،حسین مادر نداره
حسین ...
قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد:
دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو
پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو
دخترم ...
خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من
خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو
تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر"
دخترم...
خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟)
صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو
میخوای بازش کنم ؟!
خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟)
عمه را از بین نامحرم ببر
گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ...
حسین ...
گفت دخترم ...
بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من
بوسه های دم گودال و برادر،مال تو
زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله)
زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من
هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو
قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید)
قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله)
غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو
قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو
حسیــــــن
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زینب
#گریز_علی_اصغرع
#فاطمیه
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5944929414264390743.mp3
4.25M
روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
حاج حیدر خمسه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح
یڪ سلامی طرفِ ڪرب و بلایٺ بڪنم
دسٺ بر سینه و با دیده ی پُر اشڪِ خود
طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایٺ بڪنم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين علیه السلام 💔
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن💔
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان 💔
بیا ای وارث حیدر که زخم سینۀ زهرا
به شمشیـر تـو می گـردد مداوا یا ابا صالح...
#السلامعليكيااباصالحالمهدی
#اللهمعجللولیکالفرج
#غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
گریه کن.. که گریه هایِ تو شفا باشد علی
یک نگاهی کن نگاهِ تو دوا باشد علی
😭
پیشِ من زانو زدی سر را به زیر انداختی
مُردم آقا از خجالت ،این دوا باشد علی
😭
حالتِ مستاصلی داری به هنگامِ وداع
این جدایی سخت تر از هر بلا باشد علی
😭
مثلِ یک آئینه ام که زیر پاها خرد شد
این شکسته سینه ام گه پُر صدا باشد علی
😭
در نَفس هایم ببین که فاصله افتاده است
می روم امّا به لب شکرِ خدا باشد علی
😭
دست بشکسته ندارد طاقتی.. یارت شود
رفعِ زحمت کردنم خیلی بجا باشد علی
😭
پاک کردم آخرش اشکِ دو چشمانِ تو را
پس صبوری کن دلم در شعله ها باشد علی
😭
بیقراری می کند محسن برایم در بهشت
منتظر بر دیدنِ من مصطفا باشد علی
"لعن الله قاتلیک یا فاطمه "
12_Moghadam-Shab_02_Fatemiyeh_Dovom1396-001_(www.rasekhoon.net).mp3
6.65M
غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
واجبه که غسلت بدم تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود شده نمیتونه علی
اسماء بریز آب روان رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر که داره میمیره علی
علی رو تنها گذاشتی با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخم عمیق بر روی سینت
حالا میفهمم که راز حسن تو کوچه چی بوده
رسیده دستم به جایی که از همین غم کبوده
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
کجا داری میری گلم شبونه و بی سر صدا
با خودت علی رو ببَر بانوی من ای باوفا
چرا نفست قطع شده ، صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل کن که مادرش رو میخواد
راحت بخواب ای عزیزم دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم بدونت آروم جونم
خدا نگهدار تو ای بانوی قامت کمونم
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
میچکه خون تازه ای از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو با دیده ی تر زینبت
چادر خاکیته سرش ، میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب خدایا مادر جوونه
داره میره از تو خونه شبونه و مخفیونه
بشکنه دست مغیره چه خاکی بر این سرم کرد
با حمله ای وحشیونه به خونه بی مادرم کرد
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ..
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•آیینه پر از تَرَک خانه علی...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج احمد سلطانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك
صَلَّى اللهُ عَلَيْکِ یا صِدِّيقَةُ الشَّهِيدَه
آن لحظه ای که حُرمتِ آلِ عبا شکست
اَرکانِ عرش و فرشِ زمین و سَما شکست
میخانه شعله ور شد و پیمانه غرقِ خون
گویا سبویِ میکده ی کبریا شکست
آیینه ی پُر از تَرَکِ خانه ی علی
با ضرب تازیانه و در، زیرِ پا شکست
بازو کبود و سینه گرفتارِ میخ شد
بعد از فشار پهلویِ خیرالنساء شکست
پروانه بینِ شعله فقط بال و پر زده
ای وای از اینکه بال و پرش بی صدا شکست
*هیچ کس صدای فاطمه رو نمی شنید، گوشا همه کر شده بود...*
سِقطِ جنین و زخمِ زبان شد نصیبِ او
با ضرب به خون نشست و دلِ هَل اَتا شکست
با ناله ای که فاطمه زد یا اَبَاالحسن!
رُکن و مقام و کعبه و سعی و صفا شکست
جام بلا به دستِ علی بود و آن میان
حتماً غرور و غیرتِ شاه وِلا شکست
*دستان مولا بسته است، دارن زهراش رو میزنن...*
این کینه ها قضا و قدر را به خون کشید
وقتی حریمِ خیمه ی خونِ خدا شکست
*"پیغمبر فرمود: سلمان! فاطمه با استخوان هاش ایمان رو به دست آوُرده..." لذا اول استخوان سینه رو سپر کرد، چنان با لگد به در زدن، شبها زهرا وقتی میخوابید استخوانهای سینه جابه جا میشدند، استخوانهات رو شکستن مادر!...*
با لگد زد وحشیِ نامرد آن در را بماند
ديد تا نقش زمين ياس پيمبر را بماند
لااقل اي كاش حرفي از مسلماني نميزد
نه،نميگويم كه او آيات كوثر را بماند
مرتضي انداخت روي روضه ي مادر عبا را
فضه آمد غنچه ي نشكفته پرپر را بماند
قصد آنها هتك حرمت بود،روضه دارد اين حرف
پس طنابي كه به آن بستند حيدر را بماند
كوچه بود و آن همه نامحرم و ناموس هستي
بي خبرها از خدا بازوي مادر را بماند
*خیلی از روضه خونها میگن: با غلافِ شمشیر به بازوی مادر زد، اما اونچه که نوشتن، میگن: با شمشیرِ در غلاف به بازوی فاطمه زدن، اونم نه فقط به بازوی زهرا، تمامِ...*
در وسطِ کوچه تو را میزدن
کاش به جای تو مرا میزدن
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه می زد
گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت، گاهی به شانه می زد
*چه جوری زدنت بی بی جانم!؟ وقتی دید علی رو دارن کِشون کِشون میبرن، راه افتاد سمتِ مسجد، دید شمشیر برهنه بالای سَرِ مولا گرفتن، یا بیعت میکنی یا همین جا خونت رو می ریزیم، به وَالله مادرمون طاقت نیاوُرد، صدا ناله اش بلند شد، اگه الان دست از سرش بر ندارین، معجر از سرم بر میدارم، ستون های مسجد به لرزه افتاد، اما " لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" مادر جان! کجا بودی اون ساعتی که شمشیر دار با شمشیرش، نیزه دار با نیزه، یه عده با عصا حسین رو میزدن...ای حسین!*
↫
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
fatemiye_soltani.mp3
3.78M
|⇦•آیینه پر از تَرَک خانه علی...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج احمد سلطانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مادر آخرین دعا را هم کرد
الهی و سیدی!
بحق گریه های حسن و حسینم
در فراق من
از گناهان شیعیانم در گذر...
#فاطمیه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◼️زمینه شهادت حضرت زهرا(س)◼️
بند اول
آسمون روی سرم آوار شد
گفتنش برای من دشوارشد
وقتی به سلمان این و گفتی
هرچی شد بین در و دیوار شد
نفسم داره میگیره زهرا
نگو دیگه این تقدیره زهرا
حیدرت داره میمیره زهرا
زهرا
یه نگاهی کن به خونه خانوم
یه نگاهی کن به حال زارم
دیگه دنیا بی تو واسم پوچه
نرو ازپیشم ببین بی قرارم
نرو زهرا نرو عزیزم
بند دوم
روی پیرهنت پر از گلزار شد
سوی چشمم از غم تو تار شد
کاشکی خم میکردم اون مسمارو
هر چی شد بین در و دیوار شد
نگو که خسته ای خانومم
نگو شکسته ای خانومم
بار تو بسته ای خانومم
زهرا
ای پرستوی شکسته بالم
تویه سن کم چرا کمونی
حرف رفتن رو نزن عزیزم
نمیاد این حرف به تو جوونی
نرو زهرا نرو عزیزم
بندسوم
تو مدینه این حرف اخبار شد
بی حیایی کردن و انکار شد
زندگیمو یک شبه سوزوندن
هرچی شد بین در و دیوار شد
غم گرفته خلق و خوی حیدر
چشاتو واکن به روی حیدر
یه نگاهی کن به سوی حیدر
زهرا
دیگه اشکی نمونده واسم
زیر چشمای من سیاهه
تو که رفتی میون این شهر
همدم من فقط یک چاهه
نرو زهرا نرو عزیزم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📝سبک و شعر:کربلایی حسین محبی
کربلایی سید عباس شیدایی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
دوبیتی
(٧شام غریبان)
امشب منم و اشک یتیمان تو زهرا
گردیده علی زار و پریشان تو زهرا
خون کرده دل زار مرا ،حامی حیدر
اشک حسن و شام غریبان تو زهرا
▪️
درون خانه بی صبر و قرارم
به یاد غربت تو اشک بارم
ز بس گردیده ام تنهای تنها
سرم بر زانوی زینب گذارم
▪️
شب شام غریبان با دل خون
شده سوز غمت در سینه افزون
به یاد غربت و مظلومی تو
کنار قبر تو گردیده دل محزون
▪️
دلم مادر دوباره شد هوایی
ز سوز داغ تو دارم نوایی
شب شام غریبان تو باشد
عزیز مرتضی مادر کجایی
▪️
دگر بعد از تو از عالم گسستم
به یاد تو دخیل گریه بستم
شب شام غریبان تو زهرا
کنار قبر تو تنها نشستم
▪️
مه کاشانه ام زهرا کجایی
گل گلخانه ام زهرا کجایی
دلم بار دگر تنگ تو گشته
صفای خانه ام زهرا کجایی
▪️
به یاد تو در نایابم امشب
غم تو کرده زهرا آبم امشب
خدا داند شب شام غریبان
کنار قبر تو بیتابم امشب
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا_س
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@roze_daftari
#روضه_دفتری
بسماللهالرحمنالرحیم
#فاطمیه
شام غریبان خانوم
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایههایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را میشست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق میریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو ، پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از قلافِ خویش قُنفذ برنمیداشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حُسینم
چشمم به این خونگریه عادت کرد مادر
میآید آنروزی که میگویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
(حسن لطفی
#شام_غریبان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان #غسل
گفتی که دهم غسل شبانه بدنت را
تا آنکه نبینم کبودی تنت را
صد شکر که بر آرزوی خویش رسیدی
در بر بگرفتی تو حسین و حسنت را
دیدم که هنوزم چکد از سینه تو خون
در قبر گشودم چو بند کفنت را
با من که نگفتی که عدو با تو چها کرد
گو با پدرت اینهمه رنج و محنت را
گردیده عزاخانه تو خانه حیدر
بر گرد و صفایی بده بیت الحزنت را
پیراهن خونین تو شد روضه زینب
پنهان نکنم از چه از او پیرهنت را
زین صحنه دلم سوخت که زینب به حسینت
می داد نشان حالت شانه زدنت را
طفلان تو از گریه توانم کنم آرام
اما نتوانم کنم آرام حسنت را
از سینه کشم آه چو در خاطرم آید
در کوچه زمین خوردن و پرپر شدنت را
غمدیده مخور غم که خدای تو به محشر
بخشد به گل روی حسین سینه زنت را
#عبدالحسین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه
شب غریب و شب بیستارهای دارم
به ماه از سر حسرت نظارهای دارم
مگر توان، گُل خورشید را به گِل پوشاند؟
چسان به خاک سپارم؟ چه چارهای دارم؟
ز روی دختر من درد و داغ میبارد
چه هاله گِرد رخ ماهپارهای دارم
تنی کبود و دو کودک میان یک حجره
ضریح و زائر و دارالزّیارهای دارم
دو گوشوارۀ عرش برین،حسین و حسن
کنار مادر بیگوشوارهای دارم
#علی_انسانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین