Banifateme_moharam1400_shab5_2.mp3
1.13M
|⇦•کنون که راه نداریم از حرم...
#قسمت_دوم #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#آیت_الله_فاطمی_نیا_ره:
4_5998895321856347078.opus
99.8K
نوحه... عبدالله بن الحسن
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲
____
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
____
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_____
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5998895321856347077.opus
172.7K
زمزمه شهادت عبدالله بن الحسن
عمه عموی من، نشسته بر خاک است
ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است
نگاه او باشد سوی حرم عمه
حالت روی او، عمه چه غمناک است
وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم۲
____
عمو شده تنها، مقابلش لشگر
حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر
عمه رهایم کن، روم سوی میدان
فدا کنم جانم، بر پسر حیدر
وای عمو جانم....
_____
کشید دست خود، روانه شد میدان
عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان
مثل عموعباس، بشد جدا دستش
گشت فدا جانش، در بغل جانان
وای عمو جانم
شعر:اسماعیل تقوایی
#زمزمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5998895321856347073.opus
125.4K
نوحه شهادت عبدا..بن حسن
دست عبدالله،دردست عمه،داردنظاره،حال عمو جان
می بیندعمو،بنشسته برخاک،روسوی خیمه،با چشم گریان
ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عموجانم،ای عمو جانم۲
__
گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم
ای عمو....
__
دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم
ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم
ای عمو...
__
آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت
همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت
ای عمو....
_____
آه وواویلا،حسین مظلوم،پیکری بی جان،دارد درآغوش
کنار خیمه،زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش
شعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#مرثیه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
من و تو بین کربلا باهم
جان سپاریم هر دو تا باهم
در هجوم سپاه ، پیکرمان
میرود زیر دست و پا باهم
میشود زیر ضربه ها تنمان
قطعه قطعه جدا جدا باهم
ای عمو ساعتی دگر سرمان
میرود روی نیزه ها باهم
عمه زینب به دست میگیرد
پروبال شکسته راباهم
به تن زخم دیده ی من و تو
میخورَد نیزه و عصا باهم
"کوفه شرمی ز روی ما نکند
از تو و مادرت حیا نکند"
دست من شدسپر عموجانم
جگرم پر شرر عموجانم
فرقهُُ بالسیوف آمده اند
فرقهُُ بالحجر عموجانم
مثل بابای خود در آغوشت
میزنم بال و پر عمو جانم
آمده بر لبان خشکیده
پاره های جگر عمو جانم
شده در بین قتلگاه چقدر
پیکرت مختصر عموجانم
ضربه خورده درین میانه کمی
پهلویت بیشترعموجانم
"عمل این سپاه ننگین است
دستهاشان چقدر سنگین است"
بعد ازین تیرحرمله بامن
بعد ازآن نیزه ی سنان باتو
دستِ از تن جداشده بامن
خاتم وظلم ساربان باتو
برزمین دست وپازدن بامن
پیکرغرق درنشان باتو
بارش سنگ بیشتر با تو
خوردن چوب خیزران باتو
بین خورجینِ دشمنان رفتن
ماندنِ درتنورشان با تو
ازسرنیزه ها زمین خوردن
درمیان حرامیان باتو
"سرمان روی نی رود با هم
چه میاید به روز اهلِ حرم"
بعد ازینها قیام با عمه
غربت صبح و شام با عمه
دیدن ناسزای این مردم
بینِ بازار شام با عمه
آتش و دود و خاک و خاکستر
خوردنِ سنگِ بام با عمه
خوردن تازیانه های شدید
وسط ازدحام با عمه
دیدنِ خیزران روی لب تو
گریه ی مستدام با عمه
جسم و دست سر کبوده شده
همه اش یک کلام با عمه
"آه مظلومه ی جهان زینب
عمه ی صاحب الزمان زینب"
امیر قربانی فر:
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم_محرم_اول_جلسهای
آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن
اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن
ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست
و علی است صلاة و صلوات است حسن
حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است
بی نهایتتر از آفاقِ حیات است حسن
چه بخواهند و نخواهند حسن شرحِ خداست
وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن
جاری است عشق حسن در رگ و در ریشهی ما
کوثرِ جاری صد رشته قنات است حسن
هرچه دشنام به او داد تبسم میدید
دید دریاست ، همه صبر و ثبات است حسن
نصفی از زندگیاش را دو سه باری بخشید
در کرامات هم آئینهی ذات است حسن
چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر
فاطمه گفت : فقط راه نجات است حسن
ای صراط الله ما نامهی ما سنگین است
گریه بر بی کسیات برگ برات است حسن
حسنیهای حرم آبرو داری کردند
آنچنان غرق حسیناند که مات است حسن
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
عبدالله بن حسن
زدست عمه دست او رها شد
روانه سوی میدان بلا شد
به لب او داشت ذکر لا افارق
زمین تا عرش پر ازاین نوا شد
هدف بودش آغوش عمویش
رسید عبدا..وحاجت روا شد
گشودی بهر او آغوش مولا
پذیرای یتیم مجتبا شد
بود مه پاره در آغوش خورشید
عجب نورٌ علی نوری بپا شد
چو آمد نانجیبی تیغ در دست
به دستش ناجی خون خدا شد
بمیرم از برای کودکی که
بدینسان دست از پیکرجدا شد
زدردی سخت یا عماه گویان
درآغوش عمویش بیصدا شد
لعین آن حرمله انداخت تیری
زپیکر روح او سوی خدا شد
بسوزد جان ما بهر عمویش
که شرمنده زمولا مجتبی شد
پس از آن زاده زهرا مهیا
برای نوشش از آب بقاشد
شعر :اسماعیل تقوایی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#روضه
#شب_پنجم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطهی حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیز عالم کرد
اینهمه مجلس مصیبتها
پرچم یا حسین هیئتها
خیرها را به ما حسن داده
او به ماإذن سوختن داده
میوهی نور میدهد شجرش
ای به قربان هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیریم
امشب از او اجازه میگیریم
که بگویم ز جلوهی آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ز خیمه ها اومد،به یاری عموش
میبینه شمر چطور، رسیده روبروش
میگه چیکار داری، با تن زیر و روش
باید که برداری چکمه رو از گلوش
میشه که نعل اسب سراغ من بیاد اونو رها کنه
میشه که ساربون دست منو جای عمو جدا کنه
اما نشد اونی که من میخاستم
تنش رو مرکب خاک کربلا کرد
تنم تو گودال با عمو یکی شد
ساربونم انگشتش و جدا کرد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا
🥀یک نفس آمدهام تا که عمو را نزنی
🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی
🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش میبارد
🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لبها نزنی
🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
🥀میشود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
🥀نیزهات را که زدی باز کشیدی بیرون
🥀میزنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟
🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم
🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن
🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی
🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ
🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی
🥀🍃
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
57203رها-کن-عمه-مرا-باید-امتحان-بدهم.mp3
11.46M
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدم
عمو سپاه حسن میرسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
شلوغی گودال بیش از اندازهاس
خدا کند بتواند نجاتتان بدهم
عمه زینب شلوغه دور ذوالجناح
چرا نمیزنه به قلب این سپاه
گرد و غبار خوابید ببین خالیه زین
تو شیب گودال عموم افتاد رو زمین
بزار برم رها کن دست من و
جمع شدن و عموم رو میزنن و
چطور آخه فردا نگاه کنم و
تو چشمای بابام حسن و
از زیر پلک های پر خون
دیدم دویدی تو میدون
گفتم که زینب ای خواهر
امانتیم رو برگردون
بَرِش گردون اینجا پره تیره
بَرِش گردون باباش رو به رومه
بَرِش گردون کار من تمومه
#حاج_مهدی_رسولی
#عبدالله_ابن_حسن
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#واحد
#شب_پنجم محرم
#کجااومدیتواینشلوغیا
#سعیده_کرمانی
#حلقه_ادبی_ریان
#بندسوم
کجا اومدی تو این شلوغیا
مگه آشوبو ندیدی پسرم
عزیز عمو اگه طوریت بشه
چجوری تو رو تا خیمه ببرم
یه کاری کردی تو این شلوغی
محو محبتت بشم
نموندی توی خیمه ها
فدای غیرتت بشم
تو این همه برو بیا
میمونی زیر دست و پا
سرت رو میکنن جدا
آه و واویلا
#بنددوم
اومدی تا تک تک این قاتلا
برا کشتن تو خوشحالی کنن
اسم باباتو میاری و میخوان
کینه هاشونو سرت خالی کنن
یه بار دیگه نگام کن عموجان
تا باز دلم رو ببری
تو بغلم میگیرمت
این لحظههای آخری
تو حلقه ی حرومیام
نمیرسه بهت صدام
میزننت پیش چشام
آه و واویلا
#بندسوم
رسیدی به آرزوت عزیز من
آخرم برام سپر شدی گلم
داغ تابوت پر از تیر تازه شد
هرچقد که زخمی تر شدی گلم
برای کشتن تو حریصن
اینجا هزارتا قاتله
سهم تو هم شد یکی از
سه شعبههای حرمله
جونی نمونده تو تنت
غرق به خون شد بدنت
جلوم دارن میکشنت
آه و واویلا
#حلقه_ادبی_ریان
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
طاقت ندارم من. تو خیمه بمونم٣
میخوام برم میدون. بزار عمه جونم٣
عمو تنها مونده بین یک لشکر
رها کن دستم رو که شده پرپر
دلم خون شد دلم خون شد
دست نذار روی دلم. شدم خونجگر٢
عمه لشکر رو ببین. شدن حملهور٢
#بند_دوم
تنها تو میدونِ. تمومِ امیدم٣
اونقد دلم خونه. که دیگه بریدم٣
عموم و تنها دیدن توی میدون
تنش رو کردن با نیزهها پرخون
دلم خون شد دلم خون شد
پیکرش روی زمین. زیر دست و پاست٢
نیزهی شمر و سنان. چقد بی حیاست٢
#بند_سوم
تو دستای قاتل. موهای عمومه٣
باید برم من هم. پای آبرومه٣
نشسته رو سینش شمر و خوشحاله
عمو جونم تو گوداله بد حاله
دلم خون شد دلم خون شد
دارن از تن میبُرن. سر هستم و٢
هر جوری هست میرم و. میدم دستم و
〰〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
331.9K
#زمینه #زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_ابن_حسن ع
🎤کربلایی جواد سالمی زاده
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شور
#شب_پنجم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
افتادم تو قتلگاه یوماه یوماه یوماه
موندم زیر دست و پا یوماه یوماه یوماه
حال و روزمو نگاه یوماه یوماه یوماه
کجایی ببینی تو مقتل حسینت غریبه
عزیز بوتراب روی خاک و خدالتریبه
یوماه انا المظلوم
****
گیر افتادم به خدا یوماه یوماه یوماه
تیر میاد هی بی هوا یوماه یوماه یوماه
با سنگ و چوب و عصا یوماه یوماه یوماه
دورمو گرفتن یه عده لااُبالی مست
قراره سر من بینشون بچرخه دست به دست
یوماه انا المظلوم
****
اومد شمر بی حیا یوماه یوماه یوماه
مادرجان جلو نیا یوماه یوماه یوماه
نگاه نکن تو رو خدا یوماه یوماه یوماه
برو که موقع سر بریدنِ من الآنه
لباسی که دوختی تیکه هاش تو دست سنانه
یوماه انا المظلوم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1.11M
نوحه حضرت عبدالله بن حسن ع
گل می شود پرپر
شد کربلا محشر
یک طفل نه ساله
شد کشته با خنجر
عبدالله بی جان
در خاک و خون غلطان
در قتلگاه جان داد
با یک لب عطشان
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
این طفل رزمنده
از خیمه دل کنده
یار حسین آمد
با آه سوزنده
این مرد میدونه
طفلی رجز خونه
دستهای کوچیکش
افتاده از شونه
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
با ناله و فریاد
طفلی زمین افتاد
عبدالله زخمی
پیش عمو جان داد
پایان طاقت شد
شور قیامت شد
حالا حسین تنهاست
وقت شهادت شد
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
یک زخمی عطشان
در خاک و خون غلطان
شد پیکرش بی سر
با خنجر بران
زهرا به اشک و آه
آمد به قربانگاه
هی دست و پا می زد
حسین ثارالله
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
#هادی_همتی (دلسوخته)
#عبدالله #زنجیرزنی