اشعار_و_روضه_شب_دوم_محرم
من از شراره این آفتاب میترسم
من از تلضی طفل رباب میترسم
تو از شهادت شش ماه گفتی اما من
ز بند بسته به دست رباب میترسم
تو از فراق خودت کرده ای حکایت و من
ز ترک جسم تو در آفتاب میترسم
بیا بزن به کنار فرات خیمه که من
ز مرگ ساقی و قحطی آب میترسم روضه ای که امام زمان براش خون گریه میکنه
انقدر سفارش رسیده از حضرت برای توسل به عمه جانشان که قابل شمارش نیست
خیلی حضرت سفارش کردن به توسل به عمه جان شون روز دوم روز نگرانی زینب کاری با ابیعبدالله کردن نوشتن
فابک الحسین بکاء شدیدا
کدوم خواهر و آرام کنه ام کلثوم آرام میکرد دید زینب داره سیلی به صورت میزنه
خودش خواهر آورد به خیمه خودش هنوز ابی عبدالله زنده است قمر بنی هاشم زنده است هنوز لشکر عمر سعد به کربلا نیامده یک هول و ولا ای دل این زن و بچه فرا گرفته کار حسین از همین لحظه ورود سخت شد
خیمه ها رو زدن بازم چشمی قد و قامت خواهرشو ندید فهمیدی چی گفتم
همه یک طرف پیاده شدن
بنی هاشم یک طرف
در بین بنی هاشم خواهرش بایک عظمتی پیاده شد
که چشمی قد و قامتشو ندیده
خیمه ها که برپا شد اصحاب رفتن تو خیمه بنی هاشم رفتن تو خیمه ابی عبدالله اومد این زن و بچه رو صدا زد وسط این ها قرار گرفت
یه نگاه به اینا کرد خیره خیره به تکتکشان نگاه میکرد و گریه میکرد لحظه وداع هم که اومد خداحافظی کنه همه دور حسین حلقه زدن با دو بیت همه روضه را جمع کنم فیض آماده است
گفت داداش
از اینکه بعد تو با آستین پاره خود
فهمیدی کجا بردمت
از اینکه بعد تو با آستین پاره خود
به روی چهره بگیرم حجاب میترسم
تو تو غیرت اللهی و من اسمت اللهم
جانا ز یاد کوچه و بزم شراب می ترسم حسین
نگو قراره کاروان اینجا بمونه داداش
روی لبت انا الیه راجعون
بریم مدینه
برگرد بریم داداش نذار که بد بشه
تن تو زیر سم مرکبها لگد بشه
پیکرش را که زیر و رو کردن
زخم ها تازه خوب وا می شد
تا میامد دوباره برخیزد استخوان شکسته تا می خورد
برگرد بریم داداش نذار که بد بشه
تن تو زیر سم مرکبها لگد بشه
میپاشه آخرش که تا به پیکرت
پیر های کوفه میزنن اعصا به پیکرت
امام رضا فرمود یبن شبیب جد مرا با اسا زدن
یابن شبیب عمه ما را چرا زدند
یبن شبیب عمه ما راه دور رفت میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
یابن شبیب آتش قلبم جوانه زد
نامحرمی به عمه ما تازیانه زد
یکی از روضه خون می گفت تا رسیدن کربلا موقع پیاده شدن مخدرات که شد دیدن همه اصحاب دور شدن
انقدر دور شدم که پیاده شدن و قد و بالای مخدرات نبینن
تا همه دور شدن خانم زینب صدا زد عباسم کجاست
داد زد جونم فدات
سریع آمد زانوانش رکاب محمل زینب کرد
شماها کسایی هستید که پای روضه بزرگ شدید
تا خانوم از محمل هم اومد پایین دوباره دورش کردن
دور ناموس علی باید پر از محرم باشه من می خوام بگم خانم جان دورت پر از محرم علی اکبر قاسم عباس پاتو رو زمین کربلا گذاشتی دلهره همه وجود تو گرفت چه حالی داشتی اون ساعتی که دروازه شهر شام باز کردن
صدا زد
سر بازار که رفتیم سرم داد زدند چشمشان کور همه قصد تماشا دارند دستتو بیار بالا از سویدای دل ناله بزن #حسین
سرهرکوچه معطل شده ام خسته شدم
ای ابوالفضل بیا نیت بلوا دارند
هیچ جا امن تر از نیزه عباس نبود
نه شماها نه نسل های بعدی که بیان
حتی داداش خودتو هم باور
باور نخواهی کرد
باور نخواهی کرد با اغیار رفتم
با چادر پاره سر بازار رفتم
گفت دارند سمت ما صدقه پرت میکنند تصدق دادن زنهای کوفه کشت زینب را
از هرچی پست بدم میاد
از مرد مست بدم میاد
از اونی که سر تورو
رونیزه بست بدم میاد
داداش در این سفر یک اشتباه کردم
تو چوب خردی من نگاه کردم
هیچکس مثل او پلید نشد
خیزران خسته شد یزید نشد
#دوم_محرم
#ورودیه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
چند بیت روضه 😭
مهمان ما باشید
▪️😭▪️
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
دوباره باد سیاهی به کربلا پیچید
و طفل زینب اسیر تمام لشکر شد 😭
در ابتدا دو علی را زهم جدا کردند
که چشم کوفه از این پست فطرتی تر شد 😭
به سنگ و تیر و کمان و به نیزه و شمشیر
خبر دهید گل زینب آه پرپر شد😭
یکی برای تسلای خاطر مادر
به قتلگاه نشست و ذبیح مادر شد😭
یکی شبیه به قاسم قدش کشیده شد و
یکی به ضربه ی شمشیر مثل اکبر شد
یکی کنار برادر خمید مثل #حسین
و داغدار تن بی سر برادر شد😭
یکی به مادر خود گفت خوب شد حالا
که پیش فاطمه شرمندگیت کمتر شد
😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
دوباره عرض ادب عرض احترام حسین
بنا به عادت هر روزه ام سلام حسین
دوباره مجلس تو آمدم خدا را شکر
دوباره آمده ام مثل یک غلام حسین
تمام دلخوشی ام گریه بر مصیبت توست
دوباره این من و اشک علی الدوام حسین
مرا به لطف تو این گونه میشناسندم
غلام فاطمه و نوکر امام حسین
به جز تو سنگ کسی را به سینه ام نزدم
که چون تو سنگ نخورده کسی ز بام حسین
نخواه رو به کسی غیر خواهرت بزنم
تویی که آخر انصافی و مرام حسین
به غیر چشم محارم کسی ندیده رخش
کجا عقیله کجا مجلس حرام، حسین
سرم فدای کسی که علی فدایش شد
پر است دور و بر زینب از عوام #حسین
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان💔
می شود نیمه شبی گوشه ی بین الحَرمین
من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_نورمحمد_داودی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
@roze_daftari🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
گیسوی پر از خون تو
غمگین و زمین گیرم کرد
ای دار و ندار لیلا
داغ تو مرا پیرم کرد
⬅️روضه،روضه میاره
☑️سرُ که وارد بزم شراب کردن، اون نانجیب یه نگاه به سر بریده کرد گفت حسین،زودپیر شدی
☑️خانوم حضرت زینب فرمود:خدا لعنتت کنه
خاک تو دهنت بی حیا
☑️این سر بریده ای که میبینی همه محاسن و موهاش سفید شده کنار جنازه علی اکبر
😭😭😭😭
🔸ستاره شب دل من
🔸تویی تمام حاصل من
🔸نرو بمان کنار قلبم
🔹کبوتر شکسته بالم
🔹فتاده ای مقابل من
😭😭
☑️همه عمر ندیدم حتی یه بارم جلو من پاتو دراز کرده باشی
حالا تمام قامت دراز کشیدی
هرچیم صدات میزنم جواب منو نمیدی
😭😭
👈آه... #حسین
🍁تا صدای خنده دشمن شنیدم
🍁تا سر نعش تو من،خود را کشیدم
#بخدا_اگه_بفهمیم_این_روضه_رو
تا صدای خنده دشمن شنیدم
#زانوها_رمق_نداره
تا سر نعش تو من،خود را کشیدم
در تنت یه جای سالم هم ندیدم
حسین میگه ولدی
زینب فقط میگه #حسین
#حسین...
غریب مادر...
اینجا زینب، جان امامو نجات داده
چند ساعت بعد گفتن میخواییم نمک به زخم اهل بیت بپاشیم
اهل بیتو از کنار گودال عبور بدید
😭😭😭😭😭
🔹همچین که وارد گودال شدن زین العابدین خیره خیره به یه نقطه نگاه میکنه
🔹الانه که جان از بدنش مفارقت کنه
⬅️سریع اومد جلو
⬅️برادرزاده تو امام مایی
⬅️تو ولی خدایی
⬅️داری با جان خودت چیکار میکنی؟؟
یه نگاه کرد گفت عمه جان، مگه این بدن پاره پاره بدن امام نبوده؟!
ببین چه بلایی سرش آوردن
😭😭😭😭😭😭
حسین... آه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
همیشه بوسه نشان خوشیست،ایندفعه
از اتفاق بدی میدهد خبر،بوسه
از اتفاق بدی مثل ظهر،در گودال
از اتفاق بدی مثل تیغ،سر بوسه
از اتفاق بد خیزران،لب و دندان
که داده اند بین تشت زهر،بوسه
ببین که سنگ،بسوی تو میزنند
نبی گرفته است مگر ز پیشانیت،بوسه??
به کربلاست که رویانده از لب شمشیر
به شانه های ابالفضل، بال و پر ، بوسه
به کربلاست که حتی در اوج جنگ و گریز
گرفته است پدر، از لب پدر، بوسه
ولدی علی…
😭😭
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست،پشت هر بوسه
♥#حسیـــــــــــن
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست،پشت هر بوسه
به کربلاست که تیغِ وضو گرفته به خون
تمام جسم تورا غرق کرد در بوسه
♨️روایت میگه 1950 زخم،خورده بود حضرت سیدالشهدا تو روز عاشورا
😭😭😭
♨️اما شیخ جعفر شوشتری میگه به تعداد آیه های قرآن ، بدن امام حسین زخم داشت
خودت تجسم کن…
😭😭😭😭😭
🔸کربلا، به هرکسی که به این خاک پا گذاشته است
🔸میاورد به تبرک، از این سفر… بوسه
💢روضه بخونم دیگه... ها؟!
بزا برم به بالای تل خاک غم
دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
💢رفتی تو گودال،همه حرفایی که زد از گودال بود
از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
مگه یادم میره،اون لحظه ی عجیب مقتل
مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
😭😭😭😭😭
مگه یادم میره شَرّی که شمر،اینجا بپا کرد
مگه یادم میره باچکمه هاش، رو سینه جا کرد
مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
😭😭😭😭
#حسین
#حسین
مگه یادم میره مُردم سَرِ کوچه و بازار
مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
مگه یادم میره خون بود جلو چِشِ علمدار
😭😭😭😭
مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
مگه یادم میره بزم شراب، خودت که بودی
#حسین
#حسین
#حاج_عباس_طهماسب_پور
.همیشه بوسه نشان خوشیست،ایندفعه
از اتفاق بدی میدهد خبر،بوسه
از اتفاق بدی مثل ظهر،در گودال
از اتفاق بدی مثل تیغ،سر بوسه
از اتفاق بد خیزران،لب و دندان
که داده اند بین تشت زهر،بوسه
ببین که سنگ،بسوی تو میزنند
نبی گرفته است مگر ز پیشانیت،بوسه??
به کربلاست که رویانده از لب شمشیر
به شانه های ابالفضل، بال و پر ، بوسه
به کربلاست که حتی در اوج جنگ و گریز
گرفته است پدر، از لب پدر، بوسه
ولدی علی…
😭😭
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست،پشت هر بوسه
♥#حسیـــــــــــن
به کربلاست که تیر سه شعبه ثابت کرد
همیشه فاجعه ای هست،پشت هر بوسه
به کربلاست که تیغِ وضو گرفته به خون
تمام جسم تورا غرق کرد در بوسه
♨️روایت میگه 1950 زخم،خورده بود حضرت سیدالشهدا تو روز عاشورا
😭😭😭
♨️اما شیخ جعفر شوشتری میگه به تعداد آیه های قرآن ، بدن امام حسین زخم داشت
خودت تجسم کن…
😭😭😭😭😭
🔸کربلا، به هرکسی که به این خاک پا گذاشته است
🔸میاورد به تبرک، از این سفر… بوسه
💢روضه بخونم دیگه... ها؟!
بزا برم به بالای تل خاک غم
دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
💢رفتی تو گودال،همه حرفایی که زد از گودال بود
از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم...
مگه یادم میره،اون لحظه ی عجیب مقتل
مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
😭😭😭😭😭
مگه یادم میره شَرّی که شمر،اینجا بپا کرد
مگه یادم میره باچکمه هاش، رو سینه جا کرد
مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد
😭😭😭😭
#حسین
#حسین
مگه یادم میره مُردم سَرِ کوچه و بازار
مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار
مگه یادم میره خون بود جلو چِشِ علمدار
😭😭😭😭
مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی
مگه یادم میره بزم شراب، خودت که بودی
#حسین
#حسین
#عاشورا
#حاج_عباس_طهماسب_پور
@rozehajabbas4_5873230858017573279.mp3
زمان:
حجم:
7.89M
ایستادم به بلندی،بدنم لرزان شد
زیر خروار نی و سنگ،تنت پنهان شد
#حسین
😭😭
بس که مبهوت جمالِ احدیت بودی
که در آوردن پیراهن تو، آسان شد
چقدر نیزه فرو رفته به جسمت،گویی
گودیه قتلگهت، تنگ تر از زندان شد
#حسین
😭😭
🔹السلام علی من، نَحره منحور
🔹السلام علی من، صَدره مکسور
عده ای میزنن با، نیزه از نزدیک
عده ای تو رو با سنگ،میزنن از دور
حمله تند،خنجر کُنْد، چه بلایی به سر رگات آورده
زیر دشنه رفتی تشنه، پاشو که فاطمه آب برات آورده
🔸شب جمعس...
پنجه بر پیرهنت زدن،ضربه پا به تنت زدن
وقتی زهرا رو صدا زدی، نیزه رو، تو دهنت زدن
🔹🔸وای وای وای حسین....
السلام علیک ایهاالعطشان
پیش چشمای لشکر،بین خون، غلطان
کاش یه چادری داشتم،رو تو مینداختم
تا نباشه تو آفتاب،پیکرت عریان
بین گودال،رفتی از حال،توی پهلوت یه نفر نیزه فرو کرد
بی مروت،از لحاجت با لگد هاش بدنت رو پشت و رو کرد
😭😭
با پاهاش روی تنت میگشت
دست به دست،پیرهنت میگشت
دسته ی رجاله ها،مدام
دور تا دور بدنت میگشت
😭😭
وای...
👈اینجا پیراهن خونیه حسین،دست به دست میگشت
👈غروب عاشورا، زینب یه نگاه کرد به علقمه
❇️نگاهمه به علقمه،کجاست برادرم
❇️ببینه دست به دست داره،میگرده معجرم
😭😭😭😭
#حسین...
😭😭😭😭😭
💠کعبه دلها بود،کرببلای حسین
💠مرغ دل ما زند،پر به هوای حسین
💠گر، به عزاخانه اش میروی آهسته رو
💠بال ملائک بود،فرش عزای حسین
💠خنده کنان میرود، روز جزا در بهشت
💠هرکه به دنیا کند،گریه برای حسین
#حاج_عباس_طهماسب_پور
سبک شعر #واحد_تند
مناسبت امام #حسین علیهالسلام
#شب_جمعه
🎤مداح #کربلایی_حسن_عطایی
بند اول
(پـــدرمـ فـــدات
مــــادرمـ فـــدات۲)
بــدونِ تـــو؛ تــو ایــن هیاهــــو
من خیلــــے غریبــــمـ
خاڪــہ پاے جـــون و نعمــــان و حبیبــــم
تو وقتـــے باشـــے بــےنیـــاز از
خیـــر دســت غیـــرم
خاڪــہ پاے حُـــٓر و مسعـــود و زهیــــرم
تــو بگـــو حسیـــن
ڪه عشقـــت رو ، به چــے بِدَمــش
یه جــو گنــــدم ، یڪـی مثــہ مــن
یڪــی عامـــر ، میخونـــمـ آقــــا ،مثـــہ جابـــــر
(یٰـــاْلَيْـــتَنےٰ ڪُــنْا مَعَـــكُمْ یـٰـاحسیــــن۴)
بند دوم
(پـــدرمـ فـــدات
مــــادرمـ فـــدات ۲)
همیشــہ تــو دنیـــا رسیدے
تنهــــا تو بــه دادم
خاڪــہ پاے سیــف و هـــولاس و عبــــادم
تو تڪیـــه گاهــے واســہے من
بے عشقــت یتیمـــم
خاڪــہ پاے سعــد و هانـــے و نعیـــمم
تورو میخــوامــت
حسیـــن اونقـــدر ، ڪـه دیگــہ شــدم
تو عشقـــت گـــم یڪـی مثــݪه مــن
یڪــی عامـــر ،میخونـــمـ آقـــا ،مثــݪه جابــــر
(یٰـــاْلَيْـــتَنےٰ ڪُــنْا مَعَـــكُمْ یـٰـاحسیــــن۴)
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🔸بازم شب جمعه، دلم در به دره
🔸یکی بیاد مارو زیارت ببره
#حرم_حرم_رویامه
#حرم_حرم_دنیامه
#دلم_شبای_جمعه_پایین_پای_آقامه
#حسین_ابا_عبدالله_حسین_اباعبد_الله
▪️انقده دوس دارم بگم امشب شب جمعه شب زیارتیه آقامون سیدالشهدا کاش تو حرم امام حسین بودم
انقده دوس دارم این دعارو بگم
میدونم دلت پر میزنه
میدونم دلتنگ کربلایی
میدونم دلتنگ بین الحرمینی
اما امشب میگم خدایا شکرت
امشب نشد بیام کربلا
چرا؟؟
آخه جلو چشم بابا، نمیشه روضه پسر خوند
خیلی سخته..
🔸شب علی اکبر،،، شب جمعه
#حسیـــــــــن
🔘آهای جوون که پای روضه، میشینی
🔘ارباب میگه از جوونیت خیر ببینی
✔️منم یه لیلا داشتم، جوون رعنا داشتم(امام حسین داره میگه)
✔️عصای دستم میشد، یه پارچه آقا داشتم
#حسین_ابا_عبدالله_حسین_اباعبد_الله
آقای ما، امام صادق فرمود:
میخوام به زبون شعر برات بگم
🔻یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
🔺یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
🔵پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
🔵روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
⚪️چونرمق نیست تکانی بدهد پایش را
⚪️پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
♦️نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
♦️جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
🔅آی مردم جگر سینه زنان غم دارد
🔅غم سنگین شب هشت محرم دارد
❇️غم ان لحظه که ارباب به شهزاده رسید
❇️ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
بعضی از حرفا...
گفت آقا علی اکبر...
سخت ترین جنگ روز عاشورا، مربوط به شهزاده علی اکبر بوده
☑️خیلیارو به درک واصل کرد
ابالفضل شمشیر نگرفت
با یه نیزه رفت. مأموریتش آوردن آب بوده
☑️بطوری نوشتن برای علی اکبر حتی #ضج_الناس
صدای عجز دشمن در اومد
ضجه میزدن که این کیه اینجوری داره جنگاوری میکنه؟؟
☑️بکربن غانم از نام آورای عرب بود. همه میشناختنش
یلی بود برا خودش
☑️وقتی اومد میدون، آقا سید الشهدا به ام لیلا فرمود: برو تو خیمه گیسو پریشون کن دعا کن علی اکبر، سالم برگرده
آقا علی اکبر جنگ نمایانی کرد.
اون نانجیبُ به درک واصل کرد
میدونم یاد چه روضه ای افتادی
☑️خانم حضرت زهرا اومد، گفت الان میرم سر قبر بابام رسول الله گیسوانمو پریشون میکنم
همه ی اهل مدینه رو نفرین میکنم
💢ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
💢پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی؟
❌یادم نمیاد حتی برا یه بارم که شده، پیشم پا دراز کرده باشی
♨️خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
♨️نیستی و همه دشت، پیمبر شده است
⁉️زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا؟؟
⁉️گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا؟؟
❎ داغ سنگین تو را شانه من، تاب نداشت
❎تشنه بودی، پدرِ تشنه ی تو آب نداشت
⬅️میرزا حبیب الله کاشانی تو کتاب تذکره الشهدا میگه آناً محاسن حضرت سفید شد
در یک آن، سفید شد.
⬅️حاج حسین کبیر، یه دونه پسر داشت. بچش شهید شد
⬅️میگفت هر روز آب یخ میریخت رو سینش
#جیگرم_داره_میسوزه
🔳شیخ جعفر شوشتری میگه آقا سیدالشهدا یه ساعت مرگ داره یه ساعت شهادت
🔳ساعت شهادت اون لحظه ای بود که
الشمر جالسٌ علی' صدره
شمر اومد رو سینه ی امام حسین
〽️ساعت مرگ آقا، اون لحظه ای بود اومد کنار بدن علی اکبر
〽️روح از بدن آقا، داره مفارقت میکنه
زینب اومد گفت داری چیکار میکنی با خودت؟؟
زینب اومد...
#زینب
♻️اول کاری که کرد، عباشو انداخت رو سر زینب
تا الان سایه ی ناموس منو احدی ندیده
بازم دلت یه جای دیگه رفته...
☑️گفت عبدالزهرا ، من یه تاریخ مرگ دارم یه تاریخ شهادت
☑️تاریخ شهادتم اون لحظه ای که همسرم بهم زهر داده
تاریخ شهادتم اون لحظه ای که همسرم تو خونه ام بهم زهر داده
😭اما تاریخ مرگم اون روزیه که تو کوچه های تنگ بنی هاشم...
یه بی حیایی
✔️مادرم کو، خدا مادرم جوونه
✔️خدایا خودت کمک کن زیر دست و پا نمونه
😭😭😭😭😭
یه جمله ی دیگه بگم سینه بزنیم
☑️میگه تو کوچه های کوفه داشتیم رد میشدیم
آقا امیرالمومنین یهو نشست شروع کرد گریه کردن
گفتم آقا اتفاقی افتاده؟؟
☑️شب علی اکبره دیگه....
گفت اونیکه داره میاد ...
فرمانده جنگ جمل تو یه قسمتی پرچمدار بوده
گفت این شخص، قاتل نوه ی من علی اکبر تو کربلاست
بگم یا مولا سال ها بعد قراره عاشورایی بیاد
قاتل نوه ی خودتو دیدی اینجوری بهم ریختی
☑️چه حالی داشتی هر روز نگات به مغیره میفتاد
هر روز نگات به قنفذ میفتاد
☑️دیدن یه طرف، خندیدن یه طرف
یه شعری بود تو فاطمیه برات میخوندم، ناله میزنی برات بخونم؟؟
😭سادات شرمنده، مغیره به اشک علی میخنده
😭سادات شرمنده، دست آقارو با طناب میبنده
😭میبرن میون کوچه ها، فاتح حُنین و خیبرُ
😭یک نفر نیست بگه نامردا، وا کنید دستای حیدرُ
👌علی را بین چشم عام بردن
👌علی را عده ای بدنام بردن
#حاج_عباس_طهماسب_پور
༻﷽༺
باز آمد بہ درٺ عبد گنہڪار حسین
آنڪہ با لطف تو شد نوڪر دربار #حسین
ما گدایان #شبجمعہ ڪُویَٺ هستیم
اے بہ عشاق جهان سرور و سالار حسین
#یا_اباعبدالله_ع💔
#شب_زیارتے_ارباب_بےڪفن🥀
❥ 🏴
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#مهدی_جان…
🌾زهر افتاده به جانِ جگرم،مهدی جان
🌾لرزه افکنده زِ پا، تا به سرم،مهدی جان
⚡️به لب خشک پدر،جرعه ی آبی برسان
⚡️که من از روز عطش،شعله ورم مهدی جان
*جگرم داره میسوزه، یه قطره آب برام بیار*
من نمیدونم تو جمع ما، کسی مسموم شده یا نه
حالا به دلایلی نمیخوام بگم زهر عطش غلبه میکنه به آدم
اونم زهری که به اهل بیت دادن و به قصد کشتن و شهید کردن امامامون…
مث شخص مارگزیده به خودش میپیچید
مهدی من کجایی??
✨قبل از آنی که به دل،زهر،اثر بگذارد
✨کشته است صحنه دیوار و درم،مهدی جان
🔹لحظه ای نیست عزیزم،که تداعی نشود
🔹وقعه ی کرببلا در نظرم،مهدی جان
🔸قدح آب روان، تا به لبم شد نزدیک
🔸عطش اهل حرم،زد شررم مهدی جان
#غیرتیا
🔻بشکند دستی که با بغض علی،سیلی زد
🔺به رخ عمه ی نیکو سیرم، مهدی جان
یه وقتایی من و تو روضه میخونیم یوقتاییم هم خوده اهل بیت میخونن
✔️بشکند دستی که با بغض علی،سیلی زد
✔️به رخ عمه ی نیکو سیرم، مهدی جان
⬅️تا درخشید رخ ماه تو یاد آوردم
⬅️سر نورانی هجده قمرم،مهدی جان
◀️زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
◀️خون قلبم چکد از چشم ترم،مهدی جان
#حســــین
#غریب_مادر_غریب_مادر
آب طلبید. پسر امامِ،،، سن و سالی هم نداره
☑️رفت آب آورد برا بابای غریبش که از شدت تشنگی داره به خودش میپیچه
☑️آبُ داد. امام حسن عسکری دستاش لرزون..
آب گرفت. ظرف آب از دستش افتاد
☑️اینی که میگی بچه ای برا تشنگیه باباش آب آورده، چه روضه ای تو دهنت تداعی میشه??
💎یقینا دلت همونجاییکه من میخوام بگم
☑️دامن آتیش گرفت. دشمن به هوای خاموش کردن آتیش دامنش، پشتش دوید.
اینم به هوای اینکه دوباره تازیانه و سیلی در کاره، میدوید
☑️هرچی سرعتش بیشتر میشد، سرعت دختر سه ساله هم بیشتر میشد
به آتیش که باد بخوره، شعله ورتر میشه
دختر دوید… اما دشمن بهش رسید
☑️یه نگاهی بهش انداخت. فهمید اومد برا کمک کردن
چرا فرار میکنی?
☑️گفتم حتما تو هم میخوای مثل اونا کتکم بزنی
☑️همه بدنم کبوده، دیگه نای کتک خوردن ندارم
☑️دیگه نای سیلی خوردن ندارم
☑️دیگه توان تازیانه خوردن ندارم
انقده زدن مارو…
یکی با دست
یکی با تازیانه
یه عده ای با لگد
همه جای بدنم درد میکنه
♨️چه کمکی از دستم برمیاد??
اگه امکان داره، یه مقدار آب بهم بده
♨️مشک آبُ گرفت. یه مقدار آب بهش داد.
آقا یه سوالی ازت دارم، جوابمو میدی??
گفت بگو
〽️به من بگو گودیه قتلگاه کدوم وره?
تو تشنه بودی آب میخواستی، گودیه قتلگاه برا چی??
بابام که رفت میدون، لب تشنه بود
😭😭😭😭
#حسیـــــن
✅اما تفاوتش اینه مهدی فاطمه آب برا بابا برد، اما این دختر نتونست ببره
یه موقعی یادش اومد که سر از بدن جدا شد
✅بدن با عزت و احترام، غسل دادن
سامرا شهر بدیه،،، الانم همینه
🔰به ندرت پیش میاد اوناییکه کربلا رفتن بگن سامرا هم رفتیم
از همون موقع، همیشه حکومت نظامی بوده
همیشه مراقب امام حسن عسکری بودن
همیشه تو غربت بود حتی تو خونه ی خودش
❇️آقارو بعد از غسل، تشییع کردن
یه عده از شیعیان اومدن
❇️موقع نماز، برادر امام هادی که عموی امام حسن عسکری بود، اومد نماز بخونه که مهدی فاطمه اومد فرمود: بر بدن امام ، فقط امام باید نماز بخونه
❇️خوده امام زمان شروع کرد به نماز خوندن
💠تو کربلا هم اینجوری شده
اما تفاوتش اینه نه تشییع جنازه ای داشت، نه غسل و کفنی داشت
بنی اسد اومدند بدنهارو جابجا کردن
💠خوده آقا زین العابدین اومد شناسایی کرد
✳️این بدن، بدن قاسمِ
✳️این بدن، بدن اربا اربای علی اکبرِ
✳️این بدن، بدن عموم ابالفضلِ
✳️این بدن، بدن پاره پاره ی بابای غریبم حسینِ
کفن که نمیشد…
گفت بنی اسد، یکی بوریا بیاره
😭😭😭😭😭
حسین…
#غریب_مادر_غریب_مادر
🔵مگر به کربلا، کفن به غیر بوریا نبود?
🔵مگرحسین تشنه لب،عزیز مصطفی نبود??
حسیــــــن
#غریب_مادر_غریب_مادر
#غریب_مادر_غریب_مادر
#غریب_مادر_غریب_مادر
🔰از سوز زهر کینه، هی رو خاکا میشینه
🔰دست به دیوار میگیره، مادرش رو میبینه
🍃ناله هاش، قلب میسوزونه
🍃رو لباش، لخته های خونِ
🍃روضه ی کوچه رو میخونه
🍂چشم به راه مونده حالا
🍂تا بیاد مهدی از راه
💢مث یک مار گزیده
💢سر گذاشته رو خاکا
✴️سر باباشو داره، روی پاهاش میزاره
✴️زیر لبهاش میخونه، روضه ای با اشاره
🔘خوبه که پیش تو نیست، خواهر
🔘خوبه اصلا نداری دختر
🔘تا ببینه تورو بی سر
#رفتی_خرابه_دیگه…
🔥دیدم بزم شرابُ، میچشیدم عدابُ
🔥وقتی مرد غریبه، بست به دستم طنابُ
🔥پُر شدیم از کبودی، بابا
🔥بین چنتا یهودی بابا
🔥خوب شد اصلا نبودی بابا
😭زود رسیدم به پیری، بابا
😭تو لباس اسیری، بابا
😭مُردم از سر به زیری، بابا
❣#حسیـــــن
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین