eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
611 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 (ع) ♨️دلها دست رضاست... 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🌷بهترین های روز ♨️
👈🏼👈🏼 در روایتی از ورود حضرت رضا علیه‌السلام را به نباج، چنین شرح می‌دهد: ➖ أبوحبیب نباجی گوید: در عالم رؤیا دیدم كه رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به نباج تشریف آورد، و در مسجدی كه حجّاج فرود می‌آیند وارد شد. گویا من خدمت آن جناب رسیده، بر آن حضرت سلام كردم و پیش روی او ایستادم. ➖ در این هنگام طبقی را مشاهده كردم كه از برگ درختان خرمای مدینه بافته بودند، و در آن طبق خرمای صیحانی بود. حضرت از آن طبق مشتی خرما برداشت و به من داد و من آنها را شمردم هیجده دانه بود. پس از این كه از خواب بیدار شدم، خواب خود را چنین تعبیر كردم كه من هیجده سال دیگر عمر خواهم كرد. ➖ بیست روز از این جریان گذشت من در زمین خود به امور كشاورزی و باغداری اشتغال داشتم. شخصی نزد من آمد و گفت: ابوالحسن علیّ بن موسی الرضا علیه‌السلام از مدینه آمده و در مسجد نزول اجلال فرموده است. من به طرف مسجد حركت كردم و دیدم مردم گروه گروه به دیدن آن جناب می‌شتابند، من نیز به خدمت حضرت رفتم. ➖ آن جناب در همان موضعی نشسته بود كه رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در خواب دیده بودم و زیر پای مباركش تخته حصیری همچون حصیر زیر پای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بود و در پیش روی او طبقی كه از برگ خرما بافته شده و بر آن خرمای صیحانی بود. ➖ پس بر آن جناب سلام كردم، پاسخ داد و مرا نزد خود طلبید و مشتی از آن خرما را به من عطا فرمود. من آنها را شماره كردم عدد آنها به قدر عدد خرماهایی بود كه رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در خواب به من عطا فرموده بود. ➖ عرض كردم: یابن رسول اللّه! زیادتر از این به من عطا فرما. فرمود: اگر رسول‌خدا زیادتر از این به تو عطا فرموده است ما هم زیادتر از این به تو عطا كنیم. 📚 عيون أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۲۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ حکایت مجلسی که مأمون، از علمای تمامیِ بلاد تشکیل داد تا امام رضا علیه‌السلام را کم بیاورد... { از زبان یک مُرتاض هندی که حاضر در آن جلسه بود } ⚡️طولانی اما بسیار زیبا و خواندنی⚡️ آیت الله وحید خراسانی در درس خارج خود چنین نقل کردند که: «میر فِندِرسكی» (که از علمای شیعه قرن ۱۱ بوده است) به هند سفر می‌کند تا عجایب و غرائب و ادیان در آنجا را از نزدیک مشاهده کند. 🔸آنجا مرتاضی بوده كه شش ماه می‌خوابیده و شش ماه بیدار بوده. بعد «میر» وقتی می‌رود كه او به خواب رفته بوده، حالا باید شش ماه بماند تا این بیدار بشود، به آن دربانش می‌گوید راه چاره چیست؟ می‌گوید: او گفته كه من وقتی می‌خوابم حق ندارید من را بیدار كنید، مگر آدمی بیاید، اگر آدمی آمد مرا بیدار كنید. 🔻اطرافیان میر می‌گویند: این آدم، «میر» است و علم و عرفان و ریاضات و…، خلاصه مرتاض را بیدار می‌كنند. بیدار كه می‌شود می‌گوید: چرا مرا بیدار كردید؟ می‌گویند «میر فندرسكی» است، چنین و چنان، بعد می‌گوید این كه آدم نیست، من یك آدم، بیشتر ندیدم،گفتم اگر آدم آمد مرا بیدار كنید. 🔹بعد برای «میر» (بعد از آنکه متوجه میشود که او شیعه اثناعشری است) نقل می‌كند و می‌گوید: من جزء كسانی بودم كه مأمون مرا دعوت كرد از هند؛ از تمام دنیا مأمون دعوت كرد، از هند دو نفر را دعوت كرد، یكی مُرده، یكی منم كه هنوز هستم. (و تا زمان حاضر هم به شهادت افرادی که رفته‌اند و دیدند، هنوز زنده است) من از هند با آن شخص آمدم و وارد شدیم، چهار هزار نفر بودیم، حالا ببینید چهار هزار، آن هم این نمونه، چیست؟! 🔻تو متون(احادیث و تواریخ)دارد رأس الجالوت، جاثلیق، هِربِز اكبر، از اینها معلوم می‌شود چهار هزار نفر چه قماشی بودند. 🔸مرتاض ادامه داد: مجلس ترتیب داده شده و مأمون نشست؛ همه نشسته بودیم، مجلس غوغایی بود. گفت: اولا جایی كه مجلس بود باغی بود كه جنگلی دور این قصر درست كرده‌ بودند، همه انواع طیور در این جنگل روی درختها بود، وضع این جور بوده، خب مأمون و دنیا و این حكومت. گفت: مأمون با ما صحبت كرد، هنوز حضرت نیامده، كه مقصود از انعقاد این مجلس این است كه به هر قیمتی كه هست باید [امام رضا] محجوج بشود [و شکست بخورد]. 🔹مرتاض گفت: یك وقت خبر دادند كه امام رضا علیه‌السلام می‌خواهد بیاید، گفت ما هم متوجه بودیم ببینیم كیست، چه خبر است. 🔸 من این اندازه به تو بگویم وقتی رسید درِ باغ، قدمش را كه از اسب گذاشت روی زمین، من نگاه كردم دیدم در تمام باغ یك درخت ایستاده نیست، تمام درختها…! 🔹 تمام درختها، همه شاخه‌ها روی زمین! همه راكع! تمام این پرنده‌ها كه این همه نغمه سرایی می‌كردند همه مجسمه! 🔻مرتاض گفت: وارد شد در باغ، و آمد آهسته آهسته، همین كه وارد شد توی مجلس، آن مهم است.ما خودمان نفهمیدیم چی شد، فقط آن قدر كه فهمیدیم دیدیم همه نشسته‌ها ایستاده‌ایم، اما چه جور پا شدیم نفهیدیم بعد كه پا شدیم، آمد یك نگاهی به دور كرد. این معنای آن كلمه است كه واقعا امام شناخته نشده! چیه در او؟! چه گوهری است؟! یك روحی است فوق این ارواح! اوست كه این كارها را می‌كند منتها به وقتش! 🔻بعد مرتاض گفت: همه ایستادیم، من نگاه كردم دیدم مأمون هم مثل ماست، او هم یك مجسمه. گفت: آمد و بدون اعتنا نشست، بعد كه نشست فقط دستش را بالا برد، همه ما نشستیم آن هم بی اختیار. 🔹یك نگاهی باز به همه كرد، گفت: من خود دیدم از «الف» از «ب» خبر ندارم، حتی «الف» چیست؟ «ب» چیست؟ نمی‌دانم، همه گرفته شد، فهمیدم بقیه هم همین جورند.(همه معلومات‌شان پریده بود) مدتی مجلس این جور بود به این حال. بعد دوباره یك اشاره كرد. تا اشاره كرد دیدم همه معلومات هست، افكار هست. آن وقت فرمود: حالا بگویید و بپرسید... 📚درس خارج اصول آیة الله وحید خراسانی،مورخ ۱۳۸۱/۲۴/۱۰ (جلسه ۵۱)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم‌ : بهشتت‌؟! گفت : لبخند‌حسین'؏' گفتم : جهنمت؟! گفت : دورےازحسین'؏' گفتم : دنیایت؟! گفت : خیمھ‌عذاےحسین'؏' گفتم : مرگت؟! گفت : شهادت‌درراه‌حسین'؏' گفتم : مدفنت؟! گفت : بےنشان‌شبیه‌مادر‌حسین'؏' گفتم : حرف‌آخرت؟! گفت : السلام‌علی‌الحسین"؏" (:
❇️ هشدار پیامبر(ص) درباره 7 فتنه در آخرالزمان رسول خدا (ص) فرمودند: من شما را می ترسانم از هفت فتنه ای که بعد از من به پا می شود، فتنه ای که در مدینه و مکه خواهد شد، فتنه ای که از یمن پیدا می شود، فتنه ای که از شام پیدا خواهد شد ... و فتنه بین شام و آن فتنه سفیانی است. به گزارش فرهنگ نیوز، کتاب‌های ملاحم و فتن دسته‌ای از منابع حدیثی است که به اوضاع آخرالزمان و ظهور امام عصر (عج) می‌پردازد. البته این مبحث در میان شیعه غالبا با عنوان ملاحم و در میان اهل سنت بیشتر با عنوان فتن تعبیر شده و هر دو فرقه کتاب‌های خود را به همین نام ها خوانده‌اند. سید بن طاووس (م ۶۶۴) عالم شیعی با استفاده از کتاب‌های فتن اهل سنت کتاب "التشریف بالمنن" معروف به "الملاحم و الفتن" را جمع آوری کرده است. کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانه‌های ظهور به نظر می‌آید- در دیدگاه محدثان و عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامت‌های ظهور بهره برده‌اند. علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کرده‌اند. سید در این کتاب حدود ۴۲۵ تا ۴۵۰ روایت را نقل کرده است که از این روایت‌ها تنها حدود ۱۷۰ روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، نشانه‌های ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و یاران حضرت مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف می‌پردازند. در این مجال قسمت هایی از این کتاب گرانقدر مهدوی را متذکر می شویم. فتنه و آشوب های آخرالزمان 1- ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: خدای عالم دنیا را به من ارائه کرد و من نظر کردم به دنیا و دیدم آنچه را که در آن واقع خواهد شد تاروز قیامت، آنچنانکه بکف دستم نظر می کنم. 2- زر بن حبیش میگوید: از امیر المومنین علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: (هر چه می خواهید) از من به پرسید به خدا قسم نمی پرسید از گروهی که خروج کند و با (صد نفر)جنگ کند یا صد (نفر) را هدایت نماید مگر اینکه من به شما خبر می دهم از رهبر. و سر دسته آن و آنچه را که تا قیامت بین شما واقع شود. 3- ابن ضمره از علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا در این امت پنج فتنه قرار داده: 1- فتنه عمومی 2- فتنه خصوصی 3-فتنه عمومی 4- فتنه خصوصی 5- فتنه ای که مردم در آن مثل چهارپایان خواهند شد. صفحه ۲ 4- حذیفه بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: فتنه ای بپا می شود، بعد از آن گروهی پیدا می شود، سپس فتنه دیگری خواهد بود، آنگاه گروه دیگری ظاهر می شود، آنگاه فتنه ای بپا می شود که عقل های رجال در آن، متوقف خواهد شد. 5- عبدالله بن مسعود می گوید: رسولخدا صلی الله علیه و آله برای ما فرمود: من شما را می ترسانم از آن هفت فتنه ای که بعد از من بپا می شود، 1- فتنه ای که در مدینه خواهد شد 2- فتنه ای که در مکه بوجود می آید 3- فتنه ای که از یمن پیدا می شود 4- فتنه ای که از شام پیدا خواهد شد 5- فتنه ای که از مشرق بوجود می آید 6- فتنه ای که از طرف مغرب ظاهر می شود 7- فتنه بین شام و آن فتنه سفیانی است. ابن مسعود گوید: بعضی از شما اول آن فتنه را درک می کنید، و یک عده ای از این امت آخر آن را درک خواهند کرد. ولید بن عباس گوید: فتنه مدینه همان بود که از طرف طلحه و زبیر باشد. فتنه مکه همان فتنه ابن زبیر بود. فتنه یمن از طرف نجده بپا شد. فتنه شام از طرف بنی امیه بوجود آمد. فتنه مشرق از طرف این گروه است (ولید بن عباس گوید:) شاید منظور از این گروه بنی عباس باشد زیرا که سلطنت آنها از طرف مشرق بوده. 6- ابو هریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بعد از من چهار [ صفحه 3] فتنه برای شما پیدا می شود، در فتنه اول: (ریختن) خونها حلال خواهد شد در فتنه دوم:(ریختن) خونها و (غصب) اموال حلال می شود. در فتنه سوم:(ریختن) خون ها و (غصب) اموال و ناموس مردم حلال خواهد شد، فتنه چهارم: فتنه ای است شدید و تاریک که حرکت آن نظیر حرکت کشتی است در دریا، بطوری که احدی از مردم از شر آن ملجا و پناهی نخواهند داشت، از شام شروع می شود و عراق را فرا می گیرد و جزیره را با دست و پای خود می کوبد، در آن فتنه، مردم نظیر پوستی که دباغی شود دچار بلا می شوند، در آن موقع احدی از مردم قدرت ندارد که(فتنه انگیزها) بگوید: بس است، ازهر ناحیه ای که آن فتنه را رفع کنند از ناحیه دیگری سر برون خواهد کرد. 7- ابن منذر گوید: به ما رسید که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: در امت من چهار فتنه پیدا می شود در فتنه اول: بلائی به آنها می رسد که مومن می گوید این فتنه باعث هلاک من خواهد شد، و بعدا آن فتنه ظاهر می شود، در فتنه دوم: نیز مومن می گوید: این فتنه موجب هلاک من می گردد، در فتنه سوم: هر چه می گویند
این فتنه قطع خواهد شد؟ آن فتنه ادامه پیدا می کند، فتنه چهارم: موقعی آنها را فرا می گیرد که این امت بدون داشتن امام و سرپرستی گاهی با این (شخص) و گاهی با (شخص) دیگری خواهد بود. صفحه ۴ 8- ابن رزین میگوید: از علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که می فرمود: فتنه ها چهارند، اول: فتنه نیزه و عصا، دوم: فتنه کذا (آنگاه) معدن طلا را ذکر کرد تا اینکه مردی از عترت پیغمبر صلی الله علیه و آله خروج کند و خدا کار این امت را بدست او اصلاح نماید. 9- ابو سعید خدری از حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بعد از من فتنه هائی پیدا می شود از آن جمله فتنه بزرگان است که در آن جنگ و گریزی خواهد بود و بعد از آن فتنه هائی می شود که از آنها شدیدتر خواهد بود. نگاه فتنه ای پیدا می شود که هر چه می گویند قطع می شود؟ ادامه پیدا می کند تا اینکه هیچ خانه ای باقی نمی ماند مگر اینکه آن فتنه در آن داخل می شود و هیچ مسلمانی نیست مگر اینکه او را صدمه میزند. تا آنوقتی که مردی از عترت من خارج شود. 10- حذیفه بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: فتنه ای بپا خواهد شد که عقل های رجال بطوری متوقف می شود که بعید است مرد عاقلی دیده شود، و فرمود: این موضوع در فتنه سومی افتاق می افتد. 11- یونس از... از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بین [ صفحه 5] مردم فتنه ای واقع شود که مرد همسایه و برادر و پسر عموی خود را می کشد: از آن حضرت پرسیدند: عقل های آن مردم با آنها خواهد بود؟ فرمود: عقل بیشتر اهل آن زمان گرفته می شود و به جای آنها افراد قلیل العقل جای گزین می شود و یکی از آنها گمان می کند که شخصیتی دارد. 12- عاصم بن ضمره از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: در پنجمین فتنه شدید و تاریک، مردم چون چهار پایان می شوند. باب 13نعیم بن حماد ذکر کرده که: زمانی می آید که در فتنه های آن انسان تمنای مرگ می کند و نزد قبر می آید و خود را مثل چهار پا بقبر می مالد و می گوید: ای کاش من بجای تو بودم. 13- سفیان می گوید: آمدم خدمت حسن بن علی علیهما السلام بعد از آنکه از کوفه به مدینه مراجعت کرده بود به حضرت عرض کردم: ای ذلیل کننده مومنین، (چرا با معاویه صلح کردی) یکی از استدلال هایی که از آن حضرت در جواب من فرمود این بود که فرمود: شنیدم علی علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: چند شب و روزی نمی گذرد که این امت به دور مردی اجتماع می کنند که دهانه روده مستقیم مقعد و گلویش گشاد است می خورد ولی سیر نمی شود آن معاویه خواهد بود، پس من دانستم که امر خدا واقع شدنی [ صفحه 6] است، (لذا) ترسیدم که بین من و او خون هائی ریخته شود، بخدا قسم من خوشحال نیستم که خدا را در صورتی ملاقات کنم که خون مسلمانی به نا حق ریخته شود. ابو نعیم حدیث اجتماع امت را به دور معاویه از رسول خدا صلی الله علیه و آله به طریق روایت کرده است. اگر کسی اشکال کند و بگوید: علی علیه السلام هم مثل امام حسن علیه السلام می دانست که بالاخره مردم دور معاویه را خواهند گرفت پس برای چه آن حضرت با معاویه (لع) جنگ کرد و آن همه خون ها در بین آنها ریخته شد؟. جواب، چند وجه است، اول: اینکه مولای ما علی علیه السلام مامور بود که با سه دسته جنگ کند: 1- ناکثین که طلحه و زبیر و عایشه باشند 2- قاسطین که معاویه باشد 3- مارقین که اهل نهروان باشند، پس آن حضرت ماموریت خود را انجام داد. دوم: وقتی که مولای ما علی علیه السلام خبر داد که سلطنت بمعاویه و بنی امیه خواهد رسید از آن حضرت پرسیده شد، پس چرا شما با معاویه جنگ می کنی در صورتیکه میدانی سلطنت باو منتهی می شود؟ فرمود: من عذری دارم که پیش خدای عز و جل موجه است، و باقی این حدیث بعد از این خواهد آمد. سوم: اینکه علی علیه السلام می دانست که اگر با معاویه نجنگند امر بر مردم در باره اعمالی که از معاویه و بنی امیه سر می زد مشتبه می شد و اکثر مردم گمان می کردند که علی نسبت بخلافت معاویه راضی بوده است. صفحه 7 چهارم: اینکه حسن بن علی علیهما السلام (به صلح) راضی بود.