بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله #مرثیه_قتلگاه
با اشک خواهرانه مداوا نمی شوی
زین دست وپازدن ، تودگر! پا نمی شوی!؟
برخیز ای شکوفه ی فصل بهار من
برخیز ای تویاور ِ شبزندهدار من
برگردوحال این دل من روبه راه کُن
با چشم کَم سویت توبه زینب نگاه کُن
رفتی ودرفراغ توغم را چشیده ام
درزیرتیغ پیکره پاک تودیدهام
تنها تو اعتنا به کلامم کُنی حسین
جای همه فقط تو سلامم کُنی حسین
گودال رفتی و پُر خون گشته پیکرت
درزیر خنجری وبریده شدحنجرت
خونابه ها به ورطه ی سیلاب آمده
گوال رابگو که چِقَدَر آب آمده
شمشیر پیش زخم تنت سد شده چرا
سرنیزه ها زبازوی تو رد شده چرا
افتادی وصدای نوا در دُعا ی توست
این دستِ بی تعادل تو مبتلای توست
اندوه واین غم تو چقدر بی حساب بود
ذکرلبت فقط همه جا، آبِ آب بود
ثانیه های رفتن تو تند می زند
دیدم نفس نفس زدنت کُند می زند
با سنگ،شیشه ی دل زینب محک زدند
آئینه ی تورا دم گودال چک زدند
دیدم که خاک بوی لباس تو را گرفت
شمرآمدوتورا وسط قتلگا گرفت
لطفاً بیا بمان و نرو ای قرارمن
جانانمی شود نَروی از کنارِ من!؟
خورشیدمن سری به دلِ شب بزن دگر
شانه به زلف درهم دختر بزن دگر
توگیسوان پُر گره اش، غرق بوس کن
یارابمان و دخترکانت عروس کن
شاهاوداع سخت توبامن چه زود بود
رخساره ات به دست جماعت کبود بود
تنها کتاب عشق که بندت گسسته شد
دیدم کبوتری که پر تو شکسته شد
جانا بمان و ترک نکن خیمه های ما
بگذار روبه راه کنم وضع خیمه را
شمشمیرآمدو به سر ت خورد..،وای من
صدنیزه آمدو به پر ت خورد..،وای من
بعدازتوجان من! سرمن،درد می کند
بارفتن تواین، پرمن درد می کند
راست به نیزه،گریه نموده به حال من
گردیده سُرخ آن رخت ازشرمِ بال من
گریان بیاده روی توامشب شدم حسین
جانم به لب رسیده ودرتب شدم حسین
دست از همه توشسته ای وبی کفن شدی
پیش دوچشم خواهرخود بی بدن شدی
رفتی وآفتاب امیدم غروب کرد
رفتی! وگریه لعل لبم راچو، چوب کرد
چشمان من بدون تو خوابش نمی بَرَد
این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد
دارم برای رفتن تو سوز و اشک و آه
رفتی قرار و وعده ی ما بین قتلگاه
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
_______________________________
╭┅──────——
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه
#حضرت_اباعبدالله الحسین علیهالسلام
#گودال قتلگاه
ناگهان ازسره، اسبی گل طاها افتاد
ازفرس بودبه گودال که بابا افتاد
درسرازیری گودال ؛ سری برخاک است
یوسف فاطمه برخاک بلایاافتاد
پدرم بین مناجات و نماز است ولی
بین گودال گمان،حضرت موسی افتاد
یوسفم از همۀ اهل جهان دل میبُرد
به روی خاک گل، خوش قد و بالا افتاد
بهترین در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات
اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری افتاد
به زمین عشق اباالفضل میان گودال
ذوالفقار علی عالی اعلی افتاد
کیست او ، مشتری اش هست خداوندکریم
درحرم با رجزش، زینب کبری افتاد
درحرم، من چه بگویم که چه شد ازعم او
بخداپاسخ این شاید و امّا افتاد
📝 #آرمین غلامی-(مجنون کرمانشاهی)_
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه
#حضرت_اباعبدالله الحسین علیهالسلام
#گودال قتلگاه
دربین گودالی سرت را جمع کردی
درگوشه ای بال و پرت را جمع کردی
درزیرخنجر، دست وپایی میزدی تو
ای بسمل زینب ،سرت را جمع کردی
برسینه ات باچکمه میزدشمرملعون
دیدم که این سوپیکرت را جمع کردی
خنجربه روی گردنت افتاده دلبر
باخنجرملعون سرت را جمع کردی
گودال را شستی به تنهایی حسین جان
خونابه ی جسم وپرت را جمع کردی
پایی زدوجسم توبرگرداندای وای
درزیرخنجرپیکرت را جمع کردی
شدازقفا راست بریده ای برادر
خونابه های حنجرت را جمع کردی
📝 #آرمین غلامی-(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب جمعه_امام_حسین_گودال
🎤 #آقای_حاج آرمین غلامی
پی تو، ای دل و دلدار شب جمعه خوش است
درپی ات،سید و سالار شب جمعه خوش است
شب جمعه است دلم، یاد حسین افتاده
درحسینیه سیار شب جمعه خوش است
من حسینی شده از آن نفس گرم توام
گشتم ازعشق بدهکار شب جمعه خوش است
عشق تو داده نتیجه چه قیامت کردی
این همه لشکر زوار شب جمعه خوش است
در و دیوار نوشتم ز غم بی کسیت
می زنم تا به ابد زار شب جمعه خوش است
مادرت بود که آمدنیمه شب درحرمت
اه گوید در و دیوار شب جمعه خوش است
روضه خوانت شده زهرا، دراین صحن وسرا
گفت بااشک که ای یار، شب جمعه خوش است
درسرازیری گودال تنت شدپامال
ناله ی حیدر کرار شب جمعه خوش است
تو علی گشته ای و بودسنان هم قنفذ
وای از این همه تکرار شب جمعه خوش است
این چه سری است که شد ذکر لبم وای حسین
با زمین خوردنت هر بار شب جمعه خوش است
سر ِ پیری گذر ِ تو ، سره گودال افتاد
وای از آن همه آزار شب جمعه خوش است
هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش
چشم های توشده تار شب جمعه خوش است
خواهر توشده ای شاه برای پسرت
در دل شعله پرستار شب جمعه خوش است
کفنت خار بیابان شده و بی تو برفت
خواهرت بر سر بازار شب جمعه خوش است
#آرمین غلامی _(مجنون کرمانشاهی)
🥀هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🥀
┈••✾•🌿
بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_امام_حسین_گودال
🎤 #آقای_حاج آرمین غلامی
گودال بود وبرسره تو، بی هوا زدن
باتیرونیزه ها به توازهرکجا زدن
درمعرکه عبای تورابدکشیده اند
اینان لگد به دلبره کرب و بلا زدن
آتش زدی به زندگی اش حرمله بس است
دیدم نمک به زخم دلت ای شها زدن
همواره بس نبوده غرورم شکسته شد
بانیزه ها مرابه بره بچه ها زدن
تا سنگهایشان به سر و صورتم نشست
حرفی بدی به حضرت خیرالنساء زدن
بالای مرکبی و شدی واژگون زاسب
پیچیده پای تو، چه کنم ؟! بی هوا زدن
موی سپید داری و هستی امیرعشق
پیران طایفه به ننت با عصا زدن
اینجا گریزمن شده #نوحواعلیالحسین
زینب دوید و گفت : غریب مرا زدن
املعون توبس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ها قدم روی عرش خدا زدن
ازدست و پا زدن گره ات وا نمی شود
باهرچه داشتند بخدا که تورا زدن
(#آرمین غلامی _مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#شهادت_ام البنین(ع)
یک عمر غمت سوخت تمام بدنم را
انداخته داغ تو دراین هجره تنم را
عمریست دگر یار و مددکار ندارم
باور نکنی این همه تنها شدنم را
من ام بنینم که گلانم شده پرپر
سوزانده دگرداغ پسر ها بدنم را
افتادهام از پا و کسی نیست کنارم
تابنگرداین لحظه ی پرپر زدنم را
در آتش هجران ابالفضل بسوزم
تا آیدو بیند کمی از سوختنم را
بال و پرم ازداغ حسینم چه کبود است
زینب نگرد لحظهی برخواستنم را
ازداغ حسین تار شده چشم پر اشکم
سیراب نکرد آب گوارا دهنم را
یک عمرشده کار دلم نوحه سرایی
پرچم زدهام سر درِ بیتالحزنم را
ازداغ پسرهای رشیدم چه بگویم
زینب به گواه است فقط این سخنم را
گویندبه چشم پسرم تیر نشسته
از دست ربودند عقیق یمنم را
غارت شده درکرببلا جسم ابالفضل
سوزانده شرارغم عباس تنم را
درلحظه مرگم به برم نیست ابالفضل(ع)
کس نیست مهیا کنداین دم کفنم را
دیگربه تن از سُمِ ستوران خبری نیست
دیگر زفغان وناله هایم اثری نیست
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_البنین_(س)
#روضه
چهار گل زکفت رفت، چها ر یل پسرت
ولی به وقت وفاتت نبوده کس به برت
میان بستری و دل گرفته از ایام
قمرنداری و شب ها به صبح شد سحرت
میان بسترمرگی عجب غریبانه
دوباره مانده به ره، دیدگان پر گهرت
درست کرده ای بانو چهار صورت قبر
جمال روی یلانت همیشه در نظرت
به دشت کرببلا گر نبوده ام بنین
ولی شکسته شده از غم حسین(ع) کمرت
نبوده ای وشنیدی چگونه حرمله ها
به تیرکینه دریدندودیده ی قمرت
ندیده ای که ببینی بریخت روی زمین
به روی خاک بیابان و پاره جگرت
ندیده ای که بدانی بدون عباست
چه ها رسیده سر خواهران خون جگرت
ندیده ای که بدانی به شام باطعنه
شدیم وارد بزم شرا ب باقمرت
چنان که ازهمه ماکنیزمیخواهد
نبود صحنه بزم شراب در نظرت
به روی نیزه بدیدم تمام هست تورا
به پارچه شده بسته به نیزه هاقمرت
بیاکه ام بنین باتو حرفها دارم
که وقت مرگ توبانو نبوده کس به برت
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_(س)
#روضه
چهار پسر داشته ای چو نور چشم ترت
ولی به وقت وفاتت نبوده کس به برت
میان بستری و دل گرفته از ایام
قمرنداری و شب ها به صبح شد سحرت
میان بسترمرگی عجب غریبانه
دوباره مانده به ره، دیدگان پر گهرت
درست کرده ای بانو چهار صورت قبر
جمال روی یلانت همیشه در نظرت
به دشت کرببلا گر نبوده ام بنین
ولی شکسته شده از غم حسین(ع) کمرت
نبوده ای وشنیدی چگونه حرمله ها
به تیرکینه دریدندودیده ی قمرت
ندیده ای که ببینی بریخت روی زمین
به روی خاک بیابان و پاره جگرت
ندیده ای که بدانی بدون عباست
چه ها رسیده سر خواهران خون جگرت
ندیده ای که بدانی به شام باطعنه
شدیم وارد بزم شرا ب باقمرت
چنان که ازهمه ماکنیزمیخواهد
نبود صحنه بزم شراب در نظرت
به روی نیزه بدیدم تمام هست تورا
به پارچه شده بسته به نیزه هاقمرت
بیاکه ام بنین باتو حرفها دارم
که وقت مرگ توبانو نبوده کس به برت
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بانوی حیدر ،مه این خانه ای
ام بنین کنیز کاشانه ای
به مرتضی همسر دردانه ای
به گرد اهل خانه پروانه ای
بانویی و مست می کوثری
توبعدفاطمه فقط مادری
با دم اواهل تولا شدی
کنیزذریه ی زهرا شدی
مام ادب دلبر این خانه ای
گردعلی همیشه پروانه ای
مام ادب پیش علی رو زدی
حرف عطا و کرم او زدی
ام بنین قلب و دلت با علی ست
به روز وشب ذکر لبت یا علی ست
نام و نشانت همه جا شدبپا
ام بنین همسر شیر خدا
همیشه من عبد و گدای توام
ریزه خور خوان عطای توام
بر دل زارم تو کنی سروری
بوده ای از روز ازل حیدری
ماه سر راه منی تا ابد
مادر خوش خواه تا ابد
از قفس غصه رهایم بکن
تو راهی کرب و بلا بکن
ام بنین مهر ت چراغ شبم
خوشم که من سینه زن زینبم
باتوخوشم گر چه که بی مایه ام
عشق تو بانو همه جا سایه ام
تا به ابد مست می او شدم
ام بنین گرم هو الهو شدم
ام بنین نوکر و (مجنونتم)
تابه ابد همیشه دلخونتم
اللهم عجل لولیک الفرج
بحق الزینب سلام الله علیها
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
روضه میخواند از فراسویی
گریه ها میکند به هرکویی
قدخمیده گردیده بانویی
نالد ام بنین به هرسویی
مادر و حرفِ غیرتِ عباس
ام العباس و گریه برآنِ یاس
مشکِ پاره میـان صحرابود
تهِ گـودالِ بس چه غوغابود
گرد وُ خاکی اگرکه برپابود
خنـجر ی برحنـجرِ مولابود
برزمین مشک وُ دیده یِ پاره
بی تو شدبچّـه هاییِ آواره
روی سیـنه همیشه می کـوبید
درعزای حسین می بارید
درغم زبینبش می لغـزید
بی پسرگشتنش را می دید
پیکر چار گل به رویِ زمین
روی سینه نشسته چکمه یِ کین
ازسر نیزه دلبرم افتاد
زینبیت گفت معجرم افتاد
خیمه درآتش وعَلَم افتاد
تاوَلِ پایِ پُـر وَرم افتاد
روی نیزه سَری زده پهلو
تازیان خورده بر سر بازو
گشته این روزگار تیره وُ تار
رویِ نیـزه سرِ توبوده سوار
خورده ای سنگی از سر بازار
مادری داغدیده پرچمدار
مادر وناله بر یل وشیران
درعزای حسین شده گریان
#وفات_حضرت_ام_البنین_مدح_مرثیه
#حضرت_عباس
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_