eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌هرکس‌می‌رسم‌نام‌توراباذوق‌میگویم! شبیه‌اولین‌تکلیف‌یک‌طفل‌دبستانی(:🚶‍♂
🥀سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی معاون وقت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی پس از بازگشت از یک پرواز شناسایی در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ در ۳۷ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
عکس دسته‌ جمعی کودکان با قاب عکس عمو قاسم در آخرین شب عزاداری محرم درحسینیۀ امام خمینی (ره) ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
1_6091539314.pptx
4.17M
🌹مفهوم شناسی مکتب حاج قاسم سلیمانی عزیز ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ❤جان فدا؛ ❤مکتب حاج قاسم عزیز؛ ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 👈لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم عزیز👇👇👇 https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره فرزند شهید طیاری از بی‌‌قراری حاج قاسم برای شهادت 🔸حاج قاسم درحالیکه مقابل من روی زمین نشسته بود و از شدت گریه های بلند شانه هایش میلرزید بهم گفت: دلم برای شهدا تنگ شده، برای شهادت من دعا کن ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
مداحی.mp3
26.94M
🔷حاج جواد حسبنخانی دیشب در زیر خیمه حسینی روضه خوان شهدا و زائرین گلزار شهدای کرمان بود... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆∞♥️∞☆ حاجـے با شهادتتـــــ بیدار شدیما! ولے هواے مہ‌آلودِ گــــــــــناه-.. دوباره ‌خوابمون‌ ڪرد ؟ (: ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهید حججی برای عظمت بخشیدن به همه ی عظمت های دفاع از حرم بود... 🔸سالروز اسارت شهید مدافع حرم شهید محسن حججی و سخنان شهید حاج قاسم سلیمانی درباره وی... 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهید محسن حججی صلوات... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۱۸-۱۱۹-۱۲۰ 🔻قسمت: ۶۵ همرزم شهید: مرتضی حاج باقری من و حسین، دوستان زمان جنگ بودیم. من اصفهانی بودم؛ حسین، رفسنجانی. قبل از جنگ، همدیگر را نمی شناختیم کم کم در منطقه، ارتباط مان بیشتر شد. همدیگر را می دیدیم . دیگر مثل دوتا برادر شده بودیم. حسین، جوان شانزده ساله ی فعال وبسیار پر جنب و جوشی بود. اصلا خستگی سرش نمی شد. برای هر کاری، چه کوچک و چه بزرگ، احساس مسؤلیت می کرد. برایش فرقی نمی کرد چه کاری باشد. دوست داشت کاری را که بهش محول می شد، به نحو احسن انجام بدهد. غرور نداشت. بعد از غذا خوردن بچه ها، آستین هایش را بالا می زد و ظرف ها را می شست. خیلی زود توی دل بچه ها جا باز می کرد. کسی نبود ازش ناراحت باشد. کم کم به چشم فرماندهان آمد. او را جزء گروه اصلی اطلاعات وشناسایی انتخاب کرده بودند. مسؤل گروه شناسایی، حسین راجی بود. آقای حسین یوسف الهی هم جانشین ایشان بود. کار این واحد، بسیار حساس بود. آقای راجی و دیگر مسؤلان این واحد، برایشان خیلی مهم بود افرادی که برای این واحد انتخاب می شوند، احساس مسؤلیت کنند. از بین همین بچه های شناسایی واطلاعات، یک تیم زبده و تخصصی تر انتخاب کردند. حسین، یکی از اعضای این تیم بود. از کارهای این تیم، میله بانی بود؛ کاری بسیار حساس و دقیق. کار میله بان ها این بود که با میله ای که با درجات مختلف تقسیم شده و به عنوان شاخص داخل آب اروند گذاشته بودند، بیست وچهار ساعته جزر و مد آب را اندازه گیری کنند و هریک ربع، گزارش آن را در لیست تعیین شده بنویسند. هر چهار ساعت یک بار، نوبت میله بان ها عوض می شد. اهمیت این کار، این بود که می بایست زمان عبور غواص ها از اروند، طوری تنظیم می شد که با زمان جزر آب تلاقی نکند؛ چون در آن صورت، فشارآب، همه ی غواص ها را به دریا می برد. از طرفی، در زمان مد، چون آب خلاف جهت رودخانه از سمت دریا حرکت می کرد موجب می شد که دو نیروی رودخانه و مد دریا، مقابل هم قرار بگیرند. برای همین آب حالت راکد پیدا می کرد. این زمان، برای عبور از اروند، بسیار مناسب بود. اما این که این اتفاق، هرشب چه ساعتی رخ می دهد و چقدر طول می کشد، می بایست محاسبه وپیش بینی می شد. حسین، خیلی سرگرم شده بود. زمانی که نوبتش را تحویل می داد، از خستگی زیاد می خوابید. من جزء بچه های تخریب بودم. نمی توانستم زود به زود بهش سر بزنم. کمتر از قبل، همدیگر را می دیدیم. هر وقت که پیش می آمد ده دقیقه ای حسین رامی دیدم. بهش می گفتم «میله بان، دیگه مارو فراموش کرده ای؟! تحویل نمی گیری! بیا خودم، یه میله بهت می دم...» می خندید. 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۲۰_۱۲۱ 🔻قسمت: ۶۶ فایل صوتی: حاج حسین بادپا تقریباً سه یا چهار ماه قبل از عملیات والفجر ۸ بود. من در نهر حاج محمد بودم. بحث شناخت اروند بود. می بایست جزر و مد اروند را اندازه گیری می کردیم. این کار، از حساسیت زیادی برخوردار بود. فرماندهان خیلی بر دقیق بودن کار تاکید می کردند. برای این کار، میله ی مدرجی را داخل آب فرو کرده بودیم. می بایست هر ربع ساعت، درجه ی آن را به تفکیک روز در دفترچه ای که بهمان داده بودند، ثبت می کردیم. در یکی از همین ایام، نیمه های شب، نفر قبل از من نوبتش تمام شده بود. آمد مرا بیدار کرد. گفت حسین، بلند شو. نوبتته! باید بری پست بعدی. خیلی خوابم می‌آمد؛ ولی بلند شدم و تو جام نشستم. مطمئنش کردم که بیدار شده ام. او که خیالش از بیدار شدنم راحت شد، رفت خوابید. هر کاری کردم، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. پلک هام بدجوری سنگین شده بود. همان جا نشسته خوابم برد. وقتی بیدار شدم، چشم هایم را مالیدم. مثل آدم های گیج، دوروبرم را نگاه کردم. هیچ کس اطرافم نبود. ساعتم را نگاه کردم. متوجه شدم ۲۵ دقیقه خوابیده‌ام. تازه فهمیدم چی شده! حالا چه می بایست می کردم؟! با وجود حساسیت کاری، برای این که مطمئن شوم کسی مرا ندیده، فوری چراغ کوچکی را برداشتم و به اطرافم نگاه کردم. خدا را شکر، همه خواب بودند. خیالم راحت شد. رفتم سر پست. پیش خودم گفتم: آقای راجی و محمدرضا کاظمی، در این مورد به تک‌تک مون تاکید کرده بودند! هی خودم را سرزنش می کردم. دفتر گزارش کار را برداشتم. بر اساس تجربه ای که این چند روز پیدا کرده بودم، جای هیچ خطایی نبود. گزارش کار شب های قبل بچه ها را نگاه کردم. گفتم: خوب! امشب هم مثل شب های قبل، اتفاق خاصی نیفتاده! خیلی دقیق، تفاوت درجه ی آب را -که حالا بالا یا پایین یا راکد بود- در دفترچه ثبت کردم. ساعت هم که مشخص بود. جاهای خالی را پر کردم. طلوع صبح همان روز، توی محوطه ی باز قرارگاهی که مستقر بودیم، قدم می زدم. دیدم یک لنکروز به ما نزدیک می شود. کمی جلوتر رفتم. محمدرضا کاظمی بود. از ماشین پیاده شد. رفتم سمتش. ادامه دارد..... 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روزی اگه همه تو رو رد کردن برو در خونه ی مولات "صاحب الزمان" بگو یا ابا صالح المهدی ادرکنی آقا دستتو میگیره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‿︵‿مکتب‌حاج‌قاسم‌راونـــــــد‿︵‿ ● ۶ سال پیش در چنین روزی شهید محسن حججی به دست داعش اسیر و در ۱۸ مرداد ماه ، تشنه لب سرش را از تنش جدا کردند. ● وقتی اسیر شدند نه گفتند پشیمانیم نه گفتند غلط کردیم نه اعتراف کردند نه رفقایشان را لو دادند، چون به راهشان اعتقاد داشتند. ●وقتی می‌خواستند پیکرش را تحویل بگیرند مامور ایرانی به داعشی گفت چرا بدن تکه تکه شده ؟ چرا سر ندارد؟؟ چطور شناسائیش کنم؟؟ داعشی با حرص جواب داده بود: لبخند و آرامش اینها ما را دیوانه کرده بود! میخواستند با این عکس و فیلمها حقیرت کنند ولی متوجه نشدند که دارند عزیزت می کنند ...💗 ゚・。🇮🇷。・゚🌸゚・🇮🇷。・゚🌸 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅┅❅▪️ در محضر شهدا🕊🌹 روایت سوزناک شهید حاج قاسم سلیمانی از واقعه کربلا😭😭  ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌         ┄┅ ❥❥❥ ┅ ماه ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍هفدهم مرداد روز خبرنگار و لحظاتی با خبرنگاران سردار شهید حاج قاسم سلیمانی... 💢درود بر شما پیام آوران و عرض تبریک و تهنیت خدمت فرهیختگان عزیز خبرنگار سفیران و راویان همواره در راه حقیقت و رسالت خطیر و سترگ آگاهی بخشی خصوصاً دوستان خبرگزاری فارس آقای برخورداری و آقای کارنما ؛ خانم شهریارپناه ؛ خبرگزاری دفاع مقدس سرکار خانم طالبی ؛ خبرگزاری تسنیم آقای انکوتی و سایر دوستان فرهیخته و ارجمند... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📸شهیدی که همشهری بودنش را از حاج قاسم پنهان کرد 🔹حاج قاسم بعد از شهادت رضا به خانه آن‌ها رفت و پدر در خلال صحبت وقتی داشت از سفر کربلای پسر می‌گفت که با پای پیاده از کرمان به کربلا رفته، ناگهان حاج قاسم با حالت تعجب از پدر شهید پرسید: مگر شما اهل کرمان هستید؟ پدر شهید پاسخ می‌دهد: بله، اصلیت ما مال کرمان است و ما چند سالی است به اینجا آمده‌ایم. 🔹حاج قاسم با حالت تعجب رو به فرمانده یگان محل کار رضا کرد و گفت: «چرا به من نگفته بودید که رضا همشهری ماست؟» فرمانده یگان پاسخ داد: حاج آقا! رضا خودش خواسته بود که این موضوع هیچ جا مطرح نشده و مخصوصاً به حضرتعالی گفته نشود.» ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۲۴-۱۲۵ 🔻ادامه قسمت: ۶۷ شب شده بود. توی قرارگاه شهید کازرونی خواب بودم. یوسف‌الهی، من رو از خواب بیدار کرد. گفت «محمدرضا، ما هر دو مسئولیت‌مون خیلی سنگینه. در قبال جون تمام بچّه هایی که اینجا هستن، از بسیجی گرفته تا سپاهی و... مسئول‌ایم. این‌ها، امانت دست ما هستن. ما نمی‌بایست هر دو می‌ اومدیم. یکی از ما می‌بایست اونجا، بالای سر بچّه ها می‌موند. الآن حسین بادپا سرپست خوابیده! خودت بهتر می‌دونی؛کار ما خیلی حساسه. آماده شو، همین الآن برو اونجا.». من‌ هم چون به تمام گفته های حسین یوسف الهی ایمان قلبی داشتم، بدون معطلی پا شدم و لباس هام رو پوشیدم. همین که اومدم خداحافظی کنم و سوار ماشین بشم ، حسین، من رو صدا زد. گفت«حسین بادپا ،همین الآن از خواب بیدار شد. دیگه نیازی نیست الآن بری. بیا بخواب. فردا صبح، بعد از نماز صبح حرکت کن.». وقتی اومدم جریان رو از خودت پرسیدم ،داشتم به یوسف الهی شک می‌کردم. وقتی گفتی خواب نبوده‌ای، دیگه پیغام یوسف الهی را بهت ندادم. ادامه دارد...... 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
38.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵سخنرانی خانم زینب سلیمانی در ششمین یادواره شهید مرتضی حسین‌پور (حسین قمی) در گلزار مطهر شهدای شلمان 💠زنده‌ نگه‌ داشتن یاد شهید از بزرگترین خدمت‌هایی است که یک انسان، یک مسئول، یک هنرمند و یک استاد دانشگاه و حوزه می‌تواند انجام دهد. گرامی‌داشت یادشهید دعوتی‌ است به ایستادگی، مقاومت، امید و حرکت. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🌹مراسم افتتاحیه مرحله دوم،دومین دوره تربیت مربی _ راوی مکتب حاج قاسم سلیمانی عزیز با حضور راویان سراسر کشور در شهر ماهان کرمان ( هم اکنون در حال برگزاری) 👈 چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ⚘🌱🌺🌱⚘⚘⚘⚘ 🌹مرحله دوم این دوره هم به مدت سه روز در شهر ماهان کرمان ادامه خواهد داشت... ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 🌹جان فدا؛ 🌹مکتب حاج قاسم عزیز؛ ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 👈⚘کانال اطلاع رسانی: مکتب و راهیان مکتب حاج قاسم عزیز، یادواره های حاج قاسم و شهدا، برنامه ها، دیدارها با خانواده های معظم شهدا، روایت گری های حاج قاسم و شهدا و دفاع مقدس و دفاع از حرم، راهیان نور، راهیان وطنی، راهیان پیشرفت، اردوها، دوره ها و کارگاه های روایت گری مکتب حاج قاسم و جبهه مقاومت و دفاع مقدس و پیشرفت، کنگره های شهدا و... 👇👇👇 http://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘🌺🍀🌿🌾🌱🌷⚘🌹
꒰🤎🪴꒱ توهَمانۍ‌ڪہ‌دلم‌لڪ‌زدِه‌لَبخندَش‌را آنڪہ‌هَرگز‌نَتوان‌یافت‌ھمانَندش‌را..(:🖐🏽 ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani