در مکتب شهادت
در محضر شهدا
از آقا حلالیت میطلبم که نتوانستم سرباز خوبی باشم، عشق به #ولایت و تبعیت از ایشان، سعادتمندی را به همراه دارد، مثل گذشته بدهکار انقلابیم نه طلبکار ..
فرازی از وصیتنامه
#سردارشهید_حسین_همدانی
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
یاران حاج قاسم
چند مطلب در مورد سردار شهید
عیسی حیدری از گردان ۴۱۰ غواص
لشکر ثارالله کرمان
1⃣در بین نیروهای لشکر ۴۱ ثارالله به آرپی جی زن مشهور بود. هر وقت حاج احمد میخواست بیشتر از یک گلوله خرج هدفی نکند؛ میگفت عیسی بزند، ولی هر وقت در حضور عیسی حرف از مهارت او می شد، با اشاره به آیه شریفه «و ما رمیت اذا رمیت و..» میگفت: این ما نیستیم که به هدف می زنیم بلکه خداست که تیر ما را به سوی هدف هدایت میکند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
2⃣وقتی در آب تمرین می کردیم ، می گفت درسته که اینجا در حال عبادت هستیم ولی ذکر بگویید.
معتقد بود انسان باید تظاهر به ذکر و عبادت نکند . می گفت : مرتب ذکر لااله الا الله رو بگویید ؛ چون لب ها حرکت نمی کند و کسی متوجه نمی شود که شما ذکر می گویید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
3⃣شب عملیات والفجر هشت قبل از شکسته شدن خط بچه ها مشغول باز کردن محور بودند ، که نیروهای گشتی دشمن پایش را روی دست عیسی میگذارد ، عیسی می گفت فقط آیه ی
وجعلنا را با معنی میخواندم اونجا به یقین رسیدم که آیه وجعلنا دشمن را کور می کند چرا که پای سرباز عراقی روی دست من بود اما چشمش من را نمی دید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
4⃣احساس پدر شهید بعد از خبر شهادت فرزندانش این بود که خدارا هزار مرتبه شکر که چنین فرزندانی به من داد و با این پاکی وشجاعت خونش را خدا قبول کردو در راه خدارفت و اگر ناراحتی می کردم دشمن شماطت می کرد
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
#در_محضر_شهدا
داشتن فرزند را نعمت می دانست خیلی علاقهمند بود که پدر شود. ولی وقتی از این نعمت برخوردار شد ،بچه را در آغوش نمیگرفت خیلی کم او را میبوسید.
دلیلش را میپرسیدم می گفت :
می ترسم مهرش به دلم بنشیند و مانع جبهه رفتنم شود و از طرفی اگر افتخار شهادت نصیبم گردد ، نمیخواهم نبودنم در روحیه ی این طفل معصوم اثر سوء بگذارد.
📚 : حماسه ۴۱
#شهید_حسن_هراتی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
#شهیدانه
کنایه زنندگان به مدافعان حرم اگر در کربلا هم حضور داشتند جزو تماشاگران بودند.
#سیداسحاق_موسوی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ما_ملت_شهادتیم
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
یکی از روزهای آبان وسط آن درگیریهای شدید بودیم. صبح زود شهید پورجعفری تماس گرفت که : ابوباقر کجایی؟
گفتم : نزدیک مقرم
گفت :زود بیا اینجا! سریعتر رفتم، دیدم حاج حسین جلو در حیاط ایستاده جلو رفتم، گفت :ابوباقر پدر حاجی مرحوم شده!
گفتم : حاجی شنیده اند؟
گفت : آره
دیدم حاجی در ایوان ، مقر ایستاده اند، به محض دیدن حاجی زدم زیر گریه، حاجی هم گریه کرد، بغلش کردم، گفتم : داغ پدر سخته، پس از گریه گفتند : من دارم میرم تشییع جنازه بابام ولی هیچ کس نباید خبردار بشود ، عملیات لطمه میبیند.
حاجی رفت و کمتر از یک هفته که شد برگشت به میدان جنگ!
حاجی همان عصری که برگشت جلسه گذاشت و گفت ادامه عملیات را همین فردا صبح هنگام سحر باید انجام بدهیم. یگان ها همه آماده بودند و این عملیات تا ۳۰ آبان ادامه داشت که خداوند بزرگ نصرت و پیروزی را نصیب رزمندگان کرد و ابوکمال آخرین پایتخت و دژ داعش به فرماندهی شهید قهرمان و سردار دلها حاج قاسم عزیز و به دست رزمندگان اسلام فتح شد.
راوی : سردار فلاح زاده
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
4_5793920189498131037.mp3
10.12M
#صوت_شهدایی🎵
🥀..توی شلوغی های این عالم
🥀واسه شهیدان دلمون تنگه💔🕊
🎤 با نفس : سیدرضا نریمانی
#ما_ملت_شهادتیم
در مدرسه عشق
پای درس شهدا
تو کلاس شهادت
موضوع: نامحرم
استاد مربوطه: مدافع حرم
شهید مسلم خیزاب
هیچ خانم نامحرمی را نگاه نمیڪرد.
همیشه میگفت : اگر قرار است چشمی به آقا امامزمان (ارواحنافداه) بیفتد ؛ نباید با نگاه به نامحرم آلوده شود .
در خیابان هم ڪه بودیم همیشه ملاحظه میڪرد ڪه نگاهش به نامحرم نیفتد و مراعات میڪرد .
#یاد_عزیزش_با_صلوات