*﷽*
#شهیدانه
شهادت علی خیلی برای ما سنگین بود برادرش کاظم را از پای انداخت و افتاد در بستر بیماری.روز به روز حالش بدتر می شد. بردیم بیمارستان رفسنجان فایده ای نداشت ، تهران بردیم فایده ای نداشت...
انگار نه انگار! رنگش زرد شده بود! گونه هایش بیرون زده بودند!
مادرش می گفت : بچه ام جلوی چشم ما دارد می میرد و کاری از دستمان بر نمی آید.
یک روز صبح بلند شدم وضو گرفتم تکه پنبه ای را که از روز شهادت حاج علی به عنوان یادگاری نگه داشته بودم ، را برداشتم رو کردم به درگاه خداوند گفتم : خدایا این برادر علی هست و این پنبه یادگار خود او ، به روح علی قسمت می دهم که برادرش را شفا بدهی.
آمدم بالای سر کاظم پنبه رو مالیدم به سر و صورتش. نیم ساعتی نگذشته بود که کاظم بیدار شد گفت : من گرسنه ام...
کاظم اولین کسی بود که علی شفایش داد.
راوی : پدر شهید
📚: در انتظار آن لحظه
#شهید_حاج_علی_محمدی_پور
#یاد_عزیزش_با_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽*
سوریه رفتن #شهدا که برای خاک نیست، از جای دیگری به آنها الهام میشود که وقت رفتن است🕊
💢یکی از دوستان #شهید محمود رادمهر میگوید برای توصیف اهمیت کار شهدای مدافع حرم باید حرف خود او را بزنم، میگفت ما که برای خاک نمیرویم، هدف، باز کردن مسیر #ظهور است☝️
#شهید_محمود_رادمهر
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 نگاهی بر زندگی ۴ رفیقی که در یک مکان و زمان به شهادت رسیدند
#ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩﺩاﻧﻠﻮﺩ...
بسیار زیبا
*﷽*
#در_محضر_شهدا
پدرش شصت و دو سالش بود که یونس در عید قربان به دنیا آمد. از همان بچگی صدایش می کردند حاج یونس.
تا وقتی پدرش زنده بود جلوی هیئت های عزاداری آینه و قرآن می گرفت.
بعد از فوتش امام جماعت مسجد گفت : کی امسال جلوی هیئت آینه و قرآن می گیرد؟
یونس از جا بلند شد غوغایی توی جمعیت افتاد. از دوازده سالگی یتیم شد.
📚 :مثل مالک
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
سردار سلیمانی🎤
ما هرگز فراموش نمی کنیم قرآن خواندن در تابوت و اذان گفتن شهید مغفوری را در قبر هنگام دفن او
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
خسته از سرکار میآمد. دیرهم میآمد. صبح زود هم باید میرفت. اما باز هم می نشست کنار بچههای کوچکش بازی میکرد. وتا آن ها رضایت نمی داند و نمی خوابیدند عبدالمهدی بیدار می ماند.
حتی اگر تا اذان صبح طول میکشید. میگفت : بچهها که من را خیلی نمی بینند بگذار باب دلشان باشد این لحظات کوتاه!
📚 : عبدالمهدی
#سردار_شهیدحاج_عبدالمهدی_مغفوری
#مخلص_خداعارف_بالله_معلم_اخلاق
#باب_الحوائج_گلزار_شهدای_کرمان
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
راه سردار ، کلام سردار🎤
این دوره با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است.
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
*﷽*
مکتب_سردار_سلیمانی
یک بار حسین در محل کارش حالش بد شده بود که برده بودنش بیمارستان بقیه الله.
کارش داشتم هرچه زنگ می زدم تلفنش را جواب نمی داد. محل کارش هم می گفتن رفته بیرون و یا رفته وضو بگیرد.
ساعت 9 شب حاج قاسم زنگ زد گفت : "حاج خانم ، حسین کمرش درد گرفته ، آوردمش بیمارستان.احتمالا شب نگه اش دارند. اگر می خواهی یک سر بیا ببینش.
با بچه ها رفتیم بیمارستان. حاج قاسم با خنده گفت : بیا حسین! این هم بچه ها و نوهایت. حسین خجالتی بود. از حرف حاجی رنگش سرخ شد.
با این که یک ماه استراحت مطلق داشت ، اما مثل همیشه گوشش بدهکار نبود.کمربند می بست نماز واجبش را ایستاده و نماز مستحبش را نشسته می خواند. یک هفته نشده رفت سر کار!
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
راوی : همسر شهید
📚 : مجله فکه
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
💯حتما ببینید
❌روشنگری رهبر انقلاب
🎥خاطره جالب امام خامنهای درباره #نفوذ در بیت یک عالِم دینی⬇️
💬گاهی نفوذ به این شکل است👈نفوذ شخصی
🔺وارد خانه کسی، وارد دستگاه کسی میشن
⚠️در دستگاه های سیاسی هم از این قبیل وجود داشته است
💥امروز هم ممکنه باشه
#نفوذ_در_بیوت
در مکتب سالکان راه سعادت
در محضر بزرگان
آیت الله مجتهدی تهرانی :
سحرها بلند شوید و استغفار كنید و قرآن بخوانید.
جوانی در مسجد گوهرشاد از من پرسید: اگر لباس چربی بگیرد با صابون یا مواد پاك كننده آنرا پاك میكنیم، اگر قلب ما زنگار گرفت چگونه آن را جلا بدهیم؟
📌گفتم سحرها قرآن بخوان و استغفار كن.
حضرت رسول اكرم(ص) میفرمایند: قلب ها زنگ میزند، همانطور كه آهن زنگ میزند، و همانا جلای آنها قرائت قرآن 📗است.
📚 (ارشاد القلوب، ص۷۸ و بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۸۴.)
*﷽*
ای صبا ، گر بگذری در کوی او🕊
نزد او ما را جز این پیغام نیست
کای دلارامی که جان ما تویی
بیتو ما را یک نفس آرام نیست🕊
#سلام
#صـبـحـتـونــ_شـهـدایے
در محضر شهدا
#کلام_ناب
👈بعضےها #فکر مےکنند اگر
ظاهرشان را شبیه #شھدا
کنند، کار تمام است!🤦🏻♂
نـه!بایدمانند#شھدازندگےکرد . . .
سردار بی سر خیبر
#شهید_ابرهیم_همت🌷
شهیدان را کجا ما می شناسیم
شهیدان را شهیدان می شناسند
کلام سردار سلیمانی، در
چهلمین روز شهادت شهید
مدافع حرم محمد جمالی
در تاریخ۲۰ آذر ۹۲:🎤
سردار شهید جمالی با
شهادت خود استان وشهر
کرمان را معطر کرد و در
میان جوانان و دوستان
رزمنده شوری ایجاد کرد
که دعامی کنیم خداوندما
را در پیمودن راه شهیدان
و البته شهید جمالی ثابت
قدم بدارد.
شرح عکس:📸
حاج قاسم درون قبر شهید
جمالی قرار گرفته تا بدن
شهید را به خاک بسپارد،
این قبر درست چند متر
بالاتر از مزار حاج قاسم
درگلزارشهدای کرمان قرار
گرفته.
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
*﷽*
#در_محضر_شهدا
تازه ازدواج کرده بود. درس هم می خواند و در آمدش پایین بود.
یک وام خانوادگی ثبت نام کرده بود ، وقتی به نام او دار آمد. فهمید که مغازه یکی از اقوام دور آتش گرفته است و چون در آمدش از همان مغازه بوده و دستش خالی هست ، بلافاصله گفت : وامم را به او بدهید تا کارش راه بیفتد.
راوی : مادر شهید
#شهید_شهرور_مظفری_نیا
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#سردارشهیدسیدابراهیم_تارا 🌷
شغل: مسئول اطلاعات سپاه کردستان
تاریخ تولد: شهریور 1338
محل تولد: کردکوی(استان گلستان)
تاریخ شهادت: 20دی1361
محل شهادت: بوکان
روایت همسر:
یک بار از بهشت زهرا (س) از کنار قبر منافقین عبور می کردیم. من پرسیدم «این ها قبر منافقین است؟» گفت «آره». با یک لحنی گفتم «آنها به سزای عمل شان رسیدند!» شهید تارا گفت «چرا این طوری می گویی؟ خدا خودش می داند چگونه با آنها رفتار کند». با توجه به شرایط نفاق در کردستان، مردم منطقه را به اندازه خانواده خودش دوست داشت. او با خانواده گروهک ها با عطوفت رفتار می کرد و می گفتم «اینها خانواده گروهک ها هستند نه خانواده پاسدارها!» او می گفت: «اگر بچه های آنها اشتباه کردند، خانواده چه گناهی دارد؟!» آن قدر با خانواده گروهک ها مهربان بود که آن خانواده ها به منزل ما می آمدند و ابراهیم ساعت ها پای درد دل شان می نشست، مایحتاج آنها را تهیه می کرد، به آنها سر می زد. او برخورد فوق العاده صمیمی با آنهاداشت
کجایند مردان خوب خدا
کجایند مردان بی ادعا
دریغ از فراموشی راه شهدا
*زیارت عاشورا خوان ها این خاطره را
تا آخر بخوانید*
👇👇👇👇👇👇👇
خاطره ای که هرگز فراموش نمی کنم و دائم در ذهنم در حال تداعی است، روایت از یک جوان بسیجی است، جوانی ۱۶ ساله به نام “سید محمد اشرف” که همراه برادرش “سید رسول اشرف” نیز در جبهه حضور پرشوری داشت، سید محمد بی سیم چی گردان ما بود، مدت زمانی که در گمرک خرمشهر مستقر بودیم، با توجه به نزدیکی دشمن، رزمنده ها شب ها مشغول آموزش نظامی تمرین می کردند و روزها درکنارهم به دعا و مناجات مشغول می شدند.
می دیدم این نوجوان بسیجی، هر زمان که بیکار می شود کتاب زیارت عاشواری خود از جیبش بیرون می آورد و با حالت معنوی با خدا مناجات می کند، برایم سؤال پیش آمد که چرا اینقدر زیارت عاشورا می خواند و همین کنجکاوی باعث شد تا از خودش سؤال کنم.
به او گفتم: “آقا سید محمد” چقدر زیارت عاشورا می خوانی؟ یک دفعه، دو دفعه؟ چه سری در این است که هر موقع بیکار می شوی زیات عاشورا می خوانی؟
به من گفت: “آقای هدایتی ” به کار من کار نداشته باش و بذار به حال خودم باشم
وناچار من دیگر چیزی نگفتم و مشغول کار خود شدم، چند روزی از این اتفاق گذشت، اما سید محمد این بار که دعا خواند، فرق کرده بود، زیارت عاشورا می خواند و می خندید! حس کنجکاویم امان نداد و باز از او سؤال کردم: “آقا سید محمد” یک بار از شما پرسیدم چرا اینقدر زیارت عاشورا می خوانی اما جواب به من ندادی اکنون بگو چرا در حال خواندن دعا می خندی؟!
سید محمد رو کرد به من و گفت: ” آقا هدایتی” من راضی نیستم تا زنده ام در این خصوص به کسی حرفی بزنی… خدا می داند وقتی من زیارت عاشورا می خوانم “امام حسینم را در صحرای سرسبز بهشت زیارت می کنم ” واین بار چهره حضرت امام حسین (ع) را دیدم و به خاطر همین خوشحالم
🎤 راوی: سردار رضا هدایتی فرمانده مرکز آموزشی رزم مقدماتی شهید صدوقی یزد
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
موقعی نگرانی در چهره اش پیدا می شد که مردم در خطر بودند. وقتی ۲۰ هزار نفر از مردم در فوعه و کفریا در محاصره داعش قرار گرفتند ، چندبار گریه کرد.
وقت زیادی برای نجاتشان گذاشت و بالاخره با توافق نجات پیدا کردند.
اگر اقدامات و تدابیر ایشان در میدان نبرد سوریه و عراق و یمن نبود ، خون بسیاری از بی گناهان منطقه غرب آسیا بر زمین ریخته می شد.
برای او شیعه یا سنی تفاوتی نداشت. جان مسلمانان برای او ارزش داشت. این تفکر را از رهبر انقلاب گرفته بود که در حمایت از جبهه مقاومت و مظلومان و گرفتاران فرقی بین مسلمانان نیست.
دقیقا به همین دلیل مورد کینه دشمنان بود.
راوی : سردار اصغر صبوری
📚 : مجله فکه
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
#حاجحسینیڪتا🎤
حاجقاسمهرچهبالاتررفٺ،
تواضعووِلایٺمدارۍاش
بیشتر شد
و اینویژگۍنابِ
یڪـ #انقلابۍمؤمن اسٺـــ.
#یاد_عزیزش_با_صلوات
بخشاولشوربلغالعلیبکمالهآهنگهایزنگ.mp3
19.99M
شور " بلغ العلی بکماله "
ولادتپیامبر(ص)وامامصادق(ع)
مداح : کربلایی حسین طاهری
🌷🌷🌷🥀🌷🌷🌷
در مدرسه عشق
تو کلاس شهادت
پای درس شهدا
موضوع : بیت المال
شهید حیدرعلی اوپرزوارم هنگام شهادت ۲۲ ساله بود و دریایی از شعور و معرفت در وجودش موج میزد. او هنگامی که در آموزشی در حال بالا رفتن از نردبان بود ناگهان پایش لغزید و به زمین افتاد. یکی از دوستانش بهسرعت بالای سرش میرود و میپرسد: «چی شد؟» حیدر نگاهی به بادگیرش که سوراخ شده میاندازد و میگوید: «حاضر بودم دستم میشکست ولی بادگیر بیتالمال سوراخ نمیشد.
کجایند حافظان واقعی بیت المال
کجایند مردان خوب خدا
دریغ از فراموشی راه شهدا
🌷🌷🌷🌺🌷🌷🌷
🌸ومَن یَقْنَطُ مِن رَحْمَةِ رَبَّهِ إِلَّا الضَّالّون🌸
┅═┅┅✽┅┅❊┅┅✽┅┅═┅
به راستی چه کسی از رحمت پرورگارش نا امید می شود جز گمراهان...🙂✨
سوره مبارکه حجر آیه شریفه ۵۶