eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
مرتضی عادت داشت روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی، با پای برهنه درصف اول عزاداران حسینی شرکت نماید.وقتی مصیبت امام حسین (ع) خوانده می شد، آن قدر گریه می کرد که از کثرت گریه چشم هایش قرمز می شد.تقریباً همه روزه بعد از نماز صبح، به عشق زیارت سیدالشهدا زیارت عاشورا را می خواند. 📎پ ن : شهیدی ڪہ امام خمینے ره برپیشانیش بوسہ زد..معروف بودند به اِشلو 🌷 📚 منبع: کتاب سیره شهیدان ، صفحه 125
جاے شهید قربانی خالے ڪه😔 همسرش میگفتـــــ : هروقتـــــ از سوریه میومد هیچ چیزی باخودش نمےآورد میگفتـــــ : من از بازارشام هیچ چیزی نمیخرم. بازاری ڪه درآن حضرتـــــ زینبـــــ رو چرخونده باشن خرید نداره💔 🖤🖤🖤🖤🖤
💌 🌷 همسر شهید «اندرزگو» می­‌گوید: «تا مدت­‌ها نمی‌دانستیم آقا شهید شده است. منتظر بودیم او با امام به ایران برگردد. وقتی امام آمد ما را نزد ایشان بردند. امام خبر شهادت ایشان را به ما دادند. باور نمی­‌کردم، ولی امام تأیید کردند و فرمودند: سید بزرگوار شهید شده است. بعد‌ها «تهرانی»، شکنجه‌­گر ساواک، شیوه شهادت سید را بازگو کرد و مزار او را در «بهشت زهرا» در قطعه ۳۹ به ما نشان داد. شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺
AUD-20201119-WA0015.
2.29M
هرچۍارتباطتون‌باشهدا‌بیشترباشه محبتتون‌به‌خدا‌بیشتر‌میشه . . . ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
📝 👈 مهربانی با حیوانات 🔘 گربه‌ای که شهید مطهری پیگیر حالش بود! 🔸 استاد مطهری با هفت فرزند، تا پنجاه سالگی وسیله نقلیه نداشتند. ظرفیت ماشینی که خریدند طبعا باید به نحوی می‌بود که برای یک خانواده پرجمعیت به همراه راننده مناسب باشد، چون ایشان رانندگی نمی‌دانستند. آقای کریمی راننده استاد می‌گوید: 🔹 یک بار ایشان مرا در دانشکده صدا زده و گفتند: ببین چرا این گربه در زیر پله کتابخانه دانشکده مدام سر و صدا می‌کند. رفتم، دیدم گربه زبان‌بسته، کور است. مساله را به استاد گفتم. ایشان آن موقع پانزده ریال به من دادند تا برای گربه مقداری جگر سفید بخرم. بعد از این که گربه سیر شد دیگر سر و صدا نکرد. 🔸اتفاقا آن گربه فردا دوباره آمد که جگر سفید بخورد! بازهم برایش جگر سفید آوردیم. چند روز که به گربه غذا دادیم، دیدیم کم‌کم بینایی‌اش را هم به دست آورد. معلوم بود به جهت گرسنگی این قدر ضعیف شده بود. توجه و پیگیری استاد با آن‌همه اشتغالات نسبت به حال یک گربه برای من بسیار جالب و پند‌آموز بود. 🔵 عکس بالا: پس از عبور از جاده خاکی، در ده شهرستانک (شهریور ۵۷) ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
📝 پیشگویی پدر در مورد شهادت پسر و تایید آن توسط شهید👇 در سال 1365 پدر شهيد هنگام فوتشان وقتيكه اوضاع واحوالشان  وخيم تر شده بود اظهار داشتند : پسرم 40 روز بعد از مرگم به من مي پيوندد وآن موقع شهيد حسيني در جبهه بودند . بله همانگونه كه پدرشهيد گفته بودند شب چهلم ايشان پيكر شهيد در سرد خانه بود . دو هفته بعد از فوت پدرشوهرم ، شهيد حسيني به مرخصي آمدند وگفتند خواب ديدند پدرشان به ايشان گفته : پسرم در اينجا خانه اي برايت ساخته ام وآماده است بيا ! به همسرت نيز گفتم كه تو بزودي به من مي پيوندي.  اين شهيد بزرگوار در تاريخ 1365/11/3 در شلمچه براثر اصابت مستقيم تير به سر مباركشان به نداي رهبر عزيزشان لبيك گفتند وبه آرزوي ديرينه خود كه همانا شهادت بود رسيدند یاد عزیزش با صلوات ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهیدی که قبل از شهادت با مزارش عکس گرفت ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_عشق 📞از شهید عماد مغنیه به همه جوانان رفقا شهید براتون پیام فرستاده مخصوصا برا جوان ها گوش کنید.......💞 پیشنهاد دانلود حتما ببینید👆 ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
📝 💖 قدرش را بدان... 💖 اولين بار که امام موسی صدر بعد از ازدواج با مصطفی مرا ديد، خواست تنها با من صحبت کند. گفت: "غاده! شما می دانيد با چه کسی از دواج کرده ايد؟ شما با مردی خيلی بزرگ ازدواج کرده ايد. خدا به شما بزرگترين چيز عالم را داده، بايد قدرش را بدانيد." من از حرف آقای صدر تعجب کردم. گفتم: "من قدرش را می دانم." و شروع کردم از اخلاق مصطفی گفتن. آقاي صدر حرف مرا قطع کرد و گفت: "اين خلق و خوی مصطفی که شما می بينی، تراوش باطن اوست و نشستن حقيقت سير و سلوک در کانون دلش. 🎤 راوی: همسر شهيد مصطفی چمران 📚 نيمه پنهان ماه، ص۳۲
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
در مکتب شهادت در محضر مادران شهدا شهیدان محسن ، اصغر ، رضا و جواد بارفروش روایت عشق📝 مادر آمده بو
🎤 روایت سوم ، فرزند سوم 3⃣ مادر شهید اصغر بارفروش🌷 اصغر، پاورچین پاورچین به سمت حمام رفت. در را بست تا وضو بگیرد، می‌خواست کسی از خواب بیدار نشود. ناگهان مادر در حمام را باز کرد و گفت: بیا بیرون عزیزم، برو آشپزخانه راحت وضو بگیر. هر شب که تو نماز شب می‌خوانی من بیدارم. نترس! اگر من بدانم ریا نمی‌شود. چند روز بعد، اصغر 16 ساله از مادر اجازه گرفت و راهی جبهه شد. مادر دو داغ دیده بود، اما نمی‌توانست سد راه سعادتمندی فرزندانش بشود. قرار بود اصغر یک ماه بعد بازگردد، اما حدود 9 ماه از او خبری نشد. مادر هر شب تا صبح دعا می‌خواند و گریه می‌کرد: خدایا بلایی سر اصغر کوچکم نیاید! اما پس از 9 ماه، یکی از جبهه آمد و گفت: از اصغر برایتان خبر آوردم. مادر گفت: می‌دانم! پیکرش را پیدا کردید؟ گفت: بله، همان شب اولی که به جبهه رسید، شهید شد. مادر گفت: شهادتت مبارک اصغرم. دارد......
📝 حکایت فرزندان فاطمه مردان خدایی مردانی از جنس نور سردار شهید محمد گرامی 🌷 اومدخونمون برای خواستگاری. ازشرایطش برام‌گفت. دلش می خواست زندگیمون از زندگی حضرت علی وفاطمه(ع)الگوبگیره. گرم صحبت بودیم اماهمین که صدای اذان راشنید،ازجابلندشد《ببخشید،من بایدنمازم رو اول وقت بخونم والا تاآخرشب حالم گرفتس.》 کسی که دل در گرو خدا داشته باشه زندگی و مرگش هم خدایی میشه با خودم گفتم این مرد خداست و همان لحظه قبولش کردم 🎤 راوی: همسر شهید
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
#سردار_قهرمان_شهید_محمدجواد_تندگویان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران
📝 روایتی از زندگی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران سردار قهرمان شهید محمد جواد تندگویان 🌷 بانک ملی از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در مرحله بعد از میان آنها 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور انگلستان اعزام می کرد.    جواد به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله مصاحبه بود که ایشان به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد کنار گذاشته شد.    مصاحبه کننده از او پرسید: اگر در خیابان‌ها و یا پارک‌های لندن با یک دختر خانم عریان رو به رو شوی و یا در یکی از محافل تهران با یک دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهی؟ جواد پاسخ داده بود: در صورتی که با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منکرات شوم ابتدا سعی می‌کنم خودم را از مسیر دور کنم و به او نگاه نکنم‌ و بعد از خداوند درخواست می‌کنم مرا یاری دهد که بر نفس اماره‌ام مسلط شوم و طلب توفیق می‌کنم که حتی در عالم تصور و رویا هم به او نیندیشم.  به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخر‌آمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم می‌خورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد حتی وجودش در میان سهمیه بانک  نیز خالی از دردسر نیست."  درود و سلام بر شهیدان که شرف و عزت و غیرت را بیمه نمودند 👆👆👆👆👆 قابل توجه برای بعضی از جوانان که در کوچه و خیابان اختیار چشم خود را در کف شیطان میگذارند و چشمشان به هر طرف آویزان است 👈 از شهدا پاکی چشم و عزت و غیرت بیاموزیم 👈 از شهدا درس غیرت و مردانگی بیاموزیم
در مکتب شهادت در محضر شهدا 📝 در یکی از روزهای بارانی اعزام نیرو در پادگان امام حسین (ع) همراه شهید عبدالمهدی مغفوری بودم. پیشانی بندی در میان گل و لای بود. خم شد و برداشتش. رویش نوشته شده بود: «یا مهدی عج» گفتم: حاج آقا! از این پشانی بندها زیاد داریم. چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم. گفت: مغفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و در میان گل و لای باشد؟! فوری رفت پیشانی بند را شست و در جیبش گذاشت. 📚 کتاب کوچه پروانه ها معلم اخلاق ، عارف بالله ، مخلص خدا " سردارشهید عبدالمهدی مغفوری"🌷 باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
در مکتب عاشورا یاران عاشورایی سیدالشهدا در انقلاب اسلامی مسئولین واقعی انقلاب چه کسانی بودند مسئول شناسی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران سردار قهرمان شهید محمد جواد تندگویان🌷 📝 👈🏻آیا میدانستید محمد جواد تند گویان وزیر نفت ایران دوازده سال تمام در یک سلول انفرادی بعثی های ملعون بسر برد!؟ طوری که فقط به اندازه ای جا داشت که میتونست بشینه وحتی نمیتونست دراز بکشد... و نمیدونست الان چه ساعتی وچه موقع از روز وشب وماه وساله؟ !!😭 الان بهاره یا پاییز ؟ الان روزه یاشب؟ وهر روز بدون استثناء با شکنجه شروع میشده.... اونم چه شکنجه ای!؟ که در اثر شکنجه زیاد گردنش صدوهشتاد درجه میچرخیده... واین آخرین شکنجه اون بوده که منجر به شهادت این وزیرجوان و برومند سرزمین اسلامی امان شد....! تنها مونسش کتاب قرآنی بوده که یک سرباز عراقی برایش آورده بوده وتمام سربازهای عراقی که نگهبان این بودن باشنیدن صوت قرآنش شیفته اش شدند... وبعد از شهادتش کتابها در وصفش نوشتند؟! اینها رو ما راحت مینویسیم... و خیلی سر سری میخونیم... و راحت از کنارشون رد میشیم.... اما لحظه ای فکر نمیکنیم.... ۱۲سال به والله خیلی زیاده.....۱۲سال...۱۴۴ماه...! یک بچه روچقدرزحمت میکشیم تا۱۲سال بشه!؟.... حالا فکر کنیم ۱۲ سال نتونی یک لحظه دراز بکشی ونفهمی روزه یاشب؟ هدیه به روح بلند و مطهرش صلوات 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ‏برای پیوستن به کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز این پیوند را دنبال کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ روایتگری شهدایی 🌷 🎥عروس و داماد مسیحی که ماه عسل خود را راهیان نور آمده اند... 🎙راوی:طحان 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ‏برای پیوستن به کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز این پیوند را دنبال کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
در مدرسه عشق در محضر همسران شهدا مدافعان حرم 📝 👈 اخلاق در خانواده او درمحبت یک مرد طبیعی و عادی نبود. مردی که موقع صبحانه لقمه در دهان من می گذاشت یا اینکه هنگامی که کار خانه انجام می دادم،اسفند بر می داشت و دود می کرد… وقتی می پرسیدم چکار می کنی؟ می گفت دارم اسفند دود می کنم ما خیلی خوشبخت هستیم (در همه احوال قدردان من بود) در شستن ظرف ها ، پختن غذا و همه کارهای خانه به من کمک میکرد وقتی در خانه بود آرامش خاصی داشتم و آن قدر محبت میکرد و عشق به پای زندگی می ریخت که هر وقت نبود خیلی دلتنگ می شدم خیلی مهربان و خوش اخلاق بود هرگز ناراحتی او را ندیدم 🎤راوی: همسر شهید 👆👆👆👆👆 اخلاق خوب با خانواده(پدر و مادر) و همسر و فرزندان باعث افزایش رزق و روزی میشود 👈 مثل شهدا در خانواده مهربان باشیم 👈 از شهدا درس زندگی بیاموزیم 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ‏برای پیوستن به کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز این پیوند را دنبال کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
*﷽* دو یار ، دو همراه ، دو همسر عاشق شهادت ، دو شهید 📝 هنـوزچند ماه از ازدواج لیلا و احمد نگذشته بود ڪه احـمدتصمــیم گـرفت به زیارت امـام رضـا(ع)برود. قصدش این بود که بعد از آن به جبهه برود و بیشتر نگران این بود که درجبهه شهـید شود، اما همسرش رابه مسافرتی نبرده باشد. لیلا پرسیـد :مگر این مدت که همه جا با هم بـودیم به شـما سخت گذشته که می خواهی تـنها شهـید بشی! احمـد بیـست سـاله تا این سـن همه ی وقـتش را در راه پیـروزے انقـلاب گذاشـتہ بـود و همـین نقـطه ی مشتـرک آنها بود اما تمام حـدیث دلداریشان نبود خندید و گـفت :نه لیلا جـواب داد :پس مامے رویم زیارت آقا امام رضا(ع) و بعـد بر می گـردیم. واگـرقـرارباشـد سعـادت شـهادت نصیـب کسے بـشه هردوے ما باهم شهـید می شیم. درمسـیر برگشت از مشهد، وقتی در مسافـرخانہ اے برای استـراحت ڪوتاه اقامت گزیدند، مـنافقان آن مسافرخانه را برای ضدیت با نظام اسلامی بمـب گذاری کردند. و آن دو روح به هم پیوسته با هم به دیدار معشـوق شتافتند💞🕊
در مکتب رسالت در محضر آقا رسول الله پیامبر خدا(ص) فرمودند: 🎤 خداى بزرگ، به زنان مهربان‌تر از مردان است و هيچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى‌كند، مگر آن كه خداوند متعال او را در قيامت شاد مى‌كند. 📚 كافى، ج۶، ص۶، ح۷ 📝 خانه‌اش طبقه چهارم یک مجتمع بود و آسانسور هم نداشت! دفعه‌اول که رفتم، دیدم تمام پله‌ها رنگ‌آمیزی شده خیلی خوشم آمد. گفت: خودم این پله‌ها را رنگ‌ زدم که وقتی خانمم میره بالا کمتر خسته بشه..... 🌷 یاد عزیزش با صلوات 👆👆👆👆👆 مثل شهدا باشیم برای رضایت همسر و خوشحال نمودن او به هر روش ممکن قدم برداریم حتی با یک تشکر کوچک یا یک شاخه گل محبت در خانواده رزق و روزی را زیاد و پایه های ایمان را محکم میکند
رزمندگان بدون مرز مدافعان حرم 📝 👈 همسرداری به سبک شهدا فردای عید غدیر بود. قرار بود قبل از اعزام مجددش و رفتن به ماموریت، به کارهای اداری و غیر اداریش بپردازد و سر و سامانش بدهد. مدتی در اتاق مشغول بودم.  بلند شدم و بیرون رفتم. چشمهایم از تعجب گرد شد؛ حاج آقا جلوی در فریزر بود و مشغول تمیز کردن آن. گفتم: مگه شما بیرون نبودید؟ کی اومدین من متوجه نشدم؟ چرا زحمت می کشید؟ نگذاشت حرفم را ادامه بدهم؛ لبخندی زد و گفت: دیدم کمرت درد می کنه گفتم قبل از رفتن دستی به این فریزر بکشم شما اذیت نشی. 👆👆👆👆👆 از شهدا درس بیاموزیم از کوچکترین فرصت ها برای کمک به همسر در خانه استفاده کنیم تا محبت ها ماندگار شود 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ‏برای پیوستن به کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز این پیوند را دنبال کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 ارتباط با خادم کانال @sardar_zakizadeh https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
📝 روایتی از ایثار شهدا راه شهید این است 👇 .• عقدمان‌خیلے‌ساده‌بود‌و‌بـےتڪلف .• همان‌طورڪہ‌احمد‌مےخواست🙃 .• خواستند‌خطبہ‌عقد‌را‌بخوانند .• دیدم‌ڪت‌تنش‌نیست✖ .• گفتم: .• پس‌ڪتت‌ڪو؟ .• گفت: .• یڪےاز‌بچہ‌ها‌مراسم‌عقدش‌بود .• ولےڪت‌دامادے‌نداشت .• ڪتم‌رو‌هدیہ‌دادم‌بهش... (: *شہید_احمد_رحیمے*♥️ یاد عزیزش با صلوات 👆👆👆👆👆 از بهترین چیزهایی که دوست داری در حساس ترین لحظات اگر گذشتی آن وقت عزیز خدا خواهی شد 👈 از شهدا درس زندگی بیاموزیم 👈 اینجا قرار عاشقان بی قرار است 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
ایثارگران صحرای کربلا جان برکفان و مدافعان شام بلا زندگی خدایی به سبک شهدا 📝 👈 دستگیری از همنوعان دنبال خانه ای بودیم برای شروع زندگی مشترک. با پس اندازی که حمید داشت می شد یک خانه بزرگ در جای خوب قزوین اجاره کرد. اولین خانه را دیدیم. ۱۲۰ متری بود. پسندیدیم. از خانه که بیرون آمدیم هنوز سوار موتور نشده بودیم که یکی از دوستان حمید زنگ زد. برای اجاره خانه پول لازم داشت. 🌹حمید گفت: اگر راضی باشی نصف پول مان را بدهیم به این رفیقم و با نصف دیگر خانه ای کوچک تر رهن کنیم. بعدا پول که دستمان آمد خانه ای بزرگ تر اجاره می کنیم. از پیشنهادش جا خوردم. اما پس از من و منی قبول کردم. دیدم می شود با خانه ای کوچک در محله های پایین شهر هم خوش بود. بالاخره منزلی پیدا کردیم حدود ۵۰ متر با حیاط مشترک. همان روز خانه را قول نامه کردیم. این، آخرین خانه زندگی مشترک مان بود. "شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی" 🌷 📚کتاب یادت باشد 👆👆👆👆👆 قابل توجه برای بعضی ها که دنبال گران کردن اجاره بهای خانه و فشار حداکثری بر مستأجرها در این شرایط بد اقتصادی هستند مثل شهدا زندگی کنید به مردم رحم کنید تا خدا هم به شما رحم کند 👈 از شهدا درس ایثار و بخشش بیاموزید 👈 مثل شهدا از آدم هایی که مشکل دارند دستگیری کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 روایتگری شهدا 🌷 حکایت بسیار زیبا از کرامت شهید دانشگر به مهمان های خود بعد از شهادت پیشنهاد دانلود حتما ببینید 👈 اینجا قرار عاشقان بی قرار است 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب الهی در محضر شهیدان خدایی 🎤 روایتی از عشق شهدا به خدا روایتگری شهدایی🌷 برای ساعتشو کوک کرده بود ⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار الهی ست 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
در مکتب ثارالله فرزندان فاطمه زهرا مدافعان حرم بی بی زینب کبری شهید مدافع حرم سید محمد حسینی🌷 👈عنـــایت حضرت_زهرا به شهدا روزی که قرار بود سید محمد تقی را در امامزاده عقیل(ع) دفن کنند، خانمی همراه همسر خود وارد امامزاده شد و پرسید این قبر را برای چه کسی آماده می کنید؟ به او گفتند: در این قبر قرار است شهیدی را دفن شود. با شنیدن این سخن آنها شروع به بی قراری و گریه کردند علت را که جویا شدند یکی از آنها جواب داد دیشب خواب (س) را دیدم که می فرمود : فردا شهیدی را که برای دفاع از دخترم به شهادت رسید به امامزاده عقیل خواهند آورد ، حتما به پیشوازش برو! 📚 فاطمیون. ⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار زینب ست 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
در مکتب ثارالله یاران عاشورایی سیدالشهدا در سوریه مدافعان حرم بی بی زینب رزمندگان بدون مرز من برای مدتی در منطقه‌ای تدریس می‌کردم، که برخی از دانش‌آموزان آن از نظر مالی در مضیقـه بود، وقتی به خانه برمی‌گشتم، برای آقاامیرعلی تعریف می‌کردم که مثلا فلان دانش‌آموز با کفشِ پاره به مدرسه می‌آید، یا فلان شاگرد، کیف ندارد و همسرم‌ پس‌ از این‌ سخنان‌ رنج‌ می‌برد، در این مواقع امیرعلی فرصت نمی‌داد که حرفم تمام شود، همان لحظه با هم به بازار می‌رفتیم، و وسیله‌ی مورد نیازِ آن دانش‌آموز را تهیه می‌کرد. 🌷 🎤 روای: همسر شهید ⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار زینب ست 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
شبها وقتے همہ خواب بودیم با صداے قرآن بیدار مےشدیم. او رو بہ قبلہ ایستاده بود و با چشمانی پر از اشڪ و دلے آسمانے با خداے خود راز و نیاز مے ڪرد. ⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار سردار سلیمانی ست 👇👇👇👇👇 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
صبح جمعه که از دعای ندبه برمیگشت به بچه ها قرائت قرآن یاد می داد می گفت: «ناهار مهمون شما هستم. غذای خوبی برامون بپزه. می دانستم جمله ی آخرش شوخی است. چون کلا نوع غذا برایش مهم نبود. می گفت همه غذاها نعمت خداست. 🌹در لباس پوشیدن هم مقید به نوپوشی نبود. لباس های کهنه و قدیمی اش را هم می پوشید، ولی همیشه تمیز و مرتب بود. کلا سه دست لباس داشت. یکی لباس محل کارش بود. یک لباس مجلسی هم داشت که در مسجد و میهمانی میپوشید. یکی هم لباس مندرسی بود که وقت کشاورزی تنش می کرد. "شهید مهدی بیات"🌷 🎤راوی: خواهر شهید 🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید اجرکم عندالله و عندالشهدا
روایتگری شهدایی ⚘به عبدالرضا گفتم: تو که تازه عقد کردی کجا می‌خوای بری؟ عبدالرضا ساکش را بست و گفت: گریه نکن مادر راه رفتنی رو باید رفت. گفتی زن بگیر، گفتم چشم و گرفتم. حالا تو باید به قولی که دادی عمل کنی، خودت گفتی: اول زن بگیر بعد برو . زبانم بند آمده بود و چیزی نگفتم. کفش‌هایش را پوشید و ساکش را برداشت و از زیر قرآن ردش کردم و گفتم: زود برگرد پسرم. ⚘نگاهم کرد و بعد پرید توی بغلم و گفت: غصه نخور زود برمی‌گردم، درست هجده روز دیگه. هجده روز بعد عبدالرضا را آوردند. او را روی تخت غسال‌خانه دیدم. چشم‌هایش بسته بود خون از وسط پیشانی تا شقیقه‌اش کشیده شده بود و خون از پشت سرش روی سنگ سفید غسال‌خانه جاری بود. به برادرش علی وصیت کرده بود که بعد از شهادتش لباس سپاه را تنش کنند.💔 🎤 روای مادر 🌷 📚 کتاب "آواز گندم‌ها"
روایتگری شهدایی📝 یه برادر بسیجـےاومـده بود پیش چند تا از رفـقا روحانے و سـؤال کرد ادم باید چطـور باشـه تا شهـید بشـه؟ همگے حوالـش دادن به آشیخ صمد که تو حال خودش نشسته بود! آمد و سؤالــش رو پرسید. .. آشیخ صمـد یه نگاه بهـش ڪرد و گفـت:برو بعـدأ بهـت میـگم! برادر بسـیجے چند قدمـی ڪه دور شـدیه خمـپاره زمیـن خورد و شیـخ دوسـت داشتے غـرق خـون روی خاڪ گرم شلمـچه افتـاد و تقریبـأ نصف سرش رفــت! یکے از رفقـاے طـلبه صـداے آن برادر بسیجـی ڪه مےگفت آدم باید چطور باشه تا شهـید بشـه زد گفت برادر بیا.... و اشـاره به آ شیــخ صمد کرد و گفت آدم باید اینجورے باشـه تا بشه! شیخ صمد مرادی🌷