eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
*﷽* 🥀سراپا وسعت دریا گرفتند 🥀همان مردان كه در دل جا گرفتند 🥀تمام خاطرات سبزشان ماند 🥀به بام آسمان مأوا گرفتند🕊
*﷽* مادرم علاقه عجیبی به نصراله داشت. وقتی خبر شهادت او را شنید خیلی بی تابی می کرد. زمانی که به معراج شهدا آمدیم تا او را ببینیم ، مادر کنار تابوت نشست. نورانیت عجیبی همه ی چهره اش را گرفته بود. لبخند ملیحی روی صورتش بود. مادر با ناله و جزع شروع کرد به درد و دل کردن ، با گریه گفت : چرا رفتی جبهه؟ تو هنوز زخمت خوب نشده بود؟ چرا اینقدر عجله کردی؟ چرا پیش من نماندی؟ ناگهان همه دیدیم چطور چهره نصراله در هم رفت و گرفته شد و اخم هایش را در هم کشید ، مادرم که متوجه دگرگونی چهره نصرااله شد گفت : نه نه پسرم! کار خوبی کردی رفتی. من از تو راضی ام. تو در راه امام زمان رفتی... همه شاهد بودیم که چطور قیافیه ی گرفته و درهم نصرااله خندان شد. راوی : خواهر شهید 📚 :حماسه ۴۱
*﷽* ایشان توجه بسیار ویژه‌ای به محرومان و نیازمندان داشت. این توجه با کمک رسانی به شیوه‌های مختلف به مستمندان انجام می‌شد. از رساندن شبانه مواد غذایی به در منزل نیازمندان تا ویزیت رایگان بیماران فقیر و حتی تامین هزینه داروهای آنها. ایشان حتی وقتی که رئیس بیمارستان هم بودند بسیاری از بیماران فقیر را با هزینه خودش در بیمارستان بستری می کرد. 📚 مجله فکه
در مکتب ولایت در محضر امام روح الله راه امام ، نصیحت امام تفریح باید به جای خود باشد. امام وقتی می بینند من روزهای تعطیل مشغول درس هستم می گویند: «به جایی نمی رسی، چون باید موقع تفریح، تفریح کنی، من نه یک ساعت تفریحم را گذاشتم برای درس و نه یک ساعت وقت درسم را برای تفریح گذاشتم، اگر تفریح نداشته باشی، نمی توانی خودت را برای تحصیل آماده کنی.» 🎤 راوی : زهرا مصطفوی 📚برداشت هایی از سیره امام خمینی، جلد 1 🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
در مکتب ولایت در محضر رهبر معظم انقلاب راه رهبر ، کلام رهبر فضای مجازی در کلام رهبر لطفا تصویر باز شود👆
*﷽* شهادت علی خیلی برای ما سنگین بود برادرش کاظم را از پای انداخت و افتاد در بستر بیماری.روز به روز حالش بدتر می شد. بردیم بیمارستان رفسنجان فایده ای نداشت ، تهران بردیم فایده ای نداشت... انگار نه انگار! رنگش زرد شده بود! گونه هایش بیرون زده بودند! مادرش می گفت : بچه ام جلوی چشم ما دارد می میرد و کاری از دستمان بر نمی آید. یک روز صبح بلند شدم وضو گرفتم تکه پنبه ای را که از روز شهادت حاج علی به عنوان یادگاری نگه داشته بودم ، را برداشتم رو کردم به درگاه خداوند گفتم : خدایا این برادر علی هست و این پنبه یادگار خود او ، به روح علی قسمت می دهم که برادرش را شفا بدهی. آمدم بالای سر کاظم پنبه رو مالیدم به سر و صورتش. نیم ساعتی نگذشته بود که کاظم بیدار شد گفت : من گرسنه ام... کاظم اولین کسی بود که علی شفایش داد. راوی : پدر شهید 📚: در انتظار آن لحظه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽* سوریه رفتن که برای خاک نیست، از جای دیگری به آنها الهام می‌شود که وقت رفتن است🕊 💢یکی از دوستان محمود رادمهر می‌گوید برای توصیف اهمیت کار شهدای مدافع حرم باید حرف خود او را بزنم، می‌گفت ما که برای خاک نمی‌رویم، هدف، باز کردن مسیر است☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 نگاهی بر زندگی ۴ رفیقی که در یک مکان و زمان به شهادت رسیدند ... بسیار زیبا
*﷽* پدرش شصت و دو سالش بود که یونس در عید قربان به دنیا آمد. از همان بچگی صدایش می کردند حاج یونس. تا وقتی پدرش زنده بود جلوی هیئت های عزاداری آینه و قرآن می گرفت. بعد از فوتش امام جماعت مسجد گفت : کی امسال جلوی هیئت آینه و قرآن می گیرد؟ یونس از جا بلند شد غوغایی توی جمعیت افتاد. از دوازده سالگی یتیم شد. 📚 :مثل مالک
*﷽* سردار سلیمانی🎤 ما هرگز فراموش نمی کنیم قرآن خواندن در تابوت و اذان گفتن شهید مغفوری را در قبر هنگام دفن او ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ خسته از سرکار می‌آمد. دیرهم می‌آمد. صبح زود هم باید می‌رفت. اما باز هم می نشست کنار بچه‌های کوچکش بازی می‌کرد. وتا آن ها رضایت نمی داند و نمی خوابیدند عبدالمهدی بیدار می ماند. حتی اگر تا اذان صبح طول می‌کشید. می‌گفت : بچه‌ها که من را خیلی نمی بینند بگذار باب دلشان باشد این لحظات کوتاه! 📚 : عبدالمهدی
*﷽* راه سردار ، کلام سردار🎤 این دوره با همه دوره‌ها متفاوت است. این ‌بار اگر مسلط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است.
*﷽* مکتب_سردار_سلیمانی یک بار حسین در محل کارش حالش بد شده بود که برده بودنش بیمارستان بقیه الله. کارش داشتم هرچه زنگ می زدم تلفنش را جواب نمی داد. محل کارش هم می گفتن رفته بیرون و یا رفته وضو بگیرد. ساعت 9 شب حاج قاسم زنگ زد گفت : "حاج خانم ، حسین کمرش درد گرفته ، آوردمش بیمارستان.احتمالا شب نگه اش دارند. اگر می خواهی یک سر بیا ببینش. با بچه ها رفتیم بیمارستان. حاج قاسم با خنده گفت : بیا حسین! این هم بچه ها و نوهایت. حسین خجالتی بود. از حرف حاجی رنگش سرخ شد. با این که یک ماه استراحت مطلق داشت ، اما مثل همیشه گوشش بدهکار نبود.کمربند می بست نماز واجبش را ایستاده و نماز مستحبش را نشسته می خواند. یک هفته نشده رفت سر کار! راوی : همسر شهید 📚 : مجله فکه 🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠 💯حتما ببینید ❌روشنگری رهبر انقلاب 🎥خاطره‌ جالب امام خامنه‌ای درباره در بیت یک عالِم دینی⬇️ 💬گاهی نفوذ به این شکل است👈نفوذ شخصی 🔺وارد خانه کسی، وارد دستگاه کسی میشن ⚠️در دستگاه های سیاسی هم از این قبیل وجود داشته است 💥امروز هم ممکنه باشه
در مکتب سالکان راه سعادت در محضر بزرگان آیت الله مجتهدی تهرانی : سحرها بلند شوید و استغفار كنید و قرآن بخوانید. جوانی در مسجد گوهرشاد از من پرسید: اگر لباس چربی بگیرد با صابون یا مواد پاك كننده آنرا پاك میكنیم، اگر قلب ما زنگار گرفت چگونه آن را جلا بدهیم؟ 📌گفتم سحرها قرآن بخوان و استغفار كن. حضرت رسول اكرم(ص) میفرمایند: قلب ها زنگ میزند، همانطور كه آهن زنگ میزند، و همانا جلای آنها قرائت قرآن 📗است. 📚 (ارشاد القلوب، ص۷۸ و بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۸۴.)
*﷽* در مکتب نبوت در محضر آقا رسول الله راه پیامبر ، کلام پیامبر 🌻 حضرت محمد ( ص) : 🌱 یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند. 📚 : کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 هدیه به آقا رسول الله (ص) صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*﷽* ای صبا ، گر بگذری در کوی او🕊 نزد او ما را جز این پیغام نیست کای دلارامی که جان ما تویی بی‌تو ما را یک نفس آرام نیست🕊
در محضر شهدا 👈بعضے‌ها مےکنند اگر ظاهرشان را شبیه کنند، کار تمام است!🤦🏻‍♂ نـه!باید‌مانند . . . سردار بی سر خیبر 🌷
شهیدان را کجا ما می شناسیم شهیدان را شهیدان می شناسند کلام سردار سلیمانی، در چهلمین روز شهادت شهید مدافع حرم محمد جمالی در تاریخ۲۰ آذر ۹۲:🎤 سردار شهید جمالی با شهادت خود استان وشهر کرمان را معطر کرد و در میان  جوانان و دوستان رزمنده شوری ایجاد کرد که دعامی کنیم خداوندما را در پیمودن راه شهیدان  و البته شهید جمالی ثابت قدم بدارد. شرح عکس:📸 حاج قاسم درون قبر شهید جمالی قرار گرفته تا بدن شهید را به خاک بسپارد، این قبر درست چند متر بالاتر از مزار حاج قاسم درگلزارشهدای کرمان قرار گرفته.
*﷽* تازه ازدواج کرده بود. درس هم می خواند و در آمدش پایین بود. یک وام خانوادگی ثبت نام کرده بود ، وقتی به نام او دار آمد. فهمید که مغازه یکی از اقوام دور آتش گرفته است و چون در آمدش از همان مغازه بوده و دستش خالی هست ، بلافاصله گفت : وامم را به او بدهید تا کارش راه بیفتد. راوی : مادر شهید
*﷽* در مکتب ولایت در محضر رهبر معظم انقلاب یکی از ابزارهای توسّل به پروردگار ، توجّه به ارواح مطهّر شهیدان است. یعنی اگر می خواهیم توسّل بجوییم ، تضرّع کنیم ، دعای مستجاب داشته باشیم. بایستی از ارواح متعالی شهدا استشفاع کنیم و آنها را شفیع قرار بدهیم. (۹۵/۴/۵)
🌷 شغل: مسئول اطلاعات سپاه کردستان تاریخ تولد: شهریور 1338 محل تولد: کردکوی(استان گلستان) تاریخ شهادت: 20دی1361 محل شهادت: بوکان روایت همسر: یک بار از بهشت زهرا (س) از کنار قبر منافقین عبور می کردیم. من پرسیدم «این ها قبر منافقین است؟» گفت «آره». با یک لحنی گفتم «آنها به سزای عمل شان رسیدند!» شهید تارا گفت «چرا این طوری می گویی؟ خدا خودش می داند چگونه با آنها رفتار کند». با توجه به شرایط نفاق در کردستان، مردم منطقه را به اندازه خانواده خودش دوست داشت. او با خانواده گروهک ها با عطوفت رفتار می کرد و می گفتم «اینها خانواده گروهک ها هستند نه خانواده پاسدارها!» او می گفت: «اگر بچه های آنها اشتباه کردند، خانواده چه گناهی دارد؟!» آن قدر با خانواده گروهک ها مهربان بود که آن خانواده ها به منزل ما می آمدند و ابراهیم ساعت ها پای درد دل شان می نشست، مایحتاج آنها را تهیه می کرد، به آنها سر می زد. او برخورد فوق العاده صمیمی با آنهاداشت کجایند مردان خوب خدا کجایند مردان بی ادعا دریغ از فراموشی راه شهدا
*زیارت عاشورا خوان ها این خاطره را تا آخر بخوانید* 👇👇👇👇👇👇👇 خاطره ای که هرگز فراموش نمی کنم و دائم در ذهنم در حال تداعی است، روایت از یک جوان بسیجی است، جوانی ۱۶ ساله به نام “سید محمد اشرف” که همراه برادرش “سید رسول اشرف” نیز در جبهه حضور پرشوری داشت، سید محمد بی سیم چی گردان ما بود، مدت زمانی که در گمرک خرمشهر مستقر بودیم، با توجه به نزدیکی دشمن، رزمنده ها شب ها مشغول آموزش نظامی تمرین می کردند و روزها درکنارهم به دعا و مناجات مشغول می شدند. می دیدم این نوجوان بسیجی، هر زمان که بیکار می شود کتاب زیارت عاشواری خود از جیبش بیرون می آورد و با حالت معنوی با خدا مناجات می کند، برایم سؤال پیش آمد که چرا اینقدر زیارت عاشورا می خواند و همین کنجکاوی باعث شد تا از خودش سؤال کنم. به او گفتم: “آقا سید محمد” چقدر زیارت عاشورا می خوانی؟ یک دفعه، دو دفعه؟ چه سری در این است که هر موقع بیکار می شوی زیات عاشورا می خوانی؟ به من گفت: “آقای هدایتی ” به کار من کار نداشته باش و بذار به حال خودم باشم وناچار من دیگر چیزی نگفتم و مشغول کار خود شدم، چند روزی از این اتفاق گذشت، اما سید محمد این بار که دعا خواند، فرق کرده بود، زیارت عاشورا می خواند و می خندید! حس کنجکاویم امان نداد و باز از او سؤال کردم: “آقا سید محمد” یک بار از شما پرسیدم چرا اینقدر زیارت عاشورا می خوانی اما جواب به من ندادی اکنون بگو چرا در حال خواندن دعا می خندی؟! سید محمد رو کرد به من و گفت: ” آقا هدایتی” من راضی نیستم تا زنده ام در این خصوص به کسی حرفی بزنی… خدا می داند وقتی من زیارت عاشورا می خوانم “امام حسینم را در صحرای سرسبز بهشت زیارت می کنم ” واین بار چهره حضرت امام حسین (ع) را دیدم و به خاطر همین خوشحالم 🎤 راوی: سردار رضا هدایتی فرمانده مرکز آموزشی رزم مقدماتی شهید صدوقی یزد
*﷽* موقعی نگرانی در چهره اش پیدا می شد که مردم در خطر بودند. وقتی ۲۰ هزار نفر از مردم در فوعه و کفریا در محاصره داعش قرار گرفتند ، چندبار گریه کرد. وقت زیادی برای نجاتشان گذاشت و بالاخره با توافق نجات پیدا کردند. اگر اقدامات و تدابیر ایشان در میدان نبرد سوریه و عراق و یمن نبود ، خون بسیاری از بی گناهان منطقه غرب آسیا بر زمین ریخته می شد. برای او شیعه یا سنی تفاوتی نداشت. جان مسلمانان برای او ارزش داشت. این تفکر را از رهبر انقلاب گرفته بود که در حمایت از جبهه مقاومت و مظلومان و گرفتاران فرقی بین مسلمانان نیست. دقیقا به همین دلیل مورد کینه دشمنان بود. راوی : سردار اصغر صبوری 📚 : مجله فکه