هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
کمکم میخوام برم مدرسه تا به سوادم خوندن و نوشتن یاد بدم
محمد ۶ ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
روز دختر روز محبته
پسر/ پنج و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
خطاب به مادرش:
من شما رو از همه ی چیزایی که دارم بیشتر دوست دارم
پسر/ پنج و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
چرا مگسو تا یه شوخی باهاش می کنی فرار می کنه؟
پسر/ پنج و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
می دونی مامان خدا آدما رو چجوری خلق کرده؟
توی گلدونش خاک ریخته ، بعد گُل ما آدما رو توی اون کاشته.
وقتی گلش بزرگ شده از اون گُل ما رو خلق کرده
امیرعلی/ پنج و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بابا و داداش
قرآنپسر (قرآن به سر)میگیرن
من و مامان قرآندختر
حسنا/4 ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
محمدعلی پشهکش به دست:
امسال مثل پارسال مجازاتمون ملخ نیست، مجازاتمون مگسه!
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
خطاب به مادرش که در حال ظرف شستن است:
مامان چقدر خوبه آدم بچه اش بشینه بازی کنه خودش ظرف بشوره...
دختر/سه ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
مامان! شما تو نقاشی کشیدن خیلی شاعری تو رو خدا برام نقاشی بکش
حلما/ چهار و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
ابراز محبت پسر سه ساله و نیمه:
بابا!خیلی جانِ منی!
و لوس شدنش:
بابا! من خیلی جانِ تواَم!
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
اگه بریم توی باغ زندگی کنیم دیگه لازم نیست هر روز بریم سیب بخریم.
مگه نه؟
پسر/ 5 ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
من عاشق شده م که شهید بشم
حیدر. چهار سال و ده ماه
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
ما وقتی سینه میزنیم یعنی اماما توی دل ما هستند
فاطمه سادات. چهار ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
در حال آب بازی:
ای وای ناخودآگاهم خیس شد
پسر/ چهار و نیم ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
می دونی؟ خیلی طول می کشه تا آدم بزرگ بشه...
پسر/ چهار ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
…حضرت فاطمه خنده ای روی لب هایش داشت که تمامی نداشت…
پرنیان اسدی. ۹ ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
مامان با خواب می تونم برم مشهد.
محی الدین. سه ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم از من میگیرند و به بچه آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند!
(سحر آذریان / ۹ ساله)
از کتاب سومین جشنواره بینالمللی "دستهای کوچک دعا"
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بابا اگه برام بستنی نخری بهت جایزه نمی دم...
دختر. دو سال و نیمه
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
مامان به خدا بگو یه دیقه پیرت نکنه یه خواهر برای من به دنیا بیاد
فاطمه رقیه/5 ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بابایی که از دخترش خداحافظی نکرده باید از خونه بره بیرون؟
فاطمه رقیه/5ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
مامان !
از همون لحظه اول که تو بیمارستان چشمامو باز کردم فکر کردم چقدر دوسِت دارم، همون روز عاشقت شدم !
حلما/ پنج ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
اگه امام حسین شهید نمی شد، می شد بریم پیشش بهمون قرآن یاد بده...
آخه قرآنی که اون یادمون بده خیلی فرق می کنه...
حسین۴/۵ ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
امیر علی وقتی می بینه قبل از خواب وضو می گیریم:
مامان برای نماز خواب وضو می گیری؟
امیر علی مصطفایی، ۶ ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
مامان مثلا ما آدما هزار تا جون داریم
هر بار که گناه می کنیم یکی از جونامون می میره
حانیه خانم ۵ سال و ده ماهه از قم
@sherokoodaki