eitaa logo
منگنه‌چی
4.5هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم نالان و بی‌سامان، هوای چشم من باران در این دوران سرگردان، کجایید ای سبکبالان؟ @mangenechi
ناگهان سوت خمپاره آمد و با صدای مهیبی منفجر شد .گرد و خاک همه جا را تیره کرد. بهنام چشم چرخاند و دید که مصیب ترکش خورده و خون از محل جراحت بیرون می ریزد. با عجله بلوزش را تکه تکه کرد و زخم های مصیب را پانسمان کرد .و فریاد میزد باید برسانیمش مسج جامع. بهنام خم شد تا مصیب را روی کول او سوار کنند .گفت خودم میبرمش. مصیب سنگین بود و جثه ریز و استخوانی بهنام طاقت تحمل مصیب را نداشت. در پناه یک دیوار او را زمین گذاشت و گفت الان برمیگردم. خانه های خالی را جستجو کرد و یک فرغون که چرخش لاستیک نداشت پیدا کرد. به زحمت مصیب را روی فرغون گذاشت.مصیب سرش را بلند کرد و به زحمت لبخند زد و پرسید بهنام این آمبولانس را از کجا آوردی ؟بهنام که از زور و تقلا خیس عرق شده بود، با خنده جواب داد: مگر یادت رفته وقتی تو مسابقات کشتی اول شدم این جایزه را دادند... مصیب خندید پس چرا فقط یک چرخ دارد؟ عراقی‌ها گشنه بودن سه تا چرخ دیگرش را کوفت کردند.. چرخ فلزی فرغون با صدای بلند قیژ قیژ می کرد . مصیب با درد خندید حتما این هم آژیرش است! بهنام گفت فقط قول بده وقتی خوب شدی کرایه مرا بدهی.. به مسجد جامع رسیدند بهنام به مصیب نگاه کرد . لبخند بر لب چشمانش باز مانده بود. فرغون از دست بهنام افتاد .با ناباوری جلو رفت با چشمان رو به آسمان شهید شده بود .بغض بهنام ترکید... برگرفته از کتاب داستان بهنام @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق این دل‌ها جز ولایت نیست ┅═🌸🍃═┅ 🔗 ╭┅═ 🌸🍃═┅─╮ @mangenechi ╰─┅═🌸🍃═┅╯
مجموعه عکس‌نوشته‌های ویژه هدیه‌ی به مخاطبان عزیز (شماره ۱ تا ۶) و های جذاب مقدس بسیجی بمانیم 🇮🇷 ✌️🇮🇷 @mangenechi
🇮🇷❤️🇮🇷 مجموعه عکس‌نوشته‌های ویژه هدیه‌ی به مخاطبان عزیز (شماره ۱ تا ۱۰) و های جذاب بسیجی بمانیم 🇮🇷 ✌️🇮🇷 @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. عشق این دل‌ها جز ولایت نیست ┅═🌸🍃═┅ 🔗 ╭┅═ 🌸🍃═┅─╮ @mangenechi ╰─┅═🌸🍃═┅╯