🌺از قرآن آرامبخشتر سراغ دارید؟
✨قرآن عزیزم
من از تو «ألا بذکر الله تطمئن القلوب» را آموختم و تو چه خوب معلمی هستی که به من آموختی برای رسیدن به آرامش، تنها از ذکر و یاد تو کمک بگیرم؛ چرا که تنها ذکر و یاد تو است که آرام بخش دلهاست.
#صبح_طلوع
#به_قلم_آلاله
#عکسنوشتهکوثر
🆔@tanha_rahe_narafte
✨هفتاد و دو مهاجر عاشق
🌹یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطّر و روح بخش است. هفتاد و دو شهید خونین، هفتاد و دو ستاره خونین، هفتاد و دو نمونه «بودن»، هفتاد و دو مهاجر عاشق، جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود. کاروانی بودند و مقصدی داشتند و آن، «لقاءاللّه » بود. اگرچه قامت هایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهم شکست، این قامت های فرو شکسته، قیامتی ازقامت های یک امّتِ قائم پدید آورد.
🍃آن پیکرهای پاک قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را درتمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد.
📚مجله گلبرگ،تیر۱۳۸۳،شماره ۵۲
#هفتم_تیر
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 یکی از آن هزار راه
✅ پدر و مادر، نعمتهایی هستند که شاید در زمان حیاتشان، قدرشان دانسته نشود؛ امّا باید تلاش کرد تا با احسان در حق آنها، در حیات و مماتشان، دل آنها را از خود، شاد نگهداریم.
🔘بی آنکه هزار بار التماس کنند، به آنها سر بزنیم. مهربانی کنیم. پیش پیش بخشی از کارهایشان را انجام دهیم. نگاه مهربانانه و قدرشناسانه به آنها داشته باشیم.
🔘این یکی از هزار راه و نزدیکترین و آسانترین راه برای پیمودن مسیر صد ساله در یک شب است.
✅ این روایت را به خاطر داشته باشیم که پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ مردى كه از حقوق والدين پرسيده بود،فرمود: هما جنّتك و نارك؛ پدر و مادر،بهشت و جهنم تو هستند؛ بهشت در رضاى آنها و دوزخ در خشم آنهاست.
📚ميزان الحكمه,،ج 10،ص 708
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍سایه گذشته
🌺با دستان لرزانش گوشی را روی تلفن گذاشت. اشک، کویر خشک صورتش را آبیاری کرد. دست روی زانویش گذاشت و بلند شد. تیلیک تیلیک صدای زانو و سایش استخوان هایش خم به ابروهایش نیاورد. پشت پنجره قدی ایستاد. در وصله پینه شده با ضد زنگ خانه دیگر رنگ و لعاب پنجاه سال قبلش را نداشت.
☘تن خشک و پوسته پوسته شده درختان باغچه، با وزیدن نسیم بهاری صدای قهقهه خنده سیاوش و سارا را موقع بازی مثل ضبط برای مهری پخش کردند و او را با خود به سال های دور بردند.
🌸در سالن را به هم کوبید و رعشه بر تن شیشه ها انداخت. سارا و سیاوش دو طرف حوض ایستاده بودند و مشت، مشت آب به سوی هم می پاشیدند و تن نازک و برگهای سبز درختان هم از این بزم شادی، تر و تازه می شدند. مهری با صدای بلند گفت: « بستونه ، دوباره چشم منو دور دیدین، برین تو اتاقهاتون به کاراتون برسین، صدا هم ازتون درنیاد.»
🍃سیاوش اخم کرد و به سمت در خانه رفت، در را باز کرد و گفت: « هیچ وقت نیستی، وقتی هم که هستی، همش میگی ساکت باشین و نمیذاری بازی کنیم.» در را به هم کوبید و رفت. سارا مثل موش آب کشیده گوشه حیاط ایستاده بود، با رفتن سیاوش به سمت اتاقش دوید.
🌺مهری روی رگها و استخوانهای بیرون زده دستش کوبید. بعد مرگ رحیم، رفت و آمد بچه ها و نوهها یواش یواش کم و کمتر شد. سارا چیزی برای گفتن با او نداشت. دست به دیوار گرفت و به سمت تختش چرخید، رباط زانویش پاره شد، استخوان هایش روی هم سر خورد و مهری با صورت روی زمین افتاد.
#داستان
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌹
به: منجی عالم بشریت🌼
✨ سلام آقای خوبم
🌟 سلام به دل مهربانت که همیشه برای ما گناهکاران امتت دعا میکنی و اشک میریزی.
🌿 آقای من کاش زودتر ظهور میکردی تا سکان هدایت انقلاب اسلامی را به دست بگیری.
🌱این روزها دلم آشوب است چرا که به رهبرم واکسن زدهاند. هر چند که واکسن تولید جوانان توانمند ایران بود، ولی وقتی در بازوی عزیز دلمان فرو رفت دلم پاره پاره شد.
🍃از تو میخواهم هوای آقای خوبمان را داشته باشی. زمانه خیلی بد شده. تشخیص مؤمن و منافق سخت شده است.
💐حال که از وضعیت رهبرم خبر ندارم، ولی دلم به تو خوش است که مواظبش هستی.
🌟من فقط میتوانم برای سلامتیاش دعا کنم.
☘اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
ارتباط با ادمین: @taghatoae
ادمین تبادل: @tajil0313
🆔 @parvanehaye_ashegh
✨نردبان صعودت را دریاب
💫بعضی آدمها و بعضی شرایط، در اوج سختی، نردبانی به آسمانند.
انسان را تا خدا بالا میبرند.
به شرط آنکه نترسیم.
#صبح_طلوع
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشتهکوثر
🆔@tanha_rahe_narafte
✨خرید غیرضروری ممنوع ⛔
☘خیلی از مردم در طول زندگی خود خریدهای غیرضروری انجام میدهند. در حالی که میتوانند در این اوضاع بد اقتصادی از این کار صرف نظر کنند و از فشارهای اقتصادی که بر آنها تحمیل شده کمتر کنند.
🌷اگر به سیره معصومین علیهمالسلام هم توجه کنیم از این قاعده مستثنی نبودند.
🌹درمورد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم آمده است که حضرت خود، مایحتاج زندگیش را از بازار تهیه می کرد و به سوی خانواده اش حمل مینمود.(۲)
🌷ایشان در این باره میفرمودند:
«لا أشتری شیئاً لیس عندی ثمنه؛ چیزی که پول و قیمت آن را ندارم، نمیخرم.»(۲)
📚۱.سنن النبی۹، ص ۴۱.
📚۲.رهنمای انسانیت، ص ۲۴۴،ش ۲
#سیره_معصومین
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠انتقادپذیری
✅هر یک از زن و شوهر باید نسبت به یکدیگر انتقادپذیر باشند.
🔘در واقع انتقادها اگر سازنده باشد میتواند، روابطشان را بهبود ببخشد.
🔘حتی خوب است، زوجین هر چند وقت یکبار از همسر خود بپرسند، چگونه همسری برای او هستند؟
🔘آیا توانستهاند خواستههای او را برآورده سازند؟
✅خوب است از انتقادهای همسر خود استقبال کرده و سعی در رفع آنها داشته باشند. چنین کاری آنان را نزد همسرشان محبوبتر از پیش میسازد.
#همسرداری
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_بهاردلها
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨فقط به خاطر خدا
❄️کارد به او می زدی خونش در نمی آمد . اصلاً توقع نداشت همسرش محدثه، بعد از این همه تأکید او بر ارتباط نداشتن با سحر باز امروز اتفاقی او را با سحر دیده باشد.
🍀بعد از اینکه از محدثه علت را می پرسد محدثه رنگش می پرد، عرق شَرم ؛ همچون قطرات دُرُشت باران بر پیشانی اش می نشیند و دستانِ لطیف و ظریفش سرد می شود. با ترس می گوید: باور کن رضا! می خواستم بهت بگم، مجبور شدم باهاش برم بیرون . هر چی هم تماس گرفتم تا بهت اطلاع بدم؛ ولی گوشیت رو جواب ندادی.
🌼رضا به سختی خودش را کنترل کرد. خود را به آغوش پر مهر سخنان اهل بیت علیهمالسلام سپرد. یادش اُفتاد امروز صبح رادیوی ماشین که روشن بود، مجری برنامه سلام زندگی رادیو معارف، حدیثی زیبا از پیامبر رحمة للعالمینی خواند. همان لحظه آرامش وجودش را فرا گرفت و با خود گفت: با خدا معامله می کنم و می گذرم. چه چیز بهتر از عزّت! منم دوست دارم عزّت نصیبم شود. (۱)
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
(۱)پيامبر خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود:عَلَيكُم بِالعَفوِ ؛ فَإنَّ العَفوَ لا يَزيدُ العَبدَ إلّا عِزّا فَتَعافَوا يُعِزَّكُمُ اللّه؛ بر شما باد گذشت؛ زيرا گذشت، جز بر عزّتِ بنده نمى افزايد. پس، از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند ، شما را عزّت بخشد.
📚الكافی، ج۲، ص۱٠۸، ح۵
#به_انتخاب_تو
#همسرداری
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از : میرآفتاب
به:دلبَر واقعی
سلام دلبَرم، مهدی جان
امروز در جایی میخواندم؛ دلتان را به هر کس ندهید. آدمها امانتدارهای خوبی نیستند. چقدر این جملات بر دلم نشست. دلدادگی فقط در آستان و درگاه شما باارزش و مقدس است.
یابن الحسن، مولا جان
در زندگی همیشه دنبال دلبَر میگشتم. دلبَری که دلم را با اطمینان به دستش بسپارم و کوه آرامش و امنیتم شود.
هر چقدر گشتم، به هر کس دل سپردم، ناامیدم کرد.
حالا که به در خانه شما آمدم و در آغوش گرم پدرانهتان آرامش یافتم، دریافتم همه دلبستگیها جز دلبستگی به شما منتهی به دلبُری میشود نه دلبَری.
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
ارتباط با ادمین: @taghatoae
ادمین تبادل: @tajil0313
🆔 @parvanehaye_ashegh
✨ای کلام آسمانی معبود من
🌼ای که نجات همه به تو و کلمات ملکوتی نهفته اندر درون توست.
🌸هیچ لذتی همانند در آغوش گرفتن تو نیست.
آنگاه که تو را در آغوش میکشم و عطر دلپذیر ملکوتی تو را به ریههایم میفرستم.
🌺گویی از همان استشمام، زندگی دوبارهای در رگهایم به جریان میافتد. زندگی که توصیف آن از عهده زبانم خارج است.
🤲یا رب....یا رب.....یا رب....
#صبح_طلوع
#به_قلم_خادمالمهدی
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بادبادک بازی در جبهه
🌺منصور شیطنت هایش را با خودش به جبهه آورده بود. بادبادک های «الموت للصدام» ش در پاسگاه زید معروف بود. هر وقتی بیکار می شد، می پرید پشت خاکریز و فوری انگشت شستش را به دهانش می زد و برای تشخیص جهت باد بالای سرش می گرفت.
🌼وقتی اوضاع مساعد بادبادک بازی بود، بادبادک هایش را سمت عراقی ها روانه می کرد. صدای خنده های ما و صدای تیر اندازی های مدام عراقی ها به هم می آمیخت. آن قدر آسمان را سوراخ می کردند تا صدام را زمین بزنند.
راوی: حاج حسین یکتا
📚مربع های قرمز؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان،صفحه ۲۸۶٫
#سیره_شهدا
#شهید_منصور_باقری
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte