eitaa logo
مسار
324 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
559 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ایده آل 🌸سالها بود از پدر ومادرش خسته بود. خیلی از پدر و مادرهای دوستانش را می‌شناخت که ایده آل تر از پدر ومادر او بودند؛ اما پدر ومادر او، ساده، روستایی وسخت گیر بودند. 🌺تلفن زنگ خورد و پروانه گریه کنان پشت تلفن نفس نفس میزد. پروانه کسی بود که زهرا همیشه به او و پدر ومادر روشنفکرش، غبطه می‌خورد. 🌸_چی شده؟ ☘️_مردک با خودش چی فکری کرده که حالا من رو تو شهر غریب گیر آورده و فکر می‌کنه هرکاری از دستش برمیاد... 🌺_چیشده پروانه جون. درست حرف بزن. ببینم چی میگی؟ 🌸_هیچی کاش مامان بابای منم نصف مامان بابای تو منو دوست داشتن.کاش براشون مهم بود که بابت بی‌خیالی اونها نزدیک بود به تاراج برم. کاش مامان بابام روستایی بودن؛ اما یک ذره برای من ارزش قایل بودن. نه اینکه هنوزم میگن ما به تو اطمینان داریم خودت از پس مشکل برمیای. بعد هم بدون اینکه بپرسن چی‌شده، پولشونو به رخم می‌کشن و میگن برات پول می‌ریزیم و قطع میکنن.وای زهرا! چی کار کنم؟ من ساده چرا اینقدر ابلهانه راجع به آرش فکر می‌کردم. چی کار کنم الان؟ قرار بود فقط آشنا بشیم اما اون... اون شیطون هم درس میده. زهرابه دادم برس. ☘️_کجایی تو الان؟ 🌺_پارک بیش قارداش؛ اما نمتونم برگردم. ازهمه میترسم. 🌸_باشه ما چهل دقیقه‌ای دیگه اونجاییم. ☘️زهرا گوشی رو قطع کرد و همینطور که غرق تعجب بود، قصه را برای پدر ومادرش تعریف کرد.ساعتی بعد پروانه در آغوش مادر زهرا گریه می‌کرد و زهرا به پدر و مادری فکر می‌کرد که سالها مورد بی مهری او بودند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از : عطش 💧 به: آفتاب پشت ابر🌤 ای عارفِ بالله سلام و صلوات خدا بر تو ای معرفتِ عرفات همانطور که حاجیان در ماه ذی الحجه مُحرم می شوند در حرم حضرت یار ، من هم باید آرام آرام، دلم را مُحرم کنم و معتکف کوی یار شوم تا در صحرای عرفات وجودم، خیمه‌ی پشمینه‌ات را ببینم و نگاه رأفت تو را درک کنم و در روز عرفه ، در آغوش پر مهر پدرانه‌ات با معرفت، دعای جدت امام حسین علیه السلام را زمزمه کنم. پدر بزرگوارم! خوشا به حال کسانی که به آنها وعده‌ی دیدار دادی تا روز عرفه در صحرای عرفات به خیمه‌ات بیایند و تو را ملاقات کنند «آنان که خاک را به نظر، کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟» من که دستم کوتاه است، خودم را بَندِ دعا و مناجات می کنم تا باب رحمت و فنظر الینا نظرة رَحِیمَه برایم گشوده شود. 🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحنا له الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌅طلوعی دوباره 🌸امروز می تواند سلامی باشد، همراه با سلامتی و عافیت. روزی باشد، به زیبایی گل های خوشبوی محمدی. 🍀برای ساختن روزی دلپذیر و خوشایند روزی پر از یاد خدا، پر از لبخند مهربانی شروعی دوباره، بعد از طلوعی دوباره 🌼زندگیتون پر از عشق و امید 🆔 @tanha_rahe_narafte
🤲 روز نیایش با خالق هستی 🔰 نهم ماه ذی‌الحجه الحرام را روز عرفه نامیده‌اند، روز نیایش و مناجات با خالق هستی؛ چرا که در این روز، در‌های رحمت الهی بر روی همه بندگان به ویژه گنه‌کاران گشوده است و همه گنه‌کاران در این روز، چشم امید خود را به خدای خود دوخته‌اند و از دنیا بریده و به خدا نزدیک می‌شوند. در این روز دعا به استجابت نزدیک است و هر ناامیدی، امیدوار بر در خانه الهی دست‌هایش را به دعا باز می‌کند. ✅ وقوف در عرفات به این منظور است که در عرفات بنشینی و تفکر کنی و با امید به رحمت حق، طلب استغفار کنی. 📚خبرگزاری دانشجو، مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین مرتضی ادیب یزدی 🆔 @tanha_rahe_narafteh
💠 آیا رفتارتان اینگونه است؟ ✅زن و شوهر اگر رفتارشان بر اساس قرآن باشد، آن وقت آرامش را بر زندگی‌شان حاکم کرده‌اند. 🔘این مهم محقق نمی‌شود، مگر اینکه با قرآن مأنوس باشند. 🔘 آنوقت هست که همسرشان را با نگاه و سخن محبت آمیز، احترام می‌کنند. 🔘در برخورد با همسرشان صادقانه عمل می‌کنند و حرف می‌زنند. ✅ چنانکه مقام معظم رهبری مد ظله العالی می‌فرماید: بايد به قرآن عمل كنيم، بايد جامعه‌مان را قرآنى كنيم، بايد فكرمان را قرآنى كنيم، بايد عمل‌مان را قرآنى كنيم، بايد قرآن را باور كنيم؛ قرآن را باور كنيم و وعده‌ى قرآن را وعده‌ى صدق و حق بدانيم، همينطور كه خود قرآن مي‌فرمايد: «و تمّت كلمة ربّك صدقاً و عدلاً لامبدّل لكلماته» همچنانى كه بايد تعامل‌مان با شخص خودمان با افراد خانواده‌مان، با افراد محيط كارمان، با افراد اجتماع‌مان، با مسلمين كشورهاى ديگر، با قدرتها، با ملتها و همه‌ى اينها بايد با نَفَس و روح قرآنى تنظيم بشود. مقام معظم رهبری،۱۳۸۵/۰۷/۰۴ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 (۱)🔹کلام خدای تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسید و هیچ کس تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد و او خدای شنوا و داناست. 📚انعام/۱۱۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍هدیه تولد 🌺بعد از پختن ناهار روی تخت دراز کشیدم، چشمانم را بستم، نفس عمیقی کشیدم، میخواستم در روز تولدم ذهنم را از هر چیزی که آزارم می دهد پاک کنم. کم کم احمد باید از راه می رسید. احمد هیچ وقت تولدم را یادش نرفته بود، بی صبرانه منتظر بودم ببینم چه هدیه ای برایم خریده است. 🌸با صدای چرخش کلید دلم یکدفعه ریخت. دستی بر روی صورتم کشیدم و به سالن رفتم. ☘_سلام احمد جون خسته نباشی؟ 🌺_سلام خانم خانما، تو هم خسته نباشی، یه چای دبش به ما می دی؟ 🌸_چشم تا شما آبی به سروصورتت بزنی آماده هست. ☘هدیه ای در دستان احمد نبود، اصلا چیزی هم نگفت ، نکند این بار تولدم را یادش رفته. غرق در همین افکار بودم که با دو چای کنار دست احمد، روی مبل نشستم. 🌺احمد چای را برداشت و از من خواست تا چشمانم را ببندم، چشم که باز کردم دو جعبه کادو که با قلب و ستاره به من چشمک میزد، قند در دلم آب کرد. حالا خیالم راحت شد که احمد مثل تمام این سالها، حواسش به من هست. 🌸_تولدت مبارک باشه عزیزم، دوتا کادو برات گرفتم یکیش چیزی هست که تو دلت میخواست داشته باشی، یکیش هم چیزی هست که من دلم میخواد تو داشته باشی البته هر وقت خودت هم خواستی. ☘دل تو دلم نبود ببینم یعنی چی هستند :« وای! همون ساعت مچی که دوست داشتم. تو بی نظیری احمد! 🌺_مبارکت باشه! البته این ساعت تو دستای تو بی نظیره! 🌸کاغذ، کادو دوم را باز کردم، لحظه ای جا خوردم چادر مشکی دوخته شده ای بود. همین طور مات و مبهوت از احمد دوباره تشکر کردم و می خواستم برای چیدن میز ناهار به سمت آشپزخانه بروم. ☘_لیلا جون چطوره به مناسبت تولدت برای شام بیرون بریم؟ 🌺_خیلی خوبه. 🌸خورشید جایش را به ماه و ستاره ها داده بود، احمد در سالن منتظر من بودم که آماده بشوم. هدیه احمد را روی دستم بستم، که چشمم به هدیه دیگرش گره خورد، احمد دوست داشت من چادری باشم اما این را هیچ وقت برایم اجبار نکرده بود، اینبار که هدیه تولدم، چادر خریده بود حتما بیشتر از قبل دلش می خواهد خانمش چادری شود. ☘با صدای احمد :«زود باش خانم چکار میکنی؟» افکارم را در ذهنم جمع و جور کردم. من هم دلم می خواست احمد را خوشحال کنم اما احمد چادری شدن من را به انتخاب خودم گذاشته بود.تصمیم را گرفتم چادر را به سر انداختم و وارد سالن شدم. 🌺برق در چشمان احمد از خوشحالی جرقه می زد :« قشنگ بودی خانم ، قشنگ ترم شدی.» 🌸با این جمله احمد هر دو بلند زیر خنده زدیم و صدای خنده هایمان در هم گره خورد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: افراگل به: قطب عالم امکان 🌧 سلام و صلوات بر تو ای باران بی‌پایان 🙏 السلام علیک یا صاحب‌الزمان 🌺آقا جان شما روز عرفه در صحرای عرفات هستید و دعای عرفه را با نوای دلنشینتان زمزمه می کنید. 🍀مولاجان خوشا به حال کسانی که لیاقت حضور در کنارتان را داشته باشند و تو از آنان راضی باشی. 🌸آقاجان برایمان دعا کن تا ما هم لایق استشمام عطر دل انگیزتان باشیم. دل را پر از طراوٺ عطر حضور ڪن  آقا تو را به حضرٺ زهرا ظهورڪن  آخر ڪجایے اے گل خوشبوے فاطمه(س) برگرد و شهـر را پر از امواج نورڪن   🍁اللهم عجـل لولیـک الفـرج🍁 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 ارواحناله الفداء ارتباط با ادمین: @taghatoae ادمین تبادل: @tajil0313 🆔 @parvanehaye_ashegh
✅عید قربان 🕋خوشا آنان که با حق آشنایند مطیعِ محضِ فرمان خدایند چو ابراهیم، اسماعیل خود را فدای امرِ الله می نمایند 🐑🐑🐑🐑 🆔 @tanha_rahe_narafteh
🤔 معنای قربان را می‌دانید؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌷«وَ الْقُرْبَانَ مَا یقصد بِهِ الْقُرْبِ مِنَ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنْ أَعْمَالِ الْبِرِّ»(۱) قربان، هر کار نیکی است که انسان به وسیله آن بخواهد به رحمت خدا نزدیک گردد. 🐏 قربانی کردن رمز فداکاری، از خود گذشتگی و حد نهایی تسلیم شدن در برابر خداوند است؛ یعنی همانطور که خون قربانی را در راه خداوند می‌ریزیم، برای دفاع از حریم دین و اجرای فرامین الهی حاضریم بدون فکر و تأمل از جان خود نیز بگذریم. 📚۱- لسان العرب ماده «قرب»؛ المعجم السبئی ماده «ق رب» 📚 گروه دین سایت تبیان بر همگان مبارک 🆔 @tanha_rahe_narafteh
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅فرزند بیشتر، تربیت بهتر 🌾فرزند بیشتر به‌ خاطر وقت گذرانی کمتر فرزندان با پدر و مادر، وقت گیرتر نیست؛ بلکه بچه‌ها مستقل‌تر بار می‌آیند. 💫برخی فکر می‌کنند تعداد بیشتر فرزندان به‌ معنی شکست در تربیت یا زحمت چند برابری است، در حالیکه واقعیت این است که شما فرزند اول را تربیت می‌کنید و فرزندان دیگر از او الگوبرداری می‌کنند. در نتیجه تربیت به تعداد فرزندان اتفاق نمی‌افتد، اگرچه رهاشدگی هم نباید وجود داشته باشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺 فنای الی الله ✨ای منای معرفت دل‌هایتان ✨روی جانان شمع محفل‌هایتان ✨در هو الهو خویش را فانی کنید ✨عید قربان است قربانی کنید 💐عید قربان بر همگان مبارک 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍وسط خیابان 🍀صدای کشیده شدن تایر ماشین روی آسفالت و ترمز ناگهانی ماشین، همه چشم ها را به آن سوی خیابان خیره کرد. 🌺لیلا که دست مادر را رها کرده بود وسط خیابان، بغض کرد. محکم عروسک خود را در آغوش گرفته و با دستش چشمان عروسکش را پوشانده بود، تا مثل خودش آن صحنه را نبیند. 💦اشک هایش مثل ابر بهاری باریدن گرفت و با چشمان عسلی اش بین جمعیت به دنبال مادر می گشت. 🌸مادرش که تازه متوجه نبودِ دخترش در کنارش شده بود و او را وسط خیابان می دید، حال خودش را نفهمید. با گریه به سوی او دوید. 🌱لیلا هم که ترسیده بود با دیدن مادر خود را به او رساند. خودش را در آغوش مادر انداخت و گریه اش شدت گرفت. 🌼مادر در حالی که او را نوازش می کرد، به او گفت: «دختر گُلم غصّه نخور، خداروشکر چیزی نشده، من پیشتم. گریه نکن خوشگلم بهت قول میدم دیگه دستتو محکم بگیرم.» ☘راننده که عصبانی بود به مادر لیلا گفت: «خانم این چه وضعشه حواستون به بچه تون باشه. عجب گیری افتادیم هاااا.» 🌱امّا مادر لیلا هیچی نمی شنید و تمام گوشش پر شده بود از گریه دخترش لیلا. 🆔 @tanha_rahe_narafte