eitaa logo
مسار
342 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
682 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ زیارت مقبول ✨یا ابا عبدالله الحسین! ❤️با پایِ دل، ای کاش زائر تو باشم. 💥قدم‌هایِ دلم را ، جایِ قدم‌هایِ جابر بگذارم. تک تک قدم‌زدن‌های پایِ برهنه دلم را ، نذر ظهور فرزند غریبت کنم. 💫ای کاش در پایان، زیارت مقبول اربعین برایم ثبت شود. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨همراهت هستم تا آخرین لحظه‌ی عمر 🍃با هم قرار گذاشته بودیم، هر کدام از ما زودتر از دنیا رفت، آن دیگری، شب اول قبر تنهایش نگذارد. 🍃حالا آمده بودم به عهدم وفا کنم. هر چه مادرم اصرار کرد که حداقل چند دقیقه‌ای بیا داخل ماشین گرم شو. قبول نکردم. به حمید قول داده بودم. 🍃بعضی‌ها تعجب می‌کردند و می‌گفتند: مگر شما چند سال باهم زندگی کردید که چنین قول‌هایی به هم داده بودید. 🍃آن شب بقیه می‌رفتند و می‌آمدند؛ اما من تا صبح سر مزار حمید برایش قرآن خواندم. 📚یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، صص۳۱۳-۳۱۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠فخرفروشی ممنوع ✅خانواده همسر بخش مهمی از زندگی ما و همسرمان هست؛ پس در رفتار با آنها باید نکاتی را رعایت کنیم که عبارتند از: 🔘در برابر دیگران، بدگویی آن‌ها را نکنیم. بابت کوچکترین محبت، تشکر کنیم. 🔘از کارهای خوب و موفقیت آن‌ها، تعریف کنیم. آن‌ها را در جمع و حتّی خانه تحقیر نکنیم. با ثروت و تحصیلات، بر آن‌ها فخرفروشی نکنیم. 🔘در حضور بچه‌ها، از خانواده همسر گلایه نکنیم. در کمک به خانواده، همسرمان را همراهی کنیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍گوشه‌ی خالی 🌸معصومه غرق فکرهای جور واجورش بود. چند وقتی بود با فاصله ی اندک چند نفر از عزیزانش از دنیارفته بودند. دنیا برایش تیره وتار شده بود. 🍃درعالم خودش غرق بود؛ ولی سعی می‌کرد با همسرش همراهی کند. درماشین نشسته بودند و برخلاف آنچه می‌خواست در راه خانه ای بود که اصلا دوستش نداشت. مجید کولر ماشین را روشن کرد و بوی عرق مجید درفضا پخش شد. 🌺معصومه ازبوی عرق تنفر داشت. عطر کنار دستش را برداشت و چند پیس زیر بغل مجید که درحال رانندگی بود زد. صدای فریاد محید بلند شد:«احمق» ☘معصومه هل کرد. قلبش به تپش افتاد. مجید عادت داشت لحظه ای داد بزند و بعد انگار نه انگار که توهین کرده و داد زده، بدون معذرت خواهی و دل‌جویی انتظار هم‌کلامی از طرف مقابل را داشت. 🌸اما معصومه، انگار هربار با فریاد مجید، چیزی در وجودش مچاله می‌شد. هرچند برای مجید، اصلا اهمیتی نداشت زیرا هرگز به او حق نمی‌داد. 🍃این بارهم با فریاد مجید، معصومه برای بارهزارم درخودش فرو ریخت. 🌺اشک معصومه بارید وبرای هزارمین بار دانست درگوشه ای از دلش، همسرش را آن طور که باید دوست ندارد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴تقاص کدوم گناهه؟ این‌ فراق است که هر ثانیه‌اش یک‌ سال است .. خدایا‌ اشتباه‌ کردیم ...💔 اللهم‌اغفِرلی‌الذنوب‌التی‌تُنزل‌البلاء در آرزوی کربلاء 🆔 @tanha_rahe_narafte
💵تا حالا از بانک وام گرفتی؟ 💳هیچ وقت با خودتان نگویید؛ مملکت اسمش اسلامی است، پس بانکهایش شرع را رعایت می‌کنند. 💰هنگام گرفتن وام، چند درصد بودن آن را حتما در نظر بگیرید. با دفتر مرجع‌تان تماس بگیرید و از میزان درصد اجازه داده او مطلع شوید. اکثر مراجع درصدهای بالا را ربا می‌دانند و شاید بدانید؛ ربادهنده و رباگیرنده هر دو در آتش هستند. 💸اجازه ندهید برای رفع نیازتان در دام بدترین گناه گرفتار شوید. نگذارید لقمه حرام یا شبهه‌ناک وارد زندگی‌تان شود. 🌸امروز سی‌ و نهمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
www.shia-news.com;1292709_715.mp3
زمان: حجم: 3.65M
🌸 کاش سلام‌مان را درست روبروی ضریحت می‌دادیم 💫 صبح را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع می‌کنیم تا با این اعمال به آرامش روزانه برسیم. 🏴وضو می‌گیریم. رو به قبله روی دو زانو می‌نشینیم. دست ادب بر سینه می‌گذاریم و سلام می‌دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💫 کاش کنارت بودم. 😔این روزها دلمان گرفته که ارباب به حضور نپذیرفت ما را... 🌸ارباب من! مولای من! از همین راه دور خاک پای زائرانت را توتیای چشمان بی نور و فروغم می‌کنم. اشک‌هایم می‌ریزد تا شاید مرهمی بر فراغت باشد. 🌺عزیز زهرا! کاش کنار ضریح شش گوشه ات با تو حرفهایم را می‌زدم. کاش قسمتم بین الحرمینت می‌شد. آقاجان کاش روز عاشورا در کربلا بودم و جانِ بی مقدار را فدایت می‌کردم. کاش... کاش... کاش... 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨فرصت‌ها را غنیمت بشمار 🍃علامه حسن زاده برای تحقیق و پژوهش و کاوش در آثار و اندیشه های بزرگان از لحظات گوناگون زندگی بهره می گیرد و اگر عواملی برایش در این راستا مزاحمت ایجاد کند به شدت ناراحت می شود، یکی از شاگردانش نوشته است یک بار وقتی به درب منزل استاد رفتم، آقازاده درب را گشودند و چون استاد به بیرون منزل تشریف آوردند دیدم قلمی در دست ایشان بود که نشان می‌داد از هر فرصتی استفاده می نماید، آن روز مصادف با ششمین روز، از ماه مبارک رمضان بود و استاد با دهان روزه و ایام تعطیلی دست از کار تحقیقی نکشیده بود، زیرا ذائقه پژوهش تعطیل بردار نمی‌باشد. 📚 در محضر استاد، ص ۷۸ 🥀رحلت عالم ربانی علامه حسن زاده آملی را محضر امام زمان علیه‌السلام و رهبر عزیزمان تسلیت عرض می‌کنیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠خیرخواهی ✅ در فرهنگ اسلامی ، نصیحت مترادف خیرخواهی است. 🔘در این زمانه، متأسفانه به اشتباه نصیحت، مترادف دخالت وفضولی معرفی می شود از این رو نگاه های منفی نسبت به این موضوع گسترش پیدا کرده. امّا خیلی از ما نگران آموزش به کودک و نوجوانمان هستیم. 🔘 به نظر می رسد با صحه نگذاشتن بر ایـن موضوع امّا پرهیز از سخنرانی طولانی راجع به مسائل تربیتی و اخلاقی، و بهره برداری از شرایط ایجاد شده، در هنگام ایجاد یک موقعیت، در یکی دو جمله به اصل مطلب بپردازیم تا شکل ناخوشایندی به خود نگیرد. ✅ مثلا در این شبها، وقتی در مجلس عزا، هنوز فرزندمان با روضه، ارتباط برقرار نکرده، از او بخواهیم صورتش را بپوشاند و تباکی کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍میان نخل‌ها ☀️خورشید قصد نداشت دست از وظیفه‌اش بردارد. خاک سرد را کوره آتش، بدن‌های خسته را خشک و لب‌های تر را کویری می‌کرد. 💠حسین عرق از پیشانی‌اش پاک کرد. زبان روی‌لب‌های خشکیده اش کشید. چشم‌هایش میان شبح‌های انسانی به دنبال قامت رعنای علی گشت. 🔘ساعتی قبل پسرش را در آغوش گرفته بود. شانه‌های پهنش را وجب و چشم‌های سیاهش را نظاره کرده بود؛ بازوهایش را میان بازوهای خود گرفته و پیشانی‌اش را بوسیده بود؛ اما تمام وجودش همچنان تشنه به آغوش کشیدن علی بودند. 💠صدای علی را از میان جهش جرقه‌های آهن و هیاهو جمعیت شنید: « تشنه‌ام بابا، جرعه‌ای آب می‌خواهم. » حسین به میان نخل‌ها چشم دوخت جایی که آب خنک و روان از میان درختان عبور می‌کرد. سمت نخل‌ها قدم برداشت. چهره‌های سرخ و عرق کرده‌ی جماعت عهد شکن مقابلش صف کشیدند. تیر و نیزه از هر سو به سمتش پرتاب شد. سپر مقابل صورت گرفت و تیر و نیزه‌ها را پیش از رسیدن به بدنش به آغوش خاک مهمان کرد؛ اما قبل از اینکه قدمی دیگر بردارد موج دیگری از تیر و نیزه به سمتش پرتاب شد. 🔘لب‌های تشنه‌ی علی از جلو چشم‌هایش دور نمی‌شد. رو به سوی علی از میان لب‌های ترک خورده اش فریاد زد: « کمی صبر کن پسرم، به زودی جدت را ملاقات می‌کنی، او چنان شربت آبی به تو بنوشاند که هرگز تشنه نشوی.» 💠لبخند روی لب‌های علی را بدون دیدن هم حس کرد. او عاشق پدربزرگش بود و همیشه دلش می‌خواست او را ملاقات کند. 🔘میان چکاچک شمشیرها و قدم‌هایش به سمت نخلستان، قلبش صدای افتادن قامت علی را شنید. چشم به سوی جماعت و گردوغبار دور علی دوخت. به سمتش پرواز کرد. جمعیت دورش را با شمشیر از هم شکافت. 💠جلوی بدن پاره پاره و خونی علی نشست. سر علی را از روی خاک داغ بلند کرد و روی پای خود گذاشت. لب‌های خشکش را به صورت خاکی علی چسباند. کنار گوشش نجوا کرد: « خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا گستاخ شده‌اند. پسرم! بعد از تو خاک بر سر این دنیا.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨پرده نشین خانه وحی زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده‌نشین خانه وحی است، پرورده غیرت‌هاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی‌مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می‌کند، چنان‌که به قدرت قرآن، جان‌های بی‌وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ‌هامان تزریق کرد. آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب سلام الله علیها از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد. 🆔 @tanha_rahe_narafte