🔆محبت عادلانه
🔘کودکان همیشه دوست دارند ترازویی برای سنجش میزان محبت والدین نسبت به خودشان در مقایسه با سایر اعضای خانواده داشتهباشند و مدام از بزرگترها سوال میکنند که کدامیک از ما را بیشتر دوست داری؟؟!!
⭕️جواب این سوال به ظاهر ساده، به راحتی میتواند تکلیف روح و روان کودکان را مشخص کند و یا مسیر ارتباط صمیمانه با خواهر و برادرها را فراختر کند و یا اینکه بذر بیمحبتی و کینه نسبت به همدیگر در دل آنها بکارد...
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_بافرزندان
#به_قلم_قاصدک
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍دلتنگ
🍃معصومه دلتنگ گریه می کرد. هرچه از او خواستند دلیل گریه هایش را بگوید، بیشتر هق هق میزد. اینطور نمیشد باید کاری میکردند.
☘خاله عذرا اول از همه سراغش آمد. دستهایش را گرفت و با خودش به اتاق برد. بعد نشست رو به رویش و پرسید: «چی شده؟آقا سلمان روت دست بلند کرده؟»
معصومه سرش را بالا برد: «حرف بدی زده؟ دکترها عیبی روت گذاشتن؟ حرف بچه است؟ »
⚡️معصومه مدام سرش را بالا می.برد و هق هق میزد. بالاخره وقتی گریهاش آرام شد. سرش که خوب درد گرفت. با گوشه ی روسری، بینی اش را تمیز کرد و بریده بریده گفت: «خاله! صبح تا شب مشغول کار خونه هستم. همهی دلخوشیم این آقاست که برگرده و توجهی به هم بکنه؛ اما اصلا از توجه خبری نیست که بماند. تازه فهمیدم آقا سر و گوشش جنبیده و تو صفحه های دایرکت و چتش، داره با این و اون حرف میزنه.چرا به من نمیگه دردش چیه؟ نمیگه مشکل کجاست؟ چرا بلد نیست با من حرف بزنه؟ »
💫بعد اشکهایش را پاک کرد و سرش را کمی بالا آورد. از میز کوتاه کنارش، آب ریخت توی لیوان و بین فینهای گریه اش، پایین داد.
✨آب که به گلویش رسید، گفت: «به جوون خودم، به جون خودش که می خوام دنیا نباشه، هزار بار موقع غذا، تو خلوت، سر سفره، روتخت، هرموقع که بگی، ازش پرسیدم: «عزیزم من عیبی دارم؟ اخلاقمه؟ بگو کدوماش؟ درست میکنم. قیافم هست بگو یا چی؟ تمیزی ونظافت و خونه داریم هم که خب همه میدونن خوبه اگه جاییش مشکل داره، بم بگو.»
💫بعد دوباره اشکهایش شروع به باریدن کردند و گفت: «اما هیچی نمیگه. فقط دوباره سرشو میکنه تو گوشی. من خسته شدم. من دلم محبت میخواد. دیده شدن می خواد. آخه خونهی بابام که بهتر از خونه ی این دیده میشدم. اینجا خبری از محبت نیست. »
🍃 بلندشد. کیف و مانتوش را روی هم گذاشت و گفت: «خاله. من میرم. میرم جایی یا پیش کسی که دل منو بخواد. این زندگی برای من زندگی بشو نیست. »
🍁معصومه اینها را گفت و با گامهای محکم بیرون رفت و خاله عذرا به دیوار تکیه داد و به این فکر کرد که کاش سلمان لااقل میتوانست و میخواست مشکلاتش را به زبان بیاورد. آن وقت شاید میشد خانهی محبت را از نو ساخت.
#همسرداری
#داستانک
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍مکتب انسانیت
🌹عاشورا مدرسهی عشق است. همان طوری که در مدرسه برای یاد دادن و یاد گرفتن آموزههای با ارزش به کودک تلاش میکنیم در این مکتب هم میآموزیم:
✨سلامت نفس را، بزرگوار بودن و بزرگوار زیستن را، نفس را زیر چکمهی خواری له نکردن را. از مدرسهی عاشورا، میتوان محبت را با جان عجین کرد و دل دریایی داشت و آن را آلوده به آلودگیهای دنیای دنی نکرد و هوای نفس را قربانی نمود.
🔅درسهای دیگری که از مکتب سالار شهیدان و یارانش میتوان تحصیل کرد:
🍃آزادگی، ایثار، خدا را در تمام صحنههای زندگی خود خواستن،امر به معروف و نهی از منکر،خلوص دل داشتن،وفای به عهد و هزاران پیام انسانیت دیگر.
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_پرواز
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍حواسم هست!
💢"اللهمالعن اول ظالم ظلم حق محمدوآل محمد" حواسم هست که از لعن آنهاییکه دشمنان و قاتلان اهلبیت علیهمالسلام را از روز نخست یاریکردند، سادهنگذرم. باید مواظب کوچکترین عمل خویش هم باشم تا خدا نکند با امام زمانم همان کنم که آنها کردند و مبادا مشمول این لعن شوم...
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#زیارت_عاشورا
#به_قلم_قاصدک
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_sazvar-[www.Patoghu.com].mp3
5.87M
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨
#زیارت_عاشورا
#سازور
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨انس با حضرت زینب سلاماللهعلیها
🌾مجید با حضرت زینب سلاماللهعلیها انس داشت. شب وفات حضرت زینب سلاماللهعلیها بود. ساعت دوازده شب، بلند شد روی یک پارچه نوشت « یا زینب کبری (س)» و بعد زد سر در مقر تفحص.
☘صبح که همه بیدار شدند، گفت: «امروز با نیت حضرت زینب سلاماللهعلیها کار میکنیم. » همان روز شهید پیدا کردیم، بعد از سه ماه.
📚یادگاران، جلد ۲۹، کتاب مجید پازوکی ، نویسنده: افروز مهدیان،خاطره شماره ۸۹ و۷۱
#سیره_شهدا
#شهید_پازوکی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
اثرات توجه به والدین
💯احترام به پدر و مادر جایگاه و اهمیت بالایی دارد؛ چرا که سبب پیشرفت و ترقی و پیمودن پلههای کمال میشود و نشانهی شناخت شایستهی بنده خداست؛
⭕️چون که اگر فرد حق پدر و مادرش را رعایت کند، حق پروردگار را نیز رعایت خواهد کرد.
❌این که برخی ممکن است فکر کنند که عبادت مستحب و واجبات مختلف را انجام بدهند، اما با بی حرمتی به والدین یا پرخاش به آن ها یا به امور آنها نرسیدن و آن ها را به خانه سالمندان سپردن میتوانند به مقام و جایگاهی برسند، سخت در اشتباهند.
⭕️در صورتی که رضایت والدین و دعای خیر آنان سبب عاقبت به خیری و رفع مشکلات دنیوی و اخروی می شود؛ اما عاق والدین سبب اثرات بدی در دنیا و آخرت می شود.
🔹قال الصادق(علیهالسلام): «بر الوالدین من حسن معرفة العبد بالله اذ لا عبادة اسرع بلوغا بصاحبها الی رضی الله من حرمة الوالدین المسلمین لوجه الله تعالی.»
🔸امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «نیکی به پدر و مادر نشانه شناخت شایسته بنده خداست؛ زیرا هیچ عبادتی زودتر از رعایت حرمت پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا انسان را به رضایت خدا نمی رساند.»
📚 بحار الانوار، ج 74، ص 77.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_آلاله
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍عصای مادر
🍃مادربزرگ آرام و به سختی از جایش بلند شد. با تکیه بر دیوار کنارش ایستاد. چشم چرخاند تا عصایش را بیابد و راه بیفتد؛ اما انگار نوههایش از سر بازیگوشی عصا را پنهان کردهبودند.
☘مادربزرگ اندکی عصبانی شد: «وروجکها مگه نگفتم با عصای من کاری نداشته باشین، مگه دستم بهتون نرسه، من با این پاها بدون عصا نمیتونم راه برم آخه ...» و سعیکرد چند قدمی راه برود اما پاهایش هیچ انعطافی نداشتند و یاریاش نکردند و نتوانست حرکتی بکند، در حالیکه سعی میکرد بنشیند ناگهان افتاد و از درد نالهی شدیدی کرد و انگار دلش از این همه اذیتشدن و دردکشیدن شکسته باشد گوشهی چشمش شبنم اشکی نشست.
🌾 آنروز که نوبت مینا بود مواظب مادر باشد، از صدای نالهی دردناک مادر به دلهره افتاد و با شتاب خود را به اتاق رساند، با دیدن حال مادر شروع کرد به غر زدن : «آخه مامان چرا مواظب نیستین؟! اگه یه بار دیگه با این شدت بیفتین زبونم لال جاییتون بشکنه چکار میخواین بکنین؟!! جایی میخواین برین صدا کنین بیام کمکتون خب ... » و با استرس دست و پای مادر را وارسی کرد که طوری نشدهباشد.
✨در میان غرزدنهای مینا حرارت محبت کودکانهای وجود پردرد مادربزرگ را آرام کرد.
علی که گویا دلش برای مادربزرگش سوخته باشد، در حالی که دستان کوچکش را بر پاهای مادربزرگ میکشید و آنها را ماساژ میداد، میگفت: «مامان بزرگ رو دعوا نکن مامان، همهش تقصیر ما بود که پای چوبیش رو قائم کردیم فقط میخواستیم بازی کنیم.»
💫سپس بلندشد و دستانش را دور گردن مادربزرگ حلقه کرد و صورت مادربزرگ را بوسید. مادربزرگ در میان آنهمه دردی که داشت دلخوشیهایش را که بچههایش بودند در مقابل خود مجسمکرد. مینا که نگران مادر شده بود و حتی شیرینزبانی پسرش آرامش نکرده، دیگر نمیدانست چه بگوید؟! بلندشد و مُسکنی برای مادر آورد، پاهایش را ماساژ داد و دنبال عصای مادر رفت.
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_قاصدک
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍پیشوایِ حق
📜پیام قیام حسینی برای جهانیان حاکی از این است که رهبریِ مستکبرانی که برخلاف قرآن و حق رفتار میکنند و پیرو هوای نفس خود هستند. شایستهی اسلام نیست.
🔥چنین حاکمانی، خسارت دنیا و آخرت را به ارمغان میآورد. امامحسینعلیهالسلام در همین زمینه خطاب به مردم کوفه مینویسد: «به جانم سوگند، امام و پیشوای مردم کسی است که بر اساس قرآن حکم کند و به قسط قیام کند و از دین حق پیروی نماید و در راه خدا، خویشتندار باشد».*
📚* ارشاد مفيد، ص ۲۱۰.
#درسهای_عاشورا
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍همراهی معصوم(علیهالسلام)
🌱«وَ اَن يُثَبِتَ لي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ في الدُّنيا وَالأخرةِ». يعني خدا به من ثبات قدم بدهد تا از محضر شما کنار نروم.
💡دعای ثبات قدم يعنی پيوسته انسان در صراط مستقیم باشد و با همه وجود از اين صراط جدا نشود. در ثبات، دو دلی وجود ندارد بلکه به یقین، انسان آن طرف را حق میداند.
✅این ثبات با دقت و توجه به زیارتعاشورا بهوجود میآید و درهای خیر و نیکی به روی آدمی در دو دنیا باز میشود. طاعت خدا در دنیا سبب میشود تا در آخرت انسان در جوار باشد و گناه سبب میشود تا این همجواری و ثبات قدم حاصل نشود.
🏴وضو میگیریم. رو به قبله روی دو زانو می نشینیم. دست ادب بر سینه میگذاریم و سلام میدهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#زیارت_عاشورا
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_karimi-[www.Patoghu.com].mp3
8.35M
🧐حواست هست داری روزت رو چطور شروع میکنی؟
💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین علیهالسلام و صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه شروع کنیم.
🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم:
✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨
#زیارت_عاشورا
#کریمی
#چله
🆔 @tanha_rahe_narafte
💫سرکشی یه خانواده شهدا
☘علی آقا بعد از عملیات والفجر ۲، رسم سرکشی به خانواده شهدا را راه انداخت. دیگر همه بچه ها میدانستند بیشتر و پیشتر از خانواده خود، باید از خانواده شهدا دلجویی کنند. خودش با عصا جلو میافتاد و بقیه بچهها پشت سرش. کلامش در خانه هر شهید تکراری بود: «شهادت حق شهید شما بود. اگر میماند از عدل و فضل خدا دور بود. دعا کنید ما هم به راه آنها وفادار بمانیم.»
🍃این سرکشی ها به همدان محدود نشد و به شهرهای دیگر استان سرایت پیدا کرد.
🌷برش اول:
بعد از عملیات والفجر پنج آماده رفتن به خانه شهدا شدیم. علی آقا گفت: «اول خانواده شهدای متأهل. » رفتیم خانه شهید احمدی پور. قنداقه فرزند شهید را دست علی آقا دادند. سرش را گذاشت روی قنداقه و آرام آرام شروع کرد به گریه کردن. وقتی سرش را برداشت، پارچه سفید قنداقه خیس اشک هایش بود.
🌷برش دوم:
رفته بودیم شهر رزن. دیدار پدر و مادر شهید. در بین صحبت ها پدر شهید گفت: :ما که توفیق دیدار امام خیمنی (ره) را نداریم. تلویزیونی هم نداریم که گه گاه چهره امام را از تلویزیون ببینیم.» بعد از صحبت هایی پدر شهید علی آقا غیبش زد. می خواستیم از رزن خوارج شویم که علی آقا با تلویزیونی در دست برگشت. رفته بود تلویزیون خانه خودشان را از همدان آورده بود برای پدر شهید.
راویان: شهید علی خوش لفظ، اکبر امیر پور و قاسم بابا نظر
📚 دلیل؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، صفحات ۹۴ و ۱۰۸-۱۰
#سیره_شهدا
#شهید_چیتسازان
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte