✨نماز شب
☘️هفدهم اسفند بود. چهار شب بعد از عروسی. نیمههای شب دیدم حسین در اتاق نیست.
🌾از اتاق بیرون رفتم. زمستان بود و دانههای برف آهسته بر روی زمین میریخت. آهسته تر از او، صدای الله اکبر حسین بود که در آن تاریکی شب، پشت کمد، گوشه ایوان، جایی که اصلا دید نداشت، ایستاده با به نماز شب.
با چه خضوعی نماز شب میخواند. لحظاتی ایستادم و بی صدا نگاهش کردم.
راوی: همسر شهید
📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، صفحه ۳۸
#سیره_شهدا
#شهید_املاکی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️زخم آیینهها
💔عمریست کارمان شمردن زخمهاییست
که در تمنای انعکاس رُخت، بر قلب آیینهی زمان مینشیند.
🍁این زخمها تا روزی که بیایی هر روز بیشتر و بیشتر میشود و ما همچنان میشماریم و دیگر هیچ ...!
🌤و تو میدانی که تنها مرهم این زخمها وصال آیینهی زمان به جمال رخ توست، پس العجل امام زمانم! العجل!😔
#ایستگاه_فکر
#مهدوی
#به_قلم_قاصدک
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
📝این نامه آشناست!
🌾طلبکارها امانش را بُریده بودند. هرچه فکر کرد چارهای جز کمک خواستن از امامرضا علیهالسلام به ذهنش نرسید.
خجالت میکشید برای طلب پول به نزد حضرت برود. فقط دوست داشت امام وساطتت کند تا طلبکارها به او مهلت بدهند.
⚡️لحظهای برای رفتن پیش امام دچار شک شد.
کولهباری از غم روی دوشش سنگینی میکرد. تصمیم گرفت بدون هیچ درخواست، پیش امام برود تا با شنیدن صحبتهای او و نگاه به چهرهی نورانیاش تمام غصهها از وجودش رخت ببندد.
🚪کلون در چوبی را به صدا درآورد. در باز شد. خدمتکار در آستانهی در به او خوشآمد گفت.
وارد بر امام شد. چهرهی دلنشین امام همهچیز را از یادش بُرد. محو سخنان دلنشین او شد. بعد از گذشت مدتزمانی عزم رفتن کرد.
☀️حضرت با دست اشاره به سجادهای کرد که گوشهای اتاق پهن بود.
کیسههای پول و یک نامه دید.
تپش قلب او را فراگرفت. با دستانی لرزان و اشک شوق نامه را باز کرد و خواند:
ما تو را از یاد نبردهایم، با این پول قرضت را بپرداز! باقی نیز خرج خانوادهات...(۱)
🗞چهقدر این نامه آشناست.
میان ورقههای دلم، دستخط زیبای امام زمانم روی آنها نقش بستهاست که فرمودند:
انّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم ..."
ما در رسیدگی به امور شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را فراموش نمیکنیم.(۲)
📚۱. بحارالانوار، ج۴۹.
📚۲.بحار، ج ٥٣، ص 175.
🗞بخشی از توقیع امام زمان به شیخ مفید .
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
🆔 @masare_ir
🏴السلام علیک یا فاطمةالزهرا سلام الله علیها🖤
دو کبوتر باز سر در بال هم
هر دو گریانند بر احوال هم
کرده بر تن چار ساله دختری
رخت ماتم در عزای مادری
🍂🥀🍂🥀🍂
#ارسالی_اعضا😍
#فاطمیه
☘️یکی از اعضای خوب کانال نوشته: «وقتی کارهای خونه رو تموم کردم. روی مبل نشستم. نگاهم به دختر و پسرم افتاد. کنجی از پذیرایی روی فرش نشسته بودند. دفترهاشون باز بود و با هم بحث میکردند که چه نقاشی بکشند.
یک دفعه پسرم با یه حسرتی گفت: «کاش! حضرت زهرا حرم داشت... ما حرم حضرت زهرا رو می کشیدیم.»
با همین جملهی اون دلم شکست و اشک از چشمم سرازیر شد. پسرکم ناخواسته روضه خوان شده بود و آخرسر هم، حرم خیالی حضرت زهرا را کشید... که شباهت عجیبی به حرم امیرالمومنین و ایوان نجف داشت.😭😭😭
السلام علیک ایتها الحوراء الانسیه.»
💎 حضرت زهرا سلامالله علیها در خطبه فدک فرمود: «... اگر در حسب و نسب او نظر کنید و او را بشناسید، مییابید که در بین تمام زنان او تنها پدر من است، در بین تمام مردان او تنها برادر پسر عموی من (علی علیهالسلام) است و چه خوب انتسابی است... او رسالت الهی خود را به انجام رسانید و امور باعث عذاب پروردگار را اظهار نمود و از راه و روش مشرکان روی گرداند.»
✨ انشاءالله خدا حفظشون کنه و از سربازای امام زمان (عج).
🏴✨🏴✨🏴
🆔 @masare_ir
°بسم_الله°
#یه_حبه_نور
✍️گرگهایی در لباس میش
💢دشمنان با ظاهری فریبنده و مظلومنمایانه قصد آسیب رساندن به مردم را دارند.
🔻آنان مستحق بیاعتمادی هستند؛ درواقع به جز قساوت و کینه در دلهایشان نیست و به دروغ اظهار دوستی میکنند.
💥کافیست بر مردم ایران تسلط یابند، جنایاتی که در سایر کشورها آفریدند به مراتب شدیدتر آن را بر علیه ما وارد کنند.
✨كيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً ۚ يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَىٰ قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ؛
چگونه (با مشرکان عهدشکن وفای به عهد توان کرد) در صورتی که آنها اگر بر شما ظفر یابند مراعات هیچ علاقه خویشی و عهد و پیمان را نخواهند کرد! به زبانبازی و سخنان فریبنده شما را خشنود میسازند در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آنان فاسق و نابکارند.
📖سورهتوبه، آیه۸.
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✨مراقبت از بیت المال
🌾رضا در مصرف بیت المال بسیار حساس بود. بعضی وقتها که با ماشین سپاه به شهر میآمد و چند روز در خانه می ماند، اگر میخواست به پادگان یا سپاه برود، با ماشین سپاه میرفت ؛ ولی وقتی قرار میشد کار شخصی انجام بدهد با ماشین خودمان می رفت.
راوی پدر شهید
📚 راز آن ستاه؛ سرگذشت نامه شهید رضا چراغی؛ نویسنده: گل علی بابائی، صفحه ۲۸ و ۲۹
#سیره_شهدا
#شهید_چراغی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️نقدو چسبیدن
رفتم مغازه میگم ببخشید تخمه دارید؟🤓
میگه کیلویی؟
گفتم پ… یهو داد زد، چیه شما جوونا یادگرفتین میگین پ ن پ!😠
گفتم پنیرم میخواستم!
بدبخت کلی عذرخواهی کرد گفت : پنیر کیلویی بدم؟
گفتم پ ن پ متری بده!!!
بعد در رفتم 😂😂
💢اونقدر سختگیر نباشید که همسرتون از عذرخواهی کردن پشیمون بشه!
🔻توقع نابجاییست که بخوای همسرت وقت عذرخواهی کلماتی رو به زبون بیاره که تو دوست داری!
از ما میشنوی عذرخواهی همسرتون رو تو هوا بقاپید.😉
به قول معروف نقدو بچسب نسیه رو ول کن!
از ما گفتن بود اگه دیر بجنبی، مهر و محبته پر میکشه!😁
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️لج با زندگی
🍃بیشتر روز را در رختخواب مانده بود. خسته و کلافه. مدام گامهای عقربههای ساعت را میپایید. زمان قصد سپری شدن نداشت. چند روزی بود که سر هیچ و پوچ با امین حرفش شده بود و تحمل قهر ماندن و ابروهای در هم رفتهی او را نداشت.
☘️این چند روزِ قهر، انگار برایش خورهی زمان بود و احساس میکرد عمرش در حال هدر رفتن است. همیشه ساعتی بعد از دعوا و دلخوری، پیشقدم آشتی و ختم دعوا بود. معتقد بود برای لذت بردن از زندگی همیشه باید گذشت داشت؛ اما اینبار نمیتوانست در دلِ مشکل زندگیاش نفوذ کند.
🌾امین سرسختی نشان میداد و لاله دلیلی جز لجبازی برای این کارش نمیدید. علت دعوا اهمیتی نداشت؛ اما گویا عواقبش طولانی بود. لاله دیگر از سکوتهای بلند امین بریده بود. هرچه فکر میکرد به جایی نمیرسید.
✨ نمیخواست مشکلات سادهی زندگیاش را با کسی در میان بگذارد. گوشی تلفن را برداشت. نفس عمیقی کشید و شمارهی امین را گرفت. بدون هیچ مقدمهای همهی آنچه را که در این چند روز عذابش داده بود و امین ندیده و نشنیده بود، پشت تلفن دوباره با لحنی جدیتر بازگو کرد. انگار ختم جملاتش تیر آخر بود: «ببین دلخوری، باش. عصبانیای، باش. قهری، باش. هرچی میخوای باشی باش؛ ولی، حق نداری با من حرف نزنی و عذابم بدی، فـهمیـدی!؟»
🍃و بدون اینکه منتظر جواب بماند قطع کرد.
ساعتی را با خودخوری و عصبانیت از ادامهی سکوت همسرش گذراند. تا اینکه تلفنش زنگ خورد، نمیدانست از دیدن اسم امین چه واکنشی داشته باشد!!
🌾_سلام، میام خونه مفصّل حرف میزنیم.
همین یک جمله توانسته بود او را امیدوار کند به ختم دلخوریها. شب که به خانه برگشت لاله با تمام وجود آمادهی شنیدن حرفهایی بود که تا آنروز ناگفته مانده بود.
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_قاصدک
🆔 @masare_ir
°بسم_الله°
#یه_حبه_نور
✍️شکلات آتشین
💢شگرد شیطان در گمراه کردن مردم از مسیر درست این گونه است که گام به گام عمل میکند. او انسان را از جادهی بندگی به جاده خاکی میکشاند.
1️⃣ در گام اول به سمت گناه ساده میروی. وقتی هم دل و همپای او شدی به گناه بالاتری سوق داده میشوی.
💥 به همین ترتیب به سوی گناهان کبیره و قدم نهائی، کفر و خارج شدن از مسیر بندگی است.
✅شرط اساسى مصرف در دین اسلام حلال و پاكيزه بودن است. بهرهگيرى از محرّمات و چيزهاى پليد و ناپاك، پيروى كردن از شيطان است.
⚡️گاهی نيازهاى طبيعى بشر زمينهى انحراف او میشود. شيطانهای انساننما نیز مردم را به استفاده از حرامها و بازداشتن از نعمتهاى حلال وسوسه میکنند؛ همچون آزادی همجنسگرایی در جوامع جهانی.
✨«يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»؛ «اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست.»*
📖*سوره بقره، آیه ۱۶۸
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_رخساره
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✨شرکت تعاونی
🍃سید در کنار فعالیت علیه رژیم منحوس پهلوی، به وضعیت معیشت نابهسامان محرومان هم توجه ویژهای داشت.
🌾یک تعاونی تشکیل داده بودیم و اجناس را زیر قیمت به مردم عرضه میکردیم. اگر تخم مرغ را دو تومان میگرفتیم، یک تومان میفروختیمش.
☘️اگر بقیه کاسب ها آخر شب مقدار پول به جیب آمده را شمارش می کردند، ما پولهای از جیب رفته را حساب میکردیم. خیّرهایی هم پیدا می شدند و کار زمین نمی ماند.
راوی: داود نارنجی نژاد
📚 آقا مجتبی؛ خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی، نویسنده: محمد عامری،صفحه ۱۰٫
#سیره_شهدا
#شهید_هاشمی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍خوشبختی
💡وقتی پدر و مادر با فرزند نوجوانش محترمانه صحبت میکند، گامی مفید در رشد تربیتی فرزندش بر میدارد.
🌱گفتگوی بدون تندی و لجبازی، راه و روش منطقی در تربیت است.
✨پیامبر اکرم صلّی الله عليه وآله:
«به فرزندان خود احترام بگذارید و آنها را نیکو تربیت کنید تا مورد غفران پروردگار قرار گیرید.»
📚بحارالأنوار، ج ۱۰۴، ص ۹۵
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_رخساره
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @masare_ir
✍️دزدی
🌾سفره هنوز پهن بود. مادر و پدر بلندبلند سر سفره، بر سر مهمان کردن پدربزرگ بحث می کردند. سمانه، غذایش را خورده بود اما آنقدر خسته بود که با دستهای نشسته، کنار سفره خوابش برده بود.
☘️بابا محمود او را که دید، دلش سوخت. با صدای بلند قربان صدقهاش رفت. دختر کوچولو را توی بغل گرفت. بوسهای روی صورتش نشاند. سمانه یواشکی لای چشمهایش را باز کرد. از گرمای آغوش پدر لذت میبرد. میدانست موقع بیداری چنین فرصتی ندارد و با عطر آغوش پدر، مست میشد.
✨دلش میخواست فاصلهی هال تا اتاقش چند برابر میشد تا بیشتر در آغوش پدر بماند؛ اما تمام شد.
🌺سمانه دوباره روی زمین رسید و کاخ آرزوهایش فرو ریخت. باید چند شب صبر میکرد تا بتواند باز خود را به خواب بزند و سهمش را از آغوش پدر، بدزدد.
#داستانک
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_ترنم
🆔 @masare_ir