هدایت شده از نامه خاص
از: افراگل
به: منجی عالم بشریت
✨به نام خدای ستارالعیوب
💫خدای عزیز و دوست داشتنی
❤️ای مهربانتر از مادر
🌺ای مهربانتر از هر کس
به عیبهایم مینگرم مأیوس میشوم
به مهربانیات مینگرم امیدوار میگردم
دوستت دارم ای همه هستی من.😍
🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌿من و نیازهایم
🌼نیازهایم را میان دستانِ خالیم به سمتت میگشایم!
🤲خالی از داشتههاست!
ولی پر از خواستههاست!
#صبح_طلوع
#به_قلم_طرید
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
☺️ همیشه خنده رو باش
🌹عبد الله خیلی خوش صحبت بود. بی لبخند دیده نمیشد. میگفت: از صبح که از خواب بیدار میشوید، اگر به همه لبخند بزنید و آنها را شاد کنید، برایتان حسنه نوشته میشود.
🌷آشنا که میدید صورتش پر از خنده میشد و پیشانیاش را میبوسید. تا وقتی ایستاده بود و حال و احوال میکرد، دستش را رها نمیکرد.
📚 یادگاران، ج۵، خاطره ۴۲ و ۷۸
#سیره_شهدا
#شهید_عبدالله_میثمی
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 نیاز
✅ آدمها هر قدر بزرگ شوند، باز در عمق وجودشان، احساس نیاز به پدر و مادر و البته دعاهای آنها، شعله میکشد.
🔘هرچند عدهای تلاش میکنند بر این نیاز سرپوش بگذارند یا با تلخی و تندی با پدر و مادر مواجه شوند و یا ابراز بینیازی بکنند؛
🔘اما واقعیت این است که پدر و مادر، گنجهایی هستند که گاهی ندیده گرفته میشوند وعمیقاً انسان به آنها احساس نیاز دارد.
✅ کاش قدر فرصتهایمان را بدانیم.
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍نوازش دعا
🌸دست در دست مادرش، از صحنی به صحن دیگر میرفت. مادر مریض بود و توانایی سریع راه رفتن نداشت. مریم تلاش میکرد هر قدر که میتواند از او مراقبت کند تا زمین نخورد.
🌺دانه های درشت عرق روی پیشانیش سر میخوردند. چادرش را با کش محکم کرده بود و با دست دیگرش کودکش را به سینه چسبانده بود.
☘در مچ دستش صندلی تاشو حرم گذاشته و با دستش، دست مادرش را گرفته بود و تلاش میکرد آهسته قدم بردارد و جایی پیدا کند تا مادر خسته و ناتوانش بتواند چند دقیقه ای آرام بنشیند و با امام، مناجات کند.
🌺اشک در چشمهایش حلقه زد. دلش میخواست میان سیل جمعیت برود و سر روی ضریح بگذارد؛ اما مادرش را نمی توانست در شلوغی ببرد.
🌸مادر که دستهای پر و تلاشش برای خدمت به او و حفظ ححابش را دید از ته دل، دعایش کرد: «الهی عاقبت بخیر باشی دخترم.»
☘ مریم خندید.روبه روی حرم، دوزانو نشست اشکش که روی گونه غلطید سلامی داد و به مناجات مشغول شد، میان حال خوش زیارت،
ماشین حمل گلهای حرم رسید. خوشش نمی آمد جلو برود و درخواست گل کند. خادمین از اصرار مردم برای دریافت گل، خسته و کلافه بودند.
☘نشست و چشمهایش را بست و غرق در فضای حرم شد. ماشین حمل گل از کنارش رد شد. صدای خش چیزی نظرش را جلب کرد، برگی از لابلای گلها در دامنش افتاده بود.
🌸برگ را روی صورت مادر کشید، نگاهی به سمت ضریح، انداخت و اشکهایش را در میان پهنای برگ، پنهان کرد.
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: میرآفتاب🌼
به: خالق هستی 🌸
🌹چه روز خوبی بود، روز گفتگو با خالق. هر آنچه مدتهاست در دلم سنگینی میکند را گفتم.
خالقم، راه بنما تا در مسیر قرب الی الله از حب نفس دور شویم.
خدایا ما را به خودمان وا مگذار
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🤔بهشت، چگونه است؟
🌸بهشت را برایمان توصیف کردهاند، اما به اندازهی چشمان دنیا بینمان.
🌺باید چشم جان باز کنیم تا آنچه نادیدنی است، آن بینیم.
#صبح_طلوع
#به_قلم_ترنم
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨آیا پیامبر عزیزمان خانه داشتند؟
🌿امروزه در جامعه ی ما افراد زیادی با مشکل مسکن مواجه هستند. هزینه های اجاره و رهن مسکن نیز سرسام آور است. عده زیادی ازهموطنانمان از این موضوع گلایه دارند.
🌱باید گفت که بسیاری از معصومین از جمله پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله وسلم و بزرگان دین ما نیز گاهی در خانه ی خود زندگی نمی کردند. در مورد سیره پیامبر عزیزمان آمده است که:
🌷بعد از ورود پیامبر به مدینه، آن حضرت به مدّت هفت ماه در خانه ابوایوب انصاری زندگی کرد و پس از اتمام ساخت مسجد و خانه های اطراف آن تا هنگام رحلت در همان خانه های مسجدش سکونت داشت.(۱)
🌟در روایتی آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت کرد، در حالی که خشتی روی خشتی نگذاشت.(۲)
📚۱.تاریخ تحقیقی اسلام، محمد هادی یوسفی غروی، ج۲، ص۱۹۴
📚۲. مروارید آفرینش، ص ۳۳۶
#سیره_معصومین
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🔁 درک متقابل در خرید
💠 وقتی شوهرتان برای خرید همراهیتان میکند، سعی کنید سریعتر انتخاب کنید.
💠 مردها مثل شما به جزئیات دقت نمیکنند و به تفاوت مانتوها، کفشها و... دقیق نشده و سریع کلافه میشوند.
💠 مردها نیز باید به این نکته توجه کنند و همسرشان را در خرید همراهی و درک کرده و خیلی عجله نکنند.
💠 اگر هر دو یکدیگر را درک کنید و یک قدم از توقّع خود کوتاه بیایید از کنار هم بودن لذّت خواهید برد.
#همسرداری
#نکات_ناب
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍خوش تیپ
☘زیر سایه ی درخت انگور، روی یک فرش نازک نشسته بودند. سمیرا با لبخندی ساختگی به زهرا میگفت:« ببین زهرا جون من تو رو دوست دارم، برای خودت میگم، زمون این حرفا دیگه گذشته، تو همه چیز زندگیت را شبیه دهه شصت کردی. الان باید ماهی چند صد تومن خرج آرایشگاه و زییاییت کنی.باید کمی روسریت رو عقبتر بدی و رنگهای جذابتر بپوشی. الان دیگه قدیم نیست که از کنار مردها ساده و بدون گرم گرفتن رد شی. تو الان صاحب شوهر و چند تا بچه ای، اینطور پیش بری دیگه هیچ کس سمت اونها نمیاد، از ما گفتن بود.»
🌺زهرا که بیشتر از دلشکستگی، متعجب بود گفت:«یعنی میگی بهخاطر اینکه بچه هام رو دستم باد نکنن باید دینم رو کنار بگذارم؟ خب شاید یِ روز، همه مردم بی دین شدن، من هم همینطور باید بشم؟»
🌸دسته ای از موهای مش کرده اش ، را با تکان سر به گوشهی صورت کنار زد،گفت: «سمیرا جون؛ یعنی میگی بخاطر زمانه، باید اهل بگو بخند با نامحرم یا چت کردن باشم؟ یا برای بهروز بودن، پیشونیم رو پروتز کنم تا بچه ها اخمم را نبینن؟! در عوض همه مرا بهروز و خوشگل ببینن؟!!»
☘سمیرا که انگار باورش شده بود بالاخره منبر رفتن هایش جواب داده، باشوق در چشمهای زهراخیره شد؛اما زهرا کمی بعد دستها و ناخن های کاشته شده و لاک دار سمیرا را در دستهایش نوازش کرد وگفت:«نه سمیرا جون! نه عزیزم، من برعکس تو عقیده دارم علی رغم همهی این طبیعی شدن گناهها و بی سرو ته بودن فضای مجازی ، هنوزم میتونم زهرای پاک و معصوم قدیم باشم. فقط به عشق شوهرم آرایش کنم و تو خیابان حریم قائل باشم، حالا اگر قراره مارک دهه۶۰ای بهم بخوره ایراد نداره. مهم شوهرمه که برایش به خودم میرسم و اونهم راضیه. دهنت را شیرین کن، بفرما میوه.» بعد سیب و پرتقالی در بشقاب گل گلی چید و جلو سمیرا گذاشت.
#داستان
#همسرداری
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
🕋حریم دلها
🌺ای اولین و برترینها
ای که به یُمن وجود تو زمین به وجود آمده است.
🌼ای حریم دلها، ای صفای جانها
ای عشق بیهمتا، ای وحدت مسلمین
🌸با تو هستم ای خانه خدا، ای کعبه مشتاقان
چه زیبا برافراشتهای و چه نیکو پاسداشت خالقت هستی.
آرزو دارم از نزدیک ببینمت، ای حریم معبود
#مناسبتی
#دحوالارض
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌼رنگ خدا
🌼رنگ رنگ توست...
حرف حرف توست..
مرا دریاب که جز تو نخواهم و نیابم.
#صبح_طلوع
#به_قلم_ترنم
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte