🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
با سلام خدمت شما بزرگواران کانال مشق عشق 🌷🕊
#قصد داریم ان شاﷲ به زودی
#کتاب_شهید_چمران
را در کانال قرار دهیم.
#کتاب_شهید_چمران
#خاطرات_زندگی_نامه_شهید_دکتر_مصطفی_چمران
نام: مصطفی
نام خانوادگی: چمران
نام پدر: حسن
تاریخ تولد: ۱۳۱۱/۰۷/۱۰
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۳/۳۱
#الهی_به_امید_تو...🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
☘️💐🌾🍁🌼🌴
🍂🍃🌸🍃💐
☘💐🌱
🌾🥀
☘️ 🌹﷽🌹
#کتاب_شهید_چمران🌹🍃
🌷🕊زندگی_نامه_و_خاطرات :
شهید_دکتر_مصطفی_چمران 🌷🕊
( #قسمت_اول)🌹🍃
#تولد_در_قم
♦️مصطفی چمران ساوه ای، در دهم مهر ماه ۱۳۱۱ شمسی در قم به دنیا آمد. او سومین پسر خانواده بود بعد از عباس و مرتضی و بزرگ تر از مهدی ، محمد و حسین. به قول خودش با تولدش درویشی سرا پا برهنه بر این کره خاکی گذاشت.
♦️یک سال بیش تر نداشت که پدرش به همراه اهل خانه، به تهران کوچ کرد. آن ها در محله سر پولک خانه برای زندگی پیدا کردند. سر پولک، محله ای است که حالا پر شده از مغازه های فروش مواد شیمیایی؛ درست در تقاطع خیابان های بوذر جمهوری و سیروس نزدیک بازار تهران، پدر مصطفی مردی متدین بود کارش جوراب بافی بود و از این راه مخارج زندگی شان را در می آورد او به شدت به حلال و حرام و انصاف معتقد بود. خانه اجاره ای شان اتاقی کوچک بود که ده متر بیش تر جا نداشت. اما انگار خیابان های پر رفت و آمد بازار فقر آشکار اقتصادی و مهم تر از آن فقر فرهنگی ناشی از عقب ماندگی تاریخی ایران ، بر روح پاک مصطفی تاثیری نداشت از آسمان لذت می برد به ستارگان عشق می باخت و ماه تابان راز دار شب های تارش بود.
♦️اولین کلاس درسش در مدرسه انصاریه بود تا آخر دبستان توی همان مدرسه درس خواند مدرسه ای در نزدیکی محله عود لاجان تهران با کوچه های تنگ و باریک مشهور به آشتی کنان کوچه ها آن قدر تنگ بود که رهگذرها هنگام عبورشان مجبور بودند شانه به شانه هم راه بروند یا رو در روی هم از کوچه عبور کنند توی این کوچه کسانی که با هم قهر بودند میان شان آشتی برقرار می شد.
♦️برای پدرش با پولی که از جوراب بافی در می آورد سخت بود که بتواند مخارج خانواده هشت نفرشان را تامین کند. تازه مادر بزرگ و خاله مصطفی هم با آن ها زندگی می کردند و سرپرستی آن ها هم با او بود پدر سواد قرآنی داشت و خواندن و نوشتن را در مکتب یاد گرفته بود اما چون هیچ وقت نشده بود که بیشتر درس بخواند همیشه آرزو داشت که بچه هایش درس خوان بشوند و یک روزی دانشگاه بروند.
#ادامه_دارد........
http://eitaa.com/mashgheshgh313
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
☘️💐🌾🍁🌼🌴
🍂🍃🌸🍃💐
☘💐🌱
🌾🥀
☘️ 🌹﷽🌹
#کتاب_شهید_چمران🌹🍃
🌷🕊زندگی_نامه_و_خاطرات :
شهید_دکتر_مصطفی_چمران 🌷🕊
( قسمت_سوم)🌹🍃
#مسجد_هدایت
♦️جلسات تفسیر قرآن سید محمود طالقانی توی مسجد هدایت برگزار می شد. آن روزها ۱۵ سالش بود مسجد هدایت برای اش شده بود پاتوق هفتگی. غیر از مسجد، آقای طالقانی را توی انجمن اسلامی هم می دید جلسات فلسفه و منطق آقای مطهری، جلسات آقای وحید خراسانی، آقای فلسفی و آقای اشرافی هم از آن جاهایی بود که هر طوری بود خودش را به سخنرانی شان می رساند چند وقتی پای منبر کمالی سبزواری می نشست دوست اش داشت سبزواری از آن آدم های باصفایی بود که اعتقادات درویشی هم داشت.
♦️روزهای نوجوانی و جوانی مصطفی غیر از مذهب، حول سیاست و ورزش هم می گذشت. شب های جمعه که در خانه رادیو نبود، همراه مهدی با دوچرخه تا میدان ارگ رکاب می زدند و خودشان را به سخنرانی مرحوم راشد می رساندند.
♦️سال ۱۳۳۲مصطفی با رتبه ممتاز از دبیرستان البرز فارغ التحصیل شد و در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه پذیرفته شد برادر بزرگ اش قبل از او در دانشکده فنی قبول شده بود مصطفی در دانشگاه هم مثل دبیرستان خوب درس می خواند. دکتر امراللهی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی تمام کارنامه ها و جزوه های درسی او را ورق زده بود می گفت: همه نمره های چمران بیست بود وقتی جزوه ها را ورق می زدی فکر می کردی استاد خطاطی آن ها را پاک نویس کرده است. سال دوم یک استاد داشتند که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند سر امتحان کراوات نزد، استاد دو نمره از او کم کرد، شد هیجده بالاترین نمره. در تمام سال هایی که توی دانشگاه تهران برای کارشناسی درس می خواند شاگرد اول بود شاید در آن دوران دانشکده فنی حتی کسی نبود که معدل اش بالای ۱۸ باشد. درس ترمودینامیک شان را یک استاد سخت گیر به نام مهندس مهدی بازرگان درس می داد معروف شده بود که بیست گرفتن از او کار هر کسی نیست ولی مصطفی آخر ترم از امتحان هفده و نیم شد از جزوه چهار یعنی در مجموع حدود بیست و دو. یک عده ایراد گرفتند که مگر نمره بالای بیست هم داریم؟ جزوه ای که توی آن کلاس نوشته بود را بعدا چاپ کردند در مقدمه اش هم نوشتند: این کتاب در حقیقت، جزوه مصطفی چمران در درس ترمودینامیک است.
♦️اواخر دهه ۲۰، ملی شدن صنعت نفت بحث داغ هر مجلس و محفلی بود نمی توانست آرام بنشیند از همان سال ها بودکه وارد فعالیت های سیاسی شد پلاکارد می نوشت و طومار درست می کرد یکی از طومارهای بزرگ را روی دیوار کنار مغازه پدرش آویزان کرده بود روی اش نوشته بود: صنعت نفت در سرتا سر کشور باید ملی شود. مردم هم می آمدند و زیر طومار را امضا می کردند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که تاسیس شد جز اولین نفراتی بود که عضوش شد پای ثابت مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق بود چند باری هم تا مرز کشته شدن پیش رفت.
#ادامه_دارد........
http://eitaa.com/mashgheshgh313
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔴🔴🔴🔴🔴
برای دسترسی آسان به متن کتابها :
🔴 #کتاب_در_حسرت_یک_آغوش
🔴 #کتاب_رویای_بیداری
🔴 #کتاب_عصمت
🔴 #کتاب_روزهای_بی_آیینه
🔴 #کتاب_درعا
🔴 #کتاب_گنجشکهای_بابا
🔴#کتاب_آخرین_امدادگر
🔴 #کتاب_نسل_سوخته
🔴 #علی_بدون_تو_هرگز
🔴 #رمان_مقتدا
🔴 #یوزارسیف
🔴 #شاهرخ_ضرغام_حر_انقلاب
🔴 #طیب_حر_نهضت_امام_خمینی
🔴 #کتاب_هوری
🔴 #کتاب_شهید_چمران
🔴 #کتاب_آقای_شهردار
🔴 #کتاب_پا_برهنه_در_وادی_مقدس
🔴 #کتاب_تنها_گریه_کن
🔴 #کتاب_دختر_شینا
با زدن روی #هشتگ کتاب مورد نظر به اولین صفحه کتاب مراجعه می کنید .
👆👆👆👆👆👆👆👆
ارتباط با ادمین 👇👇👇
@seyedeh_313