مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۱۳ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ لذت مطلق ۱ ✨ بگذارید موارد دیگری را که ب
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۱۴
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
لذت مطلق ۲
✨ من با تمام وجود حس کردم ماهیت وجودي ما با گناه و نافرماني پروردگار منافات دارد. خداوند از روح خودش در ما دمیده و این روح الهي دوست ندارد که نافرمانی پروردگار را انجام دهد.
ما به دلیل داشتن همین روح الهی، عاشق انجام کارهای خوب هستیم، کارهایی که پروردگار مهربانِ ما را خوشحال میکند و چه کاري بهتر از خدمت به بندگان خداوند؟! من اگر بندگان خدا را دوست داشته باشم و به آنها عشق بورزم و در مسیر هدایت آنها فعالیت کنم، از بهترین کارهاست. کوچکترین محبتي که به خاطر خداوند به بندگانش داشته باشم، در وجود من دريايي از عشق الهي ايجاد میکند. یک لبخند گرم، یک جمله محبت آمیز، یک فداکاری کوچک، یک جمله مثبتی که از دهان ما خارج ميشود، حتي اگر به فرزند خودمان باشد، چنان در سرنوشت ما موثر است که قابل بیان نیست.
اما از آن طرف، افکار زشت، خشونت، احساسات منفي و بدخلقي به بندگان خداوند، حتی به یک نفر از آنها چنان تأثیر منفی در سرنوشت ما ایجاد میکند که باورکردنی نیست.
از دیگر مطالبی که از مصاحبت با آن دوستان الهی متوجه شدم این بود که: مشکلات و سختيها، معلم زندگي ما هستند. کسانی که در مقابل مشکلات صبر مي کنند و به دنبال برطرف کردن آنها هستند، ظرفیت وجودي خودشان را بالا میبرند و در پیشگاه خدا مقام بسيار بالايي دارند.
اما آنها که در مقابل مشکلات جزع و فزع کرده و تحمل نمي کنند، در واقع خود را از توفیقات بزرگي که ميتوانست نصیب آنها شود محروم می کنند.
مثال بزنم تا متوجه شوید: چند نفر در یک رشته سخت و مهم دانشگاهي درس ميخوانند، برخي سختيهاي اين رشته را که میبینند درس را رها کرده و مشغول روزمرگي ميشوند.
کسي براي اين افراد احترام خاصی قائل نیست. اما برخي دانشجوها شرایط سخت را تحمل کرده و پس از گذران دوران تحصیل، در درجات بالاي علمي مشغول فعالیت میشوند. آنها افراد مهمي ميشوند و بسیاری از مردم حسرت آنها را ميخورند. اين نتيجه تحمل سختیهاست.
يکي ديگر از مطالبي که از همنشيني با این یاران الهی کسب کردم، این بود که انسانه، با اعمال و کارهایی که به اراده خودشان انجام میدهند، مجازاتها و تنبیه ها و یا پاداشها را براي خودشان انتخاب میکنند. یعنی دقیقاً نتیجهٔ اعمال خود را ميبينند.
البته من درک این مفاهیم را از برکت وجود پدرم میدانستم.
من به سرچشمهٔ خورشید نه خود بردم راه
ذره اي بودم و مهر تو مرا بالا برد
♨️ ادامه دارد ...
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۱۴ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ لذت مطلق ۲ ✨ من با تمام وجود حس کردم ماهی
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۱۵
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
عشق الهی
✨ از مهمترین مطالبی که درک کردم این بود: نخستین وظیفه ای که ما داریم، عشق و ابراز محبت نسبت به دیگران است. و اولین کسی که باید به او عشق بورزیم و با ادب در محضر او باشیم پروردگار خوب و مهربان ماست.
بعد فهمیدم که بهترین روش گفتگو و ابراز عشق به این خداي مهربان، توسط پیامبر به ما بیان شده.
این همان راز و نیاز و عبادتي است که در دین بیان شده و انجام میدهیم و باید تلاش کنیم که عاشقانه تر باشد. البته اهمیت این رابطه عاشقانه را تا به آن سوي عالم نرویم متوجه نميشويم. من آنجا بود که فهمیدم چرا معصومین (علیهم السلام) و بزرگان دین عاشق نماز هستند.
كمي که از همنشینی من با این دوستان الهی گذشت، احساس کردم که هیچ علمی در عالم نیست که من از آن بياطلاع باشم.
حتي يادم هست در زمینه مسائل پزشکی که سالها درس خوانده بودم، فهمیدم که پرهیز کردن، بیشتر از تمام درمانها ارزش دارد.
حتي مي فهميدم که چرا برخی کارها در دین حرام یا مکروه اعلام شده. در واقع ما از سوي خداوند به این جهان آمده ایم و به سوي او باز میگردیم، او عاشق ماست و نمیخواهد که از او جدا شویم. لذا از هر مانعی که بخواهد ارتباط ما را با پروردگار عزیزمان کم رنگ کند باید دوري کرد.
آنجا درک کردم که کارهاي خوبي که در مورد بندگان خدا در دنیا و با اخلاص انجام داده ام، برخي گناهان مرا از بین برده!
🌱... إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ...(هود، ۱۱۴)
🌱 یقیناً نیکی ها، بدی ها را از میان می برند.
با خودم میگفتم ای کاش بیشتر از این به بندگان خداوند خدمت می کردم.
من وقتي از آنجا به اهل دنیا نگاه ميکردم، احساس مي کردم برخي آدمها با رفتارشان، همین الان نیز اخلاق بهشتي دارند. کساني که به دیگران خالصانه محبت ميکنند، هدیه ميدهند، حتي کساني که خالصانه به بندگان خدا لبخند میزنند. آنها که مشغول گره گشایی از کار دیگران هستند و یا با معرفت به حرمهاي ائمه (علیهم السلام) رفت و آمد دارند و حتی کسانی که مشغول خواندن و تدبر در قرآن هستند و یا لحظاتي که نواي ملکوتي اذان پخش میشود، یا موقع دیدن دریا و یا موقع نزول باران، در واقع در این لحظات بوي بهشت در میان اهل دنیا پخش میشود.
حتي الان وقتي دلتنگ بوي بهشت ميشوم، به سراغ این موارد ميروم تا آرام شوم.
من به بدن خودم روی تخت بیمارستان و گریه و زاری اطرافیان نگاه میکردم، اما اصلاً برایم مهم نبود. میدانستم خداوند این تقدیر را برایم ایجاد کرده و حتماً خيري در آن بوده و الان در بهترین حالات در بهشت برزخي هستم.
تمام زندگی نزدیکان خودم را به چشم برهم زدني میدیدم که تا لحظه مرگ، چه مراحلي را طي خواهند کرد. من میفهمیدم که صبر آنها بر این مشکلات پیش آمده، چقدر در سرنوشتشان تأثیر مثبت دارد، لذا هرگز برای آنها ناراحت نبودم.
آنجا هیچ محدودیت زماني و مکاني نبود. در دنیا باید صبر کنیم تا فردا شود تا اتفاقات فردا را مشاهده کنیم، اما آنجا تمام اتفاقات آینده را به راحتي مشاهده ميکردیم!
از دیگر مطالبي که به آن یقین پیدا کردم این بود که خيلي بايد مراقب تفکراتمان باشیم. چه کسانی منبع فكري ما را تغذيه میکنند؟ فکر انسان باید خوب باشد تا اعمال خوب از او سر بزند. کسی که در افکارش عاشق انسانها باشد، در راه هدایت آنها نیز تلاش خواهد کرد و مسیر بهشت برزخي خود را هموار خواهد نمود.
اما اگر ذهن و فکر ما در اختیار تفکرات شيطاني قرار گيرد، چنين نتيجه اي حاصل نخواهد شد. به تعبیر شاعر:
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
♨️ ادامه دارد ...
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۱۵ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ عشق الهی ✨ از مهمترین مطالبی که درک کردم
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۱۶
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
ملائک
از طرفي من آنجا جواناني را ديدم که همگي شبيه به هم و بسیار زیبا بودند. چيزي شبیه کارمندان هتلها.
آنها لباس شبیه به هم داشتند. بسیار هم مهربان بودند. اگر سؤالي در ذهن من ایجاد میشد، آنها با مهرباني جواب ميدادند. البته باز تأکید کنم که هیچ تكلمي بين ما صورت نمي گرفت. آنجا مفاهیم بود که از ذهن طرف مقابل به من منتقل میشد.
من متوجه شدم اینها ملائک الهی هستند و در خدمت مؤمنین در بهشت برزخی قرار دارند. آنچه یک مؤمن علاقه داشت برایش فراهم می کردند.
در نواري که آقاي پيروي ضبط کرده بود از من پرسید: این ملائک زن هستند یا مرد؟
من گفتم: اصلاً مهم نیست. من متوجه زن و مرد بودن آنها نشدم. آنجا آنقدر چیزهای زیبا میبینیم که به این مسائل پیش پا افتاده توجه نداریم.
آنجا اگر کسی بخواهد ميتواند به دنیا هم توجه داشته باشد، اما معمولاً کسي علاقه به این کار ندارد.
من متوجه بودم که بدن من روي تخت بیمارستان بيهوش قرار دارد، اما علاقه نداشتم به سراغ بدنم بروم. مثل کسي که یک لباس قدیمی را در داخل کمد گذاشته و کاري به آن ندارد، من هم توجهي به بدنم نداشتم. البته آن چه اتفاق می افتاد را میدیدم.
من شاهد بودم که بستگانم بالاي سرم آمده اند و یا پزشکانی که برایم زحمت مي کشيدند را ميديدم.
حتي از نيات افراد روي زمين آگاه بودم و حتي ميدانستم فردا چه اتفاقي خواهد افتاد و چه کسانی به ملاقات من خواهند آمد. اما این چیزها خيلي برایم مهم نبود. من غرق در لذات بودم. لذات بهشتی که توصيف كردني نيست. آنجا مقام افراد متفاوت بود، اما همه لذت مي بردند. سطح ادارک و لذت افراد تفاوت داشت. من ميديدم خيليها دسترسی به مقام بالاتر ندارند، اما آنها در همان قصرها و باغهاي خودشان خوش بودند. در همان مقام پایین خودشان هم بسیار لذت می بردند. آنجا کسی حسرت مقام ديگري را نميخورد. حتي حسرت لباس ديگري را نداشت، چرا که گویی هر لباسي سایز و اندازه مشخصي داشت و معلوم بود برای کیست.
آنجا لذتها متفاوت بود اما من مي فهميدم که لذتهايي بهتر از این نعمتها هم هست. ۱پینوشت
این را هم بگویم که معناي يوم الحسرت را به خوبي درک کردم. برخي از اهل عذاب که قادر به استفاده از نعمتها نبودند، به اهل بهشت برزخی با حسرت خيره ميشدند! البته آنها نمي توانستند نعمتهاي بهشت را درک کنند. مثال بزنم تا بهتر متوجه شوید؛ اگر کسی چشمانش ضعیف باشد و عینک همراهش نباشد و به سینما برود، مي فهمد که همه از فیلم سينمايي لذت مي برند، اما او حسرت میخورد که چرا نميبيند! برخي در برزخ اینگونه بودند.
این را هم بگویم: من آتشي به عنوان عذاب برزخي نديدم، اما بدتر از آتش را دیدم که برخي را به شدت مي سوزاند! خداوند کسي را در برزخ عذاب نمي کرد بلکه این انسانها بودند که با اعمال دنيايي خود، باعث سوختن و عذاب خودشان ميشدند. درست مثل کسي که غذاي فاسدی خورده و به یک جشن باشکوه رفته. درحالي که همه در حال لذت بردن از جشن هستند او مشغول عذاب خود ساخته اي است که قبل از مهماني براي خودش ایجاد کرده! اگر او غذای فاسد را نميخورد مانند بقیه لذت مي برد، این دقیقاً حال انسانهايي است که در دنیا حرف خدا را گوش نکردند و با دنياي فاسد خود را سرگرم کردند!
من برخي را دیدم که حاضر بودند بسوزند، اما این مقامات بهشت برزخي را از دست ندهند. من اثر منفي گناهان را در ایمان افراد میدیدم و شاهد بودم که شیطان از همین ضعف ایمان و آلوده شدن به گناهان استفاده کرده و در افراد نفوذ میکرد. حتي شاهد بودم که به این وسيله بين برخي زن و شوهرها اختلاف افکنی داشت.
من برخي اعمال خودم را دیدم که بسیار کم اثر و کم رنگ بود. این اعمال مانند پولهاي تقلبي بي ارزش بود! با اینکه فکر میکردم این کار من خيلي مهم بوده. اما به من گفتند عملی در پیشگاه خدا ارزش دارد که خالصانه بوده و ریا نداشته باشد.
نکته دیگری که آنجا حس کردم بحث خودخواهی بود! انسان تا خودخواه نباشد بسیاری از کارهای خیر را انجام نميدهد. من وقتی میبینم که انسان گرفتاري به من مراجعه مي کند، از باب خودخواهی و اینکه میدانم خداوند متعال چه مقامي بخاطر گره گشایی از مردم به من ميدهد، به دنبال حل مشکل او ميروم. يا بسياري از کارهاي خیری که در دنیا انجام ميدهيم، هدفي جز رسیدن به مقامات بهشتی نداریم که اینها از خودخواهي، البته از بعد مثبت نشأت می گیرد. البته کسي ميتواند دیگران را هدایت و بهشتي کند که خودش هدایت یافته و بهشتي باشد.(تجارت معنوی درآیه ۱۱۱ توبه اشاره شده)
♨️ ادامه دارد ...
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
پینوشت مربوط به قسمت ۱۶
۱_ اما توصیف بهشت از دیدگاه امام علی ابن ابی طالب علیه السلام ( نهج البلاغه خطبه ۱۶۵):
اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگري، از آنچه در دنیاست دل ميکني، هر چند شگفتی آور و زیبا باشد، و از خواهشهاي نفساني و خوشيهاي زندگاني و منظره هاي آراسته و زيباي آن کناره مي گيري، و اگر فکرت را به درختان بهشتي مشغول داری که شاخه هایشان همواره به هم میخورند، و ريشه هاي آن در توده هاي مشک پنهان، و در ساحل جویباران بهشت قرار گرفته آبياري مي گردند، و خوشه هايي از لؤلؤ آب دار به شاخه هاي کوچک و بزرگ درختان آویخته و میوههاي گوناگونی که از درون غلافها و پوششها سربیرون کرده اند، سرگردان و حیرت زده ميگردي: شاخه هاي پر میوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گیرند، تا چیننده آن هرگاه که خواهد بر چیند، مهمانداران بهشت گرد ساکنان آن و پیرامون کاخهایشان در گردشند و آنان را با عسلهاي پاکيزه و شرابهاي گوارا پذيرايي کنند.
آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهي بهره مندند تا آنگاه که در سراي ثابت خویش فرود آیند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. اي شنونده اگر دل خود را به منظره هاي زيبايي که در بهشت به آن ميرسي مشغول داري، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد، و از این مجلس من با شتاب به همسايگي اهل قبور خواهي شتافت. خداوند با لطف خود من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان براي رسيدن به جایگاه نیکان تلاش میکنند.
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ پینوشت مربوط به قسمت ۱۶ ۱_ اما توصیف بهشت ا
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۱۷
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
همسران بهشتی
✨ من غرق در لذات بهشت بودم. آنجا هر لحظه یک زیبایی خیره کننده مشاهده مي کردم که مرا به وجد می آورد. اصلاً توصیف پذیر نبود. اکنون که این موارد را براي خودم يادآوري ميکنم، از اینکه از آن نعمتها محروم شدهام، صورتم خیس از اشک است.
اما آنجا اتفاق جالبی برایم افتاد. سالها قبل در زماني که دبیرستان بودم، یک روز تلویزیون روشن بود و فیلم سینمایی پخش میشد.
هنرپیشه این فیلم، یک زن جوان بود که به ظاهر خيلي زيبا بود.
من آن زمان به ذهنم خطور کرد که این زن زیباترین زني است که دیده ام. سرم را پائین انداختم و گفتم: باید پاکي چشم خود را حفظ کنم. بعدها به طور كلي موضوع را فراموش کردم. آنجا که همه چیز در اوج زیبایی بود با خودم گفتم: آیا زنان بهشتی هم اینگونه اند؟ یکباره در میان سبزه زارهاي بهشت برزخي، مشاهده کردم که همان هنرپیشه به سمت من میآید! به ذهنم خطور کرد این هنرپیشه اینجا چه می کند!؟ ابتدا میخواستم مثل دنیا که در مقابل نامحرم قرار میگرفتم، سرم را پایین بگیرم. اما ملائک به من القا کردند که این زیباروي بهشتي به من تعلق دارد ... سرم را بالا گرفتم. هرچه این دختر جوان نزدیکتر شد چهره اش بیشتر نمایان ميشد. من حس کردم که چقدر زیباتر از آن هنرپیشه است! اصلاً با او قابل مقایسه نیست. این خانم جوان که به من نزدیک شد در اوج زيبايي بود! اصلاً نمي توانستم او را با زنان دنیایی مقایسه کنم. او با مهرباني به من اظهار علاقه کرد.
توصیف کردن واقعاً سخت است. من محو جمال او بودم. در چهره ي او زيبايي و محبت نمایان بود. آنجا براي هر کسي همسري در اوج زيبايي و کمال وجود دارد. آنچه که ما از یک همسر زیبارو در ذهن داريم، براي ما آماده است. این هم يکي از نعمتها بود.
در بهشت هیچ محدودیت استفاده از یا لذات را نداریم. حتي اگر همسري با هر شکل و قیافه و اندامی آرزو کنیم مهیا ميشود.
آن هم بدون معطلی! این همه خوشي و شعف باور کردنی نبود. دوست داشتم از زور شادي فرياد بزنم. ۱پینوشت
البته بگویم که حس زيبايي طلبي و حس جلوه نمايي را خداوند در وجود ما قرار داده، اما باید در طریق صحیح استفاده نمائیم. همچنین: خداوند از طریق شهوت جنسی تمام خلق را امتحان ميکند.
در آنجا هیچ چیز دنيايي براي اهل بهشت دغدغه نیست. اینکه همسر و فرزندان انسان چه میکنند برایشان مهم نیست. من این را حس کردم که اگر خانواده ما اهل دین باشند که خدا سرپرستي آنها را برعهده گرفته و اگر اهل نباشند، چرا باید به آنها فکر کرد؟ فقط باید برایشان دعا کرد که راه را پیدا کنند. خلاصه هرچه بگویم، نميتوانم آنچه دیده ام را به خوبی توصیف کنم.
♨️ ادامه دارد ...
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
پینوشت مربوط به قسمت ۱۷
۱_ مفسران در این که حوریان همان زنان مؤمنه دنیا هستند یا از نوعی دیگر خلق می شوند؛ اختلاف دارند. در برخي آيات و روايات تأكيد شده زندگي در بهشت شبیه زندگی در زمین است و اعضاي خانواده هاي مؤمن از جمله همسران با یکدیگر خواهند بود. طبق این آیات برخی چنین نتیجه گرفته اند که زنان یا حوریان بهشتی احتمالا همان همسران در دنیا هستند که با خلقتي نو به زناني زیبا و همسال با شوهران بهشتي شان بدل ميشوند. اما از دیگر سو، طبق برخي آيات سوره واقعه، چنین برداشت میشود که زنان بهشتي دو دستهاند: نخست حورالعین و دوم همسرانی که از نو خلق میشوند. بنابراین، برخي معتقدند به جز زنان زمینی که با خلقتی جدید به زنان زیبا و همسال تبدیل ميشوند، حورياني ديگر از نوعي متفاوت در بهشت خلق خواهند شد. البته در روایات تاکید شده زنان زمینی مقام و منزلت بالاتري از حوریان بهشتي دارند. اما در روایات براي برخي از اعمال چون فروخوردن خشم، جهاد در راه خدا، پرهیز از مال حرام، چشم پوشی از نامحرم پاداشی مانند حوريه هاي بهشتي در نظر گرفته شده.(شیخ صدوق، من لايحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۷۳ و ۴۷۴) شوق و علاقه و نفس انسان، چه مرد و چه زن به گونه اي است که حرص و میل شديدي به شنیدن خوشي و نعمتهاي بهشتی دارد و به دنبال رسیدن به لذایذ نعمتهاي آن حیران و سرگردان است. خداي بزرگ نيز به آنان حق میدهد و در آیه ۷۲ زخرف میفرماید: «این بهشتی است که به سبب کارهایی که مي کرده اید، به آن دست یافته اید.» اما بهشت و نعمتهاي آن، تنها به مردان اختصاص ندارد، خدا در این مورد میفرماید: (أعدت للمتقين) « نعمتهاي بهشتي براي کسانی آفریده شده اند که پرهیزگارند و از خدا میترسند.» زیرا خداي بزرگ، در مورد پاداش، هیچ تفاوتی بین مرد و زن قائل نیست و در آیه ۱۲۴ نساء می فرماید: «کسي که اعمال شایسته انجام دهد- به شرطی که - مؤمن باشد، خواه مرد و خواه زن، چنان کساني داخل بهشت شوند و کمترین ستمي به آنان نشود.» در مورد همسراني که براي زنان در بهشت در نظر گرفته شده نیز روایات بسیاری وجود دارد.
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۱۸
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
برای خدا
✨ قبل از این ماجرا، بنده در دانشگاه و هیئت هم قاری قرآن بودم و هم مداحي میکردم. پدرم نیز قاری قرآن و مداح بود.
در یکی از سؤالات نوار، آقاي پيروي از من پرسید: مداحی یا قرائت قرآن، کدام یک بیشتر ارزش دارد؟
من در جواب گفتم: کدام یک براي رضاي خداست؟ کدام یک ما را بالا برده؟ کدام یک در وجود ما غرور ایجاد نکرده؟ کدام یک باعث ریا نشده؟ هرچه براي خدا باشد ارزش دارد. کار مخفیانه که براي خدا باشد، خیلی با ارزش است و آنجا خيلي خريدار دارد. کسي که اعمالش در دنیا به جاي کمیت، کیفیت بیشتری داشته باشد، آنجا بهتر استفاده میکند. بهترین درجات بهشت براي کساني است که خالصانه براي خدا زحمت کشیدند. من افراد مخلصي را در درجات بالاي بهشت دیدم که لذات بیشتری درک می کردند. حسرت میخوردم کاش مقام من هم مثل آنها بود.
در اینجا آقاي پيروي پرسيد: غیر از شهدا چه افرادی را در بهشت دیدی؟ گفتم کسانی را دیدم که در دنیا انسانهایی مهربان، ساده، بدون کینه، راستگو و خیر بودند، افرادي که مردم به آنها اعتماد داشتند.
اما بگذارید به گونه ديگري آنجا را توصیف کنم. برخی پزشکان میگویند: اوج لذت در دنياي مادي در لذات جنسی است. اما آنجا لذاتي به انسان نشان داده میشد که با هیچ چیز اینجا، حتي لذت جنسی قابل مقایسه نبود!
لذتي که اهل بهشت میبرند با هیچ کدام از لذت هاي دنيا قابل قیاس نیست. آنجا بهترین شرایط لذت بردن براي انسان مهیا بود.
آنجا همه چیز در اوج بود. دیگر بهتر از این نميشد. آنجا همه با سلامتي و خوشي مشغول لذت بردن بودند و چيزي مانع لذت آنها نمیشد. بیخود نبود که بزرگان ما میگفتند: اي انسان، قیمت تو بهشت است، خود را به کمتر از آن نفروش.۱پینوشت
من غرق در این لذتها بودم. در این شرایط و مشغول نعمت ها بودم که احساس کردم جواني زيبارو به من نزدیک میشود! تا او را دیدم شناختم! پدرم حاج محمد طاهري بود. چهره اش مانند آخرین تصاویر قبل از شهادت بود! گويي سالها همدیگر را دیده ایم و می شناسیم!
به کنارم آمد و مرا در آغوش گرفت. از حضور او و گرماي محبت پدرانه اش که سالها از آن محروم بودم لذت بردم. کمی با هم قدم زدیم و درد دل کردیم.
احساس کردم مقام او از بقیه بهشتياني که دیدم بسیار بالاتر است. درجاتي داشت که بقیه اینگونه نبودند.
این را از احترام ملائک میشد فهمید. پدر پیراهني به رنگ روشن بر تنش بود. ایشان بعد از کمی صحبت گفت: من باید بروم.
سؤالي در ذهنم ایجاد شد: کجا باید برود؟ کجا بهتر از اینجا؟!
پدر جواب داد: خداوند مأموريتهايي به ما در دنیا داده تا از بندگان خدا گره گشایی کنیم. من و جمعي از شهدا باید برویم اما به زودی برمی گردم.
پدر این را گفت و من تنها در باغ زيباي بهشتي مشغول گشت و گذار شدم.
در بهشت هوا مطبوع بود. باد و سرما و گرماي آزار دهنده وجود نداشت. هیچ محدودیت زماني و مکاني نبود. خستگي نبود. هر چه اراده ميکردي، مشاهده مي کرديم.
هیچ چیز مانع خواسته هاي ما نبود. اما دفعه بعد که پدرم را دیدم به من گفت: آماده هستی به دیدار پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) برویم؟
در ذهنم این بود که مگر پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) اینجا هستند؟ آیا اهل بیت (علیهم السلام) در همین بهشت برزخي هستند!؟ پدر گفت: بله، اجازه دادند شما هم با ما بيايي.
♨️ ادامه دارد ...
__________________
۱_جانهاي شما را بهایی نیست جز بهشت جاویدان پس مفروشیدش جز بدان.(نهج البلاغه حکمت ۴۵۶)
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۱۸ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ برای خدا ✨ قبل از این ماجرا، بنده در دان
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۱۹
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
دیدار یار
✨ به چشم بر هم زدني از محیط باغ بهشتي خودمان خارج شدیم. ما وارد باغ بسیار بزرگ و زيباتري شديم که از آنچه دیده بودم بسیار باشکوه تر و زیباتر بود.
من و پدر کنار جماعتی نشستیم که بیشترشان از شهدا بودند. در مقابل ما پیامبر اعظم حضرت محمدمصطفی (صلیﷲعلیهوآله) قرار داشت. ایشان یک لباس بلند سفید برتن داشت و یک عباي کرمي رنگ روي لباسشان بود. موهاي بلند و زیبا، محاسن یک دست قشنگ و سنی حدود بیست و پنج تا سی سال داشتند. در سمت راست ایشان تمامي معصومین به ترتیب نشسته بودند. ابتدا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) و سپس فرزنداشان قرار داشتند. در سمت چپ پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) به ترتیب حضرت ابراهيم، موسي و عيسي (علی نبینا و آله و علیهم صلوات ﷲ) همينطور تمامی پیامبران نشسته بودند. اما همگی آنها مانند من، به چهره فوق العاده زيباي پيامبر (صلیﷲعلیهوآله) خیره بودند و هیچکس پلک نمیزد!
آنجا همه زیبا و نوراني بودند ولي زيبايي چهره پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) را با هیچکس نميتوانستم مقایسه کنم. تا آنجا که در وصف زيبايي ايشان چندین شعر سرودم. حتی یادم هست که با خودم گفتم: وقتي پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) اینقدر زیباست، پس چرا در قرآن از زيبايي حوريه ها صحبت میشود!؟ البته تمام این چهره هاي زيبا از خاطرم رفته اما میدانم اگر یک بار دیگر آن جمال زیبا را ببینم جان خواهم داد! به قول مولوي:
ز قیل و قال توگر خلق بو ببردندي
ز حسرت و زفراقت همه بمردندي
پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) مشغول صحبت شد و من و دیگران سراپا گوش بودیم. احساس می کردیم که تمام حقايق هستي از سوي پیامبر به ما منتقل ميشد. به تعبیر دنيايي هيچکس پلک نمیزد! همه محو جمال بي مثال پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) بودند، حتي حضرت یوسف! در میان کسانی که آنجا حضور داشتند و از محضر پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) استفاده می کردند، کساني مانند شهید برونسی و حاج همت را شناختم. بقیه نیز از شهدا و دوستان پدرم بودند. آنها از لحاظ معنوي از بقیه شهدا بالاتر بودند. این را به راحتي ميشد فهمید، چرا که تمام شهدا آنجا نبودند.
خوب به یاد دارم که با خودم میگفتم: هیچ لذتی در بهشت بالاتر از این نیست که انسان در محضر پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) باشد.
احساس میکردم سعدي نیز این چهره از پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) را دیده است آنگاه که مي گويد:
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
پيامبر(صلیﷲعلیهوآله) سخنانی بیان داشتند که بیشتر آنها را فراموش کردم. فقط یادم هست که در پایان این نکته را به ما فهماندند: شما از دیدن چهرهٔ من که یک مخلوق خداوند متعال هستم چه حالي داريد؟ حال اگر بیایید و به بهشت رضوان برویم، خواهید دید که جلوه عنايت الهي و تجلي ذات حق، با شما چه خواهد کرد.۱پینوشت
من احساس میکردم کل علوم هستي و کل مطالبي که احتیاج داریم تا به تکامل رسیده و لایق بهشت رضوان شویم را از زبان رسول گرامی اسلام (صلیﷲعلیهوآله) شنیده ام!
♨️ ادامه دارد ...
_________________
۱_ واژه رضوان به معناي رضا و خشنودي، در سیزده آیه از قرآن به کار رفته و در همه آنها مراد خشنودي حق تعالی است که از رهگذر فرمانبري از او حاصل ميشود و به همین جهت با بهشت الهي ربط يافته و حتي در چند آیه مانند آیه ۲۱ سوره توبه و آیه ۲۰ سوره حديد جزء نعمتهاي بزرگ بهشت معرفي شده است. به نظر علامه طباطبائي، در جلد سوم صفحه ۱۰۷ المیزان: ذکر رضوان در
ردیف نعمتهاي بهشت، با توجه به سیاق آیه، حاکی از آن است که خشنودي خدا خود از خواستهاي انسان است. اما آيه ۷۲ سوره توبه، دلالتي بيش از اين دارد و در آن تعبیر «رضوانٌ من اللّه اکبر» آمده است. این بدان معناست که رضوان خدا، نعمتي از نوعی دیگر است که سایر نعمت ها از آن معنا می گیرند. به تعبیر علامه طباطبائي، ذیل تفسیر آیه ۱۵ آل عمران؛ نحوه تعبیر رضوان، در سیاق نکره حکایت از آن دارد که خشنودي خدا نه قابل اندازه گيري است نه وهم بشر بدان احاطه مييابد. به علاوه، حقیقت رستگاري چيزي جز کسب این رضوان نیست.
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۱۹ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ دیدار یار ✨ به چشم بر هم زدني از محیط با
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۲۰
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
احمد
✨ یکی از کسانی که در محضر پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) ایشان را مشاهده کردم احمد خدامي بود. او در کنار شهدا و هم مقام با آنها نشسته و سخنان پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) را گوش میکرد. اما احمد شهید نشده بود!
او از دوستان دوران نوجواني و جواني من بود. او مانند من کوچک بود که جنگ تمام شد، ولی تا توانست در راه شهدا قدم برداشت. یادم هست به مرحوم آیت الله واله و شهید عاصمي (سردار بزرگ تخریب) و دیگر سرداران و شهداي کاشمر خيلي ارادت داشت.
احمد یک مربی فرهنگي بود و در راستاي آشنایی نسل جدید با افکار امام و شهدا قدم بر میداشت. او در مسجد و دانشگاه و هرجا میتوانست فعالیت فرهنگي مي کرد.
او مهندسی متالوژی میخواند اما خودش را وقف هدایت نسل جوان کرد. احمد اخلاص عجيبي داشت. در تمامي کارهایش رضایت خدا را در نظر مي گرفت.
مثلاً یک بار صبح زود باهم به کوه رفتیم. در مسیر بودیم که متوجه شدیم به خاطر زلزله، قسمتي از کوه ریزش کرده و سنگهاي بزرگ در طرف دیگر جاده آسفالته ریخته.
با اینکه مسیر ما باز بود، اما احمد نگه داشت و پیاده شدیم. او گفت: ماشینهایی که از این مسیر عبور میکنند متوجه ریزش کوه نیستند و خدای نکرده با این سنگها برخورد مي کنند.
ما هم با سختی این سنگها را جابجا نمودیم. بعد هم خدا را شکر و حرکت کردیم.
احمد در سنین جواني مبتلا به سرطان شد و سختيهاي بسياري کشيد. او خواب شهید عاصمي را دید که به او گفت: قبل از سی سالگی از دنیا رفته و مهمان ما خواهی شد. سرانجام هم از دنیا رفت. اما برایم عجیب بود که او را هم رتبه شهدا و در حضور پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) مي ديدم!
ما از محضر پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) خارج شدیم. بهشت رضوان، مقامی میخواست که در خور من نبود. اما من از خود بیخود شده و مست آن دیدار بودم.
* * *
بار دیگر پدر ميخواست به سراغ اهل دنیا برود. پدر گفت: «برخي از مردم، حاجاتي از خدا دارند که ما شهدا را واسطه قرار میدهند. ما وظیفه خود میدانیم که به اذن الهی از مشکلات برخي از آنها گره گشایی کنیم.»
پدر خداحافظی کرد و رفت. من ایستاده بودم و از آنچه میدیدم لذت میبردم. واقعاً نمیتوانم آنچه میدیدم را توصیف کنم. کلمات و جملات، توانایی وصف آن همه زیبایی و شکوه را ندارد. بي دليل نیست که ميگويند: بهشت ديدني و چشيدني است، گفتني و شنيدني نيست. وقتي پدر رفت، دیدم در کنار من یک درخت زیبا در کنار نهر آبي زلال قرار دارد. به آن درخت نزدیک شدم. سیب قرمز و زرد و سبز و همچنین انواع گلابی داشت. لابلای این میوه ها، گلهاي ياس سفيد این درخت را پوشانده بود! من از عطر سیب و گلابي و گلهاي ياس و صداي آب، بوي ذكر خدا را حس ميکردم و سرمست میشدم. اولین بار بود که من سیب سبز ميديد! چند سال بعد، در یک میوه فروشی سیب سبز ديدم و سؤال کردم اینها چه فرقی با سیبهای دیگر دارد؟ گفت: سیب ترش است و مشتري خودش را دارد.
♨️ ادامه دارد ...
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۲۰ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ احمد ✨ یکی از کسانی که در محضر پیامبر (ص
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۲۱
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
هبوط ۱
✨ من در آنجا محو زيبايي درختان و بوي عطر گلها و ذکر تسبيحي بودم که از حرکت آب درک میکردم.
آنجا حدیث پیامبر (صلیﷲعلیهوآله) که فرمودند: «مردم خوابند، وقتي ميميرند بیدار میشوند» برایم معنا شد.(بحارالانوار ج ۵۵ ص ۱۲)
و هرکسی آنچه من دیده بودم را میدید، هر لحظه مشتاق رها شدن از بند دنیا و رسیدن به آن درجات بود.
در آنجا افراد مختلف را ميديدم و با یک نگاه از باطن اعمال آنها مطلع میشدم. مثلاً در آنجا کسی را دیدم که با خود حدیث نفس داشت و با زبان بي زباني مي گفت: اي کاش در دنيا به جاي این همه دعا برای گشایش اقتصادي، از خدا رشد معنوي ميخواستم تا جایگاه بهتري نصيبم ميشد.
اي کاش هر زمان نمازم قضا میشد، بلافاصله به جا مي آوردم.
اي کاش مانند مقربین، سحرها را بیدار بودم و لذت مناجات با خدا را بیشتر حس مي کردم. اي كاش بين الطلوعين نمیخوابیدم تا برکات و روزي بيشتري نصیبم ميشد و جايگاهي بسيار بالاتر را به دست میآوردم. ای کاش در امتحان خدا که در طول زندگي برايم پيش آمده بود اینقدر ناله و بي تابي نمي کردم. من با صبر در مقابل سختيها، مقامات بسياري را میتوانستم کسب کنم. ای کاش آن زمانی که قدرت انجام گناه داشتم گناه نمي کردم. به راستي اگر به دستورات خدا گوش میکردم به مقامات بسیار بالاتري دست می یافتم.
يکي از حقایقی که برایم آشکار شد در مورد نفس انسان بود. انسان هر قدمي بردارد یک گام خود را به مرگ نزدیک کرده و باید براي سراي آخرت تلاش کند. اما لذت هاي دنيا مانع اين امر مي شود. اما باید بدانیم تمام لذات دنیا با سختيها و مشکلات آمیخته شده.
در مورد حقیقت لذت باید گفت: همه مردم لذت هاي جسمي و دنيايي را درک ميکنند، اما درک لذات معنوي کار هر كسي نیست.
اگر کسی لذات معنوی را درک کند، دیگر آن را با لذتهاي زودگذر دنيايی عوض نخواهد کرد. این را در زندگي بزرگان دیده ایم که حاضر نیستند لذت نماز شب را با هیچ چیزی عوض کنند.
يکي ديگر از مواردي که بنده متوجه شدم در مورد حضور در جمع مسلمین و جماعت بود. اسلام ديني است که بیش از فردي بودن به حضور در اجتماع توصیه می کند. من آنجا حديث «يَدُاللّهِ مَعَ الجَماعَة» را به خوبی درک کردم.
به طور مثال اگر یک گروه به دیدار یک مسئول بروند و تقاضایی داشته باشند خيلي زودتر نتیجه می گیرند تا اینکه تک تک به سراغ او بروند. براي همين است که حضور در نماز جماعت این قدر تاکید شده و براي بسياري از عبادات صفت جمع به کار برده شده.
افرادی که در دنیا در میان اجتماع مسلمین حضور داشته و در راه حل مشکلات مردم تلاش ميکردند نسبت به کساني که گوشه نشيني داشته و مشغول عبادت بودند مقام بسیار بالاتري داشتند.
از دیگر مواردي که درک نمودم موضوع شیطان بود. شیطان در دنیا در کنار ما هست و ما را وسوسه میکند، اما فراموش نکنیم خالق ما و شيطان يكي است. يعني خداي ما مي تواند جلوي نفوذ شیطان را بگیرد. براي همين راهکارهایی به ما ارائه داده.
هرگاه دستورات خدا را انجام ندهیم و مرتکب گناه شویم راه نفوذ شیطان را به سوي خودمان باز کرده ایم. حتي اصرار بر گناهان صغیره شیطان را به ما نزدیک مي کند. برعکس وقتی انسان گناه آماده ای را ترک کند یکباره با دریای رحمت الهي مواجه ميشود و در معنويات بسیار رشد میکند مانند مرحوم ابن سیرین و شيخ رجبعلي خياط و ...
اما یکی از مواردی که در دوري شيطان از ما تأثیر دارد توجه ویژه به نماز است. اینکه از دقایقی قبل از نماز به فکر باشیم و مقدمات را به خوبي انجام دهیم. با لباس پاکیزه و انجام مستحبات وارد نماز شویم، در کسب معنویات و دوري از شيطان بسیار تاثیر دارد.
♨️ ادامه دارد ...
#برزخ #معاد #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ