eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ 👈🏼👈🏼 مرحوم علامه‌مجلسی در نقل می‌کند: از پدرش نقل كردكه گفت: حضرت باقر علیه‌السلام سوار برمركب شد به‌جهت بازديد باغى كه در داشت من نيز درخدمت ايشان رفتم. هم بود. ➖ سليمان عرض‌كرد: آقا، امام وقايعى كه درامروز اتفاق مى‏افتد، مي‌داند؟! فرمود: سليمان! به‌خدائى كه محمد را به‌نبوت برانگيخت وامتياز رسالت به‌او بخشيد، او جريان‏هاى روز وماه وسال را هم ميداند. ➖ سپس فرمود: سليمان! نميدانى كه فرشته‏اى در شب قدر براو نازل مى‏شود آنچه درآن سال تا سال ديگر پيش مى‏آيد وحوادث شب وروز را باو اعلام ميكند. هم اكنون جريانى راخواهى ديد كه مطمئن شوى. بيش از يك ميل راه نرفته بوديم كه فرمود: دونفر خواهند آمد كه دزدى كرده‏اند واموال دزدى شده را پنهان نموده‏اند. مقدارى كه راه پيموديم دونفر از دور پيداشدند حضرت به‌غلامان خود فرمود: اين دوسارق را بگيريد. آندو را گرفته‏آوردند. ➖ فرمود: شما دزدى كرده‏ايد. قسم بخدا خوردند كه چنين كارى نكرده‏اند! فرمود: اگر اموالى كه دزديده‏ايد تحويل ندهيد، كسى را ميفرستم درمحلى كه پنهان كرده‏ايد بيرون آورد وبه‌صاحب مال اطلاع ميدهم تاشما را پيش والى مدينه ببرد، اكنون هركدام را مايليد انتخاب كنيد. ➖ ازتحويل اموال امتناع ورزيدند. به‌غلامان دستور داد آنهارا نگه دارند. به‌سليمان فرمود: توبرو با اين غلامان بالاى آن كوه، در است توخودت داخل شو واموال را خارج كن بده به‌اين غلام، يك قسمت از اين اموال مربوط به‌كس ديگرى است كه او بعد ازچندروز خواهدآمد. ➖ بالاى كوه رفتم وغارى كه نشانى داده بود پيدا كردم. دوبسته سنگينى كه بايد دونفر آن را حمل كنند در غار بود خدمت حضرت آوردم. فرمود: سليمان! اگر فردا درمدينه باشى جريان‌هاى شگفت‌انگيزى خواهى ديد ازستمى كه به‌مردم بى‏گناه روا ميدارند. ➖ به‌مدينه برگشتيم. فرداصبح حضرت ما را پيش والى برد. صاحب مال عده‏اى را بعنوان دزد معرفى كرده بود كه گناهى نداشتند، والى از آنها باشدت هرچه تمامتر بازجوئى ميكرد. حضرت فرمود: اينها دزد نيستند دزد ومتاع او پيش من است. به‌صاحب مال فرمود: از تو چه دزديده شده؟ گفت يك بسته كه داخل آن فلان چيزهاست بدروغ چيزهائى راادعا كرد! ➖ امام فرمود: چرا دروغ ميگوئى؟! آن مرد از روى اعتراض گفت: توازمن بهتر ميدانى كه چه ازمن برده‏اند؟ والى از اعتراض آن‌چنان ناراحت شد كه خواست به‌او حمله كند امام جلو اورا گرفت. ➖ به‌غلام فرمود: آن بسته را بياور. به‌والى گوشزد كرد كه اگر بيش ازاين ادعا كند، دروغگو است. يك بسته ديگرى پيش من هست كه متعلق به‌ديگرى است و اومردى از اهالى بربر است وقتى آمد او را راهنمائى كن پيش من بيايد. اما اين دوسارق را بايد بكيفر برسانى. ➖ دو سارق را پيش خواندند، آنها خيال مي‌كردند والى تنها باگواهى حضرت دست آنها را قطع نخواهد كرد. يكى ازآنها گفت: ما كه اعترافى نكرده‏ايم، چرا دستمان راقطع كنيد؟! والى گفت: كسى بردزدى شما گواهى می‌دهد كه اگر برتمام اهل مدينه گواهى دهد سخن اورا می‌پذيرم. پس از آنكه دست آن دورا قطع نمودند، يكى از آنها گفت: بخدا قسم اى اباجعفر، دست مرااز روى حق قطع كردى، ولى مايل نيستم كه توبه‏ى من به‌دست ديگرى غير ازتو اجرا شود، گرچه تمام مدينه را بمن بدهند. من ميدانم تو علم غيب نمیدانى، ولى ازخاندان نبوت هستى وملائكه بر شما نازل مى‏شود ومعدن رحمت هستيد. ➖ سخنان دزد چنان امام علیه‌السلام را تحت تأثير قرار داد كه دلش سوخت، فرمود: عاقبت توبخير است. فرمود بخدا قسم دست او بيست سال جلوتر از خودش رهسپار بهشت شد. ➖ سليمان به ابوحمزه گفت: آيا دليل از اين واضحتر ديده‏اى؟ ابوحمزه گفت: شگفت انگيزتر جريان بسته ديگر بود. چيزى نگذشت كه آن مرد بربرى پيش والى آمد و شكايت دزديده شدن اموال خود نمود او را خدمت حضرت باقر فرستاد. خدمت امام رسيد. فرمود: بگويم در اين بسته چه دارى؟ مرد بربرى گفت: اگر از داخل بسته اطلاع دهى می‌دانم شما امامى هستى كه اطاعت از تو واجب است. ➖ فرمود: هزاردينار مال تو است وهزاردينار مال ديگرى است و لباسهائى بااين مشخصات در داخل بسته است. عرض‌كرد: نام شخصى كه هزاردينار متعلق باوست چيست؟ فرمود: محمدبن عبدالرحمن است كه پشت درب منتظر توست. فرمود: ديدى درست گفتم. بربرى گفت: ايمان آوردم به‌خداى يكتا وبه‌محمد مصطفى وگواهم بر اينكه شما اهلبيت رحمت هستيد كه خداوند شما را از آلودگی‌ها پاك كرده و معصوميد. حضرت فرمود: خدا ترا رحمت كند. بسجده افتاد تا شكر خدا كند. سليمان گفت: بعدازآن ده سال مرتب بحج رفتم وآن مردى‏كه دستش قطع شده بود ميديدم كه جزء اصحاب حضرت باقر علیه‌السلام بود. 📚 بحارالأنوار، ج‏۴۶، ص۲۷۲ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar