#مطاعن_سقیفه_بنی_ساعده
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#قصیده_لامیه_هاشمیات
#اولین_بار_در_تلگرام
#مطاعن_دشمنان
#مطاعن_ابوبکر
#مطاعن_عمر
#ایام_فاطمیه
◾️ #سقیفه_عامل_شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 مرحوم #علامه_شیخ_عبدالحسین_امینی در جلد دوم الغدیر، از #کمیت_بن_زید_اسدی و قصیدهی لامیهی هاشمیات او نام میبرد.
ایشان مینویسد:
➖ #ابوالفرج_اصفهانی در کتاب: #الأغانی(۱) به اسناد خود از: #ابى_بكر_خضرمى روايت كرده است كه گفت:
در ايّام تشريق در «منى»از #ابى_جعفر_محمد_بن_على (امام محمدباقر علیهالسلام) براى كميت اجازه شرفيابى خواستم و حضرت اجازه فرمود.
کميت (شرفياب شد) و به عرض رساند: قربانت گردم! در ستايش شما شعرى سرودهام كه دوست دارم برايتان بخوانم.
فرمود: در اين روزهاى مشخّص شده و شماره شده، به ياد خدا باش.
كميت استدعاى خويش را از سر گرفت. ابوجعفر (علیهالسلام) بر وى رقّت آورد و فرمود:
بخوان!
كميت قصيده را خواند و به اينجا رسيد كه:
يصيب به الرّامون عن قوس غيرهم/فيا آخر أسدى له الغىّ أوّل
«تيراندازان، با كمان ديگرى (يزيد) بهسوى او (امام حسين عليهالسلام) تير مىاندازند_واى بر آن آخرى كه زمينۀ تبهكارى را اولى براى او فراهم آورد».
ابىجعفر علیهالسلام دستها را به آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا! كميت را بيامرز!
➖ و از #محمد_بن_سهل دوست و صاحب كميت است كه گفت:
با كميت بهخدمت #ابى_عبدالله_جعفر_بن_محمد_صادق علیهالسلام رسيديم، بهعرض رساند: قربانت گردم! براى شما شعرى بخوانم؟
فرمود: اين روزها، روزهاى پر ارزش و بزرگى است.
كميت گفت: اشعار دربارۀ شما است.
فرمود: بخوان!
سپس ابىعبدالله علیهالسلام كسى را نزد برخى از افراد خاندانش فرستاد و آنها را نزديكتر نشاند، و كميت به انشاد پرداخت و گريه زيادى درگرفت و چون به اين بيت رسيد كه:
يصيب به الرامون تا آخر شعر،
ابوعبدالله علیهالسلام دستها را به آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا! گناهان گذشته و آيندۀ و نهان و آشكار كميت را بيامرز و آنقدر به وى عطا كن كه خشنود شود(۲).
➖ #بغدادى در کتاب #خزانة_الأدب (۳) اين روايت را نقل كرده و در آنجا پس از عبارت گريه زيادى درگرفت، چنين آورده:
و صداى شيون برخاست و چون به اين شعر دربارۀ حسين (عليهالسلام)رسيد كه:
كأنَّ حسيــناً والبهاليلُ حولَهُ/لأســيـافهم ما يخـتلي المتبــتّلُ
〰 گویا حسین را مىبینم که بزرگانى اطرافش هستند و با شمشیرهایشان، دشمنان را درو مىکنند.
وغاب نبيُّ اللَّه عنهم وفقده/على الناس رزءٌ ما هنـاك مُجلّلُ
〰 «پيغمبر»از ميان آنان رفت و فقدان او، مصيبت دردناك و بزرگى براى مردم بود.
فلم أرَ مخذولًا لأجلِ مصيبـةٍ/وأوجب منه نصرةً حين يخذلُ
〰 و من تنها ماندهاى را كه سزاوارتر از او (حسين) به يارى در هنگام تنهايى باشد، نمىشناسم.
پس امام جعفر صادق (علیهالسلام) دستها را بلند كرد و گفت:
خداوندا! گناهان گذشته و آينده و پنهان و آشكار كميت را بيامرز و آنقدر بهوى ارزانى دار تا راضى شود!
سپس هزار دينار و جامهاى به كميت داد.
كميت گفت: بهخدا سوگند، من شما را از جهت دنيا دوست نمىدارم و اگر خواستار مال دنيا بودم، بهنزد كسى مىرفتم كه آن را در اختيار داشت، ليكن من شما را، براى آخرت خود مىخواهم.
اما جامهاى كه به تن كردهايد، به تبرّك مىپذيرم ولى مال را قبول نخواهم كرد(۴).
📚 منابع:
۱. الأغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۲، ص۱۲۶
۲. الأغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج۱۵، ص۱۲۳؛ المعاهد، ج۲، ص۲۷
۳. خزانة الأدب، بغدادی ج۲، ص۷۰
۴. الغدیر، علامهامینی، ج۲، ص۱۹۳_۱۹۲
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar