eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
حق‌الیقین‌دراعتقادات‌ومعارف‌اسلامی_علامه‌ملامحمّدباقرمجلسی.pdf
حجم: 31.67M
🌿 يكى از بهترين كتب فارسی، در مورد اعتقادات، باعنوان: بهترین چاپ آن، بدون حذف مطاعن، از انتشارات سرور قم ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان 📥 احوالات مرحوم مؤلف رضوان‌الله‌علیه رو، 👈🏼 در اینجا ببینید.. 🔘 مرحوم (م ۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱ق) اصفهان 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
اخلاق‌اسلامی_ترجمه‌جلد15بحارالأنوار_علامه‌مجلسی،شیخ‌محمدباقرکمره‌ای.pdf
حجم: 39.47M
🌿 کتاب فارسی، باعنوان: /ترجمه جلد پانزدهم بحارالانوار ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان 📥 احوالات مرحوم مؤلف رضوان‌الله‌علیه رو، 👈🏼 در اینجا ببینید.. 📥 احوالات مرحوم مترجم رضوان‌الله‌علیه رو، 👈🏼 در اینجا ببینید.. 🔘 مؤلف: مرحوم (م ۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱ق) اصفهان 🔘 مترجم: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ایرادهایی‌که‌برعلامه‌مجلسی‌رحمه‌الله‌واردنیست_رضامختاری.pdf
حجم: 423K
🌿 مقاله‌ای به‌مناسبت سالروز وفات علامه‌محمدباقرمجلسی باعنوان: این مقاله نقد ایرادهای ناوارد مرحوم استاد سید جلال الدین آشتیانی دربارۀ علامه محمدباقر مجلسی (متوفای ۲۷ رمضان ۱۱۱۰ق) است. نویسنده ده مورد از مطالب ایشان را در مقالۀ «پیرامون نقد تهافت غزالی» که شامل ایرادهایی ناوارد به علامه مجلسی و بحارالأنوار است، پاسخ گفته است. 🔘 حجت‌الاسلام 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتابش ( ) از خاطرات خود با مرحوم علامه مجلسى ياد كرده، مى‌نويسد: ➖ علامه مجلسى با اين كه هزار نفر شاگرد داشت مرا بر آن ترجيح داد و شب‌ها براى برخى مصالح تصنيف مرا نزد خود نگاه مى‌داشت. مرحوم مجلسى براى آنكه من در شب از مطالعۀ طولانى خسته نشوم، مرتب با من مزاح مى‌كرد. با اين كه مدت‌هاى طولانى در كنار علامه بودم، اما بازهم وقتى مى‌خواستم نزد وى بروم، هيبت علامۀ مجلسى مرا مى‌گرفت. ➖ ایشان حكايتى ديگر نيز دربارۀ از بين بردن بت هنديانِ مقيم اصفهان و قدرت علامه مجلسى در از بين بردن آن آورده است. نكتۀ ديگر دربارۀ علامۀ مجلسى (كه از وى با عنوان «شيخنا المعاصر» ياد كرده) اينكه او از برادران مؤمن خود خواسته بود تا با تربت سيد الشهداء عليه السلام بر كفن او، ايمان به شهادت او بدهند. ميرزا تقى، اعتماد الدولة شاه عباس نيز كسى را به مرقد امام حسين عليه السلام فرستاده بود تا تراب آن حضرت را براى وى بياورد؛ او مى‌خواست تا تربت حضرت را در قبر خود بگذارد؛ پس از آن كه مُرد، تربت را در قبر او نهادند. اعلی الله مقامه 📚 صفویه در عرصه دین، فرهنگ، سیاست، ج۲، ص۷۸۵ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 تنکابنی، در کتاب ، می‌نویسد: در يكى از تأليفات [صاحب مفاتيح الاصول و فرزند صاحب رياض المسائل] آمده كه: ➖ مردى عالم خراسانى كه با مجلسى اول آخوند طاب ثراه صداقت (و دوستى) داشته نقل كرده كه از كربلا مراجعت مى‏كردم. در اثناى راه خواب ديدم كه داخل خانه‏اى شدم كه در آن خانه پيغمبر خدا و ائمه هدى سلام الله عليهم تشريف داشتند و به‌ترتيب نشسته بودند و حضرت حجت منتظر عجل الله فرجه زير دست همه آنها نشسته بود. و مرا زير دست آن بزرگوار نشانيدند. ➖ ناگاه ديدم كه آخوند ملا محمد تقى طاب ثراه شيشه گلابى آوردند و آن بزرگواران استعمال كردند و بعد از ايشان من استعمال كردم بعد از آن آخوند مذكور رفت و قنداقه طفلى را آورد و بر رسول‌خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) داد و عرض كرد: دعائى در حق اين طفل مى‏خواهم كه خداوند او را مروج دين گرداند. ➖ آن حضرت آن قنداقه را گرفته در حق او همان دعا كرد پس آن حضرت آن قنداقه به اميرالمؤمنين عليه‌السلام داد و فرمود: در حق آن دعا كن. آن حضرت او را گرفته نيز همان دعا كرد پس به امام حسن (عليه‌السلام) داد و همان دعا كرد و همچنين تا نوبت به امام عصر (عليه‌السلام) رسيد آن حضرت نيز آن دعا كرد پس آن حضرت آن قنداقه را به من داد و فرمود كه: تو هم در حق او نيز دعا كن. من هم گرفته همان دعا كردم. ➖ پس از خواب بيدار شدم اتفاقاً عبورم در آن سفر به اصفهان افتاد و به جهت آشنايى و صداقت بر آخوند ملا محمد تقى وارد شدم و بعد از ورود آخوند مذكور از اندرون خانه خود قنداقه طفلى را آورد و به‌دست من داد و فرمود كه: اين طفل امروز متولد شده در حق او دعا كن كه مروج دين شود. من آن قنداقه را گرفته همان دعا كردم. پس خواب به‌خاطرم آمد از براى ايشان نقل كرده مسرور گرديد. 📚 قصص العلماء، ص۲۰۶ و ۲۰۷ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◼️ 👈🏼👈🏼 نظر (صاحب الحدائق) رضوان الله علیه، درباره علامه مجلسی اعلی الله مقامه، می‌نویسد: «وهذا الشيخ كان اماماً في وقته في علم الحديث وسائر العلوم، شيخ الاسلام بدار السلطنة اصفهان، رئيساً فيها بالرئاستين الدينية والدنيوية، اماما في الجمعة والجماعة، وهو الذي روج الحديث ونشره لاسيما في الديار العجمية، وترجم لهم الاحاديث العربية -بأنواعها- بالفارسية، مضافاً الى تصلبه في الامر بالمعروف والنهي عن المنكر، وبسط‍‌ يد الجود والكرم، لكل من قصد وأم، وقد كانت مملكة الشاه سلطان حسين -لمزيد خموله وقلة تدبيره للملك- محروسة بوجود شيخنا المذكور، فلما مات انتقضت أطرافها، وبدأ اعتسافها وأخذت في تلك السنة من يده بلدة قندهار، ولم يزل الخراب يستولي عليها حتى ذهبت من يده». 📝 ایشان بزرگِ عصر خود بود در علم حدیث و سایر علوم، شیخ‌الاسلام اصفهان بود و ریاست امور اجتماعی و دینی را بر عهده داشت. امام جمعه و جماعات بود. ایشان بود که احادیث را نشر داد، خصوصا برای فارس‌زبان‌ها که احادیث عربی در هر شاخه‌ای را برای آنان بفارسی ترجمه نمود. در امر به معروف و نهی از منکر محکم بود و با مراجعینی که نزدش می‌آمدند بسیار سخاوتمندانه رفتار می‌کرد و میزبانی خوب بود. حکومت شاه سلطان حسین _که تبحری در امر حکومت نداشت_ به‌لطف وجود علامه مجلسی محروس بود؛ وقتی علامه از دنیا رفت، اطراف مملكت درهم شكست و ظلم و تعدّی همه‌جا را فراگرفت، طورى‌كه در همان سال كه علامه وفات يافت، شهر قندهار از دست شاه سلطان حسين بيرون رفت و پيوسته خرابی بر كشور مسلط گرديد تا آنكه تمام مملكت را از دست داد! 📚 لؤلؤة البحرين، ص۵۵ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 آیت‌الله می‌نویسد: اگر نبودند، شاید هیچ‌گاه تشیّع در میان مردم ایران فراگیر و رسمی نمی‌شد. موقوفه‌ای را برای استنساخ و نشر قرار داده بود، و اینکه کتب مرحوم مجلسی در کشور منتشر و در منازل مردم کتاب‌های مجلسی وارد شده بود، در سایه حمایت همین شاهان بود و اگر آن‌ها نبودند، این کار عملی نبود. ➖ در سال ١٠٩٨ شاه سلیمان تصمیم می‌گیرد مقام شیخ الإسلامی را به‌مرحوم مجلسی إعطاء کند. در خاتون آبادی که در زمان حیات شاه سلیمان نوشته شده، آمده است که شاه چند مرتبه کلمه التماس را به‌زبان خود جاری کرد، با اینکه این‌گونه تعابیر از زبان شاهان به‌ندرت خارج می‌شد. ➖ همچنین نوشته است که: هندی‌ها در دولتخانه شاهی بُت می‌پرستیدند و مجلسی حدود دو ماه بعد از تصدّی ، بُت‌خانه آنها را خراب کرد. در آن زمان مقام شیخ الاسلامی مقام اول روحانی کشور بود که همه تصرّفات مربوط به امور دینی به دستور او بود و مرحوم مجلسی تصدّی این مقام را پذیرفته بود مشروط به‌اینکه مظاهر کفر را از بین ببرد و احکام شرع و تشیّع را بر ایران حاکم کند. ➖ در آن اوضاع اگر علماء شیعه و از جمله مرحوم مجلسی شاهان شیعی را تقویت نمی‌کردند، حکومت عثمانی که متصل به‌ایران بود، ایران را نابود می‌کرد. هر چند جزء اذان نیست، ولی در عین حال چون شعار شیعه شده، این شعار باید محفوظ بماند. بعد از اینکه با سختی بسیار شهر هرات را گرفت، همان روز اول دستور داد در آنجا اذان شیعی گفته شود، زیرا علامت حیازت آن جا همین اذان شیعی بود. ➖ ، بی‌دین نبودند و نباید فسادشان سبب شود که ما بر تمام اعمال آنها خط بطلان بکشیم. در زمانی که حکومت عثمانی می‌خواست ایران را ببلعد، اگر این علماء مقابل حکومت قرار می‌گرفتند یا کوتاه می‌آمدند و حکومت شیعی را تأیید و تأکید نمی‌کردند. عثمانی غلبه می‌کرد. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج۴، ص۳۹۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 👈🏼 علامه‌‌ی مجلسی با بحارش، دین و مذهب را زنده کرد. کوچک شمردن زحمات علامه‌ی مجلسی، نشانه‌ی جهالت است. ➖ ۲ تیر ۱۳۹۷شمسی 🔘 آیت‌الله العظمی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
جلاءالعیون_مرحوم‌علامه‌ملامحمدباقرمجلسی.pdf
حجم: 32.75M
🌿 کتابی فارسی، در زندگانی و تاریخ چهارده معصوم علیهم‌السّلام، باعنوان: ➖ پیشنهاد دانلود به‌پژوهشگران وطلبه‌ها واهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان 📥 توضیحاتی درباره‌ی این‌کتاب رو، 👈🏼 در اینجا ببینید.. 📥 درباره‌ی احوالات مؤلف محترم، 👈🏼 اینجا رو ببینید.. 🔘 مرحوم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
صلی‌الله‌علیه‌وآله 🔴 👈🏼👈🏼 مرحوم در موسوعه‌ی می‌نویسد: روایت می‌کند: مردی از برای بادیه‌نشینی بیرون رفت. در بیابان ناگهان پیش رویش پدیدار شد. به دنبال آن دوید تا شکارش کرد و در آستین خود پنهان نمود، سپس به‌سوی پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد. ➖ وقتی در برابر رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ایستاد، با صدای بلند صدا زد: «ای محمد! ای محمد»!! از اخلاق پیامبر چنین بود که هرگاه به او می‌گفتند: «ای محمد» پاسخ می‌داد: «ای محمد». و اگر می‌گفتند: «ای احمد» پاسخ می‌داد: «ای احمد». و اگر می‌گفتند: «ای ابوالقاسم» پاسخ می‌داد: «ای ابوالقاسم». اما هنگامی که گفته می‌شد: «ای رسول خدا»، می‌فرمود: «لبیک و سعدیک» و چهره‌اش درخشان می‌شد. ➖ پس چون آن بادیه‌نشین گفت: «ای محمد، ای محمد»، پیامبر نیز پاسخ داد: «ای محمد، ای محمد». اعرابی با تندی گفت: هستی که آسمان بر کسی دروغگوتر از تو سایه نیفکنده و زمین زیر پای کسی دروغگوتر از تو قرار نگرفته است؟! تو همان کسی هستی که می‌پنداری در این آسمان خدایی داری که تو را بر سیاه و سفید و بر لات و عزّی فرستاده است؟! اگر نمی‌ترسیدم قبیله‌ام مرا شتابزده بنامند، همین‌جا با شمشیرم ضربتی می‌زدم و تو را می‌کشتم و بر همه مردم فخر می‌فروختم!! ➖ در این هنگام از جا برخاست تا او را بزند، ولی پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «بنشین ای اباحَفص! که چه‌بسا بردبار نزدیک باشد به پیامبری برسد». سپس رو به آن بادیه‌نشین کرد و فرمود: ای برادر بنی‌سلیم! آیا این رسم عرب است که چنین بی‌پروا بر ما وارد می‌شوند، در مجلس ما زبان به سخن زشت می‌گشایند و ما را با تندی خطاب می‌کنند؟ ای مرد بادیه‌نشین! سوگند به خدایی که مرا به‌حق به‌پیامبری برانگیخت، هرکس در این دنیا به‌من زیانی برساند، فردای قیامت در آتش افکنده خواهد شد. ای مرد! سوگند به‌خدایی که مرا به‌حق برانگیخت، اهل آسمان هفتم مرا «احمدِ صادق» می‌نامند. ای مرد! اسلام بیاور تا سالم بمانی و از آتش در امان شوی. آنگاه هرچه از حقوق ماست از آن تو خواهد بود و هرچه بر ماست بر تو نیز خواهد بود، و تو برادر ما در اسلام خواهی شد. ➖ اعرابی خشمگین شد و گفت: «به لات و عزّی سوگند، تا این سوسمار به تو ایمان نیاورد، من ایمان نخواهم آورد». سپس سوسمار را از آستینش بیرون افکند. وقتی سوسمار به زمین افتاد، خواست بگریزد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله او را صدا زد: «ای سوسمار! به سوی من بیا». سوسمار بازگشت، نزد پیامبر ایستاد و به‌او نگاه کرد. پیامبر فرمود: «ای سوسمار! من کیستم»؟! ناگاه سوسمار به زبانی روشن و روان سخن گفت: «تو محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف هستی». ➖ پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسید: «چه کسی را می‌پرستی»؟! سوسمار پاسخ داد: «پروردگار جهانیان را می‌پرستم؛ خدایی را که دانه را می‌شکافد، جان را می‌آفریند، ابراهیم را خلیل خویش گرفت، و تو را ـ ای محمد ـ حبیب خود قرار داده است». ➖ سپس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دهان ضبّ [سوسمار] را بست و دیگر نتوانست سخنی بگوید. وقتی آن اعرابی این ماجرا را دید، گفت: «شگفتا! حیوانی که خودم او را در بیابان شکار کردم و در آستینم آوردم ـ حیوانی که نه می‌فهمد، نه می‌اندیشد، و نه عقل و شعوری دارد ـ اکنون با محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین سخن می‌گوید و به رسالت او شهادت می‌دهد! دیگر من پس از دیدنِ چنین عیان و آشکاری به دنبال دلیل دیگری نمی‌روم. دستت را به سوی من دراز کن؛ من گواهی می‌دهم که معبودی جز خدا نیست و محمّد بنده و فرستاده‌ی اوست». ➖ پس آن اعرابی مسلمان شد و اسلامش نیکو گشت. سپس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به یارانش رو کرد و فرمود: «به این اعرابی، سوره‌هایی از قرآن بیاموزید». 📚 بحارالأنوار، علامه‌مجلسی، ج۴۳، ص۶۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar