eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام ◾️ 👈🏼👈🏼 مرحوم و دیگر بزرگان به نقل از عیسى شَلقان آورده اند: روزى بر محضر مبارک امام صادق علیه‌السلام وارد شدم و تصمیم داشتم که درباره شخصى به نام ابوالخطّاب سؤال کنم. همین که داخل منزل حضرت رفتم و سلام کردم، امام علیه السلام فرمود: اى عیسى! چرا نزد فرزندم موسى - کاظم علیه‌السلام - نمى‌روى تا آنچه که مى‌خواهى از او سؤال کنى؟! ➖ من دیگر سخنى نگفتم و براى یافتن حضرت موسى کاظم علیه‌السلام روانه گشتم، و سرانجام او را در حال نوشتن یافتم، که نشسته بود و مدادى در دست داشت. ➖ چون چشم آن کودک معصوم بر من افتاد، اظهار داشت: اى عیسى! خداوند متعال در روز ازل از تمامى پیغمبران و خلایق، بر نبوّت محمّد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وآله؛ و نیز خلافت و جانشینى اهل‌بیت عصمت وطهارت علیهم‌السلام عهد و میثاق گرفته است، و همگان نسبت به آن وفادار و ثابت هستند. ولیکن عدّه‌اى از افراد، ایمانشان حقیقت و واقعیّت ندارد، بلکه ایمان آن‌ها عاریه و ظاهرى است، که ابوالخطّاب نیز از جمله همین افراد مى‌باشد. ➖عیسى شلقان گوید: چون از آن کودک، چنین سخنى عظیم را شنیدم، خصوصاً که از نیّت و قصد درونى من آگاه بود، بسیار خوشحال شدم؛ و آن حضرت را در آغوش گرفته وپیشانى او را بوسیدم و اظهار داشتم: ذرّیه رسول‌الله صلوات‌الله‌علیهم، بعضى از بعضى ارث مى‌برند و همگان یکى مى‌باشند. ➖ و پس از آن ، نزد امام صادق علیه‌السلام بازگشتم و جریان را برایش بازگو کردم، و افزودم بر این که همانا او حجّت خدا و خلیفه بر حقّ رسول‌الله صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏ است. سپس امام صادق علیه‌السلام فرمود: چنانچه هر مطلب و سؤالى که داشتى، از این فرزندم - که او را مشاهده نمودى - سؤال مى‌کردى، تو را پاسخ کافى و کامل می‌داد. 📚 منابع: ۱. الخرایج والجرایح، ج۲، ص۶۵۳، ح۲ ۲‌، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۵۸، ح۶۸ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم از در کتاب نقل می‌کند که: رُوِيَ عَنْ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا اَلْخُزَاعِيِّ عَنْ أَبِي‌هَاشِمٍ اَلْجَعْفَرِيِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ أَبِي الحَسَنِ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ إِلَى ظَاهِرِ سُرَّ مَنْ رَأَى يَتَلَقَّى بَعْضَ اَلْقَادِمِينَ فَأَبْطَئُوا فَطُرِحَ لِأَبِي‌الحَسَنِ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ غَاشِيَةُ السَّرْجِ فَجَلَسَ عَلَيْهَا وَنَزَلْتُ عَنْ دَابَّتِي وَجَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُوَ يُحَدِّثُنِي فَشَكَوْتُ إِلَيْهِ قِصَرَ يَدِي وَضِيقَ حَالِي فَأَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى رَمْلٍ كَانَ عَلَيْهِ جَالِساً فَنَاوَلَنِي مِنْهُ كَفّاً وَقَالَ: اِتَّسِعْ بِهَذَا يَا أَبَاهَاشِمٍ وَاُكْتُمْ مَا رَأَيْتَ. فَخَبَأْتُهُ مَعِي وَرَجَعْنَا فَأَبْصَرْتُهُ فَإِذَا هُوَ يَتَّقِدُ كَالنِّيرَانِ ذَهَباً أَحْمَرَ فَدَعَوْتُ صَائِغاً إِلَى مَنْزِلِي وَقُلْتُ لَهُ: اُسْبُكْ لِي هَذِهِ السَّبِيكَةَ فَسَبَكَهَا وَقَالَ لِي مَا رَأَيْتُ ذَهَباً أَجْوَدَ مِنْ هَذَا وَهُوَ كَهَيْئَةِ الرَّمْلِ فَمِنْ أَيْنَ لَكَ هَذَا؟! فَمَا رَأَيْتُ أَعْجَبَ مِنْهُ؟! قُلْتُ: كَانَ عِنْدِي قَدِيماً. [قَالَ اِبْنُ عَيَّاشٍ وَحَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْمُقْعَدُ عَنْ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا: مِثْلَهُ وَزَادَ فِي آخِرِهِ تَدَّخِرُهُ لَنَا عَجَائِزُنَا عَلَى طُولِ اَلْأَيَّامِ]. 📝 ابوهاشم جعفری گفت: در خدمت حضرت امام علی النقی علیه‌السلام از خارج شديم. به‌ديدار قافله‌ای مي‌رفت كه قرار بود بيايند، ولی قافله دير كرد. یک زين اسب را برای امام گذاشتند روی آن نشست. من نيز از مركب خود پياده شدم و مقابل آن جناب نشستم. شروع به صحبت فرمود. من از تنگدستی و ناراحتی خود شكايت كردم. دست انداخت مقداری از ريگ‌هایی كه بر آن نشسته بود برداشت و به من داد، فرمود: با اين وضع خود را رو به راه كن، ولی پوشيده بدار آنچه مشاهده كردی. من آن را پنهان كردم. از آنجا برگشتيم، وقتی نگاه كردم ديدم، مثل آتش مي‌درخشد، طلای سرخ رنگی است عالی. زرگری به منزل خود بردم و به او گفتم: اين طلا را برايم آب كن. زرگر طلا را ذوب كرد. گفت: طلای به اين خوبی نديده بودم، با اينكه به صورت ريگ است. از كجا اين را آورده‌ای؟ واقعا شگفت انگيز است! گفتم از قديم داشته‌ام. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند 📚 بحارالأنوار، ج‏۵۰، ص۱۳۸، ح۲۲ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🌿 👈🏼 مرحوم _قدس‌الله‌روحه‌الشریف_ روایت کرده است: ومنها: ما روي عن رميلة أنّ عليّاً عليه‌السلام مرّ برجل يخيط وهو يغني. فقال له: يا شاب! لو قرأت القرآن لكان خيراً لك. فقال: إني لا أحسنه، ولوددت أني أحسن منه شيئاً. فقال: أدن مني. فدنا منه فتكلم في أذنه بشئ خفي، فصور الله القرآن كلّه في قلبه، يحفظه كله. 📝 گفت: امیرالمؤمنین علیه‌السلام شخصی را در حال خیاطی و آوازخوانی دید و فرمود: ای جوان! اگر قرآن بخوانی برای تو بهتر است. آن جوان گفت: من قرآن را نمی‌توانم خوب بخوانم، دوست داشتم آن را خوب می‌خواندم. آن حضرت فرمود: نزدیک بیا. جوان نزدیک امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و آن حضرت آهسته چیزی در گوش او گفت که تمام قرآن در قلب او نقش بست و حافظ کل قرآن شد. 📚 الخرائج والجرائح (چاپ موسسه الامام المهدی علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۷۴_۱۷۵، ح۷ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar