#با_امام_رضا_علیه_السلام
#حکایت_ناب_منبر
#امام_شناسی
#قصه_عبرت
#علم_امام
🔴 #وقتی_امام_رضا_علیه_السلام_دل_ریان_راخواند_وخواسته_را_برآورده_کرد
👈🏼👈🏼 مرحوم #شیخ_صدوق در کتاب #عیون_أخبار_الرضا_علیه_السلام مینویسد:
قَالَ حَدَّثَنِي الرَّيَّانُ بْنُ الصَّلْتِ قَالَ: لَمَّا أَرَدْتُ الْخُرُوجَ إِلَى الْعِرَاقِ وَعَزَمْتُ عَلَى تَوْدِيعِ الرِّضَا علیهالسّلام فَقُلْتُ فِي نَفْسِي:
إِذَا وَدَّعْتُهُ سَأَلْتُهُ قَمِيصاً مِنْ ثِيَابِ جَسَدِهِ لِأُكَفَّنَ بِهِ وَدَرَاهِمَ مِنْ مَالِهِ أَصُوغُ بِهَا لِبَنَاتِي خَوَاتِيمَ.
فَلَمَّا وَدَّعْتُهُ شَغَلَنِي الْبُكَاءُ وَالْأَسَفُ عَلَى فِرَاقِهِ عَنْ مَسْأَلَةِ ذَلِكَ فَلَمَّا خَرَجْتُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ، صَاحَ بِي:
يَا رَيَّانُ! ارْجِعْ.
فَرَجَعْتُ، فَقَالَ لِي: أَ مَا تُحِبُّ أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكَ قَمِيصاً مِنْ ثِيَابِ جَسَدِي تُكَفَّنُ فِيهِ إِذَا فَنِيَ أَجَلُكَ؟!
أَ وَمَا تُحِبُّ أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكَ دَرَاهِمَ تَصُوغُ بِهَا لِبَنَاتِكَ خَوَاتِيمَ؟!
فَقُلْتُ: يَا سَيِّدِي! قَدْ كَانَ فِي نَفْسِي أَنْ أَسْأَلَكَ ذَلِكَ فَمَنَعَنِي الْغَمُّ بِفِرَاقِكَ فَرَفَعَ علیهالسّلام الْوِسَادَةَ وَأَخْرَجَ قَمِيصاً فَدَفَعَهُ إِلَيَّ وَرَفَعَ جَانِبَ الْمُصَلَّى فَأَخْرَجَ دَرَاهِمَ فَدَفَعَهَا إِلَيَّ وَعَدَدْتُهَا فَكَانَتْ ثَلَاثِينَ دِرْهَماً.
📝 از #ریان_بن_صلت روایت شده است:
زمانی که تصمیم گرفتم #به_سوی_عراق_حرکت_کنم، قصد داشتم با حضرت رضا علیهالسّلام خداحافظی کنم. در دل با خود فکر کردم وقتی آن بزرگوار را وداع کردم، از ایشان بخواهم #پیراهنی_از_لباسهایی_که_به_تن_دارند بهمن بدهند تا پس از مرگ، آن را کفن خود قرار دهم. همچنین، #چند_درهم_از_مالشان_به_من_بدهند تا #برای_دخترانم_انگشتر_بسازم.
اما وقتی با حضرت خداحافظی کردم، گریه و اندوه فراق، مرا از خواستهام بازداشت و آن را فراموش کردم. پس از آنکه از حضورشان بیرون رفتم، ناگهان مرا صدا زدند: «ای رِیان، برگرد». برگشتم.
فرمودند:
«آیا نمیخواهی پیراهنی از لباسهایم بهتو بدهم تا وقتی اجلت رسید، آن را کفنت کنی؟ آیا نمیخواهی چند درهم بهتو بدهم تا برای دخترانت انگشتر تهیه کنی»؟!
عرض کردم: ای آقای من، همینها در دل من گذشت که از شما بخواهم، ولی اندوه فراق اجازه نداد از شما درخواست کنم.
سپس حضرت بالش خود را برداشتند و از زیر آن، پیراهنی بیرون آوردند و به من دادند. بعد گوشهی سجاده را بلند کردند و چند درهم برداشتند و بهمن عطا کردند. آن را شمردم؛ سی درهم بود.
📚 عیون أخبار الرضاعلیهالسّلام، ج۲، ص۲۱۲
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @Fishe_menbar