4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#با_حسن_علیه_السلام
🚩 به عشقِ دیدنِ رویش بخوان دعای فرج
🚩 تمام حُسنِ حَسن در بقیه الله است
#وضعیت_واتساپ_و_استوری
#با_معصومه_علیهاالسلام
#با_حسن_علیه_السلام
🚩 به نامِ حی ذوالمنن ذکرِ جنونِ قلبِ من
🚩 أنا عبیدك الحسین، أنا دخیلك الحسن
🍃 الحمدلله که شیعه، هم کریم دارد، و هم کریمه،
👈🏼 #کریم_اهل_بیت ، امام مجتبی علیهالسلام
و
👈🏼 #کریمة_أهل_البیت ، فاطمه معصومه علیهاالسلام
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
23.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#با_حسن_علیه_السلام
#سینه_زنی
#زمینه
🍃 با متانتش طوری قدم برمیداره ...
👈🏼 هیئت انصار الحجة {عجل الله}
👈🏼 دوشنبههای حسنی
🔘 #امیر_کرمانشاهی
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_حسن_علیه_السلام
#نکته_های_ناب
#قصه_عبرت
🔷🔶 #تقاضاى_فرزند_محب_اهل_بیت_علیهم_السلام_به_جاى_قيمت_روغن
👈🏼👈🏼 حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد:
امام حسن مجتبى عليه السلام از مدينه با پاى پياده، عازم مكّه معظّمه گرديد؛ و چون با پاى برهنه راه را مى پيمود، پاهايش آسيب ديده و متورّم شد، به طورى كه در مسير راه به سختى قدم برمى داشت.
➖ به حضرت پيشنهاد داده شد كه چنانچه سوار شوى ناراحتى پاهايت برطرف خواهد شد.
حضرت فرمود: خير، من قصد كرده ام كه پياده بروم.
و سپس افزود:
همين كه به اوّلين منزل برسيم، مردى سياه پوست وارد خواهد شد و او روغنى همراه خود دارد كه براى ورم و ناراحتى پا مفيد و درمان كننده است ؛ پس هنگام دريافت روغن هر قيمتى را كه گفت قبول كنيد.
➖ بعضى از همراهان حضرت گفتند: يابن رسول الله! در اين نزديكى منزلى نيست كه كسى بيايد و روغن بفروشد؟!
امام عليه السلام فرمود:
چرا، منزل نزديك است و روغن فروش نيز خواهد آمد.
➖ و چون مقدار مسافتى كوتاه به راه خود ادامه دادند، به منزلى رسيدند؛ حضرت فرمود:
در همين منزل استراحت مىكنيم.
در همين بين، مردى سياه پوست وارد آن منزل شد، همراهان حضرت از او تقاضاى روغن براى ناراحتى پا كردند؟
➖ آن مرد گفت : روغن براى چه كسى مىخواهيد؟
پاسخ دادند: براى امام حسن مجتبى فرزند اميرالمؤمنين علىّ عليهماالسلام مىخواهيم.
مرد سياه پوست گفت: من بايد خدمت آن حضرت شرفياب شوم و خودم روغن را تحويل ايشان دهم.
➖ روغن فروش بر حضرت وارد شد، سلام كرد و عرضه داشت:
يابن رسول الله! من غلام شما هستم، اين روغن در اختيار شما باشد و من در ازاى آن چيزى نمىخواهم، جز آن كه تقاضامندم از خداوند متعال بخواهيد تا فرزندى پسر، دوستدار شما اهل بيت رسالت؛ و نيكوكار به من عطا گرداند؟
➖ امام مجتبى عليه السلام روغن را گرفت و به او فرمود:
به خانهات بازگرد؛ مطمئن باش كه خداوند فرزند پسرى به تو عطا خواهد نمود.
و سپس پاهاى مبارك خود را با آن روغن ماساژ داد و ناراحتى ورم آن كاملاً خوب و برطرف گرديد.
➖ امّا مرد سياه پوست، چون به منزل آمد، ديد همسرش نوزادى پسر، صحيح و سالم وضع حمل كرده است، پس بسيار خوشحال شد و به سمت امام حسن مجتبى عليه السلام بازگشت؛ و چون به آن حضرت ملحق شد تشكّر و قدردانى كرد.
📚 منابع:
۱. مدينة المعاجز، ج۳ ص۲۴۶، ح۸۶۸
۲. بحارالأنوار، ج۴ ص۳۲۴ ح۳، به نقل از خرايج و جرايح مرحوم راوندی
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_حسن_علیه_السلام
#اشعار_حسینی
این خانواده آینه های خدائی اند
در انتهای جاده ی بي انتهائي اند
خیل ملک مقابلشان سجده می کنند
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند
هر کس که می رسد سر اطعام می برند
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند
یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز
اینها همان مقدمه ی آشنائی اند
صدها هزار مثل سلیمان در این حرم
مشغول لحظه های شریف گدائی اند
سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم
همسایه قدیمی این خانواده ایم
دست مرا بگير كه عاشق ترم كني
سلمان خانواده ي پيغمبرم كني
من در قنوت نيمه شبت دور ميزنم
شايد مرا بگيري و انگشترم كني
آن شاخه ي گلم كه به دست تو دادهاند
تا هركجا كه خواست دلت پرپرم كني
من آمدم كه بين سحرهاي اشتياق
بال مرا بگيري و خرج حرم كني
بال و پر شكسته به دردم نميخورد
انگار بهتر است كه خاكسترم كني
روزي آب و سفره ي نان مني حسن
ماهِ مباركِ رمضان مني حسن
آنكس كه پيش پاي شما خم نميشود
در خانه ي فرشته هم آدم نميشود
آقاي من بدون توسل به نام تو
حالي براي توبه فراهم نميشود
دست مرا بگير و به سمت خدا ببر
چيزي كه از بزرگيتان كم نميشود
آرامش تو باعث طوفان كربلاست
بي صلح تو قيام مُحَرم نميشود
هركس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو
مؤمن نميشود ، به جهنّم نميشود
تا كربلا رسيد صداي سكوت تو
اين قيل و قال ها به فداي سكوت تو
اي ياكريم خسته چه كردند با پرت
اين زهر ِ پر شراره چه آورده بر سرت
از لحظه اي كه رنگ نگاهت كبود شد
رنگي دگر نرفته مناجات خواهرت
با اينكه اي غريب ، تو بودي امام شهر
اما كسي نخواند نمازي به پيكرت
تابوت را نشانه گرفتند به تيرها
آن هم كجا به پيش دو چشم برادرت
دلهاي ما به ياد تو اي بي حرمترين
پر ميزند به سمت بقيع مطهرت
تا كِي لبم به خاك بقيعت نميرسد
بر آستان پاكِ رفيعت نميرسد
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar