#با_فاطمه_علیهاالسلام
#با_علی_علیه_السلام
#اشعار_فاطمی
فيض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا
مصطفى خواستهاش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا
به زمين آمدنش آمدن ساده نبود
دست بر سينه نبى گفت: بفرما زهرا
سر آوردن اين سوره کوتاه چقدر
گفت جبريل: على , گفت نبى: يا زهرا
اينکه حق با على است , اينکه على با حق است
معنى هر دو اش اين است: "على با زهرا"
قرب آن است که در سجده به زهرا برسند
سر سجاده رسيده ست به زهرا, زهرا
يک على داشت خدا, فاطمه هم داشت يکى
بخدا نيست کسى فاطمه الا زهرا
مرتضی مثل نبی بوسه به دستش ميزد
حجت الله علی, حجت اعلا زهرا
من ز طيف عرفاى نجفى هستم که
ذکرم امروز بود فاطمه, فردا زهرا
کاروبار دل ما پيش خدا ميگيرد
سروکار دل ما باشد اگر با زهرا
قبر ما سوخته ها جنت ما خواهد شد
بنويسند اگر بر لحد ما " زهرا "
✅ #علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالزهرایم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#اشعار_مهدوی
#مهدویت
نوشته اند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری
نیازمندِ تکامل، به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمی دهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو میرسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمیکند اثری
یگانه منتقم خون کربلا برگرد
قسم به عمۀ مظلومهات بیا برگرد
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_حسن_علیه_السلام
#اشعار_حسینی
این خانواده آینه های خدائی اند
در انتهای جاده ی بي انتهائي اند
خیل ملک مقابلشان سجده می کنند
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند
هر کس که می رسد سر اطعام می برند
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند
یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز
اینها همان مقدمه ی آشنائی اند
صدها هزار مثل سلیمان در این حرم
مشغول لحظه های شریف گدائی اند
سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم
همسایه قدیمی این خانواده ایم
دست مرا بگير كه عاشق ترم كني
سلمان خانواده ي پيغمبرم كني
من در قنوت نيمه شبت دور ميزنم
شايد مرا بگيري و انگشترم كني
آن شاخه ي گلم كه به دست تو دادهاند
تا هركجا كه خواست دلت پرپرم كني
من آمدم كه بين سحرهاي اشتياق
بال مرا بگيري و خرج حرم كني
بال و پر شكسته به دردم نميخورد
انگار بهتر است كه خاكسترم كني
روزي آب و سفره ي نان مني حسن
ماهِ مباركِ رمضان مني حسن
آنكس كه پيش پاي شما خم نميشود
در خانه ي فرشته هم آدم نميشود
آقاي من بدون توسل به نام تو
حالي براي توبه فراهم نميشود
دست مرا بگير و به سمت خدا ببر
چيزي كه از بزرگيتان كم نميشود
آرامش تو باعث طوفان كربلاست
بي صلح تو قيام مُحَرم نميشود
هركس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو
مؤمن نميشود ، به جهنّم نميشود
تا كربلا رسيد صداي سكوت تو
اين قيل و قال ها به فداي سكوت تو
اي ياكريم خسته چه كردند با پرت
اين زهر ِ پر شراره چه آورده بر سرت
از لحظه اي كه رنگ نگاهت كبود شد
رنگي دگر نرفته مناجات خواهرت
با اينكه اي غريب ، تو بودي امام شهر
اما كسي نخواند نمازي به پيكرت
تابوت را نشانه گرفتند به تيرها
آن هم كجا به پيش دو چشم برادرت
دلهاي ما به ياد تو اي بي حرمترين
پر ميزند به سمت بقيع مطهرت
تا كِي لبم به خاك بقيعت نميرسد
بر آستان پاكِ رفيعت نميرسد
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_امام_صادق_علیه_السلام
#اشعار_صادقی
#25شوال
◾️ اشعار شهادت امام صادق (علیهالسلام)
باز گرفته دلم برای مدینه
باز نشسته دلم به پای مدینه
شکر خدا عاشق دیار حبیبم
شکر خدا که شدم گدای مدینه
بال فرشته است، سایبان قبورش
بال فرشته است، خاک پای مدینه
در کفنم تربت بقیع گذارید
صحن بقیع است، کربلای مدینه
کرب و بلا میشود دوباره مجسم
تا که به یاد آورم عزای مدینه
دست من و لطف دست با کرم تو
جان به فدای بقیع بیحرم تو
سنّ تو، قدّ تو را کشیده خمیده؟
یا که خداوند آفریده خمیده؟
منحنی قدت از کهولت سن نیست
شاخه ی سیبت ز بس رسیده، خمیده
بس که غریبی تو ای سپیده محاسن
شیعه اگر چه تو را ندیده، خمیده
نیست توان پیاده رفتنت ای مرد
پس به کجا می روی خمیده، خمیده
هر که صدای تو را میان محله
وقت زمین خوردنت شنیده، خمیده
در وسط کوچه ها صدای تو این بود
مادر من، مادر شهیده، خمیده
کیست که دارد تو را ز خانه میآرد؟
در وسط کوچه ها شبانه میآرد؟
وقتی درِ خانه در برابرت افتاد
خاطره ای در دل مطهرت افتاد
مرد محاسن سپید شهر مدینه
کاش نگویی چگونه پیکرت افتاد
گرم خجالت شدند خیل ملائک
حرمت عمامه ات که از سرت افتاد
راستی این کوچه آشناست، نه آقا؟
یعنی همین جا نبود مادرت افتاد؟
تکیه زدی تا تنت به خاک نیفتد
حیف ولی لحظههای آخرت افتاد...
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_رسول_خدا صلیاللهعلیهوآله
#ماه_ربیع_الاول
#17ربیع_الاول
#اشعار_محمدی
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو: مدینه علمی، علی در آن است
بگو: که واجب عینی ست حرمت درها
بریز شیره پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علی اکبرها
زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد
حسین منی انا من حسین اکبر شد
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#اشعار_حسینی
#اشعار_مهدوی
#منتظر_ظهور
چه میخواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شب طولانی و تسبیح و سجاده چه میچسبد
بهار زود هنگامند، شبهای زمستانی
توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن
در این دنیای حیرانی در این دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی اگر تا صبح میخوابی
تو از مردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی
اگر آشفتهات کردند یعنی لایق وصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
نیاز مستمندان را بنه بر دیده ی منت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آه انسانی
خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا
مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز میآمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
خطایش را زلیخا کرد یوسف گشت زندانی
اگر چه گریهی هجران، شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانی است بهتر چین پیشانی
به لطف گریه کار طفل بهتر راه میافتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی
دگر فرق ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آن که برای تو نمیمیرد
” چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی “
خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی
سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🆔 @Fishe_menbar
#با_حسین_علیه_السلام
#مجالس_حسینی
#اشعار_حسینی
چه اضطراب و چه باکى زآفتاب قيامت
که زير سايه اين خيمه کردهايم اقامت
شفيع گريه کنانش ائمهاند يکايک
به اين دليل که جمع است در حسين امامت
کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت
کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت
چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه
که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت
کسى که بارعلم را به شانهاش نکشيده ست
بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت
کسى که در پى کار حسين نيست, محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت
""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید
ز دوستی چه نشانی، زشیعگی چه علامت
کسی که در کفنش تربت حسین ندارد
چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت
کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا
به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشک
ندامت""
به روز حشر که جمله فقير و کاسه بدستند
خدا به زائر تو ميدهد مقام زعامت
غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد
برابرش نکنم با هزار تاج کرامت
چه نابجاست به وصف شهادت تو شهادت
چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت
پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی
خدا قيامت خود را سند زده ست به نامت
#علی_اکبر_لطیفیان
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar