مطلع ِعشقانه
ایشان یکی از بچه های تبلیغ دبیرستان نمونه دولتی بودند... که آمدند کمک. این نوشته بزرگ آ۳ #مسابقه_احکام_امر_به_معروف به نظرم خیلی موثره
مطلع ِعشقانه
شرکت کننده چهارم ابتدایی
گفت آقا می تونم شرکت کنم من؟
گفتم چندمی؟ گفت چهارم ابتدایی
گفتم با کی آمدید؟ مادر یا خواهر؟ گفت همه شون
این دوتا برکه بگیر حفظ کن بیا
مطلع ِعشقانه
همش می خندیدند. آخرش یکی شان تنها تا سوال سوم تونست بیاد... یک کتاب شناسنامه دادم رفتند
مطلع ِعشقانه
این آقا با دوتا بچه با یک لحنی خاص گفت مسابقه تون چطوریه؟
که گمانم رفت وایه دوتا بچه شه،
گفتم برا بزرگسال است چون همزمان سد با درخواست شرکت در #مسابقه آن پسرچهارم ابتدایی... تا چندتا سوال را همین جوری خوب جواب داد از یک جا به بعد دیگه رو هوا پرت می گفتم مطالعه کنید کتاب را دیگر ادامه نداد
مطلع ِعشقانه
۴تا طلبه بودند که بلد نبودند. گوش کردند به پاسخ شرکت کننده قبلی...و یادگرفتند و شرکت کردند البته وقتی یکی شان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این ۲ دقیقه از مناظره حجت الاسلام حامد کاشانی و دهباشی را ببینید
حامد کاشانی:سند بیارید
دهباشی:این قسمت را فریز کنیم
کاشانی:بحث #وحدت مهمه
دهباشی:شما که وحدت رو هوا کردید
کاشانی:این بهتانه، متاسفم
دهباشی:بهتان زدم، عذر خواستم!
کاشانی:یه سند قرن یکم بیارید
دهباشی:سند ندارم
کاشانی:اشتباه فرمودید پس
🔥 @mahramaneh1
هدایت شده از کشکول احمدیاسر وافی یزدی
امشب شب مرگ یزید ملعون است
بدبخت فقط ۳۷ سال عمر و سه سال خلافت کرد
پیامبررحمت ص: اَوَّلَ مَا یَسألُونَ عَنهُ الصَّلواتِ الخَمسِ؛ اولین چیزی که از انسان ها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است.
(کنز العمّال، ج ۷، حدیث ۱۸۸۵۹) // نمازهای روزانه، خیلی شرط دارد که پذیرفته شود ... نمازجماعت می تونستی چرا نرفتی؟ نماز اول می تونستی بخونی چرا نخوندی ؟ می تونستی بروی مسجد و خانه خدا بخونی چرا نرفتی آن مکان عالی بخوانی؟
هدایت شده از کتابخانه صوتی
کتاب صوتی "مطلع عشق "
"گزیده رهنمودهای رهبر انقلاب حضرت #آیت_الله_خامنه_ای به زوج های جوان"
تالیف: حجت الاسلام #حاج_علی_اکبری
تهیه شده در ایران صدا
گوینده : یاسر دعاگو
#مطلع_عشق
#تربیتی #خانواده
@audio_ketab
هدایت شده از ازدواج اسلامی یا ازدواج جاهلی؟
مادر دختر به مادر پسر: آقاوحید کی میان تاکستان؟
مادرپسر: پنج شنبه ان شالله
(وحید دانشجو صنایع #علموصنعت ترم هاآخر )
...
جلسه خواستگاری دختر خانوم خطاب به آقاپسر:
شما کتاب #مطلع_عشق_رهبری را قبول دارید؟
وحید: بله قطعا و مسلما
_خب دیگه گفتگویی نمی ماند تمومه
_چطور؟
_خب زندگی مان بر اساس بیانات حضرت آقا ست دیگه. شما قبول داری ، منم قبول دارم ...
باشه.
...
جمعه شب:زنگ زنگ.
الو وحید؟
الو سلام.
سلام. نتیجه خواستگاری چی شد؟
_تموم شد
یعنی چی؟ یعنی جلسات گفتگو؟
_نه تموم شد
چی تموم شد؟ #عقد_موقت شدید یا قرار عقد و خواندن #صیغه_عقد را معین کردید؟🤔🤨
_نه کلا تموم شد
وا وحید یعنی چی؟
_بابا #عقددائم دیگه
تو مگه دیشب نرفتی #خواستگاری؟🤔🤨
آره خب دخترخانم گفت کتاب مطلع عشق باسه مبنا، منم گفتم باسه تموم شد.
امام جماعت محله هم آوردند عقد خوند گفت من تو کارم موقت نیست همین الان دائم تمومش میکنم
خب وحید! #مهریه چی شد؟
_یه سکه
وا چجوری؟
_همه چیو دخترخانم انجام داد اول گفت من مهریه قبول ندارم. بعد گفتن نمیشه. گفت پس به نیّت ِخود خدا یکی... پدرومادر خودش و خودمو خودش راضی کرد....
۰۰۰
سال ۱۳۹۹ : وحید الان دارد دکترا می گیرد دوتا بچه دارد...
در ضمن وحید جلو سرش هم شدیدا ریزش مو داشت تقریبا مو نداشت ها!
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#پیام_مخاطبین
📌اشتباه منو نکنید...
نزدیکایه کنکورم بود که واقعا خیلی خیلی اتفاقی پا به دنیای تاهل گذاشتم سرشار از انرژی و لذت های دوران عقد و کلی برنامه ریزی واسه عروسی که قرار بود، سال بعد گرفته شه😊
اما یهو و بصورت کاملا ناخواسته درست بعد از ۴ ماه از عقد و با دیدن علایمی مثل بالا آوردن های مکرر با همسرم تصمیم گرفتیم آزمایش بدم.😑
و در عین ناباوری جواب مثبت بود و من کل دنیا روی سرم خراب شد، به هیچکس حتی مادرمم نگفتم، روز و شبِ منو همسرم گریه بود، بدترین روزایه زندگیمو میگذروندمو از خدا میخواستم جواب اشتباه بوده باشه و دوباره آزمایش دادم ولی جواب مثبت بود.
فکر و خیال حرف ها و نگاه های معنی داره اطرافیانو فامیلا یکسره مغزمو درگیر میکردو فقط کارم گریه و زاری بود، شوهرم بعضی وقتا میگفت ولش کن فلانیم ایطور بوده و... ولی خودشم از حرفاش مطمئن نبود و منم با ناپختگی، مدام تو گوشش میخوندم که دیگه همه چی تموم شدستو، آبرومون کلا میره و بدبخت شدیمو، مردم هزار چیز واسمون میگن و....
تا اینکه بعد از اینکه ماجرا رو با یکی از دوستاش در میون میذاره اون میگه خانومم تو داروخونه کار میکنه میتونه یواشکی بهتون قرص سقط رو بده😞😞😞
بعد از اینکه به من خبرو داد انگار دنیارو بهم دادن و خبر نداشتم رخت جهنمی شدنمو به تن میکنمو و اینقدر شادم😢
با کمال خامی و بی عقلی و هزار کلمه تاسف بار دیگه در یک صبح پائیزی در یک ماهو نیمگی جنین با درد های بدتر از زایمان سقطش کردم...
آره درسته تا چند وقت از فرط خوشحالی سر از پانمیشناختم اما بعدا که از زبان خیلی از مراجع کارم رو با آدم کشتن یکی دونستم دنیا روسرم خراب شد، کابوس ها دست از سرم بر نمیداشت، رابطم با شوهرم خراب شد، تو کارهام گره میوفتاد، شوهرم بیماری بدی گرفت و همه اینها از آثار جنایتی بود که کردیم😞😞😞
من ادم کشتم، من حق یک عمر زندگی که خدا به اون جنین داده بود رو خودخواهانه ازش گرفتم.
حالا هم با گذشت ۵ سال ازون ماجرا هنوز کاارم گریه و زاریه... آرامش ندارم و نمیدونم اون دنیامو چیکار کنم چه جوابی به اون بچه بدم، بگم ترسیدم فامیلا بگن تو عقد باردار شده؟!
خواهش میکنم هیچکی اشتباهه منو نکنه بخدا این فرهنگه غلطیه که بین ما جا افتاده که تو عقد زنی که از حلال خودش باردار شده، نقل مجلس میشه
خلاصه این منم و سر نوشت تباه شدم، منم و آخرت تیره وتارم، منم و کلی کابوس که هنوز رنگ آرامشو بهم نشون نداده...
#جنایت_سقط_جنین
#حق_حیات
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1