eitaa logo
مطلع ِعشقآنه
207 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
148 فایل
محب‌وصی، ولایت، طرح‌ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگیست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری مسابقه‌‌احکام‌ِامربه معروف درمزارشهدا، راهپیمایی ها و . . . و برگزاری‌کلاس‌مجازی کتاب مطلع‌عشق(رهنمودهارهبرانقلاب به زوج‌هاجوان). ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع ِعشقآنه
#گل_سفارشی
یادمه از وقتی که خودم دانشجو بودم و عزم حوزه علمیه کردم.... یک کوچولو تو ذهنم میآمد که کاش می شد همسر و شوهرم هم مثل خودم اهل پرداخت به دین و مذهب باشد ... یعنی زندگی شو وقف دین و مذهب کند فارغ از دلبستگی های اکثر مردم به مظاهر دنیایی... ... دانشگاهم که تمام شد در شهر خودمون یک سالی بود داستم درس حوزه خواهران را می خوندم... از زمانی که متحول شدم سال دوم دانشگاه تا پایان سال اول حوزه ... هرچه خواستگار می آمد هم غیرطلبه بود هم زیاد مُعتقد به روحانیت اصیل و خُمس و ولایت فقیه و جانبازی در راه خدا نبود... شعار نمیدم که بکم دلم می خوایت شوهرم شهید باشد با از اینا... ولی می خواستم شوهر ملتزم به احکام دین باشد حتی اگر در عمل موفق نشود نیت شو داشته باشد (الاعمال بالنیات) ... هر وقت می آمدم قم ، حرم اخت الرضاع و عمه امام الجوادع ، دعام این بود خدایا یا امام زمان عج یوی از سرباز هاتو بفرست... من خادمی شو کنم... من هر روز که میخاد برود بیرون لباس_سربازی شو اتو کنم ... شب های بارانی عباء شو بشورم و تمیز کنم ... پارچه عمامه شو خودم بشورم و واسه اش ببندم... حتی اگر اون برام هر روز گل نخرد... خودم براش گل باشم... فقط آرزوم خادمی یکی از سرباز هات است... ... دعا تو حرم امام رضاع دعا تو مسجدجمکران‌... بالاخره آمدی خواستگاری... گفتی ملاک دین است در همه چیز ... گفتی نه حرف ِمن، نه حرف تو، منم گفتم چشم گفتی تو همه چیز؟ گفتم آره دیگه گفتی مهریه؟ گفتم هرچی خدا و پیغمبرص و امام زمان ع و رهبری میگن گفتی فرزندآوری گفتم هرچی حضرت آقا میگن گفتی مراسم ازدواج گفتم همان که آقا گفتم به سدت ساده گفتی جهزیه گفتم آقا گفته ساده گفتی تا آخرش هستی گفتم آره ... اون موقع نمیفهمیدم منظورت از سوال آخرت چی بود یعنی چی آخرش؟😐🤔 ... با اینکه گفت بودی سعی می کنم هر هفته حداقل یکبار گل بگیرم برات... اما تو اگر یک روز گل نمی خریدی و با گل نمی آمدی روز بعدش حتما با گل می آمدی... ... نمیخام از خوبی هات بگم دل ِدخترها را احساسی کنم (گرچه توافق کرده بودیم کار داخل خونه غذا و شستن و ... بچه و ... وظیفه ی من است اولویت من. اما تو برخلاف توافق هروقت می تونستی خودت پایه ی این کارها بودی ... یکبار هم روم داد نکشدی یا فحش بدی یا اصلا بزنی ... نان شب مون بعضا نان و پنیر بود اما خنده های تو اون نون و پنیرو برام کباب می کرد و ...) چون باید عاقلانه عاشق شد ... و تا آخرش رفت... ...دیروز که بی گل آمدی خونه قبلش دلم گل خواسته بود ... یه جوری ممتظر گل ات بودم تو دستت بیای تو. تا آمدی تو سلام و علیک کردیم و کیف تو گرفتم و عباء تو... گفتی خانمی جواب ندادم گفتی بانو! جواب ندادم... گفتی ... به احترام حضرت زهرا سلام الله علیها گفتم جانم آقا گفتی چرا جوابمو نمی دادی دوست داشتی به اسم عهد مابین صدات کنم ؟ گفتم نه بخدا ... دلم گرفته بود...دلم گل می خواست اما امروز بی گل آمدی ...یعنی منتظر گذاشتم بودم دلمو برا گل ات... امیدوار به گل ات بودم... دیدم آمدی خبر از گل نیست غمم گرفت... ... زودی آمد در آغوشم گرفتی گفتی ریحانه ی من گل ِ من... فردا مطمئن باش حتما یک گل خوب برات می گیرم از اون سفارشی هاش...آقا سفارشی ها حله؟ حالا بخند... گفتم حله... اما چرا اینقدر تاکید کردی آخه رو سفارشی بودن اش... ...گفتی دوست ندارم غم تو ببینم ارزش تو برام که مادر بچه هامی... ارزش خانه داری و شوهرداری و مادری را می دانی از صدتا خانم دکتر و مهندس بالاتره.... این دنبا ارزشه... مطمین باش فردا بهترین گل شهر را برایت می آورم.... ... فردا صبحانه تو آماده کردم... عباء و قبا ات را کمک کردم پوشیدی و آخر هم عمامه رسول الله ص را خودم دادم دستت... گفتی دوست دارم خودت بزاری روی سرم... گفتم آخه چرا؟ گفتی میخام مطمئن بشم که به راهی که در راه خدا انتخاب کردم مطمئنی و پشتمی... گفتم من که همیشه میگم ! گفت نه بگیر این عمامه مقدس را بزار سرم ... حالش برام عجیب بود... به اصرارش امتثال امر کردم... سرشو کمی آورد پایین ، گذاشتم سرش..کمی فشار دادم محکم بشود که احیانا نیفتد..‌ ... کیف را دستت گرفتی و کفش تو پات کردی... ... از صبح که رفتی دلم نگران بود خودتو می خواست ... نه من گل نمیخام خودتو میخام...زود بیا خونه... آروم و قرار نداشتم گوشی را برداشتم... زنگ زدم... یک بوق ...دو بوق و ... برنداشتی ... زنگ زنگ زنگ.... ... چند ساعت که گذاشت نگرانی تمام شد... به حرف ات عمل کردی ... گل سفارشی را آمده خانه ام... حاج آقاامیر من غلط کردم من گل نمیخام ... من گل سفارشی نمیخام ... من دیروز 😢.من ِخنگ...چرا دیروز نفهمیدم منظورت از گل سفارشی چیه... نفهمیدم بهترین گل چیه... من ِالان فهمیدم روز خواستگاری وقتی در سوال آخر گفتی "تا آخرش هستی؟" یعنی چی . ای آقایم ای مولایم...افتخار میکنم که خادمیتو کردم
با چند وقت بالاخره رفتیم خواستگاری دختر فامیل... دانشجو بودم می خواستم طلبه بشوم گفته بودم از قبل...مشکلی نداشتند... گفتگوها را کردیم... ته‌ش بود...آخرش...گفتیم درمورد مهریه هم صحبت کنیم تا گفتم مهریه گفت مهریه؟! گفتم آره مهریه گفت پسرفامیل اصلا خوشم نمیاد اسمش را هم نیار گفتم آخه نمیشه که... گفت چرا نمیشه مگه من تورو بهاطر پول میخام یا چیزی من اصلا از مهریه خوشم نمیاد گفتم دخترفامیل ... نمیشه به قرآن نمیشه باید یک چیزی تو عقدنامه نوشته بشود... که مالیت داشته باشد... گفت یعنی نمیشه بنویسند من تو به این خوبی را بدون مهریه خواستم؟ گفتم نه نمیشه چیزی هم هست که پیغمبرخدا ص گذاشتن گفت پس بخاطر بخاطر اینکه گفتن باشه بخاطر اَحدیت و وحدانیت خدا یک سکه. حل شد؟ گفتم خیلی ممنون خیلی خوب اما میگم‌نمیخای ۱۴تاش کنیم جلو فامیل و اینا راحت تر باشی؟ گفت حالت خوبه؟ من میگم بخاطر خودخدا یکی بعد تو درمیایی میگویی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دست بردار از حرف مردم دست بردار... گفتم وقتی حرف ات حقه من دیگه چه حرفی دارم باشه ممنونم‌تم که این‌قدر خدایی هستی . النبیءص: خیرالنساءامتی اقلهنّ مهراً
با چند وقت بالاخره رفتیم خواستگاری دختر فامیل... دانشجو بودم می خواستم طلبه بشوم گفته بودم از قبل...مشکلی نداشتند... گفتگوها را کردیم... ته‌ش بود...آخرش...گفتیم درمورد مهریه هم صحبت کنیم تا گفتم مهریه گفت مهریه؟! گفتم آره مهریه گفت پسرفامیل اصلا خوشم نمیاد اسمش را هم نیار گفتم آخه نمیشه که... گفت چرا نمیشه مگه من تورو بهاطر پول میخام یا چیزی من اصلا از مهریه خوشم نمیاد گفتم دخترفامیل ... نمیشه به قرآن نمیشه باید یک چیزی تو عقدنامه نوشته بشود... که مالیت داشته باشد... گفت یعنی نمیشه بنویسند من تو به این خوبی را بدون مهریه خواستم؟ گفتم نه نمیشه چیزی هم هست که پیغمبرخدا ص گذاشتن گفت پس بخاطر بخاطر اینکه گفتن باشه بخاطر اَحدیت و وحدانیت خدا یک سکه. حل شد؟ گفتم خیلی ممنون خیلی خوب اما میگم‌نمیخای ۱۴تاش کنیم جلو فامیل و اینا راحت تر باشی؟ گفت حالت خوبه؟ من میگم بخاطر خودخدا یکی بعد تو درمیایی میگویی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دست بردار از حرف مردم دست بردار... گفتم وقتی حرف ات حقه من دیگه چه حرفی دارم باشه ممنونم‌تم که این‌قدر خدایی هستی . النبیءص: خیرالنساءامتی اقلهنّ مهراً
هدایت شده از پاتولوژی فرهنگی
هوالحکیم ✍ دستگاه‌ها و عناصر فرهنگی- تبلیغی باید باشند که در هیچ شرایطی زمین نماند و در این زمینه نباید از و و ترسید. رهبر انقلاب - ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ @mj_khajevand 🔰 کانال تحلیلی محمد جواد خواجه‌وند در ایتا